اندیشهشبهات

روشنفکری دینی – بخش چهارم

۵- ادیان واحکام دینی “تاریخمند” هستند:

  ازباب وجوب تحدید موضوع مورد مناقشه لازم است قبل از هر چیز مقصود به تاریخمندی ادیان  واحکام دینی را مشخص ومحدد گردانیم وانگهی روی آن به نقد ونظر بپردازیم، زیرا از قدیم گفته اند “ثبّت العرش ثمّ انقش” لازم به ذکر است مراد ما به تاریخمندی در اینجا تاریخمندی از منظز فلاسفه ی مغرب زمین بعد از رنسانس وپیروان آنان در ممالک مسلمان نشین است که خودرا روشنفکران یا نواندیشان دینی  می نامند.

  تعریف:

دکتر محمد ارگون در تعریف تاریخمندی می گوید:”تاریخمندی یعنی تحوّل وتغییر “ارزش” ها درپی تغییرعصر وزمان” نگا: من الإجتهاد الی نقد العقل الاسلامی ،ص/۲۶٫

درتعریف فراگیرتر تاریخمندی می توان گفت:”خاضع وتسلیم گشتن هستی وهرآنچه در آن است برای نگرش مادی زمکانیِ(زمانی ومکانی) استوار بر حتمیت ونسبیت وصیرورت (تغییر)، تاریخمندی نامیده می شود”.

نگا العلمانیون والقرآن الکریم،ص/۳۳۲٫

تاریخمندی ادیان: آگوست کونت(۱۷۹۸-۱۸۵۷)ازشاخصترین چهره های تاریخمندی ادیان می گوید:”بشر تا کنون سه مرحله پشت سر نهاده است.

۱-لاهوت: در این مرحله حوادث پیرامون رابه اراده ی فعال کائنات نسبت می داد که تا حدّ زیادی به آنان شباهت داشت، سر آغاز این مرحله بنا به نظر کونت”فتشی”یا”مذهب حیوی” نامیده می شود. 

۲-مرحله ی متافزیک: در این مرحله تعدد نیز به شکلی کمترشیوع پیدا کرد، چون اراده ها به کائنات طبیعی با عظمت، مانند آسمان وبحر وزمین نسبت داده می شدند، وچون خدایان که کسب رضایت شان واجب است به این موجودات نگریسته می شد.

۳-مرحله ی وضعیه: در این مرحله همه ی خدایان تحت اراده وسیطره ی خدای یگانه درمی آیند که مرحله ی توحید نامیده می شود.نگا ولیم کلی رایت،تاریخ فلسفه ی جدید،ص/۳۸۳٫

کانت نیز مراحل تکامل عقاید وباورهای انسانی را به سه مرحله ی،اسطوره پرستی وروح گرای، وانگهی عقلاگرای، ودرنهایت واقع گرای تقسیم می کند. نگا:العلمانیون والقرآن الکریم،ص۳۲۹٫ به نقل از الدین الدراز،ص/۸۴

تاریخمندی قرآن:

درتعریف فراگیر تاریخمندی گفتیم:”خاضع وتسلیم گشتن هستی وهرآنچه در آن است برای نگرش مادی زمکانیِ(زمانی ومکانی) استوار بر حتمیت ونسبیت وصیرورت (تغییر)، تاریخمندی نامیده می شود”.  

  بنا بر این؛ در تعریف تاریخمندی قرآن نیز می توان گفت:”خاضع وتسلیم گردانیدن نص برای تأثیر مطلق زمان ومکان ومخاطب”.نگا العلمانیون والقرآن الکریم،ص/۳۳۲٫

 هاشم صالح در حاشیه بر نظریه ی محمد ارگون می گوید:مقصود ما به “الأرخنه” دراینجا، کشف حجاب ازتاریخمندی خطاب قرآنی ازراه ربط دادن آن به محیط جعرافیای وطبیعی وانسانی  قبایلی شبه جزیره ی عربستان در قرن هفت میلادی است، ومعلوم است که گفتمان قرآنی در پوشش دادن این تاریخمندی از خود مهارت  فراوان نشان داده آنجا که همواره خودرا با تعالی فراتاریخی  زمینی ربط داده است”.نگا: العلمانیون والقرآن الکریم،ص/۳۳۳و۳۳۴٫ 

من می پرسم آیا درصورت تسلیم وخاضع نمودن مطلق نص در برابر زمان ومکان ومخاطب، جای برای تأثیر گذاری آن باقی می گذارد؟قطعا نه!

 بینش اسلامی مدعی است که نص فراتر اززمان ومکان ومخاطب، وفرا تر از تاریخ است ودر برابر آن خاضع نمی گردد، زیراخضوعش در برابر آن به منزله ی بی خاصیت شدن وحی، واز صحنه خارج شدن احکام کونی، اعتقادی، عبادی، اخلاقی ومعاملاتی وغیره آن است، وما امروز به عیان می بینیم که طرفداران آن می گویند:بهشت ودوزخ ونعمت ها وعذاب آنها وجود ندارند وحیات جاویدان امری خیالی است، رموز آمده درقصص قرآنی چون پیامبران ومخالفان شان وجود خارجی نداشته اند، احکام (حلال وحرام وعبادات واخلاقیات) قرآنی امروزه موضوعیت ندارند ووظیفه ی خرد جمعی است که در این زمینه ها حکم صادر کند و…

 در یک عبارت کوتاه باور به تاریخمندی به معنای نفی الگو بودن پیامبران واقتدا به آنان، ونفی سه رکن اصلی دین وشرایع انبیا، یعنی: “عقیده” و”شعیره” و”شریعت” بودن دین خدا است!؟

 پذیرش تاریخمندی به معنای پذیرش بدون چون وچرای سکولاریسم ورو گردانی تمام عیار از راه وبرنامه ی انبیا است!؟

۶-مأموریت دین باید به حد اقل کاهش داده شود(دین اقلّی):

اگرمقوله ی دین حدّ اقلی را بدین معنی بکار گیریم که دین در زمینه ی تمامی مسایل بشری حد اقل آنهارا بیان کرده  است وبیشتر مسایل آن را به بشر وا گذار نموده است این سخن بطور مطلق نه مقبول است ونه مردود، زیرا همه ی مباحث وموضوعات دینی مثل هم نیستند. برخی از مباحث دینی چون اعتقادیات وعبادات صددرصد  حداکثری هستند بدین معنی که دین تمامی مسایل لازم ومورد نیاز آنهارا تا قیام قیامت بیان کرده است،ازهمین رو  بعنوان قاعده گفته اند “اعتقادیات وعبادات توقیفی هستند”. اما برخی دیگر از احکام دینی مانند معاملات واحوال شخصیه  یعنی احکام سیاسی واقتصادی واجتماعی در دین “حدّ وسطی” یا”حدّ اقلی” هستند یعنی شریعت تنها قواعد وپایه های کلی آنهارا بیان کرده وبیان جزئیات آنهارا به اجتهاد مجتهدین واگذار نموده است.

با این وصف می توان احکام دینی را هم  “اکثری” وهم “اقلی” وهم “وسطی”دانست.

امّا جریان روشنفکری دینی تحت تأثیر اندیشه ی سکولاریسم وعقلگرای  درصدد است وظیفه ومأموریت دین را در تمامی زمینه ها به حدّ اقل کاهش دهد.

  دکتر عبد الکریم سروش می گوید:”درمقابل بینش حد اکثری بینش “حد اقلی”یا “انتظار حدّ اقلی” قرار می گیرد که معتقد است شرع در این موارد(یعنی مواردی که داخل دردایره ی رسالت شرع است)حد اقل لازم را به ما آموخته است نه بیش از آن را. در همین جا بیفزایم که در این تعریف هرچه از “حداقلی”فرا تر رود”اکثری” است، بنا براین”حدوسط” نداریم، آنچه”اقلی” نباشد “اکثری” است.همین وبس”. نگا:سروش،بسط تجربه نبوی،ص/۸۴٫

۷- ایدئولوژیک کردن به زیان دین وعامل تخدیرآن است :

 چیستی دین وایدئولوژی

  روشنفکران دینی می گویند باید ازایدئولوژیک کردن دین جدّا خودداری شود، زیرا این عمل به زیان دین تمام می شود، در پاسخ به این ادعا در بدو امر به تعریفی از دین واز ایدئولوژی می پردازم، وانگهی این مطلب را مورد بررسی قرار می دهم.

  دین: دانشمندان – اعم از مسلمان وغیر مسلمان -تعاریف گوناگون از دین ارائه داده اند که من در اینجا به ذکر یک تعریف که از سوی مسلمانان ازآن ارائه شده اکتفا می ورزم .

  استاد محمد عبدالله دراز درکتابش بنام “الدین” می گوید:” دین برنامه ای است وضع شده از سوی خداوند به منظور سوق دادن انسانهای دارای عقل سلیم – به اختیار وگزینش خودشان- به سوی صلاح در حال(جهان) وفلاح(رستگاری) در مآل(سرانجام وآخرت)” یا “وضع شده ازسوی خداوند، وراهنمای می کند به سوی باورها ی حق، ونیکی  در رفتار

  ومعاملات”  نگا: الدین، محمدعبدالله دراز،چاپ دارالقلم کویت،ص/۳۳٫ 

 اینکه می گوید وضع شده از سوی خدا، یعنی محصول الهام واشارات نفسی وتخیلات عقلی وتنظیمات انسان نیست، وآمیزه ای است از عقیده وشریعت جهت تنظیم امور دنیا وآخرت، وهیچگونه تناقضی میان دین وعقل وجود ندارد،و…

  ایدئولوژی: درفرهنگ اندیشه ی نو(ص/۱۴۱)ایدئولوژی چنین تعریف شده است:    “ایدئولوژی واژه ئی است ساخته ی فیلسوف فرانسوی دستوت دوتراسی (عناصرایدئولوژی ۵-۱،۱۸) ، برای اشاره به “علم عقاید”، که سرچشمه ی تعصب ها وپیشداوریهای آدمیان را برای آنان آشکار می کند…از این واژه برای توصیف عقاید وتصورات(تصور)آرمانها وتمایلات ارزشها جهان نگری ها، دینها،فلسفه های سیاسی، وتوجیهات اخلاقی، به شیوه های گوناگون استفاده شده است..”.نگا:فرهنگ اندیشه ی نو(ص/۱۴۱).

  در اروپای بعد از رنسانس مارکسیستها ومسیحیان اورتودوکس شدیدا ایدئولوژی گرا بودند ودر دفاع از افکاروایده های خود تعصب شدید از خود نشان می دادند، لذا پیروان اندیشه ها وایده های بازبه دیده ی ارتجاع وتحقیر به افراد ایدئولوژیست نگاه می کردند.

  در ممالک اسلامی نیزمقطعی برجریانات فکری سپری شد که تحت تأثیر اندیشه های مارکسیستی کلماتی چون “اید ئولوژی اسلامی” رواج داشت، پیشتازان واندیشه ورزان در جوامع اسلامی تلاش می ورزیدند اسلام را بعنوان یک ایدئولوژی شمول گرا معرفی کنند، وکسانی چون شهید “سید قطب” در مصر ومرحوم دکتر علی شریعتی در ایران به شدت وقوّت از این تزدفاع می کردند، لذا اشاره به دو نکته در اینجا بس ضروری است.

 نکته ی اوّل:

مخالفان ایدئولوژیک کردن دین واندیشه ها در دنیای غرب، اندیشه ی ایدئولوژیک افراطی مارکسیستی، واورتودوکسی مسیحیت را به چشم خود می دیدند وبه وضوح برای آنان روشن بود که این دو گروه تحت نام ایدئولوژی چه افکاری ترویج می کنند وچه اعمالی انجام می دهند لذا علیه آن جبهه گرفتند و به راستی در این جبهه گیری حق به جانب بودند.

  نکته ی دوّم:

طرفداران دین ایدئولوژیک، به تعبیر دقیق تر(ایدئولوژیک کردن دین) در جوامع اسلامی در واقع از ایده ای دفاع می کردند که نصوص قرآن وسنّت وعمل کرد رسول الله ویاران ومسلمانان در طول تاریخ اسلامی مؤید آن بود، واین ایدئولوژی هرگز مانند ایدئولوژی اورتودوکسی مسیحیت ومارکسیستی نبود، لذا دفاع از آن معقول وبه جا، بل مطلوب وضروری به نظر می رسید، امّا روشنفکران ایدئولوژی ستیزخودی به دلیل مقلد بودن شان برای اساتید غربی قدم جای قدم آنان می نهند حتی الفاظ وکلمات آنان را دقیقا تکرار می نمایند این است که بدون توجّه به این فرق، با ایدئولوژیک کردن اسلام –به مفهوم خود مانی ایدئولوژی اسلامی- مخالفت می ورزند.

 وقتی ازنگاه سید قطب شهید همچون یک ایدئولوژی به اسلام نگاه می کنیم می بینیم که منظورش بیان ویژگیها وخصوصیات کلی واساسی اسلام است، وبه بیان “توحیدی”  و”واقع گرای” و”ربانی” و”شمول گرای”و”ثبات”و”مثبت اندیشی”دراسلام می پردازد.نگا: خصایص التصور الإسلامی. ودرواقع هیچ کدام از این ویژه گیها در هیچ مقطعی از تاریخ منشأ ومصدر تعصّب  وتشدّد ودگرناپذیری وخشونت نبوده ونیستند.

 ازسوی دیگر، مگر ایدئولوژی ستیزان در جهان غرب نیز از ثوابت فکری واجتماعی واقتصادی وسیاسی وغیره..خود دفاع نمی کنند وبرای آنها احترام قایل نیستند ودیگران را به احترام برای آنها دعوت نمی کنند، پس چرا این حق را به غیر خود نمی دهند!؟.

  لاغرترازایدئولوژی یا فربه ترازآن

  کسانی که داعیه ی غیر ایدئولوژیک کردن دین را دارند مدعی اند که دین ایدئولوژیک شده از چندین جهت معیوب وناقص است زیرا به قول سروش: ایدئولوژی جاودانگی را از دین می ستاند، انعطاف پذیری را از آن می زداید، اصلاح پذیری را از دین می گیرد، ایدئولوژی جانشین دین می شود و…

 ودلایل عدم جواز آن را چنین ذکر می کند. شارع هیچ گاه  دین رابه صورت یک ایدئولوژی ذکر نکرده است (دلیل اول). دین رازآلود وحیرت افکن است اما ایئولوژیک کردن دین،حیرت زایی،حکمت آفرینی وعمق را از دین می گیرد (دلیل دوم). دین جامه ای نیست که به قامت جامعه ی خاصی دوخته شود(دلیل سوّم).ایدئولوژی تئوری دوران تأسیس است اما دین تئوری دوران استقرارنیزهست(دلیل چهارم).ایدئولوژیها عمقی از دین را که عارفان کاشف آن بودند کنار می نهند(دلیل پنجم).دین همچون میزان وریسمان است که جهت دار نیستند اما ایدئولوژی دین را جهت دار می کند(دلیل ششم).

 آنچه ذکرش رفت فهرست برخی از مطالب مقاله ی نسبتا طولانی فربه تر از ایدئولوژی عبد الکریم سروش بود وی میخواهد با دفاع از این مقولات دین را فربه تر از ایدئولوژی جلوه دهد. 

 ولی بنده بر خلاف ایشان، به دلایلی غیر ایدئولوژیک کردن دین را لاغر کردن آن می دانم نه فربه کردن، وبر این باور هستم  دین زمانی می تواند مأموریت خودرا به نیکی ادا کند که در قالب یک ایدئولوژی جامع، شامل وفراگیرمعرفی شود. زیرا رسالت ووظیفه ی اساسی واصلی دین تعیین وتدوین  ضوابط برای روابطی است که درزیر می آیند وفقط در صورت ایدئولوژی بودن می تواند به انجام این مأموریت مهم برخیزد.که عبارتند از:

۱-تنظیم ضابطه برای رابطه ی میان انسان وآفریدگارش که در عبودیت(بندگی) ازطرفی والوهیت(خدایی) از دیگر طرف تجلی می یابد، وضابطه ی تحقق یافتنش کسب معرفت لازم بر مراتب سه گانه ی توحید (توحید ربوبی، توحید الوهی وتوحید اسماء وصفات )است، با تفصیلی که در وحی بیان وتوضیح گردیده است، وانجام دادن این مأموریت وبرخاستن به آن درصدربعثت تمامی انبیا قراردارد.﴿ وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّهٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ﴾نحل/۳۶٫ ما به میان هر ملّتی پیغمبری را فرستاده‌ایم ( و محتوای دعوت همه‌ی پیغمبران این بوده است ) که خدا را بپرستید.

۲- رابطه ی انسان با این هستی پهناور که در ادبیات وحیانی این هستی برای انسان رام ومسخر گردانیده شده ودر اختیارش قرار گرفته است.﴿ وَسَخَّرَ لَکُمُ الْفُلْکَ لِتَجْرِیَ فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَسَخَّرَ لَکُمُ الْأَنْهَارَ‏ وَسَخَّرَ لَکُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَائِبَیْنِ وَسَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ‏﴾ابراهیم/۳۲و۳۳٫ و کشتیها را مسخّر شما نموده است تا در دریا با اجازه و اراده‌ی او حرکت کنند ، و رودخانه‌ها را در اختیار شما قرار داده است ( تا در آبیاری زمینها و نوشیدن آب آنها مورد استفاده قرار گیرند ‏ و خورشید و ماه را مسخّر شما کرده است که دائماً به برنامه‌ی ( نورافشانی و تربیت موجودات زنده و ایجاد جزر و مدّ در اقیانوسها و دریاها و خدمات دیگر ) خود ادامه می‌دهند . و شب را ( برای آسایش ) و روز را ( برای تلاش ) مسخّر شما ساخته است .  ‏ ‏ ) .

﴿ ‏أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی الْأَرْضِ وَالْفُلْکَ تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَیُمْسِکُ السَّمَاءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِیمٌ‏﴾حج/۶۵٫ ‏ مگر نمی‌بینی ( ای انسان ) که یزدان ( سبحان به سبب رحم و لطفی که نسبت به شما بندگان دارد ، تمام مواهب و امکانات ) چیزهائی را که در زمین است در اختیار و دسترس شما قرار داده است و همچنین کشتیها را با مشیّت خود در حال حرکت در دریا ، فرمانبردار شما کرده است ، و ( از این گذشته ) خداوند نمی‌گذارد ( سنگهای سرگردان و اشعّه‌های کیهانی ) آسمان بر زمین فرو افتد مگر ( بدان اندازه که مورد نیاز بوده و ) او اجازه دهد . واقعاً یزدان بسی مهربان و دارای مرحمت فراوان ( در حق بندگان ) است . ‏

﴿ ‏أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَهً وَبَاطِنَهً وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یُجَادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا کِتَابٍ مُنِیرٍ‏﴾لقمان/۲۰٫ ‏ آیا ندیده‌اید که خداوند آنچه را که در آسمانها و زمین است مسخّر شما کرده است ( و در مسیر منافع شما به حرکت انداخته است ) ، و نعمتهای خود را – چه نعمتهای ظاهر و چه نعمتهای باطن‌ – بر شما گسترده و افزون ساخته است‌ ؟ برخی از مردم بدون هیچ گونه دانش و هدایت و کتاب روشن و روشنگری ، درباره‌ی ( شناخت و یکتائی ) خدا راه ستیز و جدال را پیش می‌گیرند .  ‏ ‏

﴿سُبْحَانَ الَّذِی سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَمَا کُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ‏﴾زخرف/۱۳٫ پاک و منزّه خدائی است که او اینها را به زیر فرمان ما درآورد ، و گرنه ما بر ( رام کردن و نگهداری ) آنها توانائی نداشتیم . ‏

ووظیفه ی که در مقابل این تسخیر بردوش ما قرار داده شده تعمیر وآبادانی آن ونگهبانی از آن است.﴿ هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی قَرِیبٌ مُجِیبٌ﴾هود/۶۱٫ او است که شما را از زمین آفریده است و آبادانی آن را به شما واگذار نموده است ( و نیروی بهره‌وری و بهره‌برداری از آن را به شما عطاء و در شما پدید آورده است ) . پس ، از او طلب آمرزش ( گناهان خویش ) را بنمائید و به سوی او برگردید ( و با انجام عبادات و دوری از منکرات ، مغفرت و مرحمت او را بخواهید و بدانید که اگر در این کار صادق باشید ، خداوند شما را در می‌یابد و دعای شما را می‌پذیرد ) . بیگمان

﴿‏وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِی خَرَابِهَا أُولَئِکَ مَا کَانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِینَ لَهُمْ فِی الدُّنْیَا خِزْیٌ وَلَهُمْ فِی الْآخِرَهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ‏﴾البقره/۱۱۴٫ ‏ ( از جمله‌ی دشمنی ایشان نسبت به یکدیگر ، و نسبت به مسلمانان این است که بعضی از قبیله‌ها معابد قبیله‌های دیگر را خراب نمودند و مسلمانان را از ورود به مسجدالحرام باز داشتند ) و چه کسی ستمگرتر از کسانی است که نگذارند در مساجد و اماکن عبادت خدا ، نام خدا برده شود ، و در ویرانی آنها بکوشند ؟ شایسته‌ی اینان نبود که چنین ( گناه بزرگی را مرتکب شوند و این کارها را ) بکنند ، بلکه می‌بایست ( حرمت معابد را نگهدارند و ) جز خاشعانه وارد آنها نشوند . بهره‌ی آنان در دنیا زبونی و رسوائی ، و در آخرت عذاب بزرگی است .  ‏ ‏

چون مساجد نماد وسنبل ارتباط با خدا(آفریدگار هستی) در روی زمین هستند خداوند کسانی را که در راستای ویرانی آنها تلاش بورزند ستمگرترین انسانها معرفی کرده است.

۳- ضابطه برای رابطه ی انسان با همنوعانش ازسایر ابنای بشر،که برای این رابطه در شرایط عادی واصلی ضابطه ی برادری قرار داده است که بردو نوع است.

۱- برادری انسانی به صرف نظر از عقیده وباور، ببنید خداوند به نقل از پیام آورانش خطاب به اقوامشان می فرماید:﴿ ‏إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَلَا تَتَّقُونَ‏﴾ شعراء/۱۰۶٫ ‏ زمانی که هم‌نژاد وبرادرشان نوح بدیشان گفت : هان ! پرهیزگاری کنید ! ‏

﴿‏إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَلَا تَتَّقُونَ‏﴾شعراء/۱۲۶٫ ‏ بدان گاه که برادرشان هود بدیشان گفت : هان ! تقوا پیشه کنید ( و پرهیزگار باشید ، و از عذاب خدا بپرهیزید ) . ‏

﴿ ‏إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صَالِحٌ أَلَا تَتَّقُونَ‏﴾شعراء/۱۴۲٫ ‏ آن زمان که برادرشان صالح بدیشان گفت : آیا تقواپیشه نمی‌سازید ؟  ( و از خدا نمی‌ترسید ؟ ) . ‏

﴿ ‏إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ أَلَا تَتَّقُونَ‏﴾شعراء/۱۶۱٫ ‏ آن زمان که برادرشان لوط بدیشان گفت : هان ! پرهیزگاری کنید . ‏

۲-برادری ایمانی خداوند می فرماید:﴿ ‏إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ‏﴾ حجرات/۱۰٫ ‏ مؤمنان تنها برادران همدیگرند ، پس میان برادران خود صلح و صفا برقرار کنید ، و از خدا ترس و پروا داشته باشید ، تا به شما رحم شود . ‏

ومی فرماید:﴿‏وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَهٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ‏﴾آل عمران/۱۰۳٫ ‏

 و همگی به رشته‌ی ( ناگسستنی قرآن ) خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمت خدا را بر خود به یاد آورید که بدان گاه که ( برای همدیگر ) دشمنانی بودید و خدا میان دلهایتان ( انس و الفت برقرار و آنها را به هم ) پیوند داد ، پس ( در پرتو نعمت او برای هم ) برادرانی شدید ، و ( همچنین شما با بت‌پرستی و شرکی که داشتید ) بر لبه‌ی گودالی از آتش ( دوزخ ) بودید ( و هر آن با فرا رسیدن مرگتان بیم فرو افتادنتان در آن می‌رفت ) ولی شما را از آن رهانید ( و به ساحل ایمان رسانید ) ، خداوند این چنین برایتان آیات خود را آشکار می‌سازد ، شاید که هدایت شوید .  ‏ ‏

﴿‏وَنَزَعْنَا مَا فِی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِینَ‏﴾حجر/۴۷٫ ‏ و کینه‌توزی و دشمنانگی را از سینه‌هایشان بیرون می‌کشیم ، و برادرانه بر تختها رویاروی هم می‌نشینند . ‏

۴-ضابطه ی رابطه با نفس خویشتن(خودشناسی):برای بیان اهمیت این موضوع همین بس که خداوند در قرآن کریم ۲۶۸ بار واژه ی نفس را تکرار فرموده است، ومن علاقه مندان را به کشّاف الآیات قرآنی وبررسی آنها در تفاسیر موضوعی وکلاسیک ارجاع می دهم، ودر این نوشتار تنها به ذکر سه آیه اکتفا می ورزم که نفس انسانی را به “امّاره” و”لوّامه” و”مطمئنّه” تقسیم کرده اند.

﴿‏وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَهٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّی إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَحِیمٌ‏﴾یوسف/۵۳٫

‏ من نفس خود را تبرئه نمی‌کنم ( و خویشتن را بیگناه نمی‌دانم ) چرا که نفس ( سرکش طبیعهً به شهوات می‌گراید و زشتیها را تزیین می‌نماید و مردمان را ) به بدیها و نابکاریها می‌خواند ، مگر نفس کسی که پروردگارم بدو رحم نماید ( و او را در کنف حمایت خود مصون و محفوظ فرماید ) . بی‌گمان پروردگارم دارای مغفرت و مرحمت فراوانی است . ‏

﴿‏وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَهِ‏﴾قیامه/۲٫ ‏ و به نفس سرزنشگر سوگند !  ( که پس از مرگ زنده می‌گردید و رستاخیز حق است ) . ‏

﴿‏یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ‏﴾فجر/۲۷٫ ‏ ای انسانِ آسوده خاطر ( که در پرتو یاد خدا و پرستش الله ، آرامش به هم رسانده‌ای و هم اینک با کوله‌باری از اندوخته‌ی طاعات و عبادات ، در اینجا آرمیده‌ای ) !  ‏ ‏

بعد از ذکر این شواهد وادله ی قرآنی می گویم: آیا با زدودن جنبه وبعد ایدئولوژیک از دین می توان میدان عملکرد آن را به حوزه های فوق الذکر توسعه وتسرّی داد آیا دین حداقلی سکولار شده که  رسالتش تنها در ایجاد رابطه ی شخصی انسان با خدا خلاصه می شود می تواند به این حوزه های وسیع وگسترده نفوذ کند وبرای این میادین برنامه تدوین نماید و..!؟

نتیجه: زدودن جنبه ی ایدئولوژیک از دین نه تنها آن را فربه نمی کند که لاغر ولاغر وضعیف وکوچک می گرداند.

 سخن آخر، دین در منهج ربانی عبارت از “عقیده” و”شعیره” و”شریعت” فراگیر است آن چنان که در قرآن وسنت تجلی یافته اند، اما در منهج سکولاریسم دین تنها درعقیده وعبادت شخصی خلاصه می شود وکاری به شریعت برای زندگی ندارد.

محمد ملا زاده

ادامه دارد

از طريق
محمد ملازاده
منبع
sozimihrab
نمایش بیشتر

محمد ملا زاده

@نویسنده و مترجم @آذربایجان غربی - پیرانشهر @فعال دینی و دعوتگر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا