داستانشبهات

خاطرات یک دانشجو (۳-۳)

خاطرات دانشجو

وقتی درقرآن دیدم که حضرت محمّد * در حد بشری هم چون بقیه آدمیان معرفی شده است و در بسیاری مواردوتصمیم گیریها که از پشتوانه وحی خبری نبوده از رأی و نظر صحابه استفاده می‌کرد از حقارت و برده بودن عده‌ایی که  رهبران فکری خویش را هم چون بت می‌پرستیدند به خشم می‌آمدم و از قداستی که گروه‌ها حول رهبران فکری خویش ایجاد نموده بودند،دچار شرم می‌شدم. احترام گذاشتن به سایر ادیان، نهی از دشنام دادن حتی به بت‌ها، دعوت به قسط و عدالت حتی در حق دشمنان، داستان‌های نغز و پندآموز، استفاده از روش‌های تدریجی در پاک نمودن جوامع از رذایل اخلاقی (تحریم شراب) توصیه به گوش دادن تمامی کلام‌ها، و بسیاری دیگر از فضائل اخلاقی قرآن بی‌نظیر بودن بیشتر آن را اثبات کرده و بر یقینم می افزود.

فصاحت و بلاغت، سبک و نظم خاص آیات، جذبه و نظم خاص و یا موسیقی خاص قرآن، معارف عالی الهی، قوانین محکم، برهان‌های عقلی عالی قرآنی، خبر غیبی از گذشته و آینده، استقامت بیان و عدم اختلاف در آن و بی‌نظیر بودن و ماندن آن در طول تاریخ غیر بشری بودن قرآن را اثبات می‌نمود.

از همه مهم‌تر آن چه مرا تسلیم استدلات قرآنی می‌نمود انطباق آیات بی‌شماری از قرآن کریم با کشفیات و قطعیات علوم تجربی اعم از فیزیک، شیمی و زیست‌شناسی بود. آیات بی‌شماری را مشاهده نمودم که نه تنها با این رشته‌ها تضادی نداشتند بلکه چندین قرن قبل به شکلی کامل توسط فردی امی بیان شده بود. آیاتی در مورد مراحل خلقت انسان از شکل‌گیری نطفه تا تولد، کرویت و حرکات زمین، اشاره به نیروی جاذبه، تعیین جنسیت فرزند توسط پدر، دوام حیات برپایه‌ی وجود آب، نظریه مهبانگ (انفجار بزرگ) اتصال زمین و آسمان به هم و سپس جدا شدن آن‌ها از هم، اعجاز عددی و نظم ریاضی قرآن و اشاره به نظریه‌های علمی مربوط به پایان تاریخ کافی بودند تا آگاهانه در برابر آن سر تعظیم فرود آورده و مطیع و مجری برناه‌هایش شوم. قوانین و برنامه‌هایی که از سوی پروردگار، در جهت نهادینه کردن فضائل اخلاقی (صبر، گذشت، کمک واحترام به هم‌نوع و پدر و مادر و ….) و ریشه‌کنی رذایل اخلاقی (نهی از دزدی، خیانت، سخره نمودن دیگران، غش، ربا و ….) بود. برایم ثابت شد که پروردگار ضمن به رسمیت شناختن غرایز و فراهم نمودن زمینه ارضای آن‌ها از طریق این قوانین و در راستای عدم تجاوز به حقوق دیگری خواسته که آن‌ها را تعدیل نماید. قوانینی که جهت به رسمیت شناختن مالکیت خصوصی و جلوگیری از انباشت نامتوازن ثروت جهت جلوگیری از ایجاد شکاف‌های عظیم اجتماعی (نهی از احتکار، غش و گذاشتن قوانینی عادلانه‌ای چون گذاشتن ارث، زکات و صدقه و خمس) واجب نمودن امر به معروف و نهی از منکر بر تمامی اعضای جامعه اسلامی (که در دنیای امروز می‌ تواند به دلیل گسترش مرزهای اسلامی و عدم دسترسی حکام به همه مردم از طریق مطبوعات و رسانه‌های آزاد و احزاب صورت پذیرد). به گونه‌ایی که در جوامع اسلامی هیچ کس اعم از حاکم و رعیت از زیر تیغ بران امر به معروف و نهی از منکر در امان نمی‌ماند، واگذار نمودن تعیین حاکم اسلامی به مردم از طریق بیعت جهت جلوگیری از فساد سیاسی، گذاشتن و نهادینه کردن شورای حل و عقد (حاکم اسلامی یکی از افراد آن در میان بقیه منتخبین مردم بوده و از حق یک رأی برخوردار است) جهت جلوگیری از استبداد رأی و نظر و تک محوری بودن، تأکید بر مشورت در همه کارها و بسیاری دیگر از قوانین و برنامه‌های جامعه‌ساز مرا بیش از پیش مجذوب و شیفته آن کتاب آسمانی می‌نمود.

