تربیت فرزندانخانواده

دختری که از تیرگی روابط پدر و مادرش رنج می برد!

نویسنده : دکتر جاسم مطوع 

داستان دختری که اختلاف بین پدر و مادرش را فیصله داد

او دختری است که به اصلاح رابطه بین پدر و مادرش اهتمام می ورزد و شبانه روز به این می اندیشد که چگونه می تواند آب رفته را به جوی برگرداند؟!

تقریباً ده سال پیش دعوایی بین پدر و مادرش بوجود آمده و هنوز هم روابطشان تیره است ؛ به گونه ای که مگر در موارد اضطراری و یا حین گفتگو در مورد فرزندانشان ! با همدیگر سخن نمی گویند ؛ آنان مرتب درگیری دارند و میان آن دو شریک زندگی خبری از خنده و محبت و عشق ورزی نیست !

دختر می گوید : او وقتی با دوستانش در دانشگاه می نشیند احساس ناامیدی می کند ؛ زیرا وقتی آنان از خاطرات شیرین با پدر و مادر و خانواده اشان سخن می گویند او مشکلات پدر و مادرش را به یاد می آورد !

طفلکی شب و روز از خداوند می خواهد که او را توفیق دهد تا بتواند میان پدر و مادرش صلح برپاکرده و زمینه مناسبی را جهت این کار خیر برایش مهیا کند..

روزی از روزها مادرش از پدرش خواست که به او اجازه دهد تا به اتفاق برادرش به زیارت حج برود ! که موافقت کرد ! دختر این فرصت را طلایی ترین زمان برای آشتی دادن والدینش دید ؛ لذا شروع کرد به اقامه نماز و دعا به امید اینکه خداوند آرزوی اش را برآورده کند … او مرتب دعا می کرد که رابطه پدر و مادرش بهتر شود..

دختر تصمیم گرفت پیش پدرش رفته و از او خواهش کند که مادرش را حلال کند… او می گوید : نزد پدرم رفتم ، با او سخن گفتم و با گریه و زاری از وی خواستم که به احترام مشرف شدن مادرم به حج ، او را حلال کند ، بر خواسته ام پافشاری کردم و از او خواستم  که صفحه جدیدی را با مادرم باز کند ..

دختر، آن قدر بر خواسته اش پافشاری کرد تا بالاخره در اوج ناباوری موافقتش را جلب نمود ؛ پدر را در آغوش گرفت و سجده کنان از خدایش تشکر کرد و متوجه شد که پدرش نیز اشک می ریزد !! پس مادرش را صدا کرد و و خبر خوشحال کننده موافقت پدرش با آشتی کردن با وی را به اطلاعش رساند ..

پدرش که 63 سال سن داشت با مادرش بیش از سه ساعت  نشستند ؛ محور اصلی آن جلسه در واقع سرزنش نمودن خود و مرور و پاکیزه نمودن خاطرها  بود .

دختر می گوید : در حالی که در اتاقم بودم و از خدایم می خواستم که قلب پدر و مادرم را از هرگونه حقد و کینه و دلخوری صاف گرداند گفتگوی آشتی کنان آن دو یار دلخور به پایان رسید و آب رفته به جوی برگشت و دلخوری ده ساله اشان ختم به خیر شد و سرور و شادی همه خواهران و برادرانم را فراگرفت و آن روز برای همه ما یک عید بود !

این ، یک داستان واقعی است که آن را از زبان یک دختر خانم دانشجو که برای اصلاح روابط پدر و مادرش می کوشیده شنیده ام ، او به من گفت : من نمی دانستم که دعا و سجده برای خدا تا این حد می تواند در حل مشکل پدر و مادرم که بیش از ده سال بود از آن رنج می بردیم ، تاثیرگذار باشد !

به او گفتم: دعا سلاح پنهانی است ؛ هرگاه خداوند بنده داکننده اش را صادق و مخلص دید قطعا او را دست خالی نمی گذارد و بویژه اگر شرایط قبولی دعا که عبارت است از داشتن اخلاص و درود فرستادن بر پیامبر صلی الله علیه و سلم و اصرار در حین دعا را رعایت کرده باشد ؛ چرا که خداوند آن بنده مسلمانی را دوست دارد که حین دعا کردن بر خواسته اش پافشاری نموده ، دست هایش را بلند کرده و در دریافت پاسخ عجول نباشد و اطمینان داشته باشد که دعایش مستجاب خواهد شد.

حضرت عمر فاروق رضی الله عنه در این باره می فرماید : « أنا لا أحمل هم الإجابة وإنما أحمل هم الدعاء، فإذا ألهمت الدعاء كانت الإجابة معه).  من – زمانی که دعا می کنم – غصه مستجاب شدن آن را بر دوش نمی کشم ؛ بلکه تنها وظیفه ام را این می دانم که خدایم را بخوانم و یقین دارم اگر توفیق دعا کردن را داشته باشم اجابه آن حتمی است!»

سپس به آن دختر خانم گفتم : پاداش کسی که برای ایجاد آشتی بین دو نفر تلاش می کند به مراتب بیشتر است از نماز و روزه و صدقه ؛ تو گویی پاداش کسی که میان پدر و مادرش آشتی برقرار می کند چه مقدار باشد ؟ شک نکن که پاداش او چند برابر است ؛ چرا که اولاً او به ایجاد آشتی مبادرت ورزیده و ثانیاً با این کار به پدر و مادرش نیکی کرده است .

رسول الله صلی الله علیه و سلم در باره پاداش کسی که برای آشتی کنان دیگران گام بر می دارد می فرماید : أَلا اُخبِرُكُم بِأَفضَلَ مِن دَرَجَةِ الصِّيامِ و َالصَّلاةِ و َالصَّدَقَةِ ؟ قال: صَلاحُ ذاتِ البَينِ، فَإِنَّ فَسادَ ذاتِ البَينِ هِىَ الحالِقَةُ؛
آيا شما را به چيزى با فضيلت تر از نماز و روزه و صدقه (زكات) آگاه نكنم؟ آن چيز اصلاح ميان مردم است، زيرا تيره شدن رابطه ميان مردم ريشه كن كننده – دين –  است.

 همچنین از رسول الله صلی الله علیه و سلم روایت شده که فرموده است (هي الحالقة لا أقول تحلق الشعر ولكن تحلق الدين) تیرگی رابطه بین مردم نابودکننده است ؛ نمی گویم ریشه کننده مو است ؛ ولی دین را ریشه کن می کند

پس ؛ بدان پاداش کاری که دختر هوشیارمان انجام داده نزد خداوند خیلی بزرگ و فراوان است.

آنچه بر زیبایی این داستان افزوده این است که آن دختر برای حل مشکل والدینش بدبین و ناامید نبود ؛ بلکه در اوج خوشبینی اقدام به ایجاد آشتی بین آنان نمود.

ترجمه : یوسف ساجدی

نمایش بیشتر

یوسف ساجدی

نویسنده و مترجم و مدرس دانشگاه

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا