تاریخ

دستاوردهای سیاسی هجرت نبوی

 

واکاوی هجرت پیامبر و مسلمان به مدینه از نگاهی سیاسی

مترجم : رسول رسولی کیا

پیامبر اسلام با هوشیاری هرچه تمام اوضاع و شرایط نابسامان مسلمانان در مکه را زیر نظر داشت و همزمان در باره آن سرزمینی که می خواست به آنجا هجرت نموده و در آن، دولت مورد نظرش را تاسیس و شریعت الهی را در آن جا پیاده نماید ؛ آن سرزمینی که قرار است از آنجا  نور شریعت به جهان پرتوافکن شود، می اندیشید.

هجرت در تاریخ نبوی دو بار اتفاق افتاده است ؛ نخست هجرت مسلمانان به حبشه که آن هم در دو مرحله اتفاق افتاد(۱) و دیگری هجرت آن حضرت و یارانش به شهر یثرب که پس از وارد شدن آن پیامبر صلح و آشتی به «مدینه الرسول» تغییر نام داد.

 انگیزه های سیاسی این دو هجرت در جنبه هایی مشابه و در برخی جوانب متفاوت به نظر می رسد که بخش نخست آن به شرح زیر به نظرتان می رسد:

انگیزه های مشترک هجرت حبشه و مدینه

۱- انگیزه هر دو هجرت عبارت بود از نجات دادن پیروان پروژه ی اسلام از ظلم و شکنجه های قریش .

 آن حضرت که شاهد برخوردهای وحشیانه قریش با یارانش بود دستور داد که مکه را ترک نموده و به مکانی امن کوچ نمایند تا بدین وسیله بیش از این مورد اذیت و آزار قرار نگرفته و دیگر به عنوان مستضعفی باقی نمانند که فاقد هرگونه تحرک و تاثیر می باشد!

۲- پیامبر دستورد داد مسلمانان از مکه هجرت کنند آن هم به منظور تهیه مکانی جهت حضور مسلمانان در خارج مکه و حتی جزیره عرب ؛ چرا که اگر یکی از توطئه های قریش- آن گونه که قراین و علایم حاکی است – این بود که قریش در صدد است مسلمانان مکه را قتل عام و ریشه کن نماید ،رسول خدا به منظور خنثی نمودن این برنامه شوم و شیطانی دستور داد مسلمانان از شهر خارج شوند و به سوی مدینه بروند ؛ چرا که آن جا کسانی هستند که برای محافظت از رسالت نبوی و ادامه دادن به راه رسالت، جان برکف اند و متعهد شده اند که غمخوار این دین بوده و برای رساندن آن به مردم مضایقه نکنند ؛ در واقع آنان بیشتر شبیه خمیر مایه ای هستند که برای آینده ی درخشان اسلام و مسلمین تربیت و آماده شده اند!

۳- دستور هجرت از مکه زمانی صادر شد که پیامبر و اصحاب گرامی اش به یقین رسیده بودند که دیگر امکان ماندن در مکه وجود ندارد و مقابله با توطئه های اهل مکه با روش های سنتی! دیگر سودی در پی نخواهد داشت ؛ علاوه بر اینکه در طول سیزده سال گذشته هر آنچه در توان مسلمانان بوده از تبلیغ دین و اتمام حجت با مردم ، بدون کم و کاست انجام شده است و بیش از این معقول نیست که وضعیت نابسامان موجود ادامه پیدا نماید ؛ بلکه صلاح اسلام و مسلمانان در این است که شهر مکه را ترک نموده و خارج از این مکان، به تاسیس دولت اسلامی پرداخته و پس از تشکیل ارتش جهت بازگشایی این شهر اقدام نمایند.

۴-دیگر انگیزه هجرت عبارت بود از گشودن آفاق و اراضی جدیدی در جزیره عرب و خارج آن جهت توسعه اسلام ؛ چرا که اسلام دینی است جهان شمول و تنها برای عرب نازل نشده است بلکه خداوند آن را برای همه مردم فرو فرستاده است.