در قرآن کریم آیه‌ای را خواندم که پرده از راز بزرگی برایم گشود که چرا همواره عده‌ایی می‌کوشند به هر نحوی که شده اسلام رادر نظر مردم بد جلوه داده و چهره زشت و کریهی را از آن ترسیم کنند و آن آیه‌ای بود که بر کلیه تقسیم‌بندی‌های اجتماعی از خودی و غیرخودی، حاکم و محکوم، رجال دین و غیردین، نژاد برتر و نژاد فرودست، برده و ارباب، زن و مرد مهر ابطال می‌گذاشت  همچنان که  خدوانددرقرآن کریم می فرمایند : «بی‌گمان گرامی‌ترین افراد نزد پروردگار باتقوی‌ترین آن‌ها است». تقوی که افراد با هر نژاد و ملیتی، از هر طیف اجتماعی، و با هر درجه علمی‌ می‌توانند آن را کسب نموده و یا بی‌بهره از آن باشند درزندگی دنیوی همواره ماانسان هاعده‌ی قلیلی را بر کرسی نشانده و در پای آن‌ها به تعظیم می‌افتیم یا عده‌ایی  بهره‌مند از نعمات و پست‌های اجتماعی و عده‌ای دیگر گمنام و دل شکسته در کنجی به دور از پارتی و پول به زندگی دنیوی مشغول هستندولی پروردگاردرکتاب جاویدش ملاک برتری وشیوه‌ی کسب مقام والا نزدخویش را برای رهبری در جامعه و فردی عامی در محلی دور افتاده یکسان قرار می‌دهد و آن تقوی  الهی است و تقوی  نه در لباس شیک پوشیدن و ماشین‌های مد روز نشستن، مدال قهرمانی داشتن و برخوردار بودن از بدن ورزیده و ثروت بیشتر داشتن است بلکه تقوی الهی در راستای شناخت بهتر خداوند، اجرای بهینه فرامین آن و دوری از رذایل اخلاقی، در خدمت خلق بودن و قدم گذاشتن در مسیر عمران و آبادانی کره زمین براساس استعداد و توانائی و موقعیتی است که خدواند به آدمیان اعطا نموده است. هنگام تدبر در قرآن متوجه شدم آن برداشت‌های فاشیستی و ناسیونالیستی که عده‌ای از حکام و اقوام از قرآن دارند به گونه‌ایی که زیر لوای آن و به نام سوره‌های قرآنی (انفال) حقوق اقلیت‌های مذهبی و ملی را ضایع می‌نمایند. سوء استفاده واستفاده‌ی ابزاری ازادیان الهی می باشد که حاکمان ظالم جهت فریب عامه و تثبیت موقعیت ظالمانه خویش از آن بهره می‌جویند. قرآن هر چند در میان قوم عرب و به زبان عربی نازل شده ولی سیاق آیات قرآنی بیانگرآنست که مخاطب آن تمامی بشریت در تمامی موقعیت‌های زمانی و مکانی بوده به گونه‌ایی که در نظر قرآن بلال اهل حبشه مستوجب پاداش بی پایان اخروی و عموی پیامبر * که هم خویشاند پیامبر * و هم از قوم و هم‌زبان ایشان بود در سوره «مسد» مستوجب شدیدترین عقابها می‌شود.

وقتی که قرآن را می‌خواندم به ملیت خویش افتخار می‌کردم چرا که آن را آیه‌ای از آیات پروردگار در عالم هستی می‌دانستم و بر جهالت عده‌ایی از دوستانم که همواره از من می‌پرسیدند که ما اول کرد هستیم یا مسلمان تأسف می‌خوردم. در قرآن کریم اختلاف رنگ و زبان، و گروه گروه و قبیله قبیله نمودن آدمیان سنتی از سنت‌های الهی به شمار آمده و کلیه اقوامی که معتقد به تفکرات فاشیستی و شوونیزمی بوده و یا در جهت نابودی و یا هضم سایر ملل برمی آیند دشمن خداوند و در ضدیت با شأن و آیات الهی دانستم. خیلی خوشحال بودم و در پوست خویش نمی‌گنجیدم فقط تأسف می‌خوردم که چرا تا حال با وجود در اختیار داشتن آن نعمت عظیم الهی و ذخیره بزرگ پروردگار سراغش نمی‌رفتم و از تاقچه اتاق آن را پائین نمی‌آوردم تا لااقل از روی کنجکاوی ببینم که خداوند به ما آدمیان چه می‌‌گوید، تأسف می‌خوردم که چرا از این قرآن تا به حال جهت شفای جسمی بیماران، حفاظت از نوزادان و گاو گوسفند و اموال و اثاثیه منزل و قرآئت آن بر مردگان و جهت بانگ دادن و دعوت مردم جهت دعوت به مراسم تعزیه‌خوانی استفاده می‌ شود، چرا به جای استفاده مثبت از قرآن جهت رسیدن به سعادت دنیا و آخرت، آن را در کارهاو جاهایی به کار می‌گیریم که به هیچ وجه هدف و فلسفه انزال آن از سوی خداوند نبوده است تأسف می‌خوردم چرا تا به حال به جای این که ما در خدمت قرآن و مجری برنامه‌هایش باشیم او را در راستای انجام بدعت‌ها و عرف‌های غلط خویش در راستای کسب موقعیت دنیوی خویش به کار می‌گرفتیم. تأسف می‌خوردم که چرا به جای این که عده‌ای محدود از ظالمان آیاتش رادر راستای فریب مردم و تثبیت موقعیت به کار گیرند ستمدیدگان تاریخ بشری آن را درجهت براندازی کاخ ظلم و جور به کار نگرفته اندتاتحقق‌بخش این آیه خداوند می‌شدند که می‌فرماید : «خداوند حال و وضع ملتی را تغییر نمی‌دهد، تا این که افراد آن جامعه خویش را تغییر دهند». ولی آن چه از تأَسف من می کاست این آیه پروردگار بود که می‌فرماید : «ای انسان‌ها از رحمت پروردگار ناامید نشوید چرا که خداوند تمامی گناهان شما را می‌بخشد و در توبه و رحمت باری تعالی تا هنگام مرگ به روی بندگان خویش باز است».

همان جا بود راز این همه عقب‌ماندگی علمی و اخلاقی جوامع اسلامی را فهمیدم و به یقین رسیدم تا موقعی که مسلمانان متوجه این امر خطیر نشوند و اشتراکات، آن‌ها را دور هم جمع ننمایند وبه اختلافات فقهی هم احترام نگذارند زوال ، درگیری  ، فساد و استبداد در جوامع اسلامی باقی خواهد ماند. آن وقت متوجه رازی شدم که صحابه را وادار به آن همه مجاهدت و تلاش و از خودگذشتگی می‌نمود، به آن الفتی که خداوند در قرآن بدان اشاره می‌نماید که اگر تمامی جهانیان سعی می‌کردند آن را در بین مؤمنین ایجاد نمایند نمی‌توانستند. پی بردم، الفتی که منجر به تقسیم اموال انصار برای برادران مهاجر آن‌ها شد، حال می‌خواهم با صدای بلند فریاد بزنم ای برادران و خواهرانی که همانند شما فکر نمی‌‌کنم من خدا و رسول * و تمامی مسلمین جهان را از ته قلب دوست دارم، من قرآن را به عنوان برنامه و منهج خویش می‌پسندم ولی ممکن است در برخی از استنباط‌های فقهی همانند شما نباشم پس از شما می‌خواهم بیشتر از این به تفرقه و جدایی مسلمین دامن نزنید به جای به کارگیری توان بازو، زور شمشیر، قوی نمودن رگ گردن سعی کنید همانند پیامبران (ع) با دلیل و منطق استنباطات خویش را به دیگران عرضه نمایید.

به جای پخش جزوه و شب‌نامه در رد علمای دین و برادران حتی گمراه خویش سعی نمایند آن‌ها را از گمراهی نجات داده و به آن‌ها فرصت تا آخرین لحظه مرگ را بدهید شاید رستگار شوند. ای برادران و خواهرانی که جهالت، ما را به دشمنانی قسم خورده تبدیل نموده است به گونه‌ای که خشم‌آلود به هم نگاه کرده و جهنمی بودن هم را آرزو داریم بدانید که ترک بدعتی که به نام دین در نهاد افراد و جامعه اسلامی ریشه دوانده است به مراتب از ترک شرابی که خداوند آن را در چندین مرحله و در مدت طولانی حرام نمود دشوارتر است. برادران و خواهران عزیز اگر چنان جه به دلیل نشناختن فقه الویات حرامی را به خاطر انجام سنتی مرتکب شوید (تفرق و جدایی در بین مسلمین کمک به ظالمین حرام و چسباندن پا در نماز سنت است) و یا واجبی را به خاطر سنتی ترک نمایید (احترام به پدر و مادر واجب، رفتن از طرف راست، پوشیدن شلوار کوتاه و غیره سنت هستند). ای عزیزی که ناخودآگاه در دامی افتاده‌ای که دشمنان ملت پهن کرده‌اند اگر چنان چه فقط یک نفر به واسطه عملکر نادرست شما نسبت به دین بدبین و یا جوانی به دلیل تعصب و جهالت در حق پدر و مادرش جفا نماید فردای قیامت در پیشگاه خداوند چه جوابی ‌خواهید داشت، آیا اگر به جای تکفیر نمودن مردم و علماو صرف هزینه های هنگفت در جهت تهیه و پخش جزوات تفرقه‌انگیز به ذکر خداوند بپردازید و در جهت رفع بدبختی و گرسنگی هم‌نوعانتان قدم بردارید بهتر نیست، مگر نمی‌دانی در بسیاری مواقع برای کسانی که عقیده درست وحسابی ندارند فقر همزاد کفر است و مردم به طرفی گرایش دارند که در راستای رفع مظلومیت ایشان گام برمی‌دارند، اصلاً به من بگوئید از این تفرقه‌افکنی و صرف هزینه‌های بی‌مورد چه چیزی عاید اسلام و مسلمین شده و چه تغییری در وضع مسلمانان جز افزایش فلاکت‌باری آن‌ها شده است.

عزیزان دنیایی که تو امروز کفر می‌خوانی توانسته است با به کارگیری سنن الهی ضمن آبادسازی دنیای خویش، دنیا و آخرت را از ما سلب نماید. مگر نمی‌دانی که هر روز برادرانمان در فلسطین، عراق و لبنان و افغانستان جان خویش را از دست می‌دهند و ما به جای تمرکز روی مبارزه با دشمنان همدیگر را به باد اتهام و تهمت گرفته‌ایم، تا کی می‌خواهید به این مسائل پیش‌ پا افتاده مشغول و مهم‌ترین مسائل جوامع اسلامی را فراموش کنیذ؟ آیا نمی‌دانی که امروز یهودیت و مسیحیت با وجود اختلاف شدید عقیدتی  در راستای نابودی من و تو متحد شده‌اند، تا کی می‌خواهید رفتن به دانشگاه و خواندن دروس علوم پایه را کفر و نشستن در کنج مساجد و آوارگی در کوه و بیابان رابه عنوان امری واجب به جوانان جامعه اسلامی القا نمائید، تا کی‌ می‌خواهی با محروم نمودن زنان از تحصیل و فعالیت‌های اجتماعی و زندانی کردن آن‌ها در چهاردیواری منازل ،نظام مردسالاری خویش را به آن‌ها دیکته نمائید. برادر عزیز مگر نمی‌دانی گوش داددن به موسیقی، گذاشتن نقاب و ریش، اگر جزء مسائل اختلافی هم نباشد که هست کسانی که آن را انجام می‌دهند نهایت مرتکب گناهی می‌شوند ولی شما با غیبت، نفرت و دوری از آن‌ها ایجاد اختلاف و تفرقه حرام و گناهی بزرگ‌تر از آنان را مرتکب می‌شوید. اگر در دنیای آخرت یک درصد احتمال داشته باشد علمایی که شما کورکورانه و با تبعیت از افراد مغرض آن‌ها متهم به کفر و فسق و گمراهی می‌نمائید در کار خویش صادق بوده باشند و در بارگاه الهی به خاطر فدای جان و مال خویش شهید به حساب آمده باشند و یا رأی و نظر خطای آن‌ها به عنوان مجتهدی که باوجودرای اشتباه پاداشی درنزدپروردگار به خاطرجهدخویش دریافت می دارد آن وقت در بارگاه خداوند و در حضور این عزیزان چه جوابی خواهی داشت. آیا خدواند شما عزیزان را هدایت نموده که دیگران را گمراه و فاسق و کافر و بی‌بهره از رحمت خداوند بخوانید و یا تلاش نمائید تا لحظه مرگ گمراهان و فاسقان و کافران را از فسق و کفرشان نجات دهید؟ آیا اگر شما تا آخر عمرتان به دلیل نداشتن درجه اجتهاد و شرایط نابسامان جوامع اسلامی فردی را متهم به کفر و فسق و نمائی بهتر است و یا با دادن این برچسب‌ها به دیگران آن‌ها را بی بهره از الطاف خداند بدانی؟

در پایان به عنوان جوانی از جامعه اسلامی از شما داعیان و احزاب و گروه‌های اسلامی تقاضا دارم که اولاً اسلام صحیح را به من و سایر دوستانم عرضه نمائید و به جای دعوت به گروه خویش و متهم نمودن سایر گروه‌ها نقاط اشتراک را برجسته ودراختلافات همدیگررامعذور بدانید.ماجوانان نمی‌توانیم کورکورانه هرآنچه به ماالقامی شودرا قبول کنیم اگر ادعا دارید شما فرقیه ناجیه هستید و کلامتان مورد رضای الهی، بیائید  مارا اقناع عقلی نموده چراکه تا موقعی به ثبات درونی و اقناع عقلی نرسیم «چون خداوند اندازه توانمان از ما می‌خواهد مؤاخذه نمی‌شویم»همانندشمادینداری تقلیدی وژنتیکی به حساب می آئیم که چنین ایمانی شایسته‌ی فخرفروشی به دیگران رانداشته وچه بسابواسطه‌ی جبرمحیطی امروز به شیوه‌ایی دیگرفکرمی کردی  و اگر نمی‌توانید ما جوان امروزی را قانع نمائید بیائید با هم به دنبال کسی باشیم که استادوار پیام الهی را به گوشمان برساند.

پس تا موقعی که اسلام واقعی به ما ابلاغ نشود، تا موقعی که شما فاقد توانائی ابلاغ رسالت الهی به ما هستیدوناصح وامین بودنتان برایمان اثبات نشود و تا موقعی که به اقناع عقلی نرسیم نمی‌توانیم کورکورانه و تعصب‌‌گونه ازتان تبعیت کنیم.

 

والسلام

 

یوسف سلیمان زاده-شهرستان سقز

نمایش بیشتر

یوسف سلیمان زاده

@ استان کردستان - سقز @ نویسنده و فعال مدنی @ دبیر آموزش و پرورش

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا