اندیشه

راه‌های مقابله‌ی اسلام با ترور و خشونت(۴-۴)

د) اهمیت دادن به حیات انسان‌ها و نهی از گرفتن نفس آدمیان

 اسلام حقوق اساسی انسان را در زندگی پاس می‌دارد، این حقوق عبارتند از: حفظ نفس، دین مال، آبرو، عقل، دراین حقوق همه شهروندان  اعم از مسلمانان و غیرمسلمانان یکسان هستند. اینها حقوق و حریم‌های پاک به شمار می‌روند و جز در صورت احراز علت شرعی، نبایستی هتک شوند، از جمله : مهم‌ترین این حق‌ها حق حیات در زندگی این دنیا می‌باشد که در این باب غیر مسلمانان با مسلمانان همانند هستند. بنابراین جز در موارد قصاص و یا اجرای حدود کیفری نبایستی کسی از آنان کشته شود. خداوند تبارک و تعالی می‌فرمایند:

قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ أَلا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئًا وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَلا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَإِیَّاهُمْ وَلا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلا بِالْحَقِّ ذَلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ انعام/۱۵۱

«بگو: بیایید آنچه را پروردگارتان بر شما حرام کرده است، بر می‌خوانم اینکه برای او چیزی را شریک قرار ندهید و به پدر و مادر نیکی کنید و فرزندانتان را از (ترس) نداری نکشید ما شما و آنان را روزی می‌دهیم و به کارهای ناشایست، آنچه از آنها آشکار است و آنچه نهان است، نزدیک نشوید و نفسی که خداوند حرام کرده، جز به حق نکشید این‌هاست که شما را به آن سفارش کرده است، باشد که بیندیشید.»

باز می‌فرمایند:

مِنْ أَجْلِ ذَلِکَ کَتَبْنَا عَلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الأرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَیِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ کَثِیرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَلِکَ فِی الأرْضِ لَمُسْرِفُونَ مائده/۳۲

«بدین سبب ما بر بنی‌اسرائیل نوشتیم که هر کس شخصی را بدون (عوض) شخصی (دیگر) یا (بدون ارتکاب) فسادی در زمین بکشد، پس چنان است که گویی همه‌ی مردم را کشته است و هر کس که آن را زنده بدارد، چنان است که گویی همه مردم را زنده داشته است و پیغمبران ما همراه با معجزات آشکار و آیات روشن به پیش ایشان آمدند و امّا بسیاری از آنان در زمین راه اسراف (در قتل و جنایت) پیش گرفتند.»

کشتن یک فرد بدون توجیه شرعی معادل با قتل همه مردمان است! زیرا که هر کس همسان همه‌ی کسان است و حق حیات یکسان و ثابت برای هر کسی است؛ لذا کشتن فردی از افراد تجاوز به حق حیات است، حقی که انسان‌ها همه در آن مشترک هستند. همچنین دفع قتل از فردی در زنده نگه‌داشتن او بوسیله این دفع، زنده نگاه داشتن و زندگی بخشیدن به همه‌ی افراد به شمار می‌آید. زیرا این‌کار حفظ حق حیاتی است که جملگی مردمان در آن شرکت دارند. عبدالله بن مسعود t گوید، پیامبر h فرمود: «هیچ انسانی به ناحق کشته نمی‌شود مگر اینکه سهمی از گناهش بر عهده‌ی آن پسر اول آدم می‌باشد (که برادرش را کشت) چون او اولین کسی بود که سنت و رسم قتل و کشتن را به مردم نشان داد.»(۱) عبدالله بن مسعود t گوید: پیغمبر h فرمود: «اولین چیزی که در قیامت مورد قضاوت قرار می‌گیرد موضوع خون و قتل است.»(۲)

پیامبر h در خطبه روز عرفه فرمود:

«بی‌گمان خون‌هایتان، اموال تان و آبرویتان بر شما حرام است، درست مانند حرمت این روز در این شهر و در این ماه.» (بخاری، ج۲، ص ۱۹۱)

این حکم به مسلمانان اختصاصی ندارد، زیرا پیامبر h فرموده است :

«کسی که آدمی ذمی را بکشد، بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد در حالی که بوی آن از فاصله‌ی چهل سال استشمام می‌شود.» (بخاری، ج ،۳ ص۱۳۵، شماره ۱۶۷)

حیات انسانها در شریعت اسلام به اندازه‌‌ای اهمیت دارد که مجازات دنیوی قتل عمد را قصاص قرار داده است و در قیامت هم مجازات شدیدی برای آن در نظر گرفته است.

وَمَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِیهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِیمًا نساء/۹۳

«کسی که مؤمنی را از روی عمد بکشد (و از ایمان او باخبر بوده و تجاوزکارانه او را به قتل برساند و چنین قتلی را حلال بداند کافر به شمار می‌آید) کیفر او دوزخ است و جاودانه در آنجا می‌ماند و خداوند بر او خشم می‌گیرد و او را از رحمت خود محروم می‌سازد و عذاب عظیمی برای او تهیه می‌بیند.»

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصَاصُ فِی الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالأنْثَى بِالأنْثَى فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَیْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِکَ تَخْفِیفٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَرَحْمَهٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِکَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِیمٌ بقره/۱۷۸

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید درباره‌ی کشتگان قصاص بر شما فرض شده است، آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن است. پس اگر کسی از ناحیه‌ی برادر (دینی) خودگذشتی شد باید نیک‌رفتاری شود و پرداخت (دیه) با نیکی انجام گیرد. این تخفیف و رحمتی است از سوی پروردگارتان. پس اگر کسی پس از آن تجاوز کند او را عذاب دردناکی خواهدبود.»

وَلا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلا بِالْحَقِّ وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطَانًا فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ کَانَ مَنْصُورًا اسراء/۳۳

«و کسی را نکشید که خداوند کشتن او را ـ جز به حق ـ حرام  کرده است. هرکس مظلومانه کشته شود، به صاحب خون او قدرت داده‌ایم (که با مراجعه به قاضی درخواست قصاص کند) ولی نباید او هم در کشتن اسراف کند. بی‌گمان صاحب خون یاری شونده است.»

اهمیت حیات آدمیان به اندازه‌ای است که اسلام حتی برای قتل خطا و غیر عمدی نیز مجازاتی در نظر گرفته است، تا انسانها نهایت دقت و سعی و تلاش خود را بکنند که مبادا حیاتی را از فردی سلب نمایند.

وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ یَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلا خَطَأً وَمَنْ قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَأً فَتَحْرِیرُ رَقَبَهٍ مُؤْمِنَهٍ وَدِیَهٌ مُسَلَّمَهٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلا أَنْ یَصَّدَّقُوا فَإِنْ کَانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوٍّ لَکُمْ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِیرُ رَقَبَهٍ مُؤْمِنَهٍ وَإِنْ کَانَ مِنْ قَوْمٍ بَیْنَکُمْ وَبَیْنَهُمْ مِیثَاقٌ فَدِیَهٌ مُسَلَّمَهٌ إِلَى أَهْلِهِ وَتَحْرِیرُ رَقَبَهٍ مُؤْمِنَهٍ فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیَامُ شَهْرَیْنِ مُتَتَابِعَیْنِ تَوْبَهً مِنَ اللَّهِ وَکَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا نساء/۹۲

«هیچ مؤمنی نسزد که مؤمن دیگری را بکشد مگر از روی خطا، کسی که مؤمنی را به خطا کشت باید که برده مؤمنی را آزاد کند و خون بها هم به کسان کشته بپردازد مگر اینکه آنان در گذرند اگر هم کشته، مؤمن و متعلق به کافرانی بود که میان شما و ایشان جنگ و دشمنی بود آزاد کردن برده‌ی مؤمن دیه اوست و اگر کشته از زمره‌ی قومی بود که (کافر بودند و) میان شما و ایشان پیمانی برقرار بود پرداخت خون بها به کسان مقتول و آزاد کردن بنده‌ی مؤمنی دیه اوست واگر هم دسترسی (به آزاد کردن برده) نداشت بایستی (قاتل) دو ماه پیاپی و بدون فاصله روزه‌ بگیرد خداوند (این را برای) توبه‌ی (شما) مقرر دانسته است و خداوند آگاه (از بندگان خود و) حکیم است.»

حتی اسلام این اجازه را به افراد نمی‌دهد که به حیات خود پایان دهند و از طریق خودکشی و یا عملیات انتحاری به زندگی خود پایان بخشند مگر این که مصلحت جامعه اسلامی اقتضا کند همچنان که در ماجرای «اصحاب الاخدود» روی داد چون خودکشی از بین بردن نفسی است که خداوند به شخص اعطا نموده و شخص حق ندارد به این امانت الهی بی‌توجه باشد و به آن تجاوز و خیانت کند.

خداوند می‌فرماید:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوَالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبَاطِلِ إِلا أَنْ تَکُونَ تِجَارَهً عَنْ تَرَاضٍ مِنْکُمْ وَلا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اللَّهَ کَانَ بِکُمْ رَحِیمًا نساء/۲۹  

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید اموال همدیگر را به ناحق نخورید، مگر اینکه داد و ستدی باشد که از رضایت سرچشمه بگیرد و خودتان را نکشید همانا خداوند با شما مهربان است.»

پیامبر h می‌فرمایند:

«یک نفر از امت پیامبران پیشین زخمی شد و از زخمش رنج می‌برد کاردی را به شاهرگ دستش زد و آن را پاره کرد و خونش قطع نشد تا مرد. خداوند فرمود: عبد من نسبت به نفس خود از من پیشی گرفت من هم بهشت را بر او حرام نمودم.»(متفق علیه)

باز پیامبر h می‌فرمایند:

«کسی که از کوهی خود را پرت کند و خود را بکشد در آتش جهنم از بالا به پایین پرت می‌گردد و به صورت دائمی و ابدی در آن باقی می‌ماند و کسی که با سمّ خودکشی کند آن سمّ در دستش قرار دارد و آن را پی در پی می‌نوشد و در آتش جهنم جاودان خواهد شد و کسی که به وسیله برنده‌ای خودکشی کند آن وسیله در دستش قرار می‌گیرد و آن وسیله را پی در پی در بدن خود فرو می‌برد و با این حال در جهنم باقی خواهد ماند.» متفق علیه

در شریعت اسلام نه تنها زندگی افراد بعد از تولد دارای اهمیت است، بلکه زندگی در رحم و حیات قبل از تولد نیز دارای اهمیت بسیار زیادی است، به گونه‌ای که زندگی جنین به اعتبار اینکه موجود زنده است قابل احترام و نگهداری از او لازم است تا جایی که شرع به زن باردار اجازه می‌دهدکه در ماه مبارک رمضان روزه نگیرد. همچنین شرع تعدی بر جنین را حرام گردانیده است حتی اگر این تعدی از سوی پدر و مادر نوازد باشد و حتی در صورتی که جنین از طریق نامشروع شکل گرفته باشد چون بی‌گناه بوده و هیچ‌کس گناه دیگری را به دوش نمی‌کشد (اسراء/۱۵) سقط آن جایز نیست.

اسلام نه تنها برای نفس آدمیان احترام قایل است و گرفتن جان آدمیان را حرام و مستوجب عقوبت در دنیا و قیامت می‌داند، بلکه مخالف هرگونه شکنجه و تعذیب در مورد آدمیان وحتی حیوانات است.متون دینی همواره بر اصل برائت تاکید دارند و متهم تا اثبات قطعی جرم از نظر اسلام بی‌گناه است.برای نمونه در قرآن کریم آمدها ست:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَهٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ حجرات/۶

«هان ای کسانی که ایمان آورده‌اید، اگر فاسقی خبری برای شما آورد، باید نیک بررسی کنید تا مبادا به عده‌ای از روی نادانی آسیب رسانید و آنگاه بر آنچه کرده‌اید، پشیمان شوید.»

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلا تَجَسَّسُوا وَلا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضًا أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِیمٌ حجرات/۱۲

«هان ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از بسیاری از گمان‌ها بپرهیزید که برخی از گمان‌ها گناه است و جاسوسی و پرده‌دری نکنید و یکی از دیگری غیبت ننمایید. آیا هیچ یک از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده‌ی خود را بخورد؟ به یقین همه‌ی شما از مرده‌خواری بدتان می‌آید از خدا پروا کنید. بی‌گمان خداوند بس توبه‌پذیر و مهربان است.»

وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئًانجم/۲۸

«ایشان در این باب چیزی نمی‌دانند (و از نر و ماده‌بودن فرشتگان کاملاً بی‌خبرند) و جز از ظنّ و گمان پیروی نمی‌کنند و پندار و گمان هیچ بهره‌ای از حقیقت ندارد.»

این گونه متون دینی بر اصل برائت تأکید دارد و اسرار و آبرو و اموال مردم را مصون و برخوردار از حرمت می‌داند و از آن خبر می‌دهد که تعرض به آنها بدون مستند قطعی، جایز نیست. اما آیا جایز است با فشار آوردن به متهم از طریق زندان یا تهدید و یا شکنجه چنین مستندی بدست آورده شود؟

امام ابن قیّم در این مسأله قایل به تفصیل است و میان صور مختلف مسأله تفاوت می‌گذارد.

اگر متهم به پاکی معروف باشد، در این صورت شکنجه‌ی وی به اتفاق همه فقیهان جایز نیست.

اگر وضعیت وی روشن نباشد، زندانی‌کردن او جایز است و می‌توان او را تا روشن شدن حقیقت به زندان افکند.

اما اگرمتهم به بدی وانجام کارهایی چون راهزنی و ازاین قبیل شهرت داشته باشد،زدن او به هدف وادار کردنش به اقرار جایز است.

در المدوّنه معتبرترین منبع فقهی مالکی آمده است :

اگر متهم زده یا تهدید شود و در نتیجه اقرار کند و کشته یا مالی را که دزدیده است معرفی کند، آیا در حالی که مورد را نیز معرفی کرده، به موجب این اقرار بر او حد جاری می‌شود یا نه؟

در پاسخ می‌آید : «بر او حدّ جاری نمی‌کنیم، مگر آن که در حالی بدین امر اقرار کرده باشد که در امان است و از هیچ چیز نمی‌ترسد.»

امام احمد، ابوحنیفه و شافعی نیز دیدگاهی مشابه اختیار کرده‌اند و معتقدند، اقرار مکره اعتبار ندارد.(۳)

در پایان بایستی به نکته بسیار مهمی اشاره شود که در اسلام نه تنها حیات جسمی اهمیت دارد؛ بلکه در کنار آن و همراه با حیات نباتی و حیوانی حیات انسانی و معنوی اهمیت بیشتری داشته و خداوند در آیات قرآن هدف از فرستادن انبیا را زنده‌کردن انسان‌ها و اعطا و تقویت حیات انسانی در آنها قلمداد می‌کند به گونه‌ای که افراد بی‌بهره از حیات انسانی هر چند از لحاظ ویژگی‌های موجودات زنده دارای حیات هستند ولی حیات آنها محدود به دو جنبه نباتی و حیوانی بوده و از عالی‌ترین نوع حیات که مختص انسان‌هاست و عامل جدایی آدمیان از حیوانات است بی‌بهره هستند. به همین دلیل خداوند در قرآن این انسان‌ها را گاهی به مرده و گاهی در ردیف حیوانات قرار می‌دهد.

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ انفال/۲۴

«ای مؤمنان فرمان خدا را بپذیرید و دستور پیامبر او را قبول کنید هنگامی که شما را به چیزی دعوت کند که به شما زندگی (مادی و معنوی و دنیوی و اخروی) می بخشد و بدانید که خداوند میان انسانها و دل او جدایی می‌اندازد و بدانید همگان در پیشگاه خدای سبحان گرد آورده می‌شوید.»

وَمَا یَسْتَوِی الأحْیَاءُ وَلا الأمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ یُسْمِعُ مَنْ یَشَاءُ وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ فاطر/۲۲

«و مردگان و زندگان همه مساوی نمی‌باشند خداوند هر کس را بخواهد شنوا می‌گرداند و تو نمی‌توانی مردگان آرمیده در گورها را شنوا گردانی.»

فَإِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ روم/۵۲

«تو (ای پیامبر!) نمی‌توانی صدای خود را به گوش مردگان برسانی (و کافران را مؤمن گردانی) و نمی‌توانی صدا را به گوش کران برسانی هنگامی که روی برمی‌گردانند و می‌روند.»

وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِنَ الْجِنِّ وَالإنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لا یَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِکَ کَالأنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ اعراف/۱۷۹

«ما بسیاری از جنیان و آدمیان را آفریده و (در جهان) پراکنده کرده‌ایم که مال آنان دوزخ و اقامت در آن است (زیرا) آنان دلهایی دارند که بدانها (آیات رهنمون بر کمالات) نمی‌فهند و چشم‌هایی دارند که بدانها (نشانه‌های خداشناسی و یکتاپرستی را) نمی‌بینند و گوش‌هایی دارند که بدان‌ها (موعظه و اندرزهای زندگی‌ساز را) نمی‌شنوند. اینان همسان چهارپایانند و بلکه سرگشته‌ترند اینان واقعاً بی‌خبر هستند.»

علاوه بر این ها روش استبداد و استکبار ستیزی که سرلوحه برنامه و جز اهداف اصلی شریعت اسلام و تمامی پیامبران بوده علیه مستبدینی که منشاء خشونت و ترور و ارعاب در جهان بوده و هستند، همچنین دعوت و تشویق پیروان خود به علم‌آموزی و مبارزه با فساد اقتصادی که همه‌ی اینها می‌توانند منشأ خشونت در جوامع باشند اسلام را به دینی صلح طلب و ضد خشونت و ارعاب تبدیل نموده است.

 تبیین کرامت انسان

در کرامت بخشیدن به انسانها نیز اسلام گوی سبقت را از تمامی مکاتب بشری و غیربشری ربوده است و تمامی آدمیان اعمّ از مسلمانان و غیر مسلمانان را گرامی داشته و بر تمامی آفریدگان برتریش داده و تمامی هستی را مسخر او نموده است. تمامی مکاتب نگاهی تک بعدی و تبعیض‌آمیز به انسانها داشته و همواره حقوق عدّه‌ی کثیری را در پای تعدادی قلیل قربانی می‌نمایند. در آئین مسیحیت انسان‌ها گناهکار متولد شده و بخشی از گناه آدم u (ابوالبشر) برگردن ایشان انداخته می‌شود، حتی به‌صلیب کشیده شدن حضرت عیسی u نیز در راستای فداشدن جهت پاک‌نمودن گناه آدمیان تفسیر می‌شود. در یهودیت، غیر یهودی‌ها بیگانگان و حیواناتی تلقی می‌شوندکه جهت خدمت به قوم یهود خلق شده‌اند و در تلمود نصوصی وجود دارد که بر این برتری نژادی دلالت می‌کند.

«یهودیان نزد خدا از فرشتگان محبوب‌ترند، یهودیان از تبار و نژاد خدایند همان گونه که کودک از تبار و نژاد پدرش می‌باشد هر کس یهودی را سیلی بزند در حقیقت خدا را سیلی زده است.»

همچنین در تلمود اورشلیم ص ۹۴ آمده است : «نطفه‌ای که ملت‌های غیر یهودی از آن خلق شده‌اند همان نطفه‌ی اسب‌ها می‌باشد.»

و همچنین در تلمود آمده است:

بیگانگان (غیر یهودی‌ها) سگ به حساب می‌آیند از آنجا که در سِفْر خروج (۱۲، ۱۱) آمده که اعیاد مقدس برای بیگانگان و سگ‌ها نیستند.(۴)

چنین اعتقاد به برتری نژادی که مهمترین عامل مولد و توجیه‌کننده‌ی خشونت و ترور است، ایده غالب اکثریت جوامع و مکاتب نوظهور بشری است تفکرات نازیسمی و فاشیستی، شیوونیزمی(۵) و ناسیونالیسمی افراطی که شدیدترین خشونت‌ها را بر جامعه انسانی تحمیل نموده‌اند، همچنین نظام‌های سوسیالیستی و لیبرالیستی هر کدام به نحوی معتقد به برتری عده‌ای بر بقیه افراد جامعه انسانی هستند.

تفکرات ناسیولیستی و پان‌ناسیونالیستی در اکثریت کشورهای جهان به صورت مذمومی در حال شکل‌گیری بوده و ضمن خلق شدیدترین خشونت‌ها در دامان خود، تضادهای طبقاتی و تقسیم‌بندی‌های خودی و غیرخودی را می‌پروراند و منشأ و توجیه‌گر بسیاری از خشونت‌ها در جامعه انسانی بوده است، به گونه‌ای‌ که حتی ناسیونالیسم افراطی عربی (۶) (پان‌عربیسم) زیر لوای اسلام در کشورهای بی‌شماری ضمن تضییع حقوق اقلیت‌ها شدیدترین لطمات را بر این دین رحمت در نگاه ملت‌های مظلوم که حق‌شان پایمال شده، وارد نموده است. به عنوان مثال حزب بعث با بهره‌گیری از واژه انفال (سوره‌ای در قرآن) و جهت مشروعیت بخشیدن دینی به اعمال تروریستی خود در اذهان عمومی، بی‌رحمانه‌ترین و ددمنشانه‌ترین شیوه‌های ترور و خشونت را علیه کردها در عراق سازماندهی نمود، که ضمن ویرانی ۴۵۰۰ روستا، ۱۸۲۰۰۰ انسان بی‌گناه اعم زن و مرد و کودک را به کام مرگ ‌کشاند.

حتی عده‌ای بخشی از مسئولیت دو جنگ جهانی اول و دوم را به گردن ناسیونالیزم افراطی می‌اندازند.

ناسیونالیزم متأخر اروپا منتهی به تجاوز و ایجاد رژیم‌های دیکتاتوری و توتالیتر موسوم به نازیسم و فاشیسم گردید و به سازمان‌های بین‌المللی لطمه وارد ساخت قسمتی از مسئولیت دو جنگ جهانی قرن بیستم و پیمان‌های صلح پس از جنگ بر عهده اشتباهاتی است که در قضاوت راجع به ماهیت ناسیونالیزم روی داده بود نیازمندی‌های ضروری ناسیونالیزم کاملاً ایجاب می‌کرد که پیش از آن که ملتی بتواند در صلح زیست کند، ملت‌های دیگر سرکوب شوند.(۷)

بر اساس همین اعتقاد به برتری نژادی، فاشیست‌ها و ناسیونال سوسیالیست‌ها، ضمن بهره‌گیری از نظریه‌ی تنازع بقای داروین در مورد موجودات زنده آن را صادق در جامعه انسانی دانسته و رأی بر برتری نژادی و یا ملی خود می‌دهند.

فاشیست‌ها و ناسیونالیست‌ها نیز خمیر مایه‌ی کاربردی نظریه‌ی تنازع بقا را در مورد ملت و نژاد بکار گرفته و از آن در رابطه با اهداف خود سوءاستفاده می‌کنند. به عبارت دیگر فاشیست‌ها عقیده دارند که جوهره‌ی اصلی و اساسی قدرت که حیات را به حرکت در می‌آورد و آن را ارزشمند می‌کند، منبعث از جوهری است که در تکامل انواع وجود داشته است و این جوهره در این حرکت مداوم در عالی‌ترین نوع خود یعنی انسان باقی ‌مانده، ولی انسان‌ها از شرایط مساوی برخوردار نمی‌باشند پس در روند تکامل انسان‌هایی که از شرایط مساعدی برخوردارند، به کسب قدرت بیشتری نایل آمده و روند تکامل این جوهره را به اوج خود می‌رساند. نتیجه‌ای که فاشیسم و نازیسم از آن گرفتند این بود که موسولینی معتقد شد ملتی که به اوج تکامل رسیده (به زعم او ایتالیا) لیاقت حکومت بر دیگر ملت‌ها را دارد، همچنان که هیتلر معتقد بود که نژاد خالص آریایی، برترین نژاد در طول تاریخ بوده و اکنون به مرحله‌ای رسیده است که الزاماً، بایستی رهبری جهان و دیگر ملل را بدست گرفته و رسالت‌ تاریخی و الهی خود را به انجام رساند در این مورد هیتلر می‌گفت: این خواست خدا و وظیفه‌ی الهی اوست که باید انجام دهد.(۸) زیرا به این ترتیب نه تنها ملت سرافراز آریایی ـ آلمانی بالاترین بهره‌ها را خواهند برد بلکه به سود ملت‌های پست‌تر نیز هست.(۹)

اما اسلام بر این مطلب فراوان تأکید می‌ورزد که انسان در نزد خداوند آفریده‌ای با

کرامت و ارجمند است و خداوند با دستان خود پیکر او را ساخت و از روح خویش در او دمید و او را جانشین خود در زمین گردانید و به فرزندانش نیز همین مسئولیت را واگذار نمود، ملائکه را وادار به تکریم و تعظیم آدمیان نموده و همه آنچه که در جهان هستی و در زمین و آسمان قرار دارد، مسخرش نموده است.

وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلا اسراء/۷۰

«براستی ما انسان ها را گرامی داشتیم و وسیله‌ی حمل و نقل ایشان را در خشکی و  دریا فراهم ساختیم و از خوراکی ها و پوشاک‌های پاکیزه روزی شان دادیم و آنها را بر بسیاری از آفریدگانی که آفریده‌ایم برتری بخشیدیم.»

لَقَدْ خَلَقْنَا الإنْسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ تین/۴

«پس خلقت انسان رادر زیباترین شکل و زیباترین سیما آفریده‌ایم.»

دمیدن روح الهی و بخشیدن حیات انسانی ناشی از آن به آدمیان، ارج نهادن و تکریم انسان‌ها را دو چندان می‌نماید.

فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ حجر/۲۹

«پس آنگاه که او را آراسته و پیراسته کردم و از روح متعلق به خود در او دمیدم (پروردگار به فرشتگان گفت:) در برابرش به سجده افتید.»

بعد از دمیدن روح در انسان، او را به عنوان جانشین خود روانه زمین می‌کند.

وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَهِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأرْضِ خَلِیفَهً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لا تَعْلَمُونَ بقره/۳۰

«آنگاه پروردگارت به فرشتگان گفت: من جانشینی را (برای خود) در زمین قرار می‌دهم گفتند: آیا می‌خواهی کسی را در آن قرار دهی که فساد نماید و خون بریزد؟ ما تو را مدام تسبیح و تقدیس می‌نمائیم. خداوند فرمود: براستی من چیزی را می‌دانم که شما نمی‌دانید.»

همچنین ملائکه را وادار به سجده در برابر آدم می‌نماید.

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِکَهِ اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا إِلا إِبْلِیسَ أَبَى وَاسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ بقره/۳۴

«و هنگامی (را یادآوری کرد) که به فرشتگان گفتیم : برای آدم سجده (بزرگ داشت و خضوع، نه عبادت و پرستش) ببرید همگی سجده بردند، جز ابلیس که سرباز زد و تکبر ورزید و (به خاطر نافرمانی و تکبّر) از زمره‌ی کافران شد.»

و در نهایت خداوند با مسخر نمودن زمین و آسمان برای انسان، عزت و کرامت بخشی آدمیان را به اوج می رساند.

أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَهً وَبَاطِنَهً وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یُجَادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَلا هُدًى وَلا کِتَابٍ مُنِیرٍ لقمان/۲۰

«آیا نمی‌بینید که براستی خداوند آنچه را که در آسمان ها و زمین قرار دارد مسخر شما گردانیده است و نعمت‌های پیدا و پنهانش را بر شما ارزانی داشته است.»

وَسَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأرْضِ جَمِیعًا مِنْهُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَجاثیه/۱۳

«و آنچه را که در آسمان‌ها و زمین قرار دارد مسخر شما نموده است، از جانب اوست.»

آنگاه که مقدمات زندگی انسان در کره‌ی زمین فراهم شد و آدمیان در نهایت کرامت اعطایی از سوی خداوند بر زمین پا نهادند، آنگاه خداوند آنها را قبیله قبیله نموده و ضمن به رسمیت شناختن اختلاف رنگ‌ها ، نژادها و زبان‌ها، ملاک برتری نژادی را در امری درونی که برای همه قابل دسترسی است، قرار می‌دهد.

وَمِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَاخْتِلافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَأَلْوَانِکُمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَاتٍ لِلْعَالِمِینَ روم/۲۲

«و از زمره‌ی نشانه‌های دال بر قدرت و عظمت خدا آفرینش آسمان ها و مختلف بودن زبان‌ها و رنگ‌های شماست و بی‌گمان در این آفرینش دلایلی است برای فرزانگان و دانشوران.»

آنگاه که اختلاف زبان و رنگ، سنتی الهی به حساب آمد و به عنوان آیاتی از نشانه‌های خداوند در زمین به رسمیت شناخته شد،خداوند ملاک برتری را در تقوی قرار می‌دهد و بر برتری‌های‌جاهلی و زمینی‌که منشأ تضادهای طبقاتی و تقسیم‌بندی‌های درجه یک و دو می‌باشد، مهر ابطال می‌نهد.

یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ حجرات/۱۳

«ای مردمان ما شما را از مرد و زنی آفریده‌ایم و شما را تیره‌ تیره و قبیله‌ قبیله نموده‌ایم تا همدیگر را بشناسید بی‌گمان گرامی‌ترین شما در نزد خدا متقی‌ترین شماست، خداوند مسلماً آگاه و باخبر است.»

همچنین پیامبر h در خطبه حجه‌الوداع می‌فرمایند:‌

«هیچ‌ عربی را برغیرعرب، هیچ سرخ‌پوستی را بر سیاه‌پوست و سیاه‌پوستی را بر سرخ پوست جز بوسیله‌ی تقوی برتری نیست.»

در سایه چنین تلقّی و برداشتی از دین بود که سالیان بی‌شماری اقوام و ملت‌های مختلف ضمن افتخار به ملیت خود و ضمن حفظ و نگهداری زبان و آثار ملی، زیر لوای حکومت اسلامی در نهایت امنیت و صلح و صفا زندگی می‌کردند. همین القا و پرورش دینی سبب شده بود که برده سیه‌چرده‌ای چون بلال چنان منزلت اجتماعی پیدا کند که در ردیف بزرگان قریش در صف‌های منظم جماعت قرار گرفته(۱۰) و سلمان فارسی و صهیب رومی با حفظ نام و گذشته‌ی قبیله‌ای خود در کنار هم و در نهایت رأفت و محبت ناشی از دین زندگی کنند. اینجاست که اسلام با دعوت از پیروان خود به شرکت در فعالیت‌های جمعی فقیر و غنی، سیاه و سفید و عرب و عجم را درصف‌های منظم کنار هم قرار داده وبه آنها می آموزدکه با بردن سجده برای پروردگار بت‌های غرور و تکبر و برتری نژادی و قبیله‌ای را در درون خود قربانی و نابود ‌کنند.

دکتر قرضاوی در کتاب «اصالت و نوگرایی در فقه اسلامی» می‌فرماید:

«یکی از ویژگی‌های فقه اسلامی، انسانی بودن آن است و منشأ آن هم این است که اسلام ارزش زیادی برای انسان قایل شده، فطرت او را در نظر گرفته، به تمام کیان و وجود انسان اعمّ از جسم و روح و عقل و عواطفش اعتراف نموده و در حالت حیات و مرگ کرامتش را حفظ نموده است. اسلام تمامی این حقوق را برای انسان از جهت انسانیت وی مقرر کرده است.»

بخاری روایت کرده است که جنازه‌ای از کنار پیامبر h رد شد آن حضرت به احترامش برخاست، صحابه عرض کردند: ای رسول خدا h  این جنازه، یهودی است. پیامبر h فرمود: «مگر انسان نیست؟»

بنابراین جای تعجب نیست که می‌بینیم حضرت عمر h برای یک نفر یهودی از بیت‌المال مسلمانان به اندازه‌ی نیازش سهمی را تعیین می‌کند. و همچنین هنگامی که در راه شام، از کنار عده‌ای از مسیحیانی که دچار بیماری جذام شده بودند، عبور کرد، برای آنان سهمی از بیت‌المال تعیین نمود و زمانی که برده(۱۱) در نظر بعضی از فیلسوفان بزرگ، تنها ابزاری اقتصادی و یا سواری برای دیگران بود، پیامبرh آمد تا اعلام کند: «بردگان شما برادران شما هستند… پس اگر کسی برده‌ای دارد باید از خوراک و پوشاک خود، سهم وی را بدهد. آنان را به کاری مکلف نکنید که در حد توانشان نیست و اگر آنان را مکلف نمودید، کمک شان کنید.(۱۲)

و)جوّ و فضای ‌غالب بر اسلام و متونش ضد خشونت و ترور و سرشار از امنیت وصلح است:

 بایستی اعتراف و اذعان نمود که در قرآن و بخشی از سیره پیامبرh خشونت از نگاه منتقدان و جهاد و قتال از نظر اسلام وجود دارد که آن هم با توجه به روح اسلام و هدفی که دنبال می‌کند، کاملاً‌ توجیه‌پذیر است. اگر هدف از قتال و جهاد مبارزه با سرچشمه‌های فساد و حکومت‌های استبدادی و حاکمان و ظالمان روزگار که آدمیان را به اسارت گرفته‌اند، باشد، و اگر هدف ایجاد ترس و هراس در دل دشمنان از طریق ارتقای توانمندی نظامی برای رویارویی با آنها و باز پس‌گیری حقوق حقه‌ی خود و دفاع از حق آزادی باشد، از جمله تلاش‌های مشروعی است که در تمامی ادیان و قوانین بین‌المللی به رسمیت شناخته شده است. حتی ماده۵۱ از منشور سازمان ملل حق دفاع مشروع را برای ملت‌ها محفوظ نگه داشته است. حال هرچند این بخش از متون دینی مستمسک گروه‌های افراطی و تندرو دینی در راستای توجیه خشونت‌گری از سوی ایشان است، ولی با نگاهی به قرآن و سنت و عملکرد پیامبرh و صحابه به عینیت مشخص می‌شود که فضای حاکم بر اسلام ضد خشونت و ترور بوده و مسلمانان تنها در دو مورد دست به شمشیر برده‌اند،یا در جهت دفاع از جان و خاک خود و یا جهت نابودی حاکمان زورگو که نمادی از ترور و خشونت هستند.

اگر واژه‌ی ارهاب ـ به معنای ایجاد ترس و هراس در دل دیگران ـ یکبار در قرآن آمده است، واژه‌ی رحمت و مشتقات آن صدها بار در قرآن تکرار شده است. واژه رحمت و مشتقات آن بیش از ۳۴۰ بار در آن تکرار شده است آن هم جدای از تکرار (الرحمن الرحیم) ‌هایی است که ۱۱۳ بار در اوایل سوره‌های قرآن آمده است، واژه رحمت یکی از صفات خداوند می‌باشد و تنها واژه‌ای است که از آن دو صفت (الرحمن و الرحیم) برای خداوند U ساخته شده است و مسلمانان آنها را در نماز بر زبان خویش جاری می‌کنند. هرگاه مسلمانان شروع به کار می‌کنند، آن را با گفتن «بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم» آغاز می‌نمایند.

قرآن هدف از ارسال پیامبر h را مهرگستری و مهرورزی نه تنها نسبت به مسلمانان، بلکه نسبت به تمام موجودات اعلام داشته، همچنانکه خداوند می‌فرماید:

وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلا رَحْمَهً لِلْعَالَمِینَ انبیاء/۱۰۷ 

«ای پیامبر h ما تو را جز به عنوان رحمت جهانیان نفرستاده‌ایم.»

خداوند دو اسم (رئوف و رحیم) را از نام‌های پیامبر h قرار داده و می‌فرماید:

لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ توبه/۱۲۷ 

«بی‌گمان پیامبری (محمد نام) از خود شما (انسان‌ها) به سویتان آمده است. هرگونه بلا، درد، رنج و مصیبتی که به شما برسد، بر او سخت‌ گران می‌آید. به شما عشق می‌ورزد و اصرار به هدایت شما دارد و نسبت به مؤمنان دارای محبت و لطف فراوان و بسیارمهربان است.»

همچنین خداوند می‌فرماید :

 وَرَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ اعراف/۱۵۶

«رحمت من همه چیز را در بر گرفته.»

پیامبر h می‌فرمایند : «‌خداوند نسبت به کسانی که با موجودات نامهربانند، مهربان نیست و آنها را مورد رحمت خویش قرار نخواهد داد.»

هنگامی‌‌که پیامبر h از جانب قومش با انواع شکنجه، اذیت و آزار روبه‌رو شد، از دعای شر و طلب هلاکت آنان خودداری نمود و علیه آنان لب به دعا نگشود برای آنان دعای خیر می‌نمود و آرزو می‌کرد نوادگان آنها از زمره‌ی مؤمنان باشند و هنگام فتح مکه تمام دشمنان خود حتی هند و وحشی که حمزه را شهید نموده بودند را بخشید و به آنها فرمودند :‌ «بروید شما از زمره‌ی آزادشدگان هستید.»

اسلام مایه امنیت و آرامش برای تمام انسان‌ها و بلکه برای کل هستی است و یکی از صفات خداوند سلام است و شبی که قرآن در آن نازل شده، بنا بر نصّ قرآن شب سلام بود.(آن شب، ‌شب سلامت و رحمت است تا طلوع صبح، سوره قدر/۵) واژه‌ی اسلام از ماده «سلم» درست شده و هنگام ملاقات دو مسلمان با هم «سلام علیکم و رحمه الله و برکاته» شعار دینی آنان است و شادباش مسلمانان در بهشت نیز سلام خواهد بود.

تَحِیَّتُهُمْ یَوْمَ یَلْقَوْنَهُ سَلامٌ وَأَعَدَّ لَهُمْ أَجْرًا کَرِیمًا احزاب/۴۴

«(درودشان از جانب خدا) در روزی که او را دیدار و ملاقات می‌کنند: «امن و امانتان باد» است.»

حتی در اسلام از این که به صورت شوخی و مزاح مسلمانی ترسانده شود، نهی شده است. پیامبر h می‌فرمایند : «هرکه سلاح خویش را رو به روی برادر خویش کند، ملائکه او را تا آن وقت که دست از آن برنداشته، لعنت می‌فرستند.» مسلم

و همچنین می‌فرمایند : «جایز نیست که مسلمانی، مسلمانی دیگر را بهراساند.»

(احمد، ابوداوود، ترمذی)

طبرانی از عبدالله بن عمر روایت کرده است که پیامبرh فرمودند: «هر که به ناحق نگاهی هراس‌آمیز به مسلمانی بکند، خداوند او را در روز قیامت می‌هراساند.»

این رهنمودهای زیبا در زمان خلفای راشدین نیز به اجرا درآمد : «‌خلیفه مسلمانان حضرت عمر t زنی را که شوهرش به مسافرت رفته بود و رفت و آمدهای مشکوکی به خانه‌ی آنها صورت می‌گرفت و عمر t از این مسئله نگران بود، به حضور فرا خواند به او گفتند : عمر تو را خواسته، گفت: وای بر من مگر چیزی از من سر زده که احضارم کرده است؟! در میان راه زایمان برایش پیش می‌آید و ضمن وضع حمل، فرزندش مرد. حضرت عمر t بعد از مشورت با یارانش به او می‌گویند، این موضوع ربطی به شما ندارد و تو به عنوان خلیفه مسلمانان حق تأدیت و تربیت را بر مردم داری. سپس نظر حضرت علی t را خواستند که ایشان فرمودند : «از آنجائی که احضار تو آن زن را ترسانده، بایستی دیه کودک را بپردازی که در نهایت عمر t  آن را می‌پردازد.»

پیامبر h شدیداً‌ بر حفظ جمال و زیبایی و معیوب‌کردن سر و صورت حتی در جنگ تأکید نموده است. امام مسلم در صحیحش فصلی را به ممنوعیت زدن و معیوب کردن صورت و سیما، اختصاص داده و از ابوهریره t روایت می‌نمایند،که پیامبرh فرمود : «‌هرگاه یکی از شما با برادرش جنگید از زدن صورتش پرهیز کند.» همه دانشمندان اسلامی می‌دانند که این احکام شامل هر شهروند بی‌گناهی که با اسلام و مسلمانان سرستیز ندارد، خواهد شد.

همچنین آیات و احادیث بی‌شماری بر حرمت و ممنوعیت بی‌حرمتی کردن نسبت به دیگر موجودات زنده اعمّ از نباتات و حیوانات دلالت می‌کند و همچنین اسلام، ایجاد ترس و هراس برای حیوانات و اذیت و آزار آنها را حرام دانسته است.

 امام بخاری و مسلم از ابن عمر t روایت کرده‌اند:‌ «زنی به خاطر حبس‌نمودن گربه‌ای وارد جهنم شد.»

امام مسلم فصل‌ ویژه‌ای را در صحیحش به تحریم زدن صورت حیوانات و داغ‌کردنشان اختصاص داده و از ابن عباس t روایت کرده : «که الاغی داغ شده در برابر چشمان پیامبر h رد شد، پیامبر h فرمود : «نفرین خدا بر کسی که این کار را کرده است.»

اسلام محکم درهای ناامنی، خشونت و اذیت و آزار را بسته و هر نوع خشونتی را چه به صورت جدی وچه به صورت شوخی ممنوع اعلام داشته است. و تنها به تحریم، لعنت و دوری از رحمت خدا و داخل شدن به آتش خشم و غضب خداوند برای عاملان و دست‌اندرکاران این‌گونه رفتارها بسنده نکرده است، بلکه سزاهایی را نیز مانند قصاص و حد برای آنها در نظر گرفته، تا مبادا دین، جان، ناموس، نسل، مال و امنیت درونی و بیرونی انسان در معرض خطر قرار گیرد.(۱۳)

                                                                                          (۲۳/۱۲/۱۳۹۱)

سلیمان یوسف زاده

………………………………………………………….

۱ـ اللؤلؤ و المرجان، ج۲، ص ۳۱۴٫

۲ـ همان،ج۲،ص۳۱۵٫

۳ـ آزادی‌های عمومی در حکومت اسلامی، صص۴۲۲-۴۲۴

۴ـ پارادکس اسلام و تروریسم،پروفسور علی قره‌داغی، صص ۷۱ـ۷۳٫

۵ـ ملت‌پرستی افراطی و نامعقول آمیخته با نفرت از دیگر ملت‌ها، این عنوان از نام نیکولاشوون سرباز ناپلئون گرفته شده است در انگلیس شووینیزم به کنایه برای هر گونه زیاده‌روی خود پرستانه به کار می‌رود.

۶ـ ناسیونالیسم جدید یا مکتب ملیت که از محصولات قرون جدید بوده که در پایان دوره‌ی فئودالیسم و درهم شکستن امپراتوریهای قرون وسطی و آغاز رفورماسیون و تشکیل سلطنت‌های مطلقه و متمرکز دراروپا در نیمه دوم قرن ۱۶ تخم آن کاشته شد در قرن ۱۷ نمو کرد و در قرن ۱۹ به اوج خود رسید.

۷ـ ملی‌گرایی و نهضت آزادی ملل اسلامی، محمد جواد حجتی کرمانی، صص ۴۲ـ ۴۳٫

۸ـ امروزه هم اکثر متفکرین غرب براساس نظریه‌ی فوکویاما کمال بشری را در رسیدن به لیبرال دموکراسی غرب دانسته و جهت صدور آن به دیگر ملت ها نهایت تلاش را به خرج می دهند. حتی جُرج بوش حمله به عراق را فرمانی از سوی پروردگار قلمداد نموده و در راستای آن بسیاری از اعمال خشونت‌آمیز توجیه می‌شود. از ابتدا در ایدئولوژی آمریکا، تنش شدید بین تمایل گسترش دادن قدرت و نفوذ آمریکا براساس تصوری از رسالت الهی و همچنین‌گرایش به دفاع از ایدئولوژی آمریکا در برابرواقعیت سیاست و جدا کردن این ایدئولوژی از توجیه کردن استفاده از جنگ و زور وجود داشته است. یعنی از زمان تأسیس‌آمریکا در سال ۱۷۸۹ میلادی، ایدئولوژی وتفکر سیاسی‌آمریکایی مبتنی بودهï ð است بر ساختن نظام جدید جهانی به رهبری آمریکا به عنوان امپراتوری آزادی. در واقع توماس جفرسون یکی از بزرگترین بنیانگذاران آمریکا چنین تبلیغ می‌کرد که این کشور مسئولیت الهی دارد که نه تنها یک امپراتوری آزاد در سرزمین خود برقرار سازد بلکه باید سایر مردم را هم متمدن کند. به نظر وی گروه‌های بومی مثل سرخ پوست‌ها و ملت‌هایی که هنوز ایدئولوژی و تفکر سیاسی آمریکایی را قبول نکرده‌اند، تمدن نداشتند.آمریکاطی قرن۱۹ مرزهایش از کرانه اقیانوس اطلس تا سواحل اقیانوس آرام گسترده شد و در زمان ریاست جمهوری GAMESPOLK (1845ـ۱۸۴۱) آمریکا علیه کلسیک اعلام جنگ کرد شعار آن زمان نشان می‌دهد که به گمان آمریکایی‌ها، مکزیکی‌های غیر متمدن و بی‌فرهنگ، به دلیل نژادشان قادر نیستند که بر سرزمین‌های خود حکومت کنند.آمریکا جهت تصاحب کوبا و فیلیپین از شعارهای ضد استعماری استفاده نمودند. بنابراین چنین تبلیغ شد که رئیس جمهور وقت ویلیام مک کینلی در مقابل خداوند زانو زده و درخواست کرده که به او نیرو و فرصت دهد تا فیلیپینی ‌ها و کوبایی‌ها را متمدن و مسیحی کند. اما همین که آمریکا، اسپانیا را از فیلیپین بیرون راند؛ دولت به جای اعطای استقلال، این کشور را به خود ملحق کرد. از این پس این‌واشنگتن بود که با استقلال‌طلبی فیلیپینی‌ها (که‌قبلاً درهنگامï ðمقابله با اسپانیا آن را تقویت کرده‌ بودند) می‌جنگید. جنگی که ۱۴ سال طول کشید تا بیش از سیصدهزار نظامی و غیرنظامی فیلیپینی کشته شدند. همچنین ویلسون وقتی که در سال ۱۹۱۲ رئیس جمهور شد اعلام کرد که انتخاب سیاستمداران خوب و با تقوا را به مردم آمریکای جنوبی یاد می‌دهد. او در سال ۱۹۰۱ نوشته بود: درهای شرق باید به روی ما گشود شود؛ باید دین و طرز زندگی را بر شرقیان تحمیل کنیم یک سناتور قدرتمند و محبوب می‌گفت: خداوند تنها ما را به اربابی دنیا تعیین کرده است خدا ما را باهوش و متمدن  آفرید، تا بر مردمان وحشی و غیر متمدن حکومت کنیم. اگر مانبودیم دنیا یک شبه به بربریت و دیوانگی باز می‌گشت. خدا مردم آمریکا را برگزید و ملت خدا می‌تواند دنیا را عوض کند. در نهایت بوش اعلام کرد که به نام مردم سالاری آمریکا به عراق حمله کند و قصد دارد طرح خاورمیانه بزرگ را اجرا کند. به عبارت دیگر آمریکا به رسالت الهی خود عمل می‌کند. به گمان او،این رسالت استفاده از جنگ و زور را توجیه می‌کند.(روزنامه اعتماد، ۲۷/۶/۱۳۸۶، دکتر ژند شکیبی، استاد علوم سیاسی دانشگاه لندن وکارشناس روابط بین‌الملل در حوزه‌های روسیه شناسی و خاورمیانه)

۹ـ اندیشه‌های سیاسی غرب در قرن بیستم، دکتر ملک یحیی صلاحی، چاپ اول،صص ۱۰۶ـ ۱۰۷ چنین تفکری که دارونیسم اجتماعی نام دارد یکی از شش مفهومی است که نازیسم و فاشیسم بر آن استوارند.

۱۰ـ حتی بلال وقتی که با سخنان تحقیر آمیز ابوذر غفاری مواجه می‌شود که به او می‌گوید: پسرزن سیاه، شکایت خود را خدمت پیامبر h برده  و پیامبر h نیز ضمن بازخواست از عمل ابوذر، او را متوجه اشتباه خود می‌نماید و به او می فرمایند : که هنوز آثار جاهلیت در او باقیست. ابوذر نیز در زیر پای بلال جهت بخشش به زمین می‌افتد وتا از بلال حلالیت نمی‌طلبد، بلند نمی‌شود.

۱۱ـ یکی از حملاتی که متوجه اسلام می‌شود، این است که در متون مقدس مسلمانان نص صریحی دال بر تحریم برده‌داری وجود ندارد که بایستی اذعان نمود برده‌داری هم مثل برنامه‌های دیگر از جمله تعدد زوجات امری تحمیلی بر اسلام بود، که اسلام آنها را سر و سامان داد. برده‌داری از شاخصه‌های اقتصادی آن زمان به شمارمی‌رفت و از آنجائی‌که مبارزه فوری و یک جانبه‌ی اسلام با آن مشکلات فراوان را ایجاد می‌نمود، اسلام بجای مبارزه مستقیم با آن به شیوه‌های غیر مستقیم زمینه را برای رفاه و آسایش برده‌ها فراهم آورد. ۱ـ توصیه به اربابان مبنی بر اینکه ملاک برتری تقوی است و با شیوه انسانی با برده برخورد نمایید.۲ـ توصیه به صاحبان برده جهت آزادسازی آنها و وعده نعمت‌های اخروی به کسانی که برده‌ها را آزاد می‌نمایند (بلد/۱۳ـ۱۲) همچنین پیامبرh می‌فرمایند : «کسی که مملوکی را آزاد کند خداوند در برابر هر عضوی از او، عضوی از آن‌کس را از آتش آزاد خواهد کرد.» صحیح مسلم و درهمین‌راستا افرادی چون ابوبکر، عبدالرحمن بن عوف و بسیاری از بزرگان صحابه نه تنها برده‌های خود بلکه برده‌های بی‌شمار دیگری را با پول خودخریده و آزاد کردند از جمله آزادی بلال توسط حضرت ابوبکرt 3ـ قانون کفاره: اسلام کفاره‌ی بسیاری از گناهان را آزاد نمودن برده قرار داده است ازجمله: قسم‌خوردن بهï دروغ، جماع در روز رمضان، قتل غیر عمد و …  (مجادله/۳،مائده/۸۹،انبیا/۹۲) ۴ـ قانون مکاتبه : این امکان  برای برده‌ها فراهم آمده است که از طریق حق مکاتبه و در قبال پرداخت وجهی با ارباب خود به توافق رسیده و زمینه آزادی خود را فراهم نمایند (نور/۳۳) ۵ـ گذاشتن سهمی از زکات برای آزادی برده‌ها (توبه/۶۰) ۶ـ قانون استیلاد : اگر زنی مملوک، از مولای خود فرزندی به دنیا آورد پس از فوت مولی، آن زن آزاد می‌گردد. ۷ـ قانون سرایت : هرکس در مالکیت اسیری با دیگران شریک باشد همین که سهم خود را آزاد کند براو لازم می‌آید به شرط توانگری سهم شریکان خود را نیز بخرد. (حدیث ابوداود) ۸ـ قانون تملک ارحام : اگر کسی مالک خویشاوندان خود شود که بر او محرمند، در این صورت باید آنان را از بند اسارت برهاند. (سنن/ابوداود) ۹ـ قانون ضرب و تشکیل : برطبق این قانون اگر کسی مملوکش را بزند و بر او آسیب رساند وظیفه دارد او را در راه خدا آزاد کند.۱۰ـ‌ قانون جذام وکوری : اگرمملوکی به کوری یا جذام مبتلا شود، چنین عیوبی از اسباب آزادی وی به شمار می آید.

 

۱۲ـ اصالت و نوگرایی در فقه اسلامی، دکتر یوسف قرضاوی، ترجمه : محمدامین علی‌پور، صص ۱۲ـ۱۴٫

۱۳ـ پارادوکس اسلام و تروریسم، پروفسور علی قره‌داغی، ترجمه : علی عزیزی، چاپ اول، نشر پرتوبیان، صص۴۱-۳۰٫

برای مشاهده بخش اول این جا را کلیک کنید

برای مشاهده بخش دوم این جا را کلیک کنید

برای مشاهده بخش سوم این جا را کلیک کنید

نمایش بیشتر

یوسف سلیمان زاده

@ استان کردستان - سقز @ نویسنده و فعال مدنی @ دبیر آموزش و پرورش

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا