تاریخ

رابطه قلب و قرآن

ارتباط قرآن و قلب

الحَمد لله رب العالمین و الصلاه و السلام علی رسولنا و حبیبنا محمد و علی آله و صحبه و سلم

اما بعد:
خداوند بزرگ انسان را بزرگ داشته و از میان تمام موجودات او را برگزیده و اکرامی ویژه داشته است. از میان انسانها نیز، پیروان پیامبران را که از آنان تبعیت کرده و به پیام هایشان ایمان آورده اند، مکرم تر و محترم تر شمرده است. در جسد هر انسانی نیز تکه گوشتی وجود دارد که از تمام اندام های دیگر، دارای اهمیت و ارزش بیشتری بوده و قرآن نیز همیشه آن را مخاطب قرار می دهد، به گونه ای که اصلاح آن به اصلاح تمام اعضای دیگر بدن می انجامد و بالعکس آن نیز، همان تأثیر را دارد. این تکه گوشت عبارت است از: (قلب)

به خاطر همین منزلت و مقام قلب است که خداوند متعال آن را مکان و مأوای ایمان و خانه و لانه ی پیام خویش قرار داده است.

به همین خاطر آنچه لازم است که در اینجا بدان اشاره شود، این است که قرآن چگونه قلب را توصیف کرده و قلب نیز چگونه قرآن را در آغوش گرفته است. به دلیل اهمیت و ارزش قرآن است که چون خود ارزشمند و مبارک می باشد، در ارزشمندترین و عالی ترین عضو بدن انسان که همان قلب است، جای می گیرد. به همین خاطر است که متون قرآنی مستقیماً قلب را مخاطب قرار داده اند، چرا که بقیه اعضای بدن، از قلب تبعیت و فرمانبرداری می کنند. به علاوه قلب، محرک کردار و رفتار آدمی بوده و تا زمانی که مجوز فرمانی از آنجا صادر نشود و یا قلب بدان تمایل نداشته باشد، بدان عمل نمی شود و زمانی هم که عملی شد، باز بسته به نیت قلب است که پاداش و یا عذاب برای آن ثبت می شود. بنابراین قلب هم قبل از انجام عمل و هم بعد از آن، معیار سنجش بوده و پشت گوش انداختن آن محال می باشد.

پیامبر(صلی الله علیه و سلم) در مورد اهمیت قلب می فرماید: «أَلا وَ إِنَّ فِی الجَسَدِ مُضغَهً: إِذَا صَلَحَت صَلَحَ الجَسَدُ کُلَّهُ وَ إِذَا فَسَدَت فَسَدَ الجَسَدُ کُلُّهُ، أَلا وَ هِیَ القَلبُ» (متفق علیه) یعنی: «آگاه باشید که در بدن، تکه گوشتی وجود دارد که اگر آن اصلاح شود، کل جسد اصلاح خواهد شد و اگر فاسد شود، کل جسد فاسد می شود، آن نیز (قلب) می باشد».

همچنین گفته شده است: «للقلبِ سِرُّ لَیسَ یعرفُ قَدرَهُ إلّا الَّذِی آتاهُ لِلإنسَانِ» یعنی: «دل سری دارد که هیچ کس اندازه آن را نمی داند، به جز آن اندازه که به انسان بخشیده شده است».

یا امام ابن القیم(رحمهالله علیه) در مورد قلب فرموده است که: «قَطعُ المَسافه بالقلوب إلیهِ لا بالسیر فوق مقاعد الرکبان» یعنی: «پیمودن مسیر به سوی خدا با دل است، نه با راه رفتن یا سواری مرکب ها».

همچنین پیامبر(صلی الله علیه و سلم) سه بار به سینه خود اشاره کرده و فرموده اند: «التَّقوَی هَاهُنَا» (صحیح مسلم) یعنی: «تقوا در اینجاست».

حال می خواهیم که این موضوع مهم را از چند جهت به شرح زیر، مورد اشاره قرار دهم:

الف) قرآن بر دل نازل شده است:

خداوند بزرگ می فرماید: «وَ إِنَّهُ لَتَنزِیلُ رَبِّ العَالَمِینَ * نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِینُ * عَلَی قَلبِکَ لِتَکُونَ مِنَ المُنذِرِینَ * بِلِسَانٍ عَرَبِیٍّ مُّبِینٍ» (شعراء/۱۹۵-۱۹۲) یعنی: «این (قرآن) فرو فرستاده ی پروردگار جهانیان است * جبرئیل آن را فرو فرستاده است * بر قلب تو، تا از زمره بیم دهندگان باشی * با زبان عربی روشن و آشکاری است».

در آیه ای دیگر می فرماید: «قُل مَن کَانَ عَدُوًّا لِجِبرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَی قَلبِکَ بِإذنِ اللهِ مُصَدِّقًا لِمَا بَینَ یَدَیهِ وَ هُدًی وَ بُشرَی لِلمُؤمِنِینَ» (بقره/۹۷) یعنی: «بگو: کسی که دشمن جبرئیل باشد (در حقیقت دشمن خداست) زیرا که او به فرمان خدا قرآن را بر قلب تو نازل کرده است (نه اینکه خودسرانه دست به چنین امری زده باشد). قرآنی که کتابهای آسمانی پیشین را تصدیق می کند و هدایت و بشارت برای مؤمنان است».

امام ابن تیمیه(رحمهالله علیه) در کتاب (التحفه العراقیه) بعد از اشاره ای مفصل در مورد قلب، در پایان چنین می گوید: با توجه به آنچه اشاره کردیم، روشن است که در حقیقت مبنای دین عبارت است از امورات دل و درون، که از علم و عمل ناشی می شود و اعمال روشن و آشکار نیز بدون نیت قلب، فاقد ارزش می باشند. به همین خاطر قلب پیامبر(صلی الله علیه و سلم) جهت دریافت آیات قرآن، آماده شده بود. آنگونه که در حدیثی از أنس بن مالک روایت شده است: «عَن أنسِ بنِ مَالِکِ أنَّ رَسُولَ اللهِ(صلی الله علیه و سلم) أتَاهُ جِبرِیلُ(صلی اللهُ علیهِ و سلم) وَ هُوَ یَلعَبُ مَعَ الغِلمَانِ، فَأَخَذَهُ فَصَرَعَهُ، فَشَقَّ عَن قَلبِهِ، فَاستَخرَجَ القَلبَ، فَاستَخرَجَ مِنهُ عَلَقَهً، فَقَالَ: هَذَا حَظُّ الشَّیطَانِ مَنکَ…» (صحیح مسلم) یعنی: «از انس بن مالک روایت شده است که می گوید: جبرئیل به نزد ایشان(پیامبر) آمد، در حالیکه ایشان با بچه ها بازی می کردند، جبرئیل او را گرفت و بر زمین انداخت و سینه او را شکافت و قلبش را در آورده و تکه ای از آن را جدا و دور انداخت و گفت: این سهم شیطان در قلب توست…».

ب) تکرار بسیار کلمه قلب در قرآن و مخاطب قرار دادن آن:

همانگونه که شخصی جهت فرستادن پیامی مهم به سرزمینی، از طریق پادشاه و بزرگان آن سرزمین، پیام خود را تقدیم می کند. چرا که آنها نیز به زیردستان خود که مطیع و فرمانبردار آنها هستند، آن پیام را ابلاغ خواهند کرد. بنابراین متوجه بودن متون قرآن به قلب نیز بدان خاطر می باشد، به ویژه که از طرف خداوندی نازل شده است که خود خالق قلب بوده و تنها خود عالم و آگاه به احوال قلب می باشد.

حال عزیزان همانگونه که انسان نمی تواند در یک اتاق یا خانه ای که سقف و در و پنجره ای ندارد، بماند و به زندگی ادامه دهد، به همان ترتیب نیز ایمان نمی تواند در قلبی بماند که مرتب نیرومند و قوی نشده و با (حب، خشیت، ترس، تقوا، تواضع و وفا و…) زینت داده نشود. بنابراین اگر می خواهی که ایمان در قلبت جای گزیند، به فکر اصلاح قلبت باش و آن را به چراگاه ایمان و باور و یقین تبدیل کن و قلب را برای پذیرش این کار آماده ساز. حال بیایید که با هم برخی از این توصیفات قرآنی را که به (قلب) پرداخته است، بخوانیم:

«أَلَم یَأنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَن تَخشَعَ قُلُوبُهُم لِذِکرِ اللهِ» (حدید/۱۶) یعنی: «آیا زمان آن برای مؤمنان فرا نرسیده است که قلب هایشان به هنگام یاد خدا و در برابر حق و حقیقتی که خدا فرو فرستاده است، بلرزد؟»

«وَ مَن یُؤمِن بِاللهِ یَهدِ قَلبَهُ وَ اللهُ بِکُلِّ شَیءٍ عَلِیمٌ» (تغابن/۱۱) یعنی: «و هر کس که به یاد خدا ایمان داشته باشد، خدا دل او را رهنمود می گرداند و خداوند از هر چیزی کاملا آگاه است».

«أَفَمَن شَرََحَ اللهُ صَدرَهُ لِلإسلَامِ فَهُوَ عَلَی نُورِ مِن رَبِّهِ فَوَیلٌ لِلقَاسِیَهِ قَلَوبُهُم مِن ذِکرِ اللهِ أُولَئِکَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ» (زمر/۲۲) یعنی: «آیا کسی که سینه اش را برای پذیرش اسلام گشاده و فراخ ساخته است و دارای (بینشی روشن از) نور پروردگار می باشد (و در پرتو آن، راه را از چاه تشخیص می دهد، همچون کسی است که هدایت الهی در سایه ی اسلام پرتوی به دل او نیفکنده است و درونش با ایمان تابان نشده است؟!) وای بر کسانی که دلهای سنگینی دارند و یاد خدا بدانها راه نمی یابد (و قرآن یزدان در آنها اثر نمی گذارد!) آنان واقعاً به گمراهی و سرگشتگی آشکاری دچارند».

«یَومَ لَا یَنفَعُ مَالٌ و لَا بَنُونَ * إلَّا مَن أَتَی اللهَ بِقَلبٍ سَلیِم» (شعراء/۸۸ و ۸۹) یعنی: «آن روزی که اموال و اولاد سودی نمی رساند، بلکه تنها کسی که با دل سالم به پیشگاه خدا آمده باشد».

«الَّذِینِ آمَنُوا وَ تَطمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکرِ اللهِ ألَا بِذِکرِ اللهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ» (رعد/۲۸) یعنی: «آن کسانی که ایمان می آورند و دلهایشان با یاد خدا سکون و آرامش پیدا می کند، هان! دلها با یاد خدا آرام می گیرند».

«وَ لِیَعلَمَ الَّذِینَ أُوتُوا العِلمَ أَنَّهُ الحَقُّ مِن رَبِّکَ فَیُؤمِنُوا بِهِ فَتُخبِتَ لَهُ قُلُوبُهُم» (حج/۵۴) یعنی: «و این که عالمان و آگاهان بدانند که آنچه حق بوده و از جانب پروردگار توست، پس باید بدان ایمان بیاورند تا دلهایشان بدان آرام گیرد و در برابرش تسلیم و خاضع شود».

در حقیقت آیات بسیاری در این باره آمده است، اما به خاطر آنکه این موضوع به درازا نکشد، به این چند آیه بسنده می کنیم.

اما باید بدانیم؛ مهم آن نیست که ساده و سریع بر این آیات گذر کرده و بخوانیم، بلکه آنگاه سودمند خواهند بود که در آن ها تدبر شود، بر آیات قرآن وقف کرده و با چشم بصیرت بدانها نگاه و با عقل و خرد در آن ها اندیشید، آنگاه عمق مفاهیم قرآن را احساس خواهیم کرد و می توانیم بخشی از آن را در یابیم.

ج) تاثیر قرآن بر دل می باشد:

بزرگترین دستاورد حاصل از روشن ساختن مفاهیم قرآن، عبارت است از: احیای قلب و به آرامش رسیدن آن. به همین خاطر پند و اندرز گرفتن از قرآن، در میزان تأثیر آن بر قلب خلاصه می شود، اینکه کسی تلاش نماید که گوش دل به قرآن فرا دهد، آنچنان که می فرماید: «إِنَّ فِی ذَلِکَ لَذِکرَی لِمَن کَانَ لَهُ قَلبٌ أَو أَلقَی السَّمعَ وَ هُوَ شَهِیدٌ» (ق/۳۷) یعنی: «به راستی در این (سرگذشت پیشینیان) بیدار باش و اندرز بزرگی است برای آن کسی که دلی (آگاه) داشته باشد، یا با حضور قلب گوش فرا دهد».

خداوند بزرگ در آیه ای دیگر نیز به اهمیت دل اشاره می کند، به گونه ای که اگر کسی دریچه ی قلبش را بسته و بر آن قفل زده باشد، از نور قرآن بهره ای نمی برد و روشنایی قرآن به آن نمی رسد و از آن محروم خواهد ماند. همانگونه که می فرماید: «أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ القُرآنَ أَم عَلَی قُلُوبٍ أَقفَالُهَا» (محمد/۲۴) یعنی: «آیا درباره ی قرآن نمی اندیشند یا اینکه بر دلهایشان قفلهای ویژه ای زده اند؟»

ابن مسعود(رضی الله عنه) می گوید: دل به مانند دیگ می ماند، پس آن را تنها با قرآن پر نمایید و با هیچ چیز دیگری جز آن مشغولش نسازید. در آیه ای دیگر می فرماید: «بَل هُوَ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ فِی صُدُورِ الَّذِینَ أُوتُوا العِلمَ وَ مَا یَجحَدُ بِآیَاتِنَا إلَّا الظَّالِمُونَ» (عنکبوت/۴۹) یعنی: «(این کتاب آسمانی، شک و تردیدی در حقّانیت آن نیست و) بلکه (مجموعه ای از) آیات هویدا و روشنی است که در سینه های دانشوران (ثابت و استوار) است و جز ستمگران، آیات آن را انکار نمی کنند».

امام ابن کثیر در تفسیر این آیه می فرماید: قرآن در سینه ها نگهداری شده است، بر زبان آسان و روان است و سلطان و حاکم قلب می باشد و کسی هم توانایی آن را ندارد که نه لفظ و نه مفهومی همانند قرآن بیاورد. عَن مُطَرِّفِ بنِ عَبدِ اللهِ بنِ الشِّخِّیر، عَن أبیهِ، قَالَ: «رَأیتُ رَسُولَ اللهِ(صلی الله علیه و سلم) یُصلِّی وَ فِی صَدرِهِ أزیزٌ کَأزیزِ المِرجَلِ مِنَ البُکَاءِ» (صحیح أبی داوود/۸۴۰) یعنی: از مطرف بن عبدالله بن شیخیر، از پدرش روایت می کند که: «پیامبر خدا(صلی الله علیه و سلم) را دیدم که نماز می خواند و به دلیل گریه، از سینه اش صدایی می آمد که همچون صدای آب در حال جوش داخل دیگ بود».

د) هدف اصلی و اساسی از خواندن قرآن عبارت است از:

تدبر دل: امام السیوطی در کتاب «الإتقان فی علوم القرآن» می فرماید: خواندن قرآن باید همراه تفکر و تدبر و فهم آن باشد و همین هدف اصلی و بزرگ و خواسته شده مهم قرآن است که روح و روان با آن رهایی و آرامش یافته و دل از این طریق روشنایی می یابد. همچنین خداوند جل جلاله این چنین حکمت نزول قرآن را برایمان روشن کرده و می فرماید: «کِتَابٌ أنزَلنَاهُ إِلَیکَ مُبَارَکٌ لِیَدَّ بَّرُوا آیَاتِهِ وَ لِیَتَذَکَّرُوا أُولُو الألبَابِ» (ص/۲۹) یعنی: «(ای محمد؛ این قرآن) کتاب پر خیر و برکتی است و آن را برای تو فرو فرستاده ایم تا درباره ی آیه هایش بیندیشند و خردمندان پند گیرند».

یا در آیه ای دیگر می فرماید: «أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ القُرآنَ أَم عَلَی قُلُوبٍ أَقفَالُهَا» (محمد/۲۴) یعنی: «آیا درباره قرآن نمی اندیشند، یا اینکه بر دلهایشان قفلهایی ویژه زده اند».

اگر دقت کنیم در اینجا می فرماید: «أقفال»؛ یعنی چندین قفل بر قلب زده شده است، نه اینکه تنها یک قفل. اگر قفلی بر آن نباشد، جایگاه قرآن در اصل، قلب می باشد، به گونه ای که هرگاه به قرآن گوش دل فرا داده شود، مستقیما به سرچشمه قلب رفته و در آنجا آرام گرفته و جای می گزیند و صاحب آن را به آرامش و اطمینان می رساند. اما به دلیل تردید و گناه و پشت گوش انداختن آن، چندین سد و مانع بر دل به وجود آمده و از رفیق نزدیک و همراه با وفایش (قرآن) محروم می گردد. در نتیجه به قلب که مشتاق همراهی قرآن است، اجازه نمی دهد که با آن انس گیرد. به همین دلیل پیامبر(صلی الله علیه و سلم) کسی را که آیاتی از قرآن را می خواند، ولی در آن نمی اندیشد، سرزنش کرده و می فرماید: «لَقَد نَزَلَت عَلَیَّ اللَّیلَهَ آیَهٌ، وَیلٌ لِمَن قَرَأَهَا وَ لَم یَتَفَکَّر فِیهَا(إِنَّ فِی خَلقِ السَّمَاوَاتِ وَ الأرضِ وَاختِلَافِ اللَّیلِ و النَّهَارِ لَآیَاتٍ لِأُلِی الألبَابِ)(آل عمران/۱۹۰)» یعنی: «به راستی که امشب آیه ای بر من نازل شد، واویلا به حال کسی که آن را می خواند و به آن نمی اندیشد: (یقیناً در خلقت آسمان ها و زمین و در گردش شب و روز نشانه ها و آیات بسیاری برای کسانی که عقل و هوش خود را به کار می گیرند، وجود دارد)».

ابن مسعود(رضی الله عنه) می فرماید: بر آیات شگفت انگیز و معجز قرآن توقف و اندیشه و موضع گیری کنید تا قلبتان را بلرزاند و در هنگام قرائت قرآن، حواستان تنها به آخر سوره نباشد که کی تمام می شود.

نویسنده: کریم محمود
مترجم: کلثوم حسن زاده
منبع: سایت فردوس

نمایش بیشتر

کلثوم حسن زادە

@@نویسنده و مترجم و شاعر ایران - آذربایجان غربی - سردشت

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا