عقب ماندگی و واپسگرایی بعضی از جوامع بشری سبب شده است کە آنها برای حفظ قدرت و کیان خودشان جنگهای فکری، فرهنگی و گاها نظامی بر دیگران تحمیل نموده و باعث به وجود آمدن عواقب نا گوار و تاثیرات منفی و جبران ناپذیری از لحاظ فرهنگی و فکری برای بسیاری از جوامع دیگر شوند که امروز به طور واضح و روشن مشاهده میگردد که به چندی از آنها اشاره خواهیم کرد:
بدبینی و نگرش منفی در این جوامع نسبت به خیلی قضایا و برخورد و اصطکاک فکری و عدم وجود سنجش و معیارهای واقعی برای جوامع اسلامی امروز بحران هایی را در پی داشته که متاسفانه تا حدودی می توان گفت جبران ناپذیراست؛ این بحران هم به علت وجود نهادهای فکری و فرهنگی مختلف و متعدد و نبود هماهنگی های لازم در بین طیف های مختلف اجتماعی و تجاوز به حریم حقوقی یکدیگر اعم از زن و مرد و کودک و….می باشد.
برهم زدن خانواده به عنوان یکی از منابع تربیت افراد جامعه:
فروپاشی و برهم ریختن نظام و شیرازه خانواده به صورت کاملا غیر طبیعی تأثیرات منفی بر فضای خانواده داشته که روابط زن و شوهر به جنگ و جدال بر سر رهبری خانواده و کشمکش های قدرت طلبی تبدیل میگردد، به گونەای که زن و مرد به جای حفظ کرامت و حرمت یکدیگر و تقسیم نقش بر اساس شایستگی و لیاقتها به پیکار بر سر قدرت در چاردیواری خانه پرداختهاند و بە عبارتی هر کدام در فکر سالار بودن بر دیگری میباشد (زن سالاری یا مرد سالاری) که میتوان گفت بحران اصلی و اساسی و ریشه این مشاکل موجود و ملموس در خانوادههای امروزی در نوع نگرش و دیدگاه انسانها نهفته است، علی الخصوص دیدگاه منفی زن و مرد در مورد نقش هر یک از آنان در خانواده و عدم شناخت واقعی از جایگاه یک دیگر در خانواده، که متاسفانه آنها را وادار به مسابقه و جدال برای به دست گرفتن قدرت و ریاست کرده است و متاسفانه در این میان حقوق یک دیگر را پایمال میکنند.
به نظر اینجانب – نویسنده- بحران فوق ریشه در نبود هوشیاری و آگاهی و درک کافی نسبت به حقایق دارد، به طوری که آدم ها در یافتن راه حلها و مداوای دردهای موجود وا ماندهاند و تلاش جدی برای پیشگیری از شیوع بیماری های مهلک از خود نشان نمیدهند و در راه اصلاح دیدگاه و ذهنیت افراد جامعه نسبت به قضیه زن و دیگر قضایا کوشش نمی شود، چرا که وضعیت و مشاکل فوق نیازمند برداشتن گام های پی در پی و مداوم است، قبل از هر گونه تغییر و تحول در جامعه باید در زمینه اصلاح ذهنیت و دیدگاه منفی موجود تلاش و کوشش کافی انجام گیرد.
به نظر بنده از طریق چند کانال که نقش محوری و اساسی و موثری در بخش های اجتماعی دارند میتوان به موفقیت در این راستا دست یافت، که عبارتند از:
۱- دولت: دولت و قدرت حاکم با تمامی نهادهای اداری و مراکز و امکاناتی که در اختیار دارد اعم از آموزش و پرورشی و فرهنگی و گروه های زیربط میتواند نقش مهم و قابل توجهی در حل بحران موجود داشته باشد؛ چرا که تغییر و تحول اجتماعی و ایجاد یک جامعه روشن فکر و آگاه ریشه در تربیت صحیح خانواده و فرزندان آن دارد که دولت با توجه به امکانات و قدرت مالی و نیروی کاری که در اختیار دارد به طور تدریجی و برنامه ریزی شده میتواند نقش موثر داشته باشد ؛ دولت با برگزاری کنفرانسها و گرد هماییها و تشکیل متینگهای سخنرانی توسط پرسنل متخصص در این زمینه نسبت به روشن گری های لازم برای اقشار مختلف جامعه اعم از زن و مرد و… اهتمام ورزیده تا از این طریق موانع موجود بر سر راه ورود زنان به عرصههای کار و تولید برداشته شود.
۲-نهادهای غیر دولتی: نهادهای غیر دولتی که به نام نهادهای مستقل و مدنی شناخته میشوند و به صورت مستقل در فعالیت هستند در واقع انعکاس دهنده رای عمومی جامعه اعم از طیفهای مختلف فکری، شغلی و حرفهای زن و مرد میباشند که در واقع وجود چنین نهادهایی در هر جامعهای نشانه و دلیل بر رشد و ترقی سیاسی و فرهنگی و برخورداری آن جامعه از نعمت آزادی بیان و حق اظهار نظر میباشد. بنابراین در چنین فضای موجود و مطبوع که برای این نهادها پیش آمده باید بهره کافی از فرصت ها برده شود و در راستای هر چه بیشتر نمودن فعالیت در حوزه روشنفکری افراد و آحاد مردم جامعه اعم از زن و مرد تلاش مضاعف صورت گیرد و از امکانات و وسایل موجود استفاده شود.
۳- رسانه ها : رسانه هم به نوبه خود در این باره نقش قابل توجهی دارد و میتوان ابزار مهمی در حوزه کار و فعالیت در عرصه هوشیار نمودن جامعه و پیشبرد و رشد فکری باشد و البته باید از آن بهره برداری شود، علی الخصوص در عصری که دنیا به استفاده از این وسیله روی آورده و جهان امروزی به وسیلهی تلاش و رهبری این امکانات، به یک دهکده کوچک تبدیل گشته است و میتوا در کمترین وقت و با کمترین هزینه ارتباط برقرار شود؛ تبادل اطلاعات خیلی سریع و در زمان کوتاهی صورت میگیرد؛ لذا رسانەهای دولتی و غیردولتی میتوانند نقش راهبردی و سازندهای در هدایت مردم داشته و از طریق شبکه های اینترنت، کانالهای ماهوارهای و کانالهای تلویزیون محلی در راستای روشنفکر نمودن آحاد جامعه، با صرف هزینه و وقت کمتری به اهداف زیادی رسیدە و آرزوی داشتن یک جامعه سالم و مترقی که همه ما آن را در سر میپرورانیم، برآورده شود.
از سوی دیگر چند عامل دیگر هم هستند که میتوان در سرعت بخشیدن به اجرای طرح پروژه تحول اجتماعی از آنها بهرهبرداری نمود و از تحمیل هزینههای گزاف به دولت جلوگیری نمایند . اسباب و عوامل مٶثر دیگری در تسریع طرح تغییر و تحول اجتماعی که باید به کار گرفته شوند وجود دارند اسبابی که به شرح زیر میباشند:
۱- مرجعیت فکری: مرجعیت فکری به هماهنگی و اجماع و تصمیم گیریهای جمعی اقشار مختلف مردم اطلاق میشود که میتوان از آن به عنوان منبع مهمی نام برد که مبادی اعتماد فکر و فرهنگی افراد از آن سرچشمه میگیرد و زمینه خیلی مناسبی برای کار مشترک و فعالیت بیشتر میباشد و در پیشبرد اهداف و تحول به کار برد و راه حلی برای بسیاری از مشکلات و فضاهای فکری خواهد گردید. بالعکس؛ نبود چنین مرجعیتی باعث ضایع شدن تلاشها و فعالیتهای ما خواهد گردید. لازم است این نکتە روشن شود که وقتی میگوییم باید مرجعیت و هماهنگی فکری وجود داشته باشد، به معنی این نیست که از وجود سلایق و دیدگاههای متفاوت در جامعه جلو گیری به عمل آید و افکار آدم ها را در یک نوع نگرش و قالب قرار داد و انحصار فکری را حاکم نمائیم؛ چرا که وجود افکار متفاوت و سلیقههای متنوع و مختلف باعث پیشرفت بوده و از نقاط قوت هر جامعه به شمار می آید؛ بلکه منظور و مقصود ما هماهنگ نمودن افکار مختلف در یک اطاق فکربرای به ثمر رساندن کاری مشترک و مثبت در راستای ایجاد یک جامعهای مترقی و زنده و پویا و به منظور پیشبرد اهداف و اجرای طرح و نقشههای پیش رو بوده و در این زمینه از سلایق مختلف باید استفاده و بهربرداری شود.
۲-استقرار وضعیت سیاسی: فضای آرام و روان سیاسی هم به نوبه خود میتواند در این زمینه از اهمیت بالای برخوردار باشد؛ چرا که اوضاع متشنج و نابسامان سیاسی و آشوب زده تاثیر منفی بر کارکرد نهادها و مؤسسه ها داشته و روند رو به رشد اجرای طرح و نقشههای پیش رو را، کُند مینماید و تجربه ثابت کرده که وضعیت سیاسی ناهموار آثار ناگوار و منفی بر امور اجتماعی و شکوفایی آن داشته و دارد .
۳- آزادی بیان و حق اظهار نظر در بستر سازی و فضای و آرام در تداوم بخشی تلاش نهادهای غیر دولتی نقش بسزایی دارد و فاکتور مهمی در فعالیت روشنفکری و هوشیاری اجتماعی اعم از تمامی طیفهای موجود میباشد و در رونده کار مشترک تاثیرگذار است و می توان گفت، نقطه شروع و استارت هرکاری میباشد.
هدف ما از طرح این مسائل در چند مقاله و نوشته، رسیدن به نتایج و دستاوردهای زیر است :
۱- اصلاح دیدگاه منفی افراد جامعه در رابطه با دو جنس مخالف یعنی زن و مرد که باعث معضلات و مشکلات زیادی شده است.
۲-دست یابی به یک جامعهای که در آن درک درست و مثبتی در مورد انسانها اعم از هر جنس و رنگ و طیفی وجود داشته باشد.
۳-ساخت جامعهای که حقوق و مزایای تمامی افراد بشری به طور کامل در آن به رسمیت شناخته شود و هیچ گونه تجاوزی به حقوق دیگران به هر دلیلی صورت نگیرد، تمام وظایف و تکالیف به خوبی انجام گرفته و زن و مرد فراروی هم قرار نگیرند.
۴- ایجاد جامعهای سالم همراه با کانون گرم خانواده به عنوان یک مدرسه برای تربیت افراد که باعث وجود افرادی آگاه و دارای تربیت واقعی در جامعه شده و پتانسیلهای رشد و بالندگی اجتماعی در جوانب گوناگون آن مهیا شود؛ چرا که خانواده خوشبخت و آگاه به واقعیت زندگی میتواند نسلی توانا و دارای اعتماد به نفس پرورش دادە که الگویی برای پیشرفت و ترقی باشد که در نهایت خدمت ارزندهای به بشریت نماید
ترجمه این مقاله نسبتا دشوار از طرف بنده عمر رسول نژاد در تاریخ ۹۵/۴/۲صورت گرفت از خوانندگان عزیز آن طلب دعای خیر دارم واز انتقادات و پیشنهادات استقبال مینمایم.
نوشته : سولین عبدالحمید
ترجمه : عمر رسول نژاد