شبهاتقرآن

جایگاه عقل و خِرَد در میزان قرآن 

 قرآن پژوهان می دانند که قرآن ، چه اهتمامِ بلیغی به عقل و خرد آدمی داده است و تا کجا آن را بالا کشیده است ، کسی که قرآن را هیچ گاه ندیده باشد و چیزی هم در مورد قرآن نشنیده باشد و برای اوّلین بار به مطالعه ی آن بپردازد ، فکر می کند یکی از دانشمندان عقل گرا آن را تألیف کرده است ، ضمنِ اذعان به این حقیقت که قرآن قابل مقایسه با هیچ کتابی از هیچ دانشمندی نیست ..
قبل از ورود به بحثِ عقل و جایگاه آن در قرآن یک نکته ی بسیار ظریف و درخورِ توجّه را عنایت بفرمائید و آن اینکه ، در قرآن ، ۴۹ بار کلمه ی عقل و مشتقات آن وارد شده است ، درست به تعدادِ ورودِ کلمه ی دین در قرآن !

این تقارنِ شگفت انگیز حکایت از ارتباط مستحکمِ عقل و دین دارد و اراده ی پروردگار عظیم الشأن
براین بوده است که این هدایتِ گرانسنگ را فراروی بشر قرار دهد و آدمی را تفهیم کند که تعقّل و تدیّن لازم ملزوم یکدیگرند و حرکت در کانالِ عقل لاجَرَم به دینورزی ختم می شود .

یکی از نشانه های شرافت و کرامت انسان ، عقل و اندیشه است که در بقیّه ی جانداران وجود ندارد ،
انسان باید اهل تعقّل و تدبّر باشد و عقل و اندیشه اش را همواره چراغ راه زندگیش قرار دهد و هرگز عقل خود را تعطیل نکند و کورکورانه به دنبال دیگران راه نیفتد ، نه اینکه از هیچکسی پیروی نکند ، چون فرق است میان دنباله روی کورکورانه با پیروی عالمانه و عامدانه ،
پیروی آگاهانه و عالمانه همان چیزیست که خداوند جلّ جلاله به آن أمر فرموده است ، آنجا که در آیه ی ۱۷ سوره ی زُمر می فرماید« فبشِّر عبادِ الّذین یستمعون القول فیتّبعون احسنه »مژده بده کسانی از بندگان مرا که به هر سخنی گوش فرا می دهند و ( پس از ارزیابی و سنجش آن ) از زیباترینش پیروی می کنند ..

مفهوم و منطوقِ این آیه ی شریفه این است که هر سخنی قبل از رد یا قبول باید از فیلتر سنجش و ارزیابی عبور داده شود و بدون تحقیق و بررسی نه مورد قبول واقع شود نه مورد انکار .

این آیه ی شریفه ، ضمن کشیدن خط بطلان بر تقلید و دنباله روی کورکورانه ،یک قاعده ی اساسی را بنیان می نهد  و آن اینکه بدون استثناء ، هر سخنی باید مورد تحقیق و تأمّل واقع شود ولو اینکه قرآن یا سخنِ پیامبر ، صلّی الله علیه و سلّم باشد ، چون قرآن و حدیث پیامبر نیز چنانچه مورد تحقیق و تأمّل واقع نشوند امکان بد فهمی وجود دارد ..
چه دلیلی وجود دارد که بدون استثناء هر سخنی را حتی قرآن و حدیث را باید با دقّت گوش داد و سنجش و ارزیابی کرد سپس بهترینِ آنرا برای پیروی کردن برگزید ؟ دلیلش این است که الف و لام ( ال ) در کلمه ی القول برای استغراق است و مفید عموم است و معنی «یستمعون القول» این است که هرسخنی را به دقّت گوش می دهند و در آن به تأمّل می نشینند و پس از سنجیدن و تعمّق در آن ، چنانچه قابلیّتِ اتّباع و پیروی کردن را داشت از آن پیروی می کند ..

ممکن است این سؤال پیش بیاید که در قرآن و حدیث اگری وجود ندارد چون تمامِ آن أحسن است و قابل پیروی کردن ، در توضیح آن خواهیم گفت : اگر قرار است غیرِ قرآن و حدیث را با دقت گوش داد ، قرآن و حدیث در این خصوص اولی ترند و چنانکه اشاره کردیم اگر آنها را با دقّت مورد استماع قرار ندهیم امکان بد فهمی وجود دارد.

 توضیح این که ، یکی از ویژگی های کلام پروردگار این است که گاه برای یک کلمه یا یک آیه چند معنی به ذهن می رسد ، که بعضی از آن معانی زیباتر و کامل تر از بعضی دیگر هستند ، پس تحقیق و تأمّل لازم است تا به معنی مقصود رسید ..

مضافا اینکه ، پروردگارِ علیم ، خود دستور اختصاصی برای استماع و با دقّت گوش دادنِ قرآن را صادر فرموده اند و آیه ی ۲۰۴ سوره ی اعراف میفرماید ( و إذا قرِئَ القرآن فاستمعوا له و أنصِتوا ) هنگامی که قرآن تلاوت شد با دقّت به آن گوش فرا دهید و سکوت کنید ..
آیه ی شریفه ی ۱۷ سوره ی زمر ، در واقع منشور و مانیفست آزادی و آزادگی است و میزان اهتمام شارع و شریعتِ مقدّس را بفکر و اندیشه نمایش می دهد و انسان ها را از پیروی های سرسری و بدون تحقیق بر حذر می دارد ..
با همه ی این ها باید مواظب بود که اسبِ سرکشِ غرور و خودباوری های کاذب ، انسان را به پرتگاه های انحراف ، فرو نیندازد و به جنگ محکمات و مسلّمات وا ندارد ،
گفتنی است که ما به آیین مقدّس اسلام سرفرازیم و عمیقا به حقّانیّت و برتریّت آن إذعان داریم و آن را تتمّه و تکمله ی ادیان و یگانه شاهراه سعادتِ دنیا و عُقبی و تنها صراط مستقیم تلقّی می نمائیم که در کتاب و سنّت متبلور است  و هیچ هراسی نداریم از اینکه ، قولِ هر قائلی را که با بدیهیّات اسلام ،هم خوانی نداشته باشد مردود بشماریم و در این خصوص بدهکار هیچ کسی نیستیم ..
با قطعیّت اعلام می داریم که معتقد به جاودانگی اسلام هستیم و آن را قابل تطبیق با هر عصر و زمانی می بینیم و وظیفه ی مبلّغین و مجتهدین أمّت اسلامی است که مفاهیم دینی را به روز رسانی کرده و با گفتمانی که متناسب با درک و دریافتِ مردم باشد ، آن را انتقال دهند ..
القصّه ، عقل و اندیشه از أجلّ نعمت های خدادادی است و فصلِ ممیّز انسان از بقیّه ی جانداران است و بدون آن بقیّه ی نعمت ها معنی و مفهومی ندارند و مهم تر از همه ، مناط تکلیف است و بدون آن تکلیف ساقط است ،
در قرآن از این نعمت بیش از دیگر نعمت ها سخن رفته است و فاقد آن را بعنوانِ بدترین موجود معرّفی کرده است آن جا که در آیه سوره ی می فرماید ( إنّ شرّالدّوابّ عندالله الصّمّ البکم الّذین لایعقلون )
بدرستی بدترین جنبندگان پیش خدا لالان و کرانی هستند که تعقّل نمی ورزند .

در قرآن کریم در چهارده مورد ، جمله ی «أفلا تعقلون و أفلا یعقلون» بکار رفته است که سرشار از نکوهش کسانی است که تعقّل نمی ورزند ..

والحاصل ، از خلال این آیات شریفه پیداست که قرآن چه بهای سنگینی به عقل و خرد می دهد و چه ارزشی برای آن قائل است ..
دین حدود و ثغور خود را دارد و مرزهای آن باید مورد حُرمت واقع شوند و باید از تعاریفی که مرزهای دین را به هم می زند و محکمات آن را زیر سؤال می برد جدّا پرهیز کرد ..

در این باب سخن بسیار است و در این مجال به همین مقدار بسنده می کنیم و تفصیل این مطلب را به مجالی دیگر می سپاریم .

عبدالرّحمن سبحانی .

  • اشنویه
از طريق
عبدالرحمان سبحانی
منبع
sozimihrab
نمایش بیشتر

عبدالرحمان سبحانی

@نویسنده و مترجم @ آذزبایجان غربی - اشنویه @ فعال دینی و دعوتگر اسلامی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا