تهور و گستاخی در صدور فتوا (۳-۳)
علاج در برخورد با اسبابی که به فرد جرأت فتوادادن میدهد ؛
اولاً : مبارزه با هوای نفس؛
هر انسانی باید بداند که هوای نفس در تضاد مستقیم با قرآن و سنت نبوی است و همانا خداوند متعال مردم را به دو دسته تقسیم کردهاست ؛ دستهای که از وحی آسمانی تبعیت میکنند و در مقابل دستهای که از هوای نفس اطاعت و پیروی میکنند.
خداوند متعال میفرماید :” فإن لمیستجیبوا لک فاعلم أنما یتبعون أهواءهم ” ( قصص ، قسمتی از آیه ۵۰ )
ای محمد ! اگر از تو اطاعت نکردند و فرامین تو را اجابت ننمودند بدان که از هوای نفس خود پیروی میکنند.
مردم از این دو دسته خارج نیستند و هیچ دسته سوم و دیگری هم وجود ندارد . آنچه در تربیت و تزکیه نفس لازم است اعتراف و اقرار بر اینکه هوای نفس اثری جز هلاکت انسان ندارد و فرد باید خیلی دقیق و ریزبینانه خود نفس خود را زیر نظر داشته باشد تا نتیجتاً نزد پروردگار متعال بار دیگر دینداریش بر سبیل اعتدال بازگردد.
باید این را هم دانست که اطاعت هوای نفس انسانیت و جوانمردی را نیز تباه کرده و دین و عقل آدمی را هم ضعیف و فاسد میسازد.
از همین روی است که این سه شاخه پر از لذت که عاقبتشان درد و رنج است جزو منهیات قرار گرفتهاند . شهوتی که ندامت و پشیمانی در بر دارد و هوای نفسی که فرد را در مسیر شهوترانی قرار میدهد .
طفل نوزادی را بنگر که به سبب نبود عقل جز به هوای نفس و شهوت نمیاندیشد. کسی که دین ندارد تابع هوای نفس است و همین اطاعت کافیست که وی را به دلیل عدم موانع ایمانی و جای خالی سرزنشهای نفس لوامه، هلاک کند . و هر کسی هم که مروت و جوانمردی ندارد دلیلش را باید در اطاعت از هوای نفس خود بجوید.
امام شافعی میفرماید : ” اگر میدانستم که آب خنک رخنهای در مروت و جوانمردیم میکند هرگز جرعهای هم از آن نمینوشیدم.
علاج و مبارزه با هوای نفس؛
۱⃣ اندکی صبر در لحظه اول علیرغم تلخی و سختی آن .
۲⃣ هوای نفس انسان را به عجله و شتاب وا میدارد ولیکن شجاعت اصلی در لحظاتی صبر و خودداری است و بهترین نوع زندگانی هم از آن کسانی است که اهل صبر و شکیباییاند .
۳⃣ به این بیاندیشد که ثمره صبر ، جز خوبی چیز دیگری نیست و شفایی و بهبودیی در آن است که هیچ مرض و سقمی گریبانش را نمیگیرد.
۴⃣ این نکته را نیز باید مد نظر قرار داد که بزرگترین درد و خسارت نشأت گرفته از اطاعت از هوای نفس ضایع شدن ایمان آدمی و ازدیاد غم و پریشانیاست.
۵⃣ عدم اطاعت از هوای نفس، ثمرات شیرینی نظیر وجاهت و منزلت در نزد پروردگار متعال و بندگان را به بار میآورد و همین مسلماً در مقایسه با ثمرات موافقت با هوای نفس ، حقیقت را روشن خواهد کرد .
۶⃣ به این بیاندیشیم که ابلیس مورد خشم و غضب خداوند متعال قرار گرفت وبا حقارت و خواری از درگاه رحمت خداوندی رانده شد و علت این سقوط منزلت وی چیزی جز اطاعت از هوای نفس و موافقت آن نبود .
۷⃣ انسان اگر مرتباً در پی هوای نفس خود مطیع باشد تبدیل به حیوانی میشود که حتی از انسان نیز فاضلتر است . زیرا حیوان علیرغم اینکه عقل و شعور ندارد اما قوه تمییز و تشخیص بین نفع و ضرر را دارد و در هنگام برخورد و انتخاب بین این دو ، منافع را بر ضررها ترجیح میدهد ، ولی انسان مطیع هوای نفس علیرغم اینکه صاحب عقل و شعور است ولی متأسفانه هیچ تمییزی در تشخیص و ترجیح منافع بر ضرر را ندارد و قطعا حیوان از وی فاضلتر است.
۸⃣ انسان عاقل باید بداند که شعف و شادمانی و لذت تبعیت هوای نفس زودگذر است و بهسر میآید و طمع خوش کاذب آن هم دقایقی بیش طول نمیکشد و متعاقباً فقط حسرت و ندامت برجا میماند و دیگر آن منزلت رفیعهای که نزد الله داشت نابود میشود . ولیکن او بجای این تحلیل دقیق ، در خود احساس عجب نموده و جرأت به خود میدهد که فتوا دهد و از گفتن عبارت ( نمیدانم ) وحشت سراسر وجودش را فرا میگیرد که مبادا منزلتی که در نزد خلقالله دارد و آنهم چند صباحی بیش نیست از دست بدهد .
عاقبت چنان خواهد شد که درهای جهنم را به روی خویش گشوده و مردم نیز آن همه سوأل و جواب رد وبدل شده با وی را از یاد برده و کسی از وی یادی نمیکند.
و اینجاست که پشت دست خود را به حسرت گزیده و نفس خود را سرزنش نموده که : ای کاش لحظاتی درنگ و صبر مینمودم و در جواب دادن تابع هوای نفسم نمیشدم. مگر چه پیش میآمد ؟
حال خود را که اکنون مینگرم و میبینم که حتی مروت و جوانمردیم لکه دار شده و دینم ضعیف و عقلم نیز فاسد شده است. ولی به هر روی انسان خردمند و دوراندیش کاری نمیکند که خود را در چنین عاقبت بد و غیر قابل جبرانی گرفتار کند .
ثانیاً : علاج عُجب و خودبینی؛
شخص باید به این نکته اعتراف کند که از هر آنچه از علم و دانش بهره وی شده است ، فضل و برکت و اکرامی است از جانب خداوند متعال.
خداوندی که میفرماید:
” وما بکم من نعمه فمن الله….”
( سوره نحل ، قسمتی از آیه ۵۳ )
هر نعمتی که نصیب شما میگردد همانا از جانب خداوند متعال است …
و بزرگترین نعمتها همانا نعمت هدایت به راه رستگاریاست و توفیق بر علماندوزی و عمل بدان است .
وریشه عجب و خودبینی هم ، جهل و نادانی و انکار و نادیده انگاشتن نعمات خداوند بر خلائق است .
خداوند متعال میفرماید:
” و لولا فضل الله و رحمته ما زکى منکم من أحد أبداً و لکن الله یزکی من یشاء والله سمیع علیم “
( سوره نور ، قسمتی از آیه ۲۱ )
اگر تفضل و مرحمت الهی شامل حال شما نمیشد هرگز احدی از شما ( از پلشتی گناه ، با آب توبه ) پاک نمیگردید.
ولی خداوند هرکه را بخواهد ( از زشتی گناهان ، با توفیق بخشیدن بر انجام حسنات ، و با پذیرش توبه از او ) پاک میگرداند و خداوند شنوای ( هر سخنی ، و ) آگاه ( از هر عملی ) است .
فرد باید به این نکته اذعان داشته باشد که هر مقدار از علم و توفیق عمل صالح را در چنته خود داشته باشد وارد بهشت نمیشود مگر اینکه رحمت پروردگاری را در اعطاء و دریافت این فضایل بر خود درک کند ، همانگونه رسول الله در فرمودهشان این حقیقت را روشن و تبیین ساختهاند :
” هیچ فردی با عمل خود وارد بهشت نمیشود. عرض کردند : حتی شما ای رسول خدا !؟ فرمود : بله ، من نیز همینگونهام و اگر مغفرت و رحمت خداوند مرا دربرنگیرد وارد بهشت نخواهم شد ….( صحیح بخاری.. باب المرضی )
و آنچه به وی در رفع این خودبینی که وادارکننده به صدور فتواست مفید خواهد بود و گرهی از کار میگشاید ، یادآوری علم و دانش پیشینیان و گذشتگان و علمای سلف صالح امت از جمله صحابه و تابعین و تابع آنان است.
باید اعتراف کند که جایگاه علمی وی در مقایسه با شافعی ، مالک بن انس ، ابوحنیفه و احمد حنبل چگونه است ؟
یا علم وی در مقابل علم شیخالاسلام ابن تیمیه چه اندازه است ؟ به محض اینکه عاقلانه و خردمندانه در درجه علمی ابن حجر، امام نووی و ابن تیمیه و… بیاندیشد ، درک خواهد کرد که اگر فضل و رحمت الهی شامل حال این علمای برجسته نمیشد چیزی جز یأس و ناامیدی در راه کسب علم و دانش نصیبشان نمیشد و از آن همه شهرت و ناموریشان در علوم شرعی و فتوا برخوردار نمیشدند .
هرگاه هم که این حقیقت را دریافت که آن علم و دانشی که به وجود آن افتخار میکند فضل و منتی است که الله به وی بخشیده ، نوبت به مرحله بعدی میرسد و آن مرحله هم عبارت از این است که کاملاً مراقب تلبیس ابلیس باشد و عزم خود را جزم توجه و خشنودی خداوند متعال کند . بر علم خود عُجب نداشته باشد، فخر فروشی نکند و هیچ رغبتی و اشتیاقی برای جایگرفتن در میان خلائق و مردمان نداشته باشد.
الهی ! نیات ما را نیکو گردان ، انجام اعمال و کردار صالح را برایمان آسان و سهل گردان و توفیقمان ده .
و عیوب و اسرار نهان ما را در میان بندگانت آشکار مگردان.. آمیین
ثالثاً ؛ علاج شرم و خجالت و ترس از اعتراف به جهل و نادانی؛
از جمله بهترین داروهایی که برای معالجه این مرض ، مفید میباشد گفتار امام علی بن ابیطالب ( کرم الله وجهه ) است که فرمودند ؛
” خنک باد جگر آن کس که … “
پس ای خردمند دوراندیش بدان که علی ( کرم الله وجهه ) به اخلاص و یقین در دلها اشاره دارد که خداوند متعال خود با فضل و رحمت الهیش آن را به هر که بخواهد و شایسته باشد عطا میفرماید.
و در این نمونهها و الگوهای برجسته برای تو فرصتی طلایی مهیا شده است تا نفس خود را آماده سازی و قلب و جانت را با اخلاص و یقین زینت بخشی.
هر یک از ما باید بداند که در مسیر به سوی خداوند متعال اهمیتی بر جایگرفتن در قلوب دیگران قائل نشویم و تلاش کنیم بیشتر از پیش در کسب رضایت خداوند کوشا باشیم. مسیر دینداری ما باید بر محور قرب الی الله و برای نصرت دینش باشد ، با روشنگری احکام خداوند در پرتو شریعت الهی.
پروردگار مارا با نصرت دینش مفتخر میکند ود نهایت اینکه ؛ ای برادران گرامی : تقوای خدا پیشه کنید در عصری که از ورع و پرهیزگاری جز نامی و نشانی نمانده است، و خشوع و خضوع نیز در حداقل وجود نایاب و یا کمیاب است ، و علم و دانش متأسفانه در خدمت فاسدانی است که دوست دارند آنان را برداشتن آن علم بستایند، و از اینکه عملشان ضایع شود ناخشنودند پس بر طبق هوای نفس خود که مملو از خطا و اشتباه است سخن میرانند ودر ارتکاب گناهانی که حتی برایشان طلب مغفرتی نمیکنند ، از حد در میگذرند و بر کوتاهیهایشان هم حتی حاضر نیستند اعتراف کنند. همانگونه که قرطبی میفرماید : ” فساد در علم رواج یافت و ریاستطلبی بر درایت و اندیشمندی و حکمت پیشی گرفت و همتایان و رقبا بر سر ریا و خودپسندی و مجادله باهم به رقابت و منافسه پرداختند. رقابتی که بهرهای جز قساوت قلب در پی نخواهد داشت و جز کینه و عداوت چیزی عایدشان نمیگردد و تمامی این آثار شوم از بیتقوایی و اهمال خوفو ترس از خداوند به وجود میآید .”
پس ای داعیان حق و راستی و ناهیان فساد در زمین بشتابید و کاری که محبوب ابلیس و منفور خداوند است از بیخ برکنید.
و اما در خواست ها ؛
۱⃣ از هر کسی که بیمحابا فتوا صادر کرد ، دلیل و سند بخواهید همچنانکه پیشینیان گفتهاند : اگر قرار بر این باشد که دلیل و سندی در میان نباشد ، پس هر کس هر چه خواست بگوید .
پس یا با ارائه سند ، راه رستگاری و شیوه صحیح را رهنمون میشود ، و یا اینکه با عدم ارائه دلیل ، شر وی برای همیشه دفع خواهد شد .منبعد دیگر جرأت نمیکند بدون ارائه دلیل اظهارنظر کند و زیرا از آن میترسد که حیا و تکبرش لکهدار شود و خود نیز از مشو مردم بیافتد .
۲⃣ کسی که فتوایی را نقل میکند خود مفتی نامیده نمیشود ، و هنگامی هم که از وی سؤالی پرسیده شود ، باید بگوید
: برای جواب تو تحقیق خواهم نمود و از اهل علم و دانش میپرسم و جواب ترا خواهم داد .و سپس در هنگام جواب دادن ، گفتار همراه با سند را از قول گوینده ، آن جواب یا آن قول عالم را ارائه دهد .
۳⃣ ضروریست که در امر خطیر فتوا حساسیت باید نشان داد و در پند و نصیحت نیز اصرار و الحاح بیش از پیش به خرج داد . و برای اینکه شخصی که جرأت فتوا دادن به خود میدهد اصلاح شود و مفسدههای احتمالیش دفع و دور شود بر وی باید سختگیری نمود. تا اینکه کار بدانجا منتهی شود که جز پرسش و پاسخ راست و درست رد و بدل نشود و نیز در گفتار و جواب به شخص سؤالکننده ، حتماً استناد به فتوای مفتی اعظم کند و یا به ایشان ارجاع دهد .
همانگونه که گفتهاند : اگر تو راوی و ناقل سخن دیگران هستی ، پس صحیح است و اشکالی هم بر تو نیست ، ولیکن اگر خود مدعی و پاسخگو هستی پس لزوماً باید دلیل مستند ارائه دهی .
و در آخر از درگاه خداوند متعال میطلبیم که ما را در زمره اولین کسانی قرار دهد که به مکتوبات این مقاله عمل مینمایند، تا ادعاهایمان نیز بر سبیل صدق و راستی باشد .
پروردگارا !
خنکی اخلاص و لذت یقین را به ما ارزانی دار و ما را از جمله هدایتیافتگان
قرار ده و خشیت و خوف خود را در نهان و آشکارا به ما عطا بفرما …..
و صل اللهم علی سیدنا محمد و آله الطیبین الطاهرین و صحبه المنتجبین المیامین و من والاهم …. آمیین
ترجمه : عبدالمجید پاشایی