تفاوت های دو هجرت به شرح زیر است:

۱-هجرت تعدادی از مسلمانان به حبشه آن گونه که در تاریخ آمده است فاقد هرگونه انگیزه  و صبغه ی سیاسی بود؛ ولی هجرت به مدینه منوره از انگیزه و صبغه ی سیاسی بالایی برخوردار بود که عبارت بود از تاسیس دولت اسلام و جامعه ای که شریعت الهی را بدون کم و کاست پیاده نماید ، امری که از دیر باز مسلمانان انتظارش را می کشیدند.

در حالی که این محاسبات سیاسی در هجرت مسلمانان به حبشه به چشم نمی خورد.

۲-پیامبر صلى الله علیه وسلم قبل از اینکه هجرت به مدینه رقم بخورد ، در خواب از این جریان مطلع شده بود ؛ آنجا که می فرماید:(رأیت فی المنام أنی أهاجرُ من مکه إلى أرض بها نخلٌ، فذهب وَهَلی إلى أنها الیمامه أو هَجَر، فإذا هی المدینه یثرب…)[۴]. در خواب دیدم که از مکه به سرزمینی که داری نخل است هجرت می کنم ؛ ابتدا گمان کردم که آن جا یمامه و شاید طایف است ولی اکنون می دانم که آن سرزمین شهر مدینه یا یثرب است.

از این خواب به خوبی نمایان است که هجرت شخص پیامبر صلى الله علیه وسلم با هجرت دیگران متفاوت است و هجرت آن حضرت به سرزمینی عربی خواهد بود ؛ چرا که نخل و نخلستان یکی از ویژگی های زیست محیطی منحصر به فرد این سرزمین می باشد ؛ البته رسول الله در ابتدا نمی دانست که به کجا کوچ خواهد نمود ؛ در آغاز گمان می کرد که شاید او به سوی یمامه یا طایف هجرت خواهد نمود؛ ولی نکته قابل توجه این است که هرگز به مخیله اش خطور ننمود که به سرزمینی غیر عربی خواهد رفت!

۳- اتفاق بر پیش نویسی توطئه آمیز در مکانی بنام « دارالندوه». بزرگان قریش در این مکان گردهم آمدند تا در باره محمد (ص) به نتیجه ای عملی دست یابند ؛ شخصی که به گمان آنان به عامل تفرقه و تعصبات دینی و سیاسی مبدل شده است و به هر شکل و قیمتی باید ترور شود!

۴- بزرگ ترین درس سیاسی که از هجرت پیامبر و یارانش به مدینه می توان آموخت عبارت است از آموزه ای که در فرهنگ سیاست های غربی و شرقی و سرمایه داری و کومونیستی وجود ندارد ؛ درسی که عبارت است از اینکه « خدا با ماست» سوره توبه آیه ۴۰  

زمانی که تمام اسباب رهایی از دسترس خارج شده و کلیه دروازه ها به سوی تو بسته می شوند و همچنین زمانی که دوست و فامیل قبل از بدخواه و کینه توز شما را تنها می گذارند و دور و نزدیک از شما بیزاری می جویند و در مسیر خدمت شما به جامعه سنگ اندازی می کنند و کسانی که تا دیروز یاورت بوده اند امروز به شما پشت می کنند و همچنین آن گاه که زمینی به این گستردگی شما را در خود جای نمی دهد و روحت به حلقوم رسیده و احساس می کنی طناب اعدام مانند یک مار افعی وحشتناک هر لحظه بر گردنت انداخته می شود  و مجالی برای فرار وجود ندارد و لاجرم تو خواهی مرد…

زمانی که احساس می کنی در دام یک وحشی ، گیر کرده ای و روز روشن را تاریک می بینی و خطر راه سراپای وجودت را فراگرفته و نجات یافتن تو رویایی بیش نیست…

زمانی که تمام اعتبارات و ملاحظات سیاسی ساقط شده و دشمن قسم خورده ات به طور بی سابقه ای چنگال هایش را تیز نموده و عمل طبق سیاست هایی که تاکنون وجود داشته بیهوده می نماید و دشمن رودخانه ای از خون شما و همراهانت به راه انداخته باشد …

در این شرایط  سخت و طاقت فرسا که هرگونه حرکت پیشگیرانه و فرار برای نجات بی فایده است و همه گمانه زنی ها بر این استوار است که بالاخره در چنگال دشمن خواهی افتاد …

در این شرایط بحرانی  تو بنده خدای مقتدر و رحمان یقین پیدا خواهی نمود که تنها یک راه خلاص و نجات وجود دارد راهی که عبارت است از ایمان و یقین به همراهی خدا ﴿ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا ﴾ [التوبه: ۴۰] در این شرایط عنایت و حمایت خدایی به سراغت می آیید  و بدین وسیله راه را از بیراهه بازخواهی شناخت.

مصداق آشکار این یقین و امیدواری به خدا  به شکلی عملی در هجرت نبوی متجلی شد؛ بویژه آنگاه که دشمنان از پیامبر و یارغارش آن قدر نزدیک شده بودند که ابوبکر در شرح آن حالت بحرانی می گوید:  “قلت للنبی صلى الله علیه وسلم وأنا فی الغار: لو أن أحدهم نظر تحتَ قدمیه لأبصرنا، فقال:(ما ظنُّک یا أبا بکر باثنین الله ثالثُهما؟!!))[۵]. خطاب به رسول خدا گفتم: کافیست یکی از قریشیان زیرپایش را نگاه کند که حتما ما را خواهد دید! که پیامبر فرمود: آیا احساس خطر می کنی نسبت به دو نفری که در پناه خدا آٰرمیده اند؟

قرآن کریم بر اهمیت این آموزه نبوی چه در راه تشکیل دولت و چه در راه تربیت افراد تاکید می ورزد ؛ آنجا که می فرماید:  ﴿ إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِینَ کَفَرُوا ثَانِیَ اثْنَیْنِ إِذْ هُمَا فِی الْغَارِ إِذْ یَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَیْهِ وَأَیَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ کَلِمَهَ الَّذِینَ کَفَرُوا السُّفْلَى وَکَلِمَهُ اللَّهِ هِیَ الْعُلْیَا وَاللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ * انْفِرُوا خِفَافًا وَثِقَالًا وَجَاهِدُوا بِأَمْوَالِکُمْ وَأَنْفُسِکُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴾ [التوبه: ۴۰، ۴۱]. اگر او را ( پیامبر را ) یاری نکنید بی تردید خدا ( یاریش می کند چنان که ) او را یاری نمود هنگامی که کافران او را ( از مکه ) بیرون کردند در حالی که یکی از دو تن بود ، ( پیامبر و ابو بکر ) آن گاه که هر دو در آن غار ( غار ثور نزدیک مکه ) بودند ، وقتی که به همراه خود می گفت: اندوه مخور که حتما خدا با ماست ، پس خدا سکینه و آرامش خود را بر او ( پیامبر ) فرود آورد و او را با سپاهیانی که شما آنها را نمی دیدید ( در جنگ های اسلامی ) تقویت نمود و سخن کسانی را که کفر ورزیدند پست کرد ، و کلمه خداوند ( وعده ازلی او در یاری انبیا و پیروزی دینش بر ادیان ) است که والا و برترست ، و خداوند مقتدر غالب و صاحب حکمت است.

در سنت نبوی هم مصداق و جلوه این ایمان و یقین وجود دارد عن سِنان بن أبی سِنان الدؤلی أن جابر بن عبدالله رضی الله عنهما أخبره أنه غزا مع النبی صلى الله علیه وسلم، فأدرکتْهم القائله فی وادٍ کثیر العِضَاهِ[۶]، فتفرَّقَ الناس فی العِضاه یستظلُّون بالشجر، فنزل النبیُّ صلى الله علیه وسلم تحتَ شجره، فعلَّق بها سیفَه، ثم نام، فاستیقَظَ وعنده رجلٌ وهو لا یشعرُ به، فقال النبی صلى الله علیه وسلم: ((إن هذا اخترط سیفی، فقال: مَن یمنعُک؟ قلت: الله، فشام السیف، فها هو ذا جالس))[۸].

 جابر بن عبدالله رضی الله عنه می گوید: در یکی از نبردها که همراه پیامبر اسلام بودم ؛ وقت نیمروز بود که در مکانی مملو از درختان عظیم و خاردار اتراق نمودیم و همراهان ما در بین درخت ها متفرق شده و هرکدام زیر درختی به استراحت پرداختند ؛ از قضا پیامبر هم زیر درختی به استراحت پرداخت و شمشیرش را نیز همانجا آویزان نمود و سپس خوابید ؛ وقتی بیدار شد دید که شخص غریبه ای بالای سرش ایستاده است! پیامبر خطاب به او گفت: چرا شمشیرم  را براشته ای؟ او گفت: چه کسی می تواند جلودار من باشد که شما را بکشم؟! جابر می گوید: من در پاسخ او گفتم: خدا ؛ که ناگهان شمشیر از دستش پرید و در غلافش فرورفت و آن مرد بی اختیار نشست(۸)

ایمان به ﴿ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا ﴾ تنها وسیله ای بود که باعث شد رسول خدا از توطئه یهودیان بنی نضیر جان سالم به در برد ؛ آنگاه که شخصی را مامور کرده بودند از پشت بام سنگ بزرگی را بر آن حضرت بیندازد؛ که بلافاصله حضرت جبرئیل توطئه را فاش نموده و رسول خدا از حضور در جمع یهودیان توطئه گر سرباز زد و بدین وسیله سالم ماند.

منبع : شبکه الالوکه

 نویسنده : عبدالستار المرسومی

________________________________________

[۱] در مرحله نخست هجرت حبشه تعداد ۱۲ مرد و ۴ زن مشارکت داشتند که عبارت بودند از: عثمان بن عفان، او نخستین کسی بود که همراه همسرش رقیه بنت رسول الله راهی حبشه شد ، أبو حذیفه بن عتبه و همسرش سهله بنت سهیل، الزبیر بن العوام ، مصعب بن عمیر، عبدالرحمن بن عوف، أبو سلمه بن عبدالأسد و همسرش أمُّ سلمه بنت أبی أمیه ، عثمان بن مَظْعون، عامر بن ربیعه العنزی و همسرش لیلى بنت أبی حَثْمَهَ، أبو سبره بن أبی رهم، حاطب بن عمرو، سهیل بن بیضاء، عبدالله بن مسعود رضی الله عنهم.

این تعداد از مسلمانان در کمال احترام در حبشه ماندند ولی پس از مدت زمانی خبر دروغی مبنی بر مسلمان شدن طایفه قریش به گوششان رسید که به مکه بازگشتند و پس از اطمینان از دروغ بون خبر عده ای به حبشه رفته ولی عده ای در مکه ماندگارشدند و از طرف قریش مورد شکنجه و آزار و اذیت فراوانی قرار گرفتند که پیامبر برای بار دوم به مسلمانان دستور داد خاک مکه را ترک نموده و رهسپار حبشه شوند که در نهایت تعداد هشتاد و سه مرد و هیجده زن راهی حبشه شدند..

این مجموعه در جوار پر از احترام و مهر و عدل پادشاه این کشور نجاشی مدت زیادی ماندند و همزمان با فتح خیبر و به رهبری جعفر بن ابیطالب به مدینه بازگشتند.

 [۴] صحیح البخاری، کتاب المناقب، باب علامات النبوه فی الإسلام.

[۵] صحیح البخاری، کتاب المناقب، باب مناقب المهاجرین وفضلهم.

 [۸] صحیح البخاری، کتاب الجهاد والسیر، باب تفرق الناس عن الإمام عند القائله.

 

نمایش بیشتر

رسول رسولی کیا

@نویسنده و مترجم @ آذزبایجان غربی - مهاباد @ شغل : دبیر آموزش و پرورش

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا