خانواده

راهکارهای توانمندسازی والدین در تعامل با فرزندان

راهکارهای توانمندسازی والدین در تعامل با فرزندان جهت برقراری ارتباط موثر و دوطرفه مبتنی بر احترام و اعتماد نویسنده: عبدالله کاشفی اقدم کارشناس زبان و ادبیات فارسی
چکیده:
بدون تردید خانواده سالم زیربنای جامعه‌ای سالم و در نهایت آبادانی زمین است. خانواده، تک بعدی نیست و متشکل از والدین و فرزندان است و دیدگاه های هر دو طیف با هم متفاوت است، گاهی به دلیل این اختلاف سلیقه‌ای و فکری تعامل میان این هسته اصلی خانواده از بین میرود.
نقش اصلی در فراهم کردن بستر تعامل میان والدین و فرزندان علی الخصوص نوجوانان و جوانان، بر عهده والدین است. اما گاهی والدین در این زمینه موفق نیستند و این خود دلایل متفاوتی می تواند داشته باشد. چگونگی حضور پدر و مادر در میدان ایجاد ارتباط سالم و تعامل سازنده بسیار حایز اهمیت است که امید میرود بتوانیم در این نوشته گرهی از کار گشوده باشیم.
کلمات کلیدی:
خانواده، والدین، نوجوانان و جوانان، فرزندان، تعامل، راهکار
مقدمه
خانواده جایگاه آرامش و رشد است که در اولین قدم با والدین ساخته میشود و با فرندان و نوه ها تکمیل میگردد. پدر و مادر اولین بازیگرانی هستند که نقش صیانت، رشد، ایجاد آرامش، خلاقیت، نو سازی، آینده سازی و… . را در آن به عهده دارند که عده‌ای به خوبی از ایفای نقش برمی‌آیند و بعضی هم روند سقوط را به عناوین مختلف طی میکنند.
والدین ما در جامعه امروزی به دلایل عدیده‌ای از ایجاد ارتباط با فرزندان خود ناتوانند. بسیاری از والدین دارای مشکلات رفتاری هستند و نمی‌توانند مرزی بین سخت‌گیری و سهل انگاری را تشخیص دهند و حتی توانایی تشخیص مشکلات و نیازهای جوانان را ندارند. این دسته از والدین با این که برای بزرگ کردن جگرگوشه‌هایشان خون دل میخورند و رنج‌ها متحمل می شوند اما به دلایل متفاوتی از ارتباطی مبتنی بر اعتماد و احترام با نوجوانان ناکام می‌مانند و گرفتاری‌های فراوانی برای خود و اولادهایشان به وجود می‌آورند.
پدر یا مادر بودن و امر تربیت فرزندان را به دوش‌کشیدن و رنج ارتباط با فرزندان نوجوان و جوان را متحمل شدن به معنی بی عیب و نقص بودن والدین نیست. به این معنی که چنانچه نقصی در پدر و مادر وجوداشته باشد سلب لیاقت گردند، بلکه پدری و مادری نمودن مستلزم واقع‌نگری و واقع‌گرایی است و نیازمند رعایت اصول درست و منطقی برخوردها و رفتارهاست.
رفتار والدین سخت‌گیر یا سهل‌انگار در امر تربیت و برخوردهای عجولانه و نامتناسب با شرایط، زمینه ساز عدم اعتماد و گسستن ارتباط با فرزندان است.
قرآن با شرح کوتاهی از زندگی حضرت ابراهیم )علیه السلام( و ارتباطی منطقی با فرزندش، والدین را به چالش میکشاند تا با ژرف‌نگری به واکاوی بپردازند و توشه‌ای برگیرند و بهره جویند . حضرت ابراهیم )علیه السلام ( پس از دیدن خواب به جای سخت‌گیری و سهل‌انگاری در رفتار و برخورد، بزرگ‌منشانه روبروی جگرگوشه‌اش می‌نشیند و اصل ماجرا را متناسب با شرایط روحی نوجوان بازگو می‌کند. امر و نهی در کار نیست چون اصل ماجرا و شرایط موجود رفتار خاص را می طلبد و گوی را در میدان اسماعیل فرزند می‌اندازد و خود نظاره گر ماجرا و عکس العمل می‌شود. اسماعیل چون سمع و اطاعه والدین را در برابر خداوند به تکرار مشاهده نموده است و ارتباط عمیق و صمیمی والدین را دیده است، آرام و مطمئن اجرای امر را به پدر واگذار می نماید. و این نمونه ای از ارتباط و اعتماد میان والدین و فرزندان در کتاب الهی است . ‏فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قَالَ یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَى فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ ترجمه: وقتی که ) او متولّدّ شد و بزرگ گردید و ( به سنّیّ رسید که بتواند با او به تلاش ) در پی معاش ( ایستد ، ابراهیم بدو گفت : فرزندم ! من در خواب چنان می‌بینم که باید تو را سر ببرم ) و قربانیت کنم ( . بنگر نظرت چیست ؟ گفت : ای پدر ! کاری که به تو دستور داده میشود بکن . به خواست خدا مرا از زمره‌ی شکیبایان خواهی یافت . صافات ۱۰۲
البته نمونه‌های دیگری هم داریم که قرآن از آنها پرده بر می دارد و عدم ارتباط صحیح میان والدین و فرزندان را به تصویر می‌کشد و آن هم حضرت نوح و فرزندش است که نَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَکَانَ فِی مَعْزِلٍ یَا بُنَیَّ ارْکَبْ مَعَنَا وَلَا تَکُنْ مَعَ الْکَافِرِینَ ) مهر پدری در میان این امواجی که از سر و دوش هم بالا میرفتند و روی هم می‌غلطیدند ، موج گرفت ( و نوح پسرش را که در کناری ) جدا از پدر ( قرار گرفته بود فریاد زد که فرزند دلبندم با ما سوار شو و با کافران مباش ، ) اگر به سوی خدا برگردی نجات می‌یابی ، در غیر اینصورت با جملگی بی دینان هلاک می‌گردی ( هود ۴۲)
تعریف توانمندسازی
توانمندسازی به صورت عام از ابتدای خلقت بشر وجود داشته است .اما تعریف و ظاهری خاصی به دلیل شرایط زمانی مثل امروز برای آن وجود نداشته است. فرهنگ انگلیسی آکسفورد کلمه توانمند سازی ,empower را این چنین تعریف کرده است : اعطای قدرت یا اختیار به کسی تا بتواند چیزی را انجام دهد و یا ایجاد این احساس در فرد تا او بتواند کارهای بیشتری را انجام دهد .
در سال های اخیر کاربرد این واژه در سازمان‌ها گسترش یافته است بطوریکه بسیاری از نویسندگان از آن بعنوان داروی شفابخش و شعار رایج مدیریتی در اوایل سالهای ۱۹۹۰ یاد می کنند . شاکلتون) ۱۹۹۵( توانمندی را بعنوان” فلسفه دادن اختیار تصمیم گیری و پاسخگویی بیشتر به افراد زیردست در سازمان “تعریف کرده است. )گرین و مکاندرو،۱۹۹۹، ۲۵۹(۱٫
توانمندسازی عبارت است از آزاد کردن نیروهای درونی افراد برای کسب دستاوردهای شگفت انگیر و رسیدن به موقعیت مطلوب و ایده آل با صرف جویی در مصرف زمان و هزینه.
پوسیانت نیز تواناسازی را شامل تقویت مهارت کارکنان و ایجاد اعتماد به نفس در آنها نسبت به خودشان و تلاش در جهت اثر بخشی فعالیتهای سازمان می داند. ۲
در فرایند تواناسازی، تسهیم اطلاعات حایز اهمیت است که به کارکنان اجازه می‌دهد موقعیت‌های سازمان خود را بشناسند و مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند . تسهیم اطلاعات با اعتمادسازی در سازمان ، شکستن تفکر سلسله مراتبی سنتی آغاز می شود و در نتیجه موجب افزایش احساس مسئولیت پذیری کارکنان می‌شود۳
با توجه به تعاریف ذکر شده در می یابیم که توانمندسازی در دنیای امروزه بسیار ضروری به نظر میرسد که خانواده باید اولین کانونی باشد که از این حیث به آن توجه میشود. اگر چه بیشتر نویسندگان بر کارکنان تمرکز نموده اند اما خانواده اعم از والدین و فرزندان باید در فرایند توانمندسازی واقع گردند زیرا هردوی آنها مهترین و اصلی ترین کارکنان سازمان بنیادی خانواده می باشند .
هزینه ای که در تواناسازی خانواده برای ارتباط و اعتماد پرداخت می گردد از صرف هزینه در ادارات و سازمان ها و دادگاه ها و .. جلوگیری میکند. عطف به موارد ذکر شده اهمیت و ضرورت و توانمند سازی را به صورت مختصر بیان می نماییم.

اهمیت ،ضرورت و ابعاد تواناسازی والدین
به گفته و تحلیل بیشتر کارشناسان مدیریت ،جامعه شناسان و روانشناسان ، سازمان‌ها برای کسب موفقیت پایدار نیازمند تغییر و بهبود در حوزه های مختلف هستند. در این میان، منابع انسانی نقش کلیدی و مهمتری دارند، زیرا عامل تغییر و بهبود در هر حوزه و نیز محور دستیابی به اهداف سازمان، نیروهای انسانی هستند. خانواده که اصلی‌ترین رکن سازمان حیات بشری است و مقدمه موفقیت سایر سازمان‌ها به شمار می آید از این قاعده مستثنی نیست و برای موفقیت ایستا و مستمر باید ارتباط و اعتماد عمیق و دقیقی میان زن و شوهر از یک طرف و میان والدین و فرزندان از طرفی دیگر و میان فرزندان ( خواهران و برادران) از جهتی دیگر وجود داشته باشد. برای به وجود آوردن این ارتباط صحیح و این اعتماد پایدار و مورد نیاز و جلوگیری از به هدر رفتن زمان و قوای نیروی انسانی، توانمند سازی بسیار ضروری می‌باشد.
اگر امروز برای تواناسازی والدین و فرزندان (خصوصا نوجوانان) زود اقدام نشود خسارتهای جبران ناپذیری بر پیکر خانواده وارد می شود ،آنگاه اهمیت این فرایند توانمند سازی روشن می‌گردد. اما نوشدارو بعد از مرگ سهراب جز افسوس فایدهای ندارد بنابراین آب را از سربند باید بست و امروز اقدام عملی انجام داد.
توانمندسازی والدین تکنیکی نوین و موثر در جهت ارتقای بهره وری خانواده ها به وسیله بهره گیری از توان تمام اعضای آن برای خدمت به جامعه ،دینداری و دعوتگری است. زیرا هرچه پدر و مادر در ارتباط و احترام و برخورد و رفتار با فرزندانشان قویتر و آگاهتر باشند به همین اندازه تعامل فرزندان با جامعه ،خانوده و خودشان بیشتر است.
نباید فراموش شود که توانمندسازی به تغیر نگرش، برخورد و رفتار والدین منجر میگردد و این تغییرها بستری مناسب برای بهتر شدن وضعیت خانواده‌ها به شمار می‌رود. زیرا دیدگاه والدین نسبت به وضعیت و شرایط و رفتار فرزندانش فرق می‌کند و آگاهی بیشتر و بهتری از آنان پیدا می‌کند و نسبت به این آگاهی برخورد و رفتار خود را نیز تغییر میدهد و در مقابل آن ،فرزندان که رفتار آرام و متین و در حین حال قاطع و جدی والدین را مشاهده می‌کنند نسبت به تغییر خود اقدام می نمایند چون در صورت عدم تغییر رفتار خود می‌بینند که پیامد آن فقط متوجه شخص خودشان میشود. حال به پنج بعد تواناسازی به صورت مختصر اشاره می شود:
ابعاد توانمندسازی
۱- احساس خود اثر بخشی یا شایستگی: خوداثربخشی یا شایستگی به این معناست که افراد به مهارت‌ها و توانایی‌های خود برای انجام کارها اعتقاد کامل داشته و مطمئن هستند وظایفشان را با موفقیت انجام می‌دهند. برخی نویسندگان بر این باورند که این ویژگی، مهمترین عنصر توانمندسازی است؛ زیرا داشتن احساس خوداثربخشی تعیین میکند که آیا افراد برای انجام کارهای دشوار، پشتکار داشته و تلاش خواهند کرد. وقتی والدین ما در حین توانمند سازی به این بعد از توانایی و مهارت برسند بسیاری از گرفتاری های خانوادگی در امر ارتباط و اعتماد با فرزندان از بین می رود. در نتیجه آرامش و همدلی و همکاری به کانون خانواده باز می گردد . فراموش نشود که والدین توانمند احساس برتری و خودآگاهی نموده و توانایی برخورد با چالش و موقعیت های استرس‌زا پیدا می‌نمایند.
۲- احساس خودسامانی: اگر افراد به جای اینکه به اجبار در کاری درگیر شوند یا دست از آن کار بکشند، خود داوطلبانه در وظایف خویش درگیر شوند، احساس خودسامانی میکنند. آنان خود را افرادی آغازکننده می‌بینند که قادرند به میل خود، اقدامات ابتکاری انجام دهند، تصمیمات مستقل بگیرند و افکار جدید را به آزمون بگذارند. حال والدین توانمند در مورد کارهایشان احساس مالکیت میکنند؛ زیرا آنان میتوانند تعیین کنند که کارها چگونه باید انجام شود و با چه سرعتی پایان یابد. داشتن حق انتخاب، جزء اصلی خودسامانی به شمار میرود. این دسته از والدین با والدین معمولی۵ از آزمایش و خطا زیاد استفاده نمی کنند بلکه با دور اندیشی و بررسی نتیجه از قبل پیش بینی شده اقدام به انجام کار می‌نمایند. والدین توانمند با این احساس مبارک کمتر دچار از هم گسیختگی ارتباطی بافرزندانش میشود چون می‌دانند که چگونه باید اقدام کنند و از پدر و مادر بودن خود احساس ندامت نمی‌نماید.
۳- پذیرفتن شخصی نتیجه: پذیرفتن شخصی نتیجه، عبارت است از اعتقادات فرد در یک مقطع مشخص از زمان در مورد توانایی‌هایش برای ایجاد تغییر در جهت مطلوب .والدین توانمند احساس کنترل شخصی بر نتایج را دارند .آنان بر این باورند که میتوانند با تحت تأثیر قرار دادن محیط و فرزندان که با آن در ارتباط هستند، یا نتایجی که تولید می‌شود، تغییر ایجاد کنند. داشتن احساس پذیرش شخصی نتیجه، به طورکامل به احساس خودکنترلی مربوط است. والدینی که پذیرای نتایج هستند در هنگام گرفتاری و مشکلات با فرزندان و ناراحتی های ناشی از رفتار فرزندان، نتایج حاصله را به عهده می‌گیرند و هرگز زیر بار مسئولیت شانه خالی نمی‌کنند. این رفتار مسئولیت‌پذیرانه باعث می‌شود که پدر و مادر به فکر روشی جدید برای ارتباط با فرزندان و تربیت مطلوب آنان باشند و مدام بار گلایه و شکوه بر سر زمانه و اجتماع خالی نکنند .
۴- معنی دار بودن: افراد توانمند در برابر فعالیت خود احساس مسئولیت می کنند و برای آن ارزش قائل هستند. آنان نگرش های ذهنی خود را با اهداف و نتایج و رسالت فعالیت هایش همخوان و متجانس می‌بیند. والدینی که احساس توانمندی می‌نمایند تمام اهداف و فعالیت های خود را معنی‌دار می بینند و از نتایج مطلوبی که قرار است در رفتارها و برخوردهایشان با فرزندان حاصل شود، احساس رضایت دارند. هیچ یک از اقدامات والدین توانمند بی معنی نیست زیرا از همان ابتدای کار، با آگاهی و از روی درایت دست به انجام کار می‌زند .
۵- اعتماد: افراد توانمند دارای حسی به نام اعتماد بوده و مطمئن هستند که با آنان منصفانه و یکسان رفتار خواهد شد. والدین توانمند بر این باورند که رفتار منفی فرزندانشان از روی قصد و غرض و ایجاد مزاحمت نیست. آنان عقیده دارند که اقدامات فرزندان در برخورد با آنان، برای شکست دادن و پوزه به خاک مالیدن آنها نیست. بلکه رفتار بچه های خود را نوعی برخورد مقطعی تلقی نموده و با آن سازگار خواهند شد. پدر و مادر توانمند ایمان دارند که در نهایت، هیچ آسیبی در نتیجه آن اعتماد متوجه آنان نخواهد شد. بنابراین این پدر و مادر توانمند همیشه جای اعتماد هستند و مدام با احترام با فرزندانشان برخورد می‌نمایند.
با نگرشی دقیق در مطالب مذکور به نتیجه کوتاه اما مفیدی می توان دست یافت و آن اینکه به روز بودن اطلاعات و ابزاهای مورد استفاده والدین، یکی از مهمترین گزاره هایی هستندکه باید به آن به اندازه‌ی کافی توجه شود . تعریف روشن مسئولیت‌ها و اختیارات والدین همراه با ایجاد جو احترام در تعاملات پدر و مادر با فرزندان، فرزندان با همدیگر و فراتر از هردو ،هماهنگی زن و شوهر با یکدیگر می‌تواند در حوزه توانمندی اعضای خانواده و افزایش حس اعتماد به شایستگی‌های آنان مؤثر و مفید باشد.
راهکارهای توانمند سازی والدین در تعامل با فرزندان جهت برقراری ارتباط
تعامل یک واژه عربی و ازباب تفاعل است که این باب در زبان عربی برای بیان مشارکت است. بنابراین تعامل برای هرمقصدی که باشد جنبه دو طرفه دارد و یکسویه نیست. به این معنی که برای توانمندسازی در تعامل جهت برقراری ارتباط علاوه بر والدین باید فرزندان (علی الخصوص نوجوانان و جوانان) مشارکت داده شوند تا ارتباط به وجود آید. بعد از برقرای ارتباط است که فرایند همکاری و هماهنگی صورت میگیرد و خانواده به سوی اهداف پیش میرود.
قبل از ارائه راهکار برای ایجاد تعامل و برقراری ارتباط، باید نسبت به آسیب‌شناسی عدم تعامل، هماهنگی و همکاری میان والدین و فرزندان اقدام کرد. پس از ریشه یابی ناسازگاری طرفین، آنگاه ارائه راهکار آسان‌تر است. تشخیص درد و به دنبال آن تجویز دارو منطقی ترین روش کار برای رسیدن به مرز سلامتی است.
با طرح چندین سوال به سراغ آسیب شناسی این عدم تعامل که ممکن است میان والدین و فرندان وجود داشته باشد می‌رویم: چرا والدین در برقراری ارتباط با جگرگوشه هایشان ناموفقند؟ چرا فرزندان از دوستی و مراوده با والدین گریزانند؟ آیا والدین روش برقراری ارتباط بلد نیستند؟ چرا فرزندان گرایشی به سوی والدین ندارند؟ آیا پدر و مادر امکانات لازم را برای فرزندان فراهم نکرده اند؟ والدین برخورد نامناسبی با نوجوانان دارند؟ پدر و مادر راه گوش دادن و گوش کردن بلد نیستند؟ چرا والدین مشاوران خوبی برای فرزندانشان نیستد؟ چرا فرزندان بیشتر به دوستان اهمیت می دهند؟ و شاید صدها سوال دیگر از این قبیل وجود داشته باشد که جواب هرکدام راهکاری برای نزدیک شدن والدین با جگرگوشه هایشان باشد.
ارتباط و تعامل با فرزندان در سنین پایین تا ۱۲ سالگی کار بسیار دشواری نیست زیرا بچه در این دوره ی سنی به علت وابستگی نسبی به والدین، عدم ارتباط با دنیای بیرون به علت گرایش به خانواده، عدم تمکین و قدرت لازم برای رویارویی با والدین و نگرانی از رویگردانی پدر و مادر، از نافرمانی پرهیز می‌نمایند و اکثرا گوش به فرمان هستند در نتیجه مادر و پدر آسوده تر هستند. اما دوره نوجوانی۱۲ تا ۱۹ سالگی که شکننده‌ترین دوران زندگی هر انسانی است والدین در ارتباط و تعامل با فرزندان با مشکل مواجه هستند و اکثر پدر و مادرها از دست اولادهایشان می نالند. حال باید راه حلی پیدا کرد که بتوان ارتباط منطقی و سازنده بین این دو طیف درگیر پیدا شود. کمتر خانواده‌ای پیدا می شود که فرزند دوران بلوغ داشته باشد و از جرو بحث و نزاع و درگیری‌های لفظی در امان باشد. راستی علت این بگو مگو‌ها چیست؟ ناگفته پیداست هیچ پدر و مادری بدبختی فرزندانش را نمی خواهد و آرزوی هر انسان فهمیده‌ای است که جگرگوشه‌هایش عضوی سالم در جامعه و مسئولیت پذیر باشند. اما خواسته و آرزو با واقعیت کاملا متفاوت است. درست است که پدران و مادرها خواسته‌اشان اینست که فرزندانشان نیک سیرت باشند اما آیا رفتار و برخوردشان با خواسته هایشان تطابق دارد یا کاملا بی توجه به این قضیه با نوجوانان در منزل رفتار می کنند؟حال قبل از ارائه راهکار عملی به صورت موردی با توضیحات اندک، لازم است که شناخت نسبی را در رابطه با دوره حساس زندگی یعنی کودکی و نوجوانی ارائه گردد تا والدین محترم پس از آشنایی نسبت به ارائه رفتار و برخورد مناسب اقدام نمایند.
شناخت نسبی کودکی و نوجوانی
کودکی: در مرحله کودکی است که ۹۰% ارزش های زندگی انسان شکل می‌گیرد یعنی زمان شکل‌گیری شخصیت انسان. ۶عدم توجه یا توجه بیش از اندازه به کودک برابر است با فروپاشی شخصیت وی در آینده. کودکان نیازمند توجه کردن هستند و اگر این توجه به وقت و منطقی باشد ارتباط مناسبی بین کودک و پدر و مادر به وجود می‌آید.۷ کودکان بسیار وابسته هستند و می خواهند با شیرین کاری توجه اطرافیان خصوصا والدین را به خود جلب نمایند. بچه های سنین پایین در برابر هر عمل مثبتی نیاز به پاداش و تشویق را احساس می نمایند و انتظار آنی دارند که مورد تشویق قرار گیرند. کودکان بازی های فردی را دوست دارند و گاهی برای سرگرمی بیشتر در امر بازی از دیگران نیز استفاده می نمایند. مالکیت اشیا در دوره سنی کاملا بی معنی است به همین دلیل تمامی کودکان اشیا و اسباب بازی دیگران را مال خود میدانند زیرا دنیای مالکیت برای آنان بی‌مفهوم است. استقلال و خودآگاهی در این دوره سنی محلی از اعراب ندارد اگرچه به صورت تدریجی در حال شکل گرفتن است.
نوجوانی: دوره نوجوانی از مهمترین و حساس‌ترین دوره های زندگی انسان به شمار می رود . در این دوره ، تغییراتی در جسم و روان نوجوان رخ می‌دهد که هرکدام به نوعی بر او اثر می‌گذارند . گاهی این تغییرات ، شخصیت و منش او را به کلی دگرگون می‌سازد . از این رو شناخت جنبه های مهم روانی ، عقلانی ، جسمانی و اخلاقی نوجوان ، این توانایی را به او و اطرافیانش می دهد تا شیوه صحیح برخورد با تغییرات جسمی و روحی دوره نوجوانی را بدانند . این آگاهی ، از بروز ناسازگاریهای خاص این دوران جلوگیری می‌کند.

دوران نوجوانی ، همزمان با دوران بلوغ است . دوران بلوغ یکی از بحرانی ترین دوره های زندگی هر فرد است . دوره نوجوانی وبلوغ ، به سنین بین ۱۲ تا ۱۸ سالگی اطلاق می شود . گاهی گذشتن از مرز کودکی و رسیدن به قلمرو بلوغ ، با نابسامانی‌های زیادی روبروست. ۸
نوجوان از کودکی عبور کرده و بزرگسال هم نیست. اگر همانند کودکان رفتار کند زیر سوال می رود و اگر همانند بزرگسالان رفتار نماید سرزنش می شود. بنابراین دچار سردر گمی می‌گردد. اینجاست اگر والدین نسبت به این مرحله سنی آشنایی نداشته و رفتار نادرستی با نوجوانان داشته باشتد، نوجوانان دچار مشکل شده و از نظر شخصیتی رشد متعادل و درستی نخواهند داشت.

ادامه دارد

نمایش بیشتر

ســــۆزی میــــحڕاب

سایت ســــۆزی میــــحڕاب در آذرماه 1392 با همت جمعی از اهل قلم خوشنام و گمنام تاسیس شد ســــۆزی میــــحڕاب بدون جنجال و در اوج عملگرایی به ترویج مبانی میانه روی می پردازد ســــۆزی میــــحڕاب با هیچ جریان و هیچ احدی درگیری ندارد ســــۆزی میــــحڕاب رسالتی جز همزیستی و دگرپذیری ندارد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا