خانوادهزن

جامعه‌، خانواده‌ و زن

سخنی با جوانان :

      در عصر جدید بر کسی پوشیده نیست  کە پیشرفت تکنولوژی و رسانه های جمعی و امکانات ازین قبیل با این همه تنوع و گستردگی جستجو و دسترسی بە داده و اطلاعات را برای ما بسیار آسانتر از هرموقع نموده است  و زمینه های تحقیق و  کاوش را بیش از پیش برای جویندگان حقیقت گسترده و مهیا ساخته است ، از طرفی دیگر ترقی بشریت از همه جهات از جمله تکنولوژی های رسانه ای و مخابراتی نیز انسانها را برای دسترسی بە آسایش و راحتی بیشتر  در انجام کارهای روزمره و بهبود کیفیت سطح زندگی  و … یاری داده است.  با این شرایط  هرکس کە استطاعت بهره گیری و جستوجو و دریافتن حق را داشته باشد و لکن از کشف حقیقت دریغ ورزد و از راه راست بە سمت انحرافات گام بردارد فردا در دادگاه عالیه خداوند در برابرش هیچ عذری نخواهد داشت که بتواند خود را از ادای تکلیف و اخذ عقاب معاف سازد.

       به‌ نظر اینجانب حقگرایی و واقع بینی از مهمترین خصوصیات انسان عاقل و خردمند است و کسی که‌ ادعای تعقل و روشنفکری را  دارد همیشه‌ باید این دو خصیصه‌ را سرمشق کار و زندگی خود قرار دهد ،  بداند که معیار سنجش در دنیا برای اکثر موارد و رفتار و سخنان و حقانیت مطلبی در تقلید و تعصب یا قدمت یا نو  بودن آنها نیست بلکه‌  معیار حق است ، محک و پیمانه‌ای که‌ در هر انتخابی باید ارزش ها و اولویت هایی جامع و کامل و شامل باشد و با حق و حقیقت و عقل سلیم  درآمیزد به‌ گونه‌ای که‌ هنگام انتخاب از هر گونه‌ جانبداری و تمایل و تعصبی باید به‌ دور بود تا بتوان نتیجه ی متناسب  مطلوب دست یافت. ولی متاسفانه‌ میبینیم اکثر جوانان ما دسته‌ دسته‌ شیفته‌ و فریفته‌ افکار و عقاید به‌ ظاهر زیبا ولی از درون پوچ و بی اساس مکاتب و فرقه‌ ها و ایدئولوژی های نو پدید میشوند و خود را از تعقل و تفکر و تحقیق که‌ همان آزادی اختیاری است که‌ خداوند سبحان به‌ انسان داده‌ محروم میسازند ، چرا که تقلید‌ کور کورانه‌ خودش به‌ نوعی سلب اختیار از خویشتن است .  

مقدمه :

امروزه‌ جوامع اسلامی به‌ سوی خودباختگی و سقوط خودشناسی و خودآگاهی و هبوط اخلاقیات و معنویت و دور شدن از موازین و اصول  زیبا و حکیمانه‌ی اسلام گام بر میدارند و متاسفانه‌ راهی را در پیش گرفته‌ اند که‌ عواقبش در دراز مدت بسیار ناگوار خواهد بود ، سرچشمه‌  همه‌ی اینها جهل و کچ فهمی از اسلام  و ترویج و تبلیغ نادرست  مبلغان آن است . دوری از منبع و منهج اصلی اسلام که‌ همان کتاب الله و سنت رسول الله است [ قرآن و سنت ( به‌ معنای واقعی کلمه‌ ) به‌ گونه‌ای که‌ بدور از برداشتهای شخصی و تفسیر به‌ رای  باشد و به‌ تقریب امت واحده‌ کمک کند  و اختلافات را به‌ حداقل برساند ] خود نیز بیش از پیش روند این اختلالات بنیادی را تسریع نموده‌ است و به‌ سقوط و اختلافات بیشتر دامن زده‌ است  .

     از طرفی دسترسی تا بە این سطح از اطلاعات و نزدیکی و تقریب همه جانبه علی الخصوص امور ظاهری مردم بە همدیگر از طریق تکنولوژی و رسانه ها و شبکه های اجتماعی نوین مردم را از نعمت درک و حس عاطفی و احساسی محروم ساختە است ، و انفکاک اخلاقی و روحی و عقیدتی را بوجود آورده است ، این روند آنچنان سازماندهی شدە است تمام جوانب زندگی فردی و اجتماعی را تحت شعاع قرار دادە است حتی  اساس تمام روابط اجتماعی را بر مبنای منافع و مناسبت ها پی ریزی نمودە است ، بطوری کە تمامی هنجارها و روابط  اجتماعی دچار تزلزل و گسستگی و سردی شده اند ،  این روند تا جایی پیش رفتە کە در برخی از جوامع هنجارها بە ناهنجاری تبدیل گشتە است ، یا اینکە هنجارهایی نوین اینچنین پدیدار گشتە اند کە تمامی هنجارهای پیشین را زیر سوال میبرند.

   آری ،  مادی گرایی و  انشعابات آن و همچنین  دوری از هویت و اصل ( که همان سرچشمه ی وحی الهی و سیرت و فرامین پیامبر عظیم الشان میباشند ) راهی خطا و پرمخاطره است ، تا جایی که تاکنون شاهد بوده ایم کە بسیاری از ساختارهای ذهنی و فکری و اجتماعی و خانودگی را نیز متزلزل و منقلب ساختە است و  حیا و مکارم اخلاقی را در جوامع کم  رنگتر نموده و بنیادیای فکری جوانان را از واقعیت و حقایق عینی بسوی سرابی وسوسە انگیز و پر زرق و برق و متظاهر و پوچ به نام مدرنیسم و  لیبرالیسم و خردگرایی محض و سکولاریسم جهانی و دموکراسی منحرف نموده است و قوانین انحصاری جنگل را بە نام حقوق بشر و آزادی و آزادی زن ( فیمنیسم ) بر آنها حاکم کردە است .

لذا اهمیت خانواده و اداره و مدیریت و حراست از این کانون حساس ، همچنین آگاهی بیشتر مادران و خواهرانمان نیز بیش از پیش امری ضروری تر و اجتناب ناپذیر خواهد بود و این وظیفه و واجب دینی برای حفاظت از منافع دنیایی و سعادت اخرویمان بر دوش تک تک ما قرار خواهد گرفت ، چرا کە جامعه بسیار منسجمتر و حساستر از آنچه فکرش را میکنیم عمل میکند علی الخصوص در عصر نوین ارتباطات و اطلاعات ….

بر همین امر خواستم بە شیوه ای ساده و مختصر در باره ی این موضوع مهم بنویسم کە امیدوارم خدمتی سودبخش و راهگشا برای عزیزان باشد و همچنین مورد قبول درگاه حق تعالی واقع گردد.

  بنیان اصلی اجتماع :

 

      همه میدانیم اجتماع بر دو اصل فرد و گروه  بنا شده ،کە در اساس هر دو صنف متعلق بە خانوادە اند و پایەهای اصلی اجتماع را تشکیل میدهند و همچنین میدانیم کە گروه نیز کە از اجتماع حداقل دو نفر یا بیشتر بوجود می آید و این افراد از خود خانواده ریشه میگیرند و انشعاب پیدا میکند . پس بە عبارتی دیگر میتوان گفت کە مجتمع های انسانی بر پایەی خانوادە ها بنا و استوار گشتەاند .

در همەی مجامع سادە و مرکب ، از ابتدایی ترین اشکال آن تا پیچیدەترین حالات آن در هر دورانی خانوادە اساسی ترین زیرمجموعە آن بشمار آمدە است حتی زیر گروهای دیگر جامعە نیز مستقیما با خانوادە در پیوند و ارتباطی تنگاتنگ بودە و میباشند ،علی الخصوص در عصر کنونی کە جوامع انسانی از لحاظ تکنولوژی و پیشرفت های مادی بە دستاوردهایی بی سابقه و چشمگیری دست یافتە است ، در پیشرفتە ترین جوامع بشری نیز این مسئله صادق میباشد ، و هیچ جامعه ای از این قائده مستثنی نمیباشد. بنابرین این خانوادە ها هستند کە در شیوههای  پیدایش جامعە و شکل گیری نقش ایفا مینمایند .

آری ، این خانوادەها هستند کە با ازدیاد و انشعابشان در یک گستره و شیوه های سازماندهی و انتظامشان به جوامع شکلهای مختلف و مخصوص بەخود میبخشند ، این روند تا جایی ادامه می یابد کە شرایط و ویژگیهای جدید خانوداه های تشکیل یافتە و نقش های جدیدشان در آن بازه ی زمانی و گستره ی جغرافیایی به فرایندهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی جامعه رنگ و بو و معنا میدهند که در حقیقت این ویژگیها از داخل خود خانوادە ها برمیخیزد،عکس این امر را نیز میتوان متصور گشت و بە گونه ای کە هر امر و کنشی تا در درون خانوادە پذیرفتە نشود و بە اجرا در نیاید بە عنوان یک اصل یا یک ویژگی اجتماعی شناختە نمیشود . پس در اصل رابطه ای دو طرفه و مستقیم میان خانواده و تشکیل اجتماع برقرار میباشد .

 بدین صورت میتوان گفت کە هر فرایند انسانی (فردی یا گروهی ) و تحرک آن کە بعدا بە عنوان یک کنش یا فرم اجتماع در می آید و در نهایت پویایی اجتماعی آن مجتمع را سازمان میدهد همە و همە مستقیما با خانوادە در ارتباط است و بە آن بستگی دارد.

روند اولیه ی تشکیل در جوامع ابتدایی و متمدن ، یکسان و مشابه است چون در هر دو گونه اولین جرقەی ایجاد و شروعشان از تجمع دو یا چند خانوادە بوده است و بصورت قطع نمیتوان هیچ حد و مرز و تفاوتی در بین چگونگی تشکیلشان متصور شد .لکن مراحل بعدی و پس از آن بە گونه ای است کە بعد از تشکل گروهای کوچک و انشعابشان در قالب یک اجتماع کوچک این فکرجمعی و تعاملات و هماهنگی و همکاریهای جمعی بین افراد و خانواده ها بوده کە توانستە اند مرزهای فکری و رفتاری و جغرافیایی و … را در هم شکنند و جوامع مترقی و منسجمتری را سازمان دهد و در نهایت بە یک فرهنگ و  یا یک تمدن را سازمان دهند ، بە گونه ای کە این افراد گروهای تازە کە شبکەهای بزرگ اجتماعی را تشکیل داده اند به وسیلە ی تجمع و گردهماییشان نیازها و هنجارهای نوین اجتماعی را در پیکرەی اجتماع تعریف کردە و آنها را موجودیت میبخشند و در حالاتی کثیر نیز همین هنجارها و ناهنجاری ها قوانین جدید اجتماعی و اصولی ثابت و مستمر را بوجود آوردە اند .

حتی گاهی یک جمع یا یک ملت در محدوده ی جغرافیایی خاص  با انسجام و پیشرفتهای مادی و معنوی خویش توانستە جهانبینی و ایدئولوژی و مبانی اجتماعی خود را بسط و گسترش دادە و مرزهای جغرافیایی را در نوردند و بە یک ابر جامعه و ابر تمدن تبدیل گردد.

این امر اگرچە از جملە بدیهات پرواضح میباشد ، لکن بسیاری از پژوهشگران و محققان در حوزه ی انسانشناسی و جامعه شناسی گاها از آن به عنوان یک پدیده ی نظری و غیر کارکردی یاد میکنند و تنها از دید نظری محض بە آن نگاه مینگرند ، در حالی کە جوامع در عصر کنونی نیز در قید و بند این قواعد و تشکیلات و زیر گروهای متشکله ی مجموعه ی خود رها میباشند و نمیتوانند از آن ها چشم بپوشند در حالی کە حتی همیشه در هر حالی بە آنها وابستە و نیازمند میباشند .

این ویژگی اجتماعی و ارتباط مستقیم و دامنەدارش با خانواده آنقدر مهم  و حیاتی است  کە میتوان ، خانواده را شاهرگ کالبد اجتماع معرفی نمود ، این ویژگی اجتماع و تقابل و وابستگی اش با خانواده در اغلب اوقات ، هم یک مزیت بزرگ و قابل تحسین بە شمار می آید  و هم یک ضعف حساس و زننده نیز محسوب میگردد، یعنی خانواده و ارتباط حیاتی اش با جامعه هم  یک قابلیت مهم اجتماع است و هم یک مانع اجتماعی تلقی میگردد.چون نقش خانواده و ارزشگذاری اش بە همان اندازە کە در شکلگیری و حیات جامعه چشمگیر و حساس است ، به همان انداز نیز در نابودی و تضعیفش نقشی بنیادی را دارد .

این مسئله مهم این را میرساند کە شکل گیری پیکرەی اجتماع از طریق خانواده آنقدر کە سهل و ساده صورت میگیرد، در هم شکستن و نابودی این پیکرە از راه خانوادە نیز اینچنین  بدون مشقت و آسان خواهد بود ، چرا کە خانواد در اجتماع بە عنوان  یک ارگان مستقل  و هم یک رکن مهم و اساسی اجتماعی بسان یک عضو حساس و خطیر عمل میکند ،کە میتوان از راه آن وارد جریان ها و شریان های حیاتی کالبد اجتماع شد و سموم فلج کننده را به آن تزریق کرد ، حتی مقاومت دفاعی یک مجتمع در برابر اقدامات و حملات وارده ی احتمالی از جانب عوامل داخلی وخارجی ممکن کە گاها بە قصد تخریب یا تهاجم یا استعمار فرهنگی و … بە آن وارد شود بستگی بە انسجام و استحکام ساختار خانوده ها و پیوند بین خانوادە و اجتماع بر میگردد .

در ساختار خانوادە نیز ستونهایش را والدین تشکیل میدهند، و این والدین هستند در تعین اهداف فعلی و همچنین تحلیل و ارزیابی موارد انتخابی فعلی یا اخذ تصمیمات آتی و جهت دهی گزینە های انتخابی و حل مسائل روزمره ی فرزندان و سایر اعضا خانوادە دخیل و سرنوشت ساز میباشند، به گونه ای کە ساختار خانوادهایی کە والدین نتواند این نقش را بخوبی ایفا کنند  یا اینکه پایه هایش را والدین تشکیل ندهند ، یا اینکه یکی از والدین جایش خالی باشد قطعا بسیار نفوذ پذیر و شکننده و آسیب پذیرتر از نمونه متعالی آن میباشد ، این موضوع  اگر چه ممکن است چنان فراگیر بە نظر نرسد لکن بسیار وسیعتر و بنیادی تر  از آنچه می نمایاند بنظر میرسد ، بە گونه ای کە در همەی جوامع بشری روی این کرەی خاکی این مسئلە را برای خانوده میتوان متصور شد و آن را امری عینی و اساسی  در ساختار خانواده و جامعه دانست ، کە واقعا چشم پوشی و اجتناب از آن غیر ممکن و محال میباشد ، علی الخصوص در جوامع ما مسلمانان و حتی جوامع شرقی آسیا نیز کە نظام خانوادە بر اساس تقسیم مسئولیت ها و ویژگی های ذاتی و بنیادی با در نظر داشتن ویژگیها و خصوصیات  ویژه ی زوجین با توافق و رضایت طرفین که معمولا پس از ازدواج بە صورت سیستماتیک رخ میدهد ، اداره میشوند این امر موثر تر واقع میگردد ، حتی نقش والدین در پویایی و بالندگی و تداوم نظام اینگونه خانواده ها و در نهایت در انسجام و استحکام و انتظام جامعه پر رنگتر خواهد بود .

 در این جوامع چون پدر مسئولیت نان آوری و کسب درآمد را بر عده میگیرد ، لذا بیشترین ساعت شب و روز را نیز در بیرون  از خانه برای کسب هزینەهای خانوادە و امرار معاش صرف مینماید ، و از داخل خانه بیخبر میماند ، پس این مادر است کە مسئولیت مدیریت داخل خانە را بر عهدە میگیرد ، این مادر است که آموزش و تربیت فرزندان و آماده سازیشان برای آینده و فرستادنشان بە فضای بیرون از خانه را  عهده دار میشود .

این مادر است که حق جهت دهی و تعین مسیر احتمالی حرکت خانوده و دادن خط و مش بە فرزندان و سایر اعضای خانە را از آن خود میکند ،  پس بدین جهت میتوان مادر را بعنوان قلب تپندە ، محرک و مدیر و نقش اول خانوادە و خانە معرفی نمود .

حالا کە قضیه برایمان واضحتر گردید و اهمیت و حساسیت خانواده و  نقطه عطف جریانهای خانه و خانواده برایمان روشن و عیان شد و پی بردیم خانواده بر مبنای تعین مسئولیت ها و ایجاد نقشها در جریان است و این نقشها و مسئولیتهای جدید والدین سرنوشت ساز میباشند پس در این راستا میتوان نتیجە گرفت :

 هرگاه بخواهیم جامعەای را اصلاح کنیم  یا بالعکس بخواهیم آن را فاسد و متزلزل نماییم ، باید بر روی خانوادە های آن جامعه تمرکز کنیم ، و نیز اگر بخواهیم خانوادە ها دچار ضعف و رکود یا آسیب گردانیم یا بلعکس رشد و ترقی و شکوفایی را [ در هر بعدی کە باشد ] بە آنها ارزانی داریم ، یا اینکە افکار خاصی را بە خانوده ها تزریق نماییم یا اینکه مانع و سد راهشان بسوی موفقیت و ترقیشان شویم باید بر روی قلب و ستون اصلی خانە یعنی مادران [ زنان ] خانە متمکز شده و بر روی آن ها کار کنیم  .

 پس کلمە و نکتە کلیدی بحث ما مادران یا همان زنان میباشد ، کە اهمیتش در موازات و تقابل با جامعە قرار میگیرد ، تا جایی کە میتوان آنان را بە عنوان حساسترین عضو و آسیب پذیرترین و حیاتی ترین نقطه بر پیکره هر اجتماعی معرفی نمود .

اگرچە اینچنین هم نباشد جدای از نقش زنان در ساختار خانواده و اهمتشان بعنوان مادران و همسران  بهرحال نصف افراد هر اجتماعی را زنان تشکیل میدهند و نصف هنجارها و قوانین و نیازهای هر اجتماعی در هر بعدی کە باشد چه فرهنگی ، چه اقتصادی ، و چه سیاسی و …  در ارتباط بازنان است و بە آنها وابسته است حال کە در جهان کنونی در چند صده ی اخیر به دلیل جنگها و سایر عوامل محیطی و انسانی  جمعیت زنان در اکثر جوامع بسیار بیشتر از مردان است و از این رو  بیشتر از نصف جوامع ما را زنان [ مادران ] تشکیل میدهند.

 در نتیجه بە همین اندازه اهمیت زن و نقشش در تمام وجوه زندگی و در تشکیل ساختار اجتماع موثرتر و حیاتی تر از قبل خواهد بود . و این موضوع به یک بحران بسیار فراگیر و گستردە و یک مسئله ی مهم جهانی است تبدیل خواهد گردید  بە گونه ای که بهره برداری و سواستفاده از این موضوع توسط  قدرتهای بزرگ و بەکار گیری آن در راستای تحقق منافع و اهدافشان در همه ی زمینه ها یک امر حیاتی و یک امر استراتیژیکی و سرنوشت ساز میباشد .

حال باید دانست ، هرگاه بخواهیم با جامعەای روبەرو شویم در اصل باید با زنان آن جامعە روبروو گردیم  و پروسە مورد نظر خویش را روی آنها پیادە نماییم ، تا بتوانیم به نتیجه ی مطلوب دست یابیم پس بر این اساس بە این نتیجە خواهیم رسید ارزشگذاری کمی و کیفی ( جامعه و فرد و گروه ، خانواده ) و حساسیت اصلی و مرکز و کانون توجهات باید بر روی زنان [ در هر نقشی چە در داخل چە در بیرون از خانە ]  باشد ، چراکە ایشان قلب تپنده ی خانواده ها و جوامع میباشند .

نکتەی آخر این است  باید بدانیم یکی از از مهمترین راههای ترقی و تنزل جوامع از طریق زنان صورت میگیرد ، پس هرگاە زنان رشد و ترقی کنند آن جامعە نیز رشد و نمو خواهد نمود و بلعکس یعنی هرگاە زن در جامعەای  فاسد و تهی گشت جامعە نیز فاسد و تهی میگردد و هر گاە در جامعەای  زنهایش بە مرض یا خصلتی [ چە خوب چە بد ] دچار آیند در اصل  آن ، جامعە است کە بە آن چیز مبتلا میگردد یا حداقل اینکە بە تدریج و آن جامعه نیز بە آن خو و خصلت مبتلا میشود .

عزیزانم سطور فوق یکی از مهمترین معماها و اسرار و ترفندهای دشمنان ما ملت های مسلمان میباشند ، آنها این امر را دریافتە اند و پی برده اند برای ضربه زدن بە دشمن و شکست حتمی آن حساسترین جا قلب  یا مغز آن است ، پس باید بە آن قسمت نفوذ و رخنه کرد .

آنان مدتهاست برای رسیدن بە اهداف امپریالیسمی و سکولاریسمی شومش خود که ایجاد یک حکومت سکولار جهانی بە شرط فرمانروایی حکمرانی خودشان است ، اینان میخواهند با حکومت و سلطەگری خویش بر تمام جهان تمامی عقاید و ایدئولوژی ها دینی و توحیدی آسمانی و تفکرات معنوی و اخلاقی مردم علی الخصوص در راس آنان ما مسلمان و حقروان موحد مومن پیرو الله را ریشەکن کنند و سرانجام هر فکر و عقیده ی خلاف منافع و مبانی فکری خود را بە نابودی بکشانند و بجای آن در صدد حاکم نمودن خویش و پیادە کردن تمام  تفکرات سکولاریسمی ضداخلاقی و ضدبشری پوچ و بی مایه ی خود بر سر این ملت های تحت فرمان و سلطه شان میباشند .

اینان بندگان شیطان لعین و لشکریان گوش بە فرمان او هستند و در راستای اهداف و خواستەها و گامهای اربابشان یعنی ابلیس رجیم گام بر میدارند.

آنان هیچ کسی غیر از همفکران و همکارانشان را دوست و شریک خویش  نمیداند لکن چون  هر گروه های گمراه بسیار ولی حق و اهل حق و گروهای هدایت یافته و یکی و آنهم موحدان مومن مسلمان میباشند لذا دشمن اصلیشان هر فکر و عقیده ی پاک و خالص توحیدی میباشند ، لکن هدف و قصد اصلی شان کە دشمنی  با کل بشریت است را آشکار نمیسازند، بلکه بسیار هوشیارانه و محطاطانه گام برمیداند . و باچهرهای پر تلبیسشان  در برابر مردمان ظاهر میشوند .

در این راستا خداوند متعال در کتاب با حکمتش میفرماید:

( يَا بَنِي آدَمَ لَا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُم مِّنَ الْجَنَّةِ يَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا ۗ إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ ۗ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ )  الأعراف (27) Al-A’raaf

ای فرزندان آدم! شيطان شما را نفريبد, چنانکه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون کرد, ولباسشان را از تنشان کند؛ تا شرمگاهشان را به آنها نشان دهد. بی گمان او وهمکارانش شما را می بينند از جايی که شما آنهارا نمی بينيد, براستی ما شيطانها را دوستان کسانی قرار داديم که ايمان نمی آورند.

و در جای دیگر می فرماید:

وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ (120) بقرة

یعنی: هرکز راضی نخواهد شد از تو یهود و نه نصاری تا آنکه کیش آن ها را پیروی و متابعت کنی ….

و در جای دیگر می فرماید:

وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا (217) بقرة

یعنی: پیوسته با شما مقاتله می کنند تا اگر بتوانند شما را از دین تان باز گردانند ….

اینان کە تفکرات پوچ خویش را با عناوینی بە ظاهر زیبا و فریبنده و دلربا و سرابگونە ، بە عرصه ی نمایش میگذارند و در همین حال ویترینی رنگارنگ و متنوع  از القاب و توجیهای بی ربط و هدفمندانه مانند حقوق بشر و آزادی جوامع بشری و علی الخصوص آزادی زن و ….  در راس اقدامات خود برای ارائه و تحمیلشان ایجاد کردە اند و از راه هر گونه نوشتار و از راه شبکە های اجتماعی و راهای تبلیغات و تجارت و اقتصاد و …. شروع تزریق آن بە بدنه ی جوامع مستعمره و زیر سلطه شان کرده اند ، اینان برای تحمیل اهداف امپریالیسمی نوین خود و اثبات و گسترش مکاتب فکری خویش تنها با بهره برداری و سوء استفادە خلاء های فرهنگی و اقتصادی تاریخی و اجتماعی موجود در جوامع بشری بە نفع خود مردم را از راه کاستی های موجود در این جوامع با استعمار پنهان و ترفندهای نامحسوس و شیوع امراض و فسادهای تدریجی و درازمدت و ابداعات هدفمند مردم و ملتها را تشویق و ترغیب بە پیروی از افکار شوم خود مینمایند ، و از این راه مبانی فکری خویش را انتشان داده و بە اجرا در می آوردند ، و در  نهایت بردەای فاقد اختیار از این مردمان بوجود می آورند ، لکن  درحقیقت هم خودشان و هم افکارشان پوچ بی پایە میباشند و چهرهای بە ظاهر زیبا و خندانشان بسیار کریه و زشت میباشد و در پشت پرده ی هرکاری کە انجام میدهند نیت و قصدی سوء و شوم پنهان میباشد .

لازم به ذکر است واقعیت این سخن آشکار و حقیقت موضوع بر هیچ صاحب بصیرتی پوشیده نیست  که اثبات این امر نیز آنقدر آسان است که اصلا نیازی بە هیچ معجزە و کار شگرفی ندارد …..

 آری اینها آهستە و پیوستە و غیر محسوس با القاب و عناوین وسوسە انگیز و پوچ لکن بە ظاهر زیبا و دلفریب در حال نابود کردن تمام وجوه زندگیمان  میباشند ، اینان میخواهند خانە هایمان ، فرزندانمان ، اعتقاداتمان ، افکارمان و تمام پیوندهایمان و در نهایت تمامی هنجارها و اخلاقیاتمان را بە نابودی بکشانند ، آنان از طریق وارونە نشان دادن حقایق و راستی ها و یا پوشانیدن حق و راستی ها و ترویج مسائل نوین پوچ و بی اساس از طریق  رسانه ها و تبلیغات و …. زیبا جلوه دادنشان و نشان دادن چهرها ی زشت و ابتدایی از عقاید و اخلاقیات و افکارمان در حال تخریبمان هستند .

 خوب است بدانیم کە کار بە اینجا نیز ختم نمیگردد بلکە اینان تا وجدان بیدارمان را بە خوابی عمیق و بدون بیداری فرو نبرند و تا آبرو و حیثیت و ناموس و وجدان و  دین و دنیا را از ما نگیرند و بە نابودی نکشانند و در قبال آن همەی هستی و نیستیمان را خود در دست نگیرند و… از اهدافشان دست نخواهند کشید .

 شما را بە خدا سوگند میدهم مواظب دسیسە و دام های این دشمنانمان کە در حقیقت سپاهیان ابلیس ملعون  و دشمن خداوند و دین برگزیدە اش میباشند در برابر خود و خانوادە هایمان باشیم چراکە اینان مدتهاست برای رسیدن بە این اهدافشان آستین بالا زدە و در این راە و این جنگ همەجانبە و نابودگر خستە نخواهند شد و عقب نخواهند کشید .

اگر چە توصیە ها و اداب شیوەی زندگی فردی وجمعی چە در خانە و چە در  بیرون از خانە ، علی الخصوص اداب معاشرت با همسر و سایر پیوندهای خانوادگی در دین اسلاممان [ یعنی کلام بزرگوار خداوند حکیم و رسول کریم ] بە نیکی کاملی و در حد اعلای ممکن با زیباترین اسلوب و شیوه بیان شدەاند ، حتی از کوچکترین موارد غافل نگشتە است و طریق مستقیم سعادت را برایمان آشکار و بیان فرموده است  لکن متاسفانە چون ما مسلمانان از این سرچشمه های نور و سعادت دور گشته ایم لذا آسان و سریع به دسیسە های دشمنان دچار خواهیم گشت و اسیر  دام و فریبهایشان میشویم .

به همین خاطر بیایید خود را با سلاح علم و یقین دین و قرآن و سنت صحیح نبوی  تجهیز سازیم تا در میدان این جنگ مخرب فکری شکشت نخوریم ، چراکە در غیر این صورت سرانجامی جز نابودی یا اسارت و بردگیشان را نخواهیم داشت .

قرآن حکیم کە کلام خداوند توانا و معجزه ی جاوید و شگرف  پیامبر خاتم محمد مصطفی صلی الله علیه وسلم میباشد ،کتابی است همچون صاحب و مالکش الله جل جلاله بی نظیر و بی همتا و کامل و بی مانند . و همچنین سیدنا محمد صلی الله علیه وسلم بعنوان  رسول و آورنده ی پیام حق تعالی کە واسطه ارتباطی بین خالق و خلایق میباشد، خودش یک قرآن روندە و زنده بین انسانها زیستە و عمل نموده است (( چنان کە مادر ما مومنان وقتی در باره ی اخلاق همسرش یعنی پیامبر اکرم از او سوال مینمایند در جواب میفرماید : اخلاق ایشان قرآن بود [ یعنی دقیقا مانند کلام خداوند در قرآن بە فرامین و اومر و نواهی و تاکیدات خالقش آنچنان کە در شان ایشان بود عمل مینمودند و میزیستند ] )) ایشان در زندگی شخصی و سیرت گهربارش نمونه ای بسیار کامل از یک انسان کامل و شایستە و واراستە ، آنچنان کە خداوند از امتعال از انسان توقع داشتە اند ، بوده و عمل نمودە و زندگی کرده است که ثبوت این امر برایمان بە مرحلەی عین الیقین  رسیده است .

لذا هر تشنه جانی کە قصد نوشیدن آب زندگانی از چشمه ی گوارای وجود ایشان را داشتە باشد میتوان از راه تحقیق منصفانه و بیطرفانه بە ان پی ببرد و خود را از آن سیراب سازد لکن ما تنها به چند آیه از قرآن و چند فرموده پیامبر اکرم  صلی الله علیه وسلم کە در سنت صحیح نبوی آمده اند را می آوریم  بە  ترجمەی آنها بسندە مینماییم :

خداوند رحمان در کتابش میفرمایند :

( وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ )   الروم (21) Ar-Room

و از نشانه های او (این) است که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید؛ تا به آنها آرام گیرید، و در میانتان مودت و رحمت قرار داد، بی گمان در این (امر) نشانه های است برای گروهی که تفکر می کنند.

 ( يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ ۚ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا )  النساء (1) An-Nisaa

ای مردم از پروردگارتان بترسید، آن کسی که شما را از یک تن آفرید، و همسرش را (نیز) از او آفرید، و از آن دو، مردان و زنان بسیاری پراکنده کرد، و از خدایی که به (نام) او از همدیگر درخواست می کنید، و (همچنین) از (گسستن) پیوند خویشاوندی بپرهیزید. بی گمان خداوند همواره بر شما مراقب (و نگهبان) است.

( يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَىٰ وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ ) الحجرات (13) Al-Hujuraat

ای مردم! بی شک ما شما را از یک مرد وزن آفریدیم, وشما را تیره ها وقبیله ها قرار دادیم, تا یکدیگر را بشناسید, همانا گرامی ترین شما نزد خدا پر هیز گارترین شماست( ), بی گمان خداوند دانای آگاه است.

 ( وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَّعْرُوفًا ) النساء (5) An-Nisaa

و اموال خود را که خداوند آن را وسیله قوام (زندگی) شما قرار داده است، به سفیهان (و کم خردان) ندهید، و از آن ، به آنها روزی دهید، و آنان را لباس بپوشانید، و با آنان سخن شایسته بگویید.

 ( وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُّهِينٌ ) النساء (14) An-Nisaa

و هر کس از خدا و پیامبرش نافرمانی کند و از حدود او تجاوز کند، وی را در آتشی وارد می کند که جاودانه در آن خواهد ماند، و برای او عذاب خوار کننده ای است.

 ( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَحِلُّ لَكُمْ أَن تَرِثُوا النِّسَاءَ كَرْهًا ۖ وَلَا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ إِلَّا أَن يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ ۚ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ ۚ فَإِن كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَىٰ أَن تَكْرَهُوا شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا )  النساء (19) An-Nisaa

ای کسانی که ایمان آورده اید! برای شما حلال نیست که اززنان به اکراه ارث برید ، وانان را زیر فشار قرار ندهید ، تا برخی از آنچه را که به آنان داده اید؛ پس بگیرید ، مگر اینکه آنها مرتکب عمل زشت آشکاری شوند ، وبا آنها بطورشایسته رفتار کنید، و اگر از آنان ( خوشتان نیامد و) کراهت داشتید، پس چه بسا چیزی را خوش نمی دارید ، و خدا در آن خیر بسیار قرار می دهد.

 ( وَلَن تَسْتَطِيعُوا أَن تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّسَاءِ وَلَوْ حَرَصْتُمْ ۖ فَلَا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوهَا كَالْمُعَلَّقَةِ ۚ وَإِن تُصْلِحُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا )   النساء (129) An-Nisaa

و هر چند بکوشید هرگز نمی توانید (از نظر محبت قلبی) در میان زنان عدالت بر قرار کنید. پس یکسره به سوی یکی میل نکنید، که دیگری را بلاتکلیف (و سر گشته) رها کنید، و اگر راه اصلاح پیش گیرید، و پرهیزگاری کنید، خداوند آمرزنده ی مهربان است.

و قال تعالی ) ۚ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ ۚ ((النساء / 19)

«با زنان به‌خوبی معاشرت کنید».

پیامبر بزرگوار صلی الله علیه وسلم میفرمایند :

أحسن الحسن الخلق الحسن : نیکوترین ( صفات و ویژگی ) خوبی اخلاق نیکوست 

خيركم خير لأهله : بهترین شما آنان اند کە برای خانوادە شان بهترین باشند .

خير الناس أنفعهم للناس : بهترین مردم ( نزد ما )  پر منفعتترینشان و سودبخشترینشان برای مردم اند

الدّنيا متاع و خير متاعها المرأة الصّالحة : دنیا خود نعمتی است [ از نعمت های خداوند متعال ] و بهترین نعمت دنیا نیز همسر و زوج صالح و پاک است .

همچنین میفرمایند :

273- وعن أبي هريرة رضي اللَّه عنه قال: قال رسول ُ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: «اسْتوْصُوا بِالنِّساءِ خيْراً، فإِنَّ المرْأَةَ خُلِقَتْ مِنْ ضِلَعٍ، وَإِنَّ أَعْوجَ ما في الضِّلعِ أَعْلاهُ، فَإِنْ ذَهبتَ تُقِيمُهُ كَسرْتَهُ، وإِنْ تركتَهُ، لمْ يزلْ أَعوجَ، فاستوْصُوا بِالنِّسَاءِ» متفقٌ عليه.

 وفي رواية في الصحيحين:«المرْأَةُ كالضلعِ إِنْ أَقَمْتَها كسرْتَهَا، وإِنِ استَمتعْت بِهَا،اسْتَمتعْت وفِيها عَوجٌ».

وفي رواية لمسلمٍ: «إِنَّ المرْأَةَ خُلِقتْ مِن ضِلَعٍ، لَنْ تَسْتقِيمَ لكَ علَى طريقةٍ، فَإِنْ استمتعْت بِهَا، اسْتَمتَعْتَ بِهَا وفِيها عَوجٌ، وإِنْ ذَهَبْتَ تُقيمُها كسرتَهَا، وَكَسْرُهَا طلاقُها».

قولُهُ: «عوجٌ» هو بفتح العين والواو.

از ابوهریرهt روایت شده است که پیامبرص فرمودند: «به وصیت من در مورد خوشرفتاری با زنان توجه و آن را رعایت کنید، زیرا زن از دنده‌ی کج آفریده شده است و کج‌ترین محل دنده، بلندترین نقطه‌ی آن است، اگر بخواهی آن را راست کنی، می‌شکند و اگر آن را به‌خود واگذاری و ترک کنی، همچنان کج می‌ماند؛ پس توصیه‌ی من (پیشه کردن خوشخویی و صبر) در مورد زنان را قبول و رعایت کنید».[1]

در روایتی دیگر در صحیحین آمده است: «زن مانند دنده‌ی کج است، اگر او را راست کنی، آن را می‌شکنی و اگر (در همان حال) از وی بهره‌مند شوی، بهره‌مند شده‌ای، در حالی که کجی باقی است»

در روایتی دیگر از مسلم آمده است: «زن از دنده‌ای خلق شده که هرگز با هیچ روشی به دست تو راست نمی‌شود، پس اگر (با همان حال) از وی بهره بگیری، بهره گرفته‌ای و کجی او باقی است و اگر بخواهی او را راست کنی، می‌شکند و شکستش، طلاق اوست».

274- وعن عبد اللَّه بن زَمْعَةَ رضي اللَّهُ عنه، أَنه سمعَ النبيَّ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم يخْطُبُ، وذكَر النَّاقَةَ والَّذِى عقَرهَا، فقال رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: «إِذِ انْبعث أَشْقَاهَا» انْبعثَ لَها رَجُلٌ عزِيزٌ، عارِمٌ منِيعٌ في رهْطِهِ» ثُمَّ ذكَرَ النِّساءَ، فَوعظَ فِيهنَّ، فَقالَ: «يعْمِدُ أَحَدكُمْ فيجْلِدُ امْرأَتَهُ جلْد الْعَبْدِ فلَعلَّهُ يُضاجعُهَا مِنْ آخِر يومِهِ» ثُمَّ وَعَظهُمْ في ضحكهِمْ مِن الضَّرْطَةِ وقال: «لِمَ يضحكُ أَحَدَكُمْ مِمَّا يفعلُ؟» متفق عليه.

      «وَالْعارِمُ» بالعين المهملة والراءِ: هُو الشِّرِّيرُ المُفْسِد، وقولُه: «انبعثَ»، أَيْ: قَامَ بسرعة.

274. از «عبدالله بن زمعه»t روایت شده است که از پیامبرص شنید که خطبه می‌فرمود و از «شتر صالح» و کسی که آن را پی کرد، سخن راندند و فرمودند:

( إِذِ انبَعَثَ أَشْقَاهَا )  (الشمس / 12)

«زمانی که بدبخت‌ترین شخص طائفه‌ی ثمود برای کشتن ناقه به سرعت بلند شد».

او مردی بسیار مهم و شرور و مفسد و بلند مرتبه در میان طایفه‌اش بود»؛ سپس به ذکر زنان پرداخت و در مورد آنها موعظه فرمود و ادامه داد: «یکی از شما بلند می‌شود و زنش را مانند بنده‌ی زرخرید کتک می‌زند (حال آن‌که) شاید در آخر همان روز، با او همخوابگی کند»؛ آن‌گاه مردم را در مورد خندیدنشان به ضرطه (بادی که با صدا از شکم خارج می‌شود) اندرز دادند و فرمودند: «چرا یکی از شما عملی را که از خود او نیز سر می‌زند، (تمسخر می‌کند) و به آن می‌خندد؟».[2]

275- وعن أبي هريرة رضي اللَّه عنه قال: قال رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: «لا يَفْرَكْ مُؤْمِنٌ مُؤْمِنَةً إِنْ كَرِه مِنها خُلقاً رضِيَ مِنْها آخَرَ» أَوْ قَالَ: «غيْرَهُ» رواه مسلم.

وقولُهُ: «يفْركْ» هو بفتحِ الياءِ وإِسكانِ الفاءِ معناه: يُبغضُ، يقَالُ: فَركَتِ المرْأَةُ زَوْجَهَا، وفَرِكَهَا زَوْجُها، بكسر الراءِ، يفركُها بفتحهَا: أَيْ: أَبغضهَا، واللَّه أعلم.

از ابوهریرهt روایت شده است که پیامبرص فرمودند: «نباید مؤمن از زن مؤمنه‌اش) متنفر باشد، چرا که اگر از یکی از رفتارهایش بدش بیاید، به یک رفتار دیگرش (یا فرمودند: غیر آن رفتار) خشنود خواهد بود».[3]

276- وعن عَمْرو بنِ الأَحْوَصِ الجُشميِّ رضي اللَّه عنه أَنَّهُ سمِعَ النبي صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم في حَجِّةِ الْوَداع يقُولُ بعد أَنْ حَمِدَ اللَّه تعالى، وَأَثنَى علَيْهِ  وذكَّر ووعظَ، ثُمَّ قال: «أَلا واسْتَوْصوا بِالنِّساءِ خَيْراً، فَإِنَّمَا هُنَّ عَوانٍ عَنْدَكُمْ لَيْس تمْلكُونَ مِنْهُنَّ شَيْئاً غيْرَ ذلِكَ إِلاَّ أَنْ يأْتِينَ بِفَاحشةٍ مُبيِّنةٍ، فإِنْ فَعلْنَ فَاهْجُروهُنَّ في المضَاجعِ، واضْربُوهنَّ ضَرْباً غيْر مُبرِّحٍ، فإِنْ أَطعنَكُمْ فَلا تبْغُوا عَلَيْهِنَّ سبيلا، أَلا إِنَّ لَكُمْ عَلَى نِسائِكُمْ حَقًّا، ولِنِسائِكُمْ عَلَيْكُمْ حقًّا، فَحَقُّكُمْ عَلَيْهنَّ أَن لا يُوطِئْنَ فُرُشكمْ منْ تَكْرهونَ، وَلا يأْذَنَّ في بُيُوتكمْ لِمن تكْرهونَ، أَلا وحقُّهُنَّ عَلَيْكُمْ أَن تُحْسنُوا إِليْهنَّ في كِسْوتِهِنَّ وَطعامهنَّ».

      رواه الترمذى وقال: حديث حسن صحيحٌ. [4]

قوله صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم «عوانٍ» أَيْ: أَسِيرَاتٌ، جمْعُ عانِيةٍ، بِالْعَيْنِ المُهْمَلَةِ، وهى الأَسِيرَةُ، والْعانِي: الأَسِيرُ. شَبَّهَ رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم المرْأَةَ في دُخُولَهَا تحْتَ حُكْم الزَّوْجِ بالأَسيرِ «والضرْبُ المُبرِّحُ»: هُوَ الشَّاقُّ الشديدُ، وقوله صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: «فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلاً» أَيْ: لا تَطلُبوا طرِيقاً تحْتجُّونَ بِهِ عَلَيْهِنَّ وَتُؤذونهنَّ بِهِ، واللَّه أعلم.

از «عمرو بن احوص جشمی»t روایت شده است که او در حجه‌الوداع از پیامبرص شنید که بعد از آن که حمد و ثنا فرمود و تذکر داد و پند و موعظه کرد، فرمود: «آگاه باشید و در مورد زنانتان توصیه‌ی خیر مرا قبول کنید؛ زیرا آنان اسیرانی[5] در دست شما هستند و شما مالک هیچ چیز از آنها جز آن (پیوند زناشویی و حفظ مال و ناموسشان) نیستيد، مگر این که کار آشکاری (مانند نشوز و نافرمانی و سوء معاشرت) انجام دهند، که اگر چنین کردند، از همبستری با آنها دوری کنید و (اگر مطمئن بودید که تأثیری دارد) آرام و غیر شدید آنان را بزنید، اگر مطیع شدند، دیگر به ضرر ایشان راهی (برای ایراد و اشکال‌تراشی و آزار و زدنشان) در پیش نگیرید و اقدامی نکنید؛ آگاه باشید! شما بر زنان خود حقی دارید و زنانتان نیز بر شما حقی دارند؛ حق شما بر ایشان این است که فرش شما را برای کسانی که نمی‌خواهید پهن نکنند[6] و کسانی را که دوست ندارید، به خانه‌ی شما راه ندهند و حق ایشان بر شما آن است که در فراهم آوردن لباس و غذا (و نیازهای دیگر زندگی آنها و معاشرت) از آنها دریغ نکنید».

277- وعن مُعَاويَةَ بنِ حَيْدةَ رضي اللَّه عنه قال: قلتُ: يا رسول اللَّه ما حَقُّ زَوْجَةِ أَحَدنَا عَلَيْهِ؟ قال: «أَن تُطْعمَها إِذَا طَعِمْتَ، وتَكْسُوهَا إِذَا اكْتَسيْتَ ولا تَضْربِ الْوَجهَ، وَلا تُقَبِّحْ، ولا تَهْجُرْ إِلاَّ في الْبَيْتِ» حديثٌ حسنٌ رواه أَبو داود وقال: معنى «لا تُقَبِّحْ» أَى: لا تقُلْ قَبَّحَكِ اللَّه.

از «معاویه بن حیده»t روایت شده است که گفت: به پیامبرص عرض کردم: ای رسول خدا! حق زن یکی از ما بر شوهرش چیست؟ فرمودند: «این است که اگر غذایی خوردی، او را نیز سهیم کنی و اگر خود لباسی پوشیدی، برای او هم لباس تهیه کنی و به (سر و) صورت او نزن و او را زشت نشمار و به او حرف زشت مزن و دشنام مده و جز در خانه، (از او) دوری نگیر».[7]

278- وعن أبي هريرة رضي اللَّه عنه، قال: قال رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: «أَكْمَلُ المُؤْمنين إِيمَاناً أَحْسنُهُمْ خُلُقاً، وَخِياركُمْ خيارُكم لِنِسَائِهِم» رواه التِّرمذي وقال: حديثٌ حسنٌ صحيحٌ.

از ابوهریرهt روایت شده است که پیامبرص فرمودند: «کامل‌ترین مؤمنان از جهت ایمان، خوش‌ اخلاق‌ترین آنان و بهترین شما، بهترین شما در رفتار و برخورد با همسرانتان است».[8]

279- وعن إِياس بنِ عبدِ اللَّه بنِ أبي ذُباب رضي اللَّه عنه قال: قال رسولُ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: «لاَ تَضْربُوا إِمَاءَ اللَّهِ» فَجاءَ عُمَرُ رضي اللَّه عنه إلى رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم، فَقَالَ: ذَئِرْنَ النِّساءُ عَلَى أَزْواجهنَّ، فَرَخَّصَ في ضَرْبهِنَّ، فَأَطاف بِآلِ رسولِ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم نِساءٌ كَثِيرٌ يَشْكونَ أَزْواجهُنَّ، فقال رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: «لَقَدْ أَطَافَ بآلِ بَيْت مُحمَّدٍ نِساءٌ كَثيرِ يشْكُونَ أَزْوَاجَهُنَّ لَيْسَ أُولِئك بخيارِكُمْ» رواه أبو داود بإسنادٍ صحيح.

از «ایاس بن عبداله بن ابی‌ذباب»t روایت شده است که پبامبرص فرمودند: «کنیزان خدا (یعنی زنان خود) را نزنید، سپس حضرت عمرt نزد پیامبرص آمد و گفت: زنان بر شوهران خود جرأت یافته‌اند و پیامبرص برای تنبیه آنان، زدشنان را اجازه داد؛ پس از آنان، زنان زیادی در نزد خانواده‌ی پیامبرص گرد می‌آمدند که از دست شوهران خود می‌نالیدند، پیامبرص (به مردم) فرمودند: «زنان زیادی، اهل‌بیت محمد را احاطه کرده‌اند و از همسران خود می‌نالند؛ چنین شوهرانی از نیکان شما نیستند».[9]

280- وعن عبدِ اللَّه بنِ عمرو بن العاص رضي اللَّه عنهما أَن رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم قال: «الدُّنْيَا مَتَاعٌ، وَخَيْرُ مَتاعهَا المَرْأَةُ الصَّالحةُ» رواه مسلم.

از عبدالله بن عمرو بن عاصب روایت شده است که پیامبرص فرمودند: «دنیا (مانند) کالا و توشه‌ای «اندک» است و بهترین کالا و متاع دنیا، زن شایسته و نیکوکار است

در آخر این مجال برای پرهیز از زیادە گویی و بە درازا کشاندن سخن ناچارا تنها بە یکی از سخنان پر مغز و زیبای امام احمد حنبل بسندە مینمایم و شما و خود را بە خداوند دانای توانا میسپارم .

امام احمد حنبل در یکی از توصیە های خویش در هنگام ازدواج یکی از فرزندانش بە او چنین میفرماید : (( بدان که خانه، مملکت زنان است. زن احساس می کند که او اساس و سقف و بزرگ خانه است، تنها تو هستی که می توانی این مملکتی که زن در آن احساس مالکیت می‌کند، را نابود کنی و( یا آباد سازی ) تنها تو هستی که پشته را بر دوشت بر می داری که زنت را از چهارچوب زندگیش جدا کنی. اگر این تصمیم عجولانه را بگیری، مملکت خودت را نابود کرده‌ای!

 و برای پادشاه مملکت خویش، دشمن‌ترین دشمن آن است که در ملک خودش با وی به نزاع بیفتی؛ هر چند جر و بحث‌ها بیرون هم آشکارتر باشند، (پس اگر می‌خواهی کانون گرم زندگی ات محفوظ بماند به حاکم خانه احترام بگذار.))

ما توفیقی الا بالله علیه توکلت و الیه انیب و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین و السلام علی رسولنا و حبیب ابصارنا محمد (روحنا فداه ) و علی من اتبع الهدی الی یوم الدین .

مهندس محمد فتحی نژاد ـ چیا ( مهاباد )                              ٢٢  /١٢ /١٣٩٨

منابع و مراجع :

قرآن کریم

کتب صحاح سته

کتاب لوء لوء و المرجان

ریاض الصالحین

و   …..

[1]- متفق علیه است؛ [خ(3331)، م(1468)].

[2]- متفق علیه است؛ [خ(4942)]، م(2855)].

[3]- مسلم روایت کرده است؛ [(1469)].

[4]- ترمذی روایت کرده [(1163)] و گفته است: حدیث حسن صحیح است.

[5]- پیامبرص زن را در این که تحت حکم مرد در می‌آید، به اسیر تشبیه فرموده است

[6]- کنایه از این که با زنان و مردانی که شما اطمینانی به دین و اخلاق و تقوای آنها ندارید، ارتباط و رفت و آمد نداشته باشند؛ باید تذکر داد که مرد حق سوء استفاده از این مسأله و اجرای بدون مورد و دلیل آن ندارد ـ ویراستاران.

[7]- حدیثی حسن است که ابوداود روایت کرده است؛ [(2142)].

[8]- ترمذی روایت کرده [(1163)] و گفته است: حدیث حسن صحیح است.

[9]- ابوداود [(2146)] با اسناد صحیح روایت کرده است.

نمایش بیشتر

محمد فتحی نژاد

استان آذربایجان غربی - مهاباد نویسنده و شاعر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا