اصول

زحمات و خدمات صحابه ( رضوان الله علیهم) به سنت نبوی( ۱۵-۴ )

ترجمه: حمید محمودپور – مهاباد
صحابه ی بزرگوار (رض) جایگاه مطهر و شریف سنت نبوی را فهمیدند و ارزش آن را دانستند و نصوص امر کننده به تبلیغ علم را فراگرفتند و رسول الله (ص) را بسیار دوست داشتند؛ از این رو به پیامبر(ص) بسیار نزدیک شدند و به گوش دادن به احادیث ایشان و اجرای آن افزودند و به بهترین روش ممکن آن را به نسل های پس از خود انتقال دادند.
خوانندگان کتب علم به روشنی می فهمند که صحابه (رض) زحمات و کوشش های فراوانی برای خدمت به حدیث نبوی انجام داده اند و از همین راه توانسته اند که سنت رسول الله (ص) را حفظ نمایند و آن را با همان لطافت و طراوات خود به نسل های بعدی؛ آن چنان که خدای عزَّ و جلَّ خواسته بود؛ انتقال دهند. آنان توانستند که از راه تلاش های فراوان به این نتیجه برسند و همین زحمات و کوشش ها موجب حفظ سنت در دل ها و فهم آن با خردها و تدوین آن در کتاب ها و نشر و پخش آن در بین مردم و اجرا و عملی نمودن آن در تمامی زمینه های زندگی گردید.
در این جا بارزترین زحمات و خدماتی را بیان خواهم کرد که از راه آن ها روشن می شود که اصحاب به خاطر خدمت به سنت، رنج و زحمت کشیده اند و راه و روشی را که در پیش گرفته اند؛ تنها به خاطر صیانت و حفاظت از آن بوده است:
رابعاً: تخصص و مهارت برخی از صحابه در بعضی از موضوعات علمی :
خدای عزَّ و جلّ انسان را در توانایی ها و علایق و استعدادها، متفاوت آفرید و صحابه (رض) نیز به دلیل بشر بودن، علاقه و استعدادشان متنوع بود، در میان آنها کسانی مانند عمر بن الخطاب رضی الله عنه، وعلی بن أبی طالب رضی الله عنه، وعبدالله بن مسعود رضی الله عنه، وعبدالله بن عباس رضی الله عنه، وغیره هستند که در تمام موضوعات علمی، عالم ماهری هستند؛ اما افرادی هم یافت می شوند که تنها در موضوع معینی از باب های حدیث مهارت دارند و در آن از دیگران برجسته ترند و نسبت به همتاهای خود برتری دارند؛ به گونه ای که در آن باب مرجع دیگران هستند. در این مورد نمونه ها و مثال هایی را بیان خواهم کرد:
۱- رسول خدا (ص) در باره ی یاران خویش می فرماید: « مهربان ترین امت من نسبت به امتم ابوبکر و سخت گیر ترین و تواناترین آنان در اجرای فرمان خدا، عمر و با حیاترین آنها، عثمان، و داناترین آنها به حلال و حرام، معاذ بن جبل و داناترینشان به واجبات دینی، زید بن ثابت، و عالم ترینشان به قرائت أبَی بن کعب است. هر امّتی، امینی دارد و أمین این امت أبوعبیده بن جراح است.»[۱]، در این حدیث، پیامبر (ص) بیان می فرماید که صحابه ( رضوان الله علیهم ) در این امور ممتازند و در آن بردیگر دوستان خود برتری دارند.
روزی عمر بن الخطاب (رض) خطبه می خواند و می فرمود:
« هرکس بخواهد در باره ی قرآن سؤال کند باید نزد أبَی بن کعب (رض) بیاید. وهر کس بخواهد از حلال و حرام بپرسد، باید پیش معاذ بن جبل بیاید. و هرکس بخواهد از واجبات و فرائض سوال کند، باید نزد زید بن ثابت بیاید و هرکس بخواهد از مال و ثروت سؤال نماید، باید پیش من بیاید؛ زیرا من خزانه دار بیت المال هستم.» [۲]
۲- حدیفه بن یمان (رض) به احادیث مرتبط با فتنه ها بسیار توجه می کرد؛ طوری که در علم این موضوع مهارت داشت و به یک مرجع تبدیل شده بود. او در مورد خودش می گوید:مردم در مورد خیر و نیکی از رسول الله (ص) سؤال می پرسیدند و من از شر و بدی سؤال می کردم؛ از ترس این که مبادا دچارش شوم، پس به پیامبر(ص) عرض کردم: ای رسول خدا، ما در جاهلیت و شر به سر می بردیم، سپس خدا این خیر و نیکی را برایمان آورد، آیا پس از این خیر و نیکی شر و بدی به ما روی می آورد؟…» [۳]
ابن أبی جمره می گوید: در این حدیث، حکمت خدای عزَّ و جلّ در میان بندگانش وجود دارد که چگونه هر یک از آنان را برای آنچه خود خواسته، درست کرده است. به عنوان نمونه، اغلب صحابه ( رضوان الله علیهم ) را طوری آفرید که سؤال کردن در باره ی انواع نیکی را نزد آنها دوست داشتنی جلوه داد؛ اما پرسیدن از شرّ و بدی را برای حذیفه محبوب قرارداد تا از آن بپرهیزد و عاملی برای دفع شر از کسی گردید که خدای عزّ و جلّ نجات و رهایش را اراده فرمود.[۴]
ابن حجر می گوید: از این حدیث چنین برداشت می شود که هر کسی چیزی نزدش دوست داشتنی شود، در آن کار بر دیگران برتری می یابد؛ حتی اگر در شناخت نام های منافقین یا بسیاری از کارهای آینده،تخصص پیدا نماید.
۳- ابوهریره ( رض ) با وجود تاخیر در صحابی شدن و همراهی با پیامبر (ص) و مدت کمی که با ایشان گذرانید، خدای عزّ و جلّ، نعمت حفظ را همراه با دعای پیامبر (ص) برایش به او بخشید؛ از این رو وی از همه ی صحابه، حافظه ی بهتری برای به خاطر سپردن حدیث داشت.
ابوهریره (رض) می گوید: رسول خدا (ص) در حدیثی می فرماید: « هنوز کسی عبایش را کاملاً بر زمین نگذاشته؛ من سخنم را تمام می کنم؛ سپس لباسش را جمع می کند و آنچه را گفته ام، به خاطر می سپارد.»پس من عبایم را گستراندم تا این که پیامبر سخنش را به پایان رسانید و عبایم را جمع نمودم و هیچ چیزی از سخن پیامبر (ص) را فراموش نکردم.» [۶]
وی به پیامبر (ص) گفت: ای رسول خدا (ص) من حدیث زیادی از شما می شنوم و آن را فراموش می کنم، پیامبر (ص) فرمود: « عبایت را بگستران » من آن را بر زمین گستراندم، پیامبر (ص) فرمود: پس با دستانش آن را کشید، سپس فرمود: « آن را جمع کن » پس آن را جمع کردم، پس از آن هیچ چیزی را فراموش نکردم. [۷]
صحابه و تابعین، این موضوع را فهمیده بودند، ازاین رو پیرامون ابوهریره برای شنیدن أحادیث از وی جمع می شدند.
وقتی که مردی پیش طلحه بن عبیدالله (رض) – یکی از سابقین در اسلام و یکی از عشره ی مبشره – آمد و به او گفت: ای ابو محمد، سوگند به خدا ما نمی دانیم که آیا این یمانی ( ابوهریره – رض – ) به احادیث رسول الله (ص) داناتر است یا شما در مورد رسول خدا (ص) چیزی را می گویید که او نگفته است؟ سپس طلحه فرمود: سوگند به خدا شک نداریم که از رسول خدا مطالبی را شنیده که ما نشنیده ایم و چیزی را می داند که ما نمی دانیم، ما افرادی ثروتمند هستیم و خانه ها و خانواده هایی داریم. ما فقط صبح و شب پیش رسول خدا (ص) می رویم، سپس برمی گردیم؛ در حالی که ابوهریره فقیر و بی ثروت است؛ نه خانواده ای دارد و نه فرزندی. تنها او است که دستش در دست پیامبر (ص) است و با پیامبر (ص) همراهی می کند؛ هرجا که برود و ما شک نداریم که چیزی را می داند که ما نمی دانیم و چیزهایی را شنیده که ما نشنیده ایم و هیچکس از ما او را متهم به این نکرده که سخنی را به پیامبر (ص) نسبت دهد که نفرموده باشد. [۸]
۴- حضرت عائشه (رض) از فقیه ترین و حافظ ترین صحابه در احادیث مرتبط با مسایل زنان بود؛ به طوری که در این موضوع، مرجع صحابه بود و تابعین به او مراجعه می کردند و در مورد مسائلی که برایشان دشوار و مبهم بود از او می پرسیدند. همچنین ایشان در علم فرائض و أحکام و حلال و حرام مهارت داشت.[۹]
همه ی زنان پیامبر (ص) – و در صدر آنان حضرت عائشه ( رض) – مرجع جویندگان علم بودند و در مورد امور مربوط به زندگی پیامبر (ص) در میان خانواده اش از آنان می پرسیدند و از آنها چیزهای زیادی روایت می کردند.
شکی در این نیست که همین تعمق یا تخصص موجب گردید که الفاظ و حروف حدیث برای ما حفظ و ماندگار شود و هر صحابی متخصص در هر موضوعی از حدیث، مقصدی برای جویندگان علم و مرجعی برای فتوا در این موضوع شوند.
[۱] ترمذی آن را در سننش با اسناد صحیح بیان کرده است، کتاب المناقب، باب مناقب معاذ بن جبل، وزید بن ثابت، وأبی بن کعب، وأبی عبیده بن الجراح رضوان الله علیهم، ۵/ ۴۳۵، شماره: ۳۸۱۵، و می گوید: حدیث حسن غریب است، و ابن ماجه آن را به همان شکل با اسناد صحیح در مقدمه ی سننش ۱/ ۵۵، شماره: ۱۵۴، روایت کرده است وألبانی آن را صحیح شمرده است؛ نگاه کن به: صحیح سنن ابن ماجه؛ از ألبانی ۱/ ۳۱، شماره: ۱۲۵، وأحمد فی مسندش ۱۱/ ۳۵ رقم: ۱۲۸۳۹، وابن حبان در صحیحش، الإحسان، باب فضل الصحابه والتابعین، ۹/ ۱۸۷، شماره: ۷۲۰۸، وعبدالرزاق در مصنفش، باب أصحاب النبی صلى الله علیه وسلم،۱۱/ ۲۲۵، شماره: ۲۰۳۸۷، والبیهقی در السنن الکبرى، کتاب الفرائض، باب ترجیح قول زید بن ثابت رضی الله عنه على قول غیره من الصحابه رضی الله عنهم أجمعین فی علم الفرائض، ۶/ ۲۱۰ آن را بیان کرده اند، و إسناد حدیث، صحیح ورجالش مورد اعتماد هستند.
[۲] حاکم آن را در مستدرک با همان لفظ با اسناد صحیح بیان کرده است؛ کتاب معرفه الصحابه، باب ذکر مناقب أحد الفقهاء السته من الصحابه معاذ بن جبل، ۳/ ۲۷۲، ومی گوید: به شرط شیخین صحیح است، ذهبی در مورد آن سکوت کرده، وبیهقی در السنن الکبرى به همان شکل ۶/ ۲۱۰،آن را روایت می کند. من می گویم: إسنادش صحیح ورجالش مورد اعتماد هستند.
[۳] بخاری آن را در صحیحش، کتاب الفتن، باب کیف الأمر إذا لم تکن جماعه ۱۳/ ۳۸، شماره: ۷۰۸۴، ومسلم فی صحیحش، کتاب الإماره، باب وجوب ملازمه جماعه المسلمین عند ظهور الفتن وفی کل حال، وتحریم الخروج على الطاعه ومفارقه الجماعه، ۳/ ۱۴۷۵، شماره: ۱۸۴۷، هر دو با یک لفظ آن را با اسناد صحیح روایت کرده اند.
[۴] بهجه النفوس وتحلیها بمعرفه ما لها وما علیها؛ ازابن أبی جمره، ۴/ ۲۶۱٫
[۵] فتح الباری ۱۳/ ۴۱٫
[۶] بخاری آن رادر صحیحش با همین لفظ، کتاب البیوع، باب ما جاء فی قول الله تعالى: ﴿ فَإِذَا قُضِیَتِ الصَّلَاهُ فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ ﴾ [الجمعه: ۱۰]، ۴/ ۳۳۶، شماره: ۲۰۴۷، ومسلم در صحیحش با همان شکل، کتاب فضائل الصحابه رضوان الله علیهم، باب من فضائل أبی هریره رضی الله عنه، ۴/ ۱۹۳۹، شماره: ۲۴۹۲، با اسناد صحیح روایت کرده اند.
[۷] بخاری آن را در صحیحش، کتاب العلم، باب حفظ العلم، ۱/ ۲۵۸، شماره: ۱۱۸، با اسناد صحیح بیان کرده اند.
[۸] حاکم آن را در المستدرک با همین لفظ، کتاب معرفه الصحابه، ۳/ ۵۱۱ با اسناد صحیح روایت کرده است، ومی گوید: این حدیث به شرط شیخین صحیح است، و ذهبی می گوید: به شرط مسلم صحیح است، و ترمذی آن را در سننش به همان شکل، کتاب المناقب، باب مناقب أبی هریره رضی الله عنه، ۵/ ۴۵۳، شماره: ۳۸۶۳، با اسناد صحیح بیان نموده است ومی گوید: این حدیث، حسن غریب است، و آن را از حدیث محمد بن إسحاق نمی دانیم، و ألبانی آن را در ضعیف سنن الترمذی،ذکر می کند ومی گوید: إسنادش ضعیف است؛ ص۵۱۵، شماره: ۴۱۰۸، من می گویم: إسنادش ضعیف است؛ در آن محمد بن إسحاق است، بسیار راستگو؛ اما در روایتش نقص وجود دارد، و همزه را مانند عین تلفظ می کند و حدیث جز از راه او مفهموش دانسته نمی شود.
[۹] زاد المعاد ۱/ ۲۱٫
[۱۰] ترمذی آن را در سننش، کتاب المناقب، باب فضل عائشه، ۵/ ۴۷۱، شماره ۳۹۰۹ با اسناد صحیح بیان کرده است ومی گوید: حدیثٌ، حسنٌ صحیحٌ غریب است، وألبانی آن را صحیح می شمارد؛ نگاه کن به: صحیح سنن الترمذی، ۳/ ۲۴۳، شماره: ۴۱۵۲، من می گویم: إسنادش حسن است، در آن فردی به نام؛ حُمَید بن مَسْعَدَه، وخالد بن سلمه المخزومی وجود دارند، که هردو بسیار راستگو هستند؛ مراجعه کن به: تقریب التهذیب، ۱/ ۱۴۳، شماره: ۱۶۱۷، ۱/ ۱۵۰، شماره: ۱۷۰۰

بخش نخست همین مقاله

بخش دوم همین مقاله

بخش سوم همین مقاله

نمایش بیشتر

حمید محمودپور

@نویسنده و مترجم @ آذزبایجان غربی - مهاباد @ شغل : دبیر آموزش و پرورش

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا