گفتگو

خوارج در آینه احادیث نبوی و تاریخ 

بعضی اوقات که انسان در مورد خوارج مطالبی را می خواند نشانه ای بسیار آشکار را از آنان می بینید  آنهم  عبارت است از برخوردار بودن آنها از عبادت ها و انجام دادن مستحبات وسنت های عملی می باشد آن ها در انجام دادن سنت ها وعبادات بسیار کوشا هستند و مرتب نوافل را انجام می دهند به گونه‌ای که در موردشان گفته می شود: که مثل آنها در انجام امورعبادتی ونوافل دیده نمی شود!!

ودر حقیقت توصیف کردن خوارج به این صفات مبالغه نیست ؛ چرا که این گونه صفات بیانگر احوال آنهاست و اگر در این زمینه نيازمندسندی هستی بهترین شاهد و سند بر این ادعا یکی از اصحاب رسول الله و همان صحابی که عالم وفقیه عصر خود بود و او عبدالله بن عباس می باشد برای این صحابی فرصتی پیش آمد که خوارج  را از نزدیک ببیند این صحابی جلیل القدر چیزهای از خوارج دیده که او را سخت متعجب کرد.

در مورد آنها آن سخن مشهور را بیان کرد که : من کسانی را دیدم که مثل آنها رادر انجام دادن عبادات فراوان، در هیچ جایی ندیده ام ؛ دستانشان مانند آرنج های شتران برآمدگی داشت از بس که مشغول ذکر وعبادت بوده اند وآثار سجده فراوان بر پیشانیشان نقش بسته بود!

 اما این تمام قضیه نیست بلکه روی دیگر سکه مسائلی است که خواننده را غافلگیر مي كند به گونه ای که در وهله اول گمان می کنی که اینها با آین همه عباداتی که انجام می دهند از پارساترین امت محمدی هستند ولی وقتی نگاههایت را عمق می بخشی می فهمی که جریان به گونه ای دیگر است.

در احادیث صحیح رسول خدا صلی الله علیه وسلم می خوانی که پیامبر آنها را به سگ های جهنم توصیف کرده(كلاب أهل النار) .

و در جایی دیگرمی فرمایید:شر قتلى قُتلوا تحت أديم السماء) خوارج   شرورترین انسان هایی هستند که زیر سقف آسمان کشته می شوند! و درحدیثی دیگر می فرماید(يمرقون من الدين كما يمرق السهم من الرمية)  آنها کسانی هستند که از اسلام، خارج مي شوند همانطور كه تير از كمان، خارج مي شود

این همه عبادت و خدا پرستی از یک سو و این توصیفات پیامبر از خوارج یعنی چی؟ خلل از کجاست؟

چرا خوارج مستحق این توصیف های شدید نبوی هستند توصیفاتی که با شنیدنشان لرزه بر تن انسان وارد می شود ؟؟

این دو قضیه چگونه با هم توفیق داده می شوند؟در اولی اهل عبادت بودنشان ثابت می شود و در دومی کج راهی و سوء خاتمه آنها ثابت شده است ؟

جواب این سوال دریک جمله است  که عبارت است از  عدم اگاهی وفهم صحیح آنها از اسلام و افراط و زیاده روی و تجاوز آنان از حدود خدا است

اگر اینگونه نبودند قطعا پاداششان چیز دیگری بود چون قانون الهی اینچنین است که پاداش نیکی جز به نیکی داده نمی شود .

هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ (الرحمن:60)،  آيا پاداش نيكي جز نيكي ديدن خواهد بود ؟

پاداش فراوان پروردگار تنها شامل حال محسنین و نیکوکاران می باشد و هر اندازه مومن اعمال نیک انجام دهد زمانی خداوند  او را مشمول رحمت خویش قرار می دهد که در انجام کارش دقیق بوده و آن را مطابق استاندارد های الهی انجام دهد واین عدل کامل و بی نظیر  پروردگار است.

این ارتباط بین عمل و  پاداش به شرطی درست خواهد بود که شئ دیگری مانع آن نشود همچو خوارج که هر چند خیلی مشغول عبادت هستند اما ریختن خون مسلمین را حلال  می دانند!

آنچه را که باید خوب بدان توجه کنیم این است که انجام دادن اعمال نیک شرایطی لازم دارد که باید رعایت شوند و موانعی نیز دارد که باید از آنها دوری شود آنگاه خداوند به آناعمال ؛ پاداش نیک خواهد داد.

خوارج  بیشتر وقت خود را صرف ذکر و عبادت وخواندن قرآن می کردند تا جای که به آنها صفت قاریان قران داده بودند ؛ حافظ ابن الحجر در باره آنان می فرماید : خوارج را به خاطرزیاد خواندن قران قراء نام می بردند اما آنها قرآن را بر وفق مراد خود تاویل می کردند!

البته این زیاد خواندن قرآن سودی برای خوارج نداشت ؛ چون در خواندن آن تدبر نمی کردند و معنی أیات قرآن و مقاصد آن را درک نمی کردند و همین عدم درک وفهم صحیح از قران باعث شد که دچار اعمال زشتی شوند و به اسم دین ودین داری مرتكب اعمالي شوندکه حتی انسان جاهل نیز از انجام آن خجالت می کشد ! 

شيخُ الإسلام ابن تيميةمی فرماید :بدعتی که خوارج بدان مبتلا شدند عدم فهم صحیح از قرآن بود ؛ آنها با قرآن مخالفت نکردند اما فهم آنها از آیات قران  خلاف قرآن بود!

یکی از اعمال باطل خوارج عبارت بود از تکفیر اکثریت مسلمانان! و از این خطرناک تر تکفیر اصحاب رسول الله (ص) با وجود مکانت ومنزلتی که دارند !! 

 پیامبر(ص) درباره خطر تکفیر انسان ها می فرماید: (إذا قال الرجل لأخيه يا كافر، فقد باء به أحدهما) متفق عليه.  هرگاه شخصي به برادرش بگويد: اي کافر همان کلمه (کفر) شامل حال يکي از آنها  خواهد شد  اگر چنان باشد که او گفته است ، خوب و گرنه او خودش کافر شناخته می شود..

البته  خوارج به این کار زشت و تفرقه افکنانه اشان  بسنده نکردند ؛ بلکه ریختن خون انسان های بی گناه  را نیز حلال شمردند ؛  آنان در ابتدا ریختن خون اصحاب رسول الله را حلال شمرده و بعدا خون هرکسی که مخالف آراء واعتقاداتشان باشد را نیز حلال و جایز شمردند!

و در این بخش از اعتقاد باطلشان به جایی رسیده بودند که مسلمانان و اهل قبله را دشمنان اصلی و نخستین خود می پنداشته و  آنان را به بهانه مرتد شدن می کشتند  کاری که هرگز با کفار نمی کردند!!

خداوند در قران وعده فرموده و وعده وی نیز بدون تخلف است : وَمَنْ أَرَادَ الْآخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْيَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ كَانَ سَعْيُهُمْ مشکورًا (الإسراء: 19)،   و هر كس كه ( دنياي جاودانه‌ي ) آخرت را بخواهد و براي ( فراچنگ آوردن ) آن ، تلاش سزاوار آن را از خود نشان دهد ، در حالي كه مؤمن باشد ، اين چنين كساني ، تلاششان بي‌سپاس ( و بي‌اجر ) نمي‌ماند . 

وپروردگار منزه به زیباترین شیوه بیان کرده و می فرماید: مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاءَ فَعَلَيْهَا وَمَا رَبُّكَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ‏ (فصلت: 46)، هر كس كه كار نيك بكند به نفع خود مي‌كند ، و هر كس كه كار بد بكند به زيان خود مي‌كند ، و پروردگار تو كمترين ستمي به بندگان نمي‌كند .

این دو قاعده بزرگ وبدون خطای پروردگار- تلاش برای آخرت و انجام کار نیک بدون پاداش نمی ماند-  می باشد.

پس به عبادت فراوان خوارج زیاد دلخوش نباشیم چون آنها اعمالی که موجب رضای خداوند می باشد را ترک می کنند واعمالی که موجب خشم پروردگار است را انجام می دهند وشواهد بر این امر زیاداست که در این مقاله کوتاه نمی شود همه آنها را مورد بحث وبرسی قرار دهیم

‏ ترجمه : اسماعیل امینی

 اهل روستای شوی در بانه

امام وخطیب (کانی زرد – سردشت)

نمایش بیشتر

اسماعیل امینی

@نویسنده و مترجم @ آذزبایجان غربی - سردشت @ شغل : امام جماعت و خطیب

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا