تاریخشخصیت ها

زندگینامه، آراء و افکار ماموستا احمد عباسی راد (بخش اول)

عصر جمعه ها که خیلی ها می‌گویند: دلمان می‌گیرد، برای من لحظات شیرینی بود، به گونه ای که برای رسیدنش لحظه شماری می‌کردم‌؛  حضور درحجره ی ماموستا احمد عباسی راد امام جماعت مرحوم مسجد دارالاحسان مهاباد ..

مرحوم ماموستا عباسی راد شخصی با اصالت خاص خانوادگی، اصالتاً اهل منطقه سلدوز نقده، ساکن مهاباد، متولد ۱۳۱۰/۷/۷ و متوفای ۱۳۹۳/۸/۱۱شمسی

عالمی با معلومات زیاد و ضریب هوشی بالا، قامتی بلند و شخصیَّتی موقَّر و بسیار متین داشت ، او ملبَّس به کسوت روحانی بود، به طوری که همواره جلیقه ای را روی قبایش پوشیده و عبا را روی جلیقه می انداخت؛  به یادآورنده علمای قدیم در کِسوت و منش بود…

آن استاد فقید بسیار متین گام برمی‌داشت، به طوریکه به یاد ندارم حتّی برای دفعه ای ماموستا را دیده باشم با عجله راه رفته باشد!  نگاهش به همه چیز و همه کس متفکرانه بود، به وجهی که تعمّق اندیشه را می‌شد از عمق نگاهش خواند…

او روش خاصی برای زندگی داشت که سرچشمه گرفته از ایمان و مستعد شدنش برای مرگ بود؛ آری ؛ خاص ولی دینی، مناعت طبعش زبان زد خاص و عام بود‌… در رفتار و کردار ماموستا بی توجهی نسبت به دنیا و تلذُّذ آن را می‌شد به راحتی درک نمود…

به یاد ندارم هیچ گاه از آن بزرگوار وصف مادیات و عالم (ناسوت) را شنیده باشم… هیچ گاه رخصت نمی‌داد کسی در محضرش از ثروت و یا تجملات دنیوی یا پست و مقام ، سخنی بر زبان براند، بله آن مادیات و مقام پرستی که در قبالش: «اکثرُالخلقِ صِبیانُ العقولِ، اطفالُ الاحلامِ، لم یصلوا الی حدِّالفطام الاول عن العوائد و المألوفات، فضلاً عن البلوغ الذی یمیزبه العاقلُ البالغُ بین خیرِالخیرَین فیؤثِرَه و شرِّالشرین فیجتنبُه».

جالب ترین و شاید بی بدیل ترین ویژگی ماموستا حضور مرتب ایشان در حجره ی درسش بود، به طوری که می‌توانستی اغلب اوقات یکی از بهترین و شایسته ترین علمای موکریان را در کمال سادگی و بی آلایشی و بدون محدودیت زمانی از نزدیک در حجره درس مسجد دارالاحسان مهاباد ملاقات کنی!

در مجلس ماموستا عباسی راد، مشکل بود از کتابی دینی چه قدیمی و چه جدید سخن گفت، مگر آنکه ماموستا آن را می‌شناخت و بر آن اشراف کامل داشت…

آن ماموستای مرحوم در عقیده پیرو سلف صالح بود و چنان ایمانی به یافته های کلامی بزرگان عقیده، همچون نسفی و تفتازانی و طحاوی و ماتریدی و… داشت که هنگام بحث و وعظ و تدریس باور و اعتقادش را در وجود جان مخاطب (مستمع) ساری می‌کرد.

او علمای متأخِّر و متقدِّم کلامی را کاملاً آگاهانه می‌شناخت و بر مفاهیم کتب و رسالات و نوشته هایشان اشراف کامل داشت. .. حسن شهرت و لذت مجالست و شیرینی مصاحبت با ایشان، شاید فقط به خاطر تراز علمی بالا و یا خوش رویی و مهمان نوازی ایشان نبود؛ بلکه نهفته در این حقیقت بود که در حضور عالمی قرار می‌گرفتی که در احتیاط عقیدتی و فقهی کاملاً همسان علمای با تقوای قدیم و در عین حال از نظر آگاهی‌های علمی و تجدّد و تنوُّرخواهی مثبت دینی، کاملاً به روز می اندیشید و نظر می‌داد.

از یاد نخواهم برد روزی را که در محضرش، شخصی اسلام را متهم به خشونت و قتل و کشتار و عدم سازش فرقه های اسلامی با سایر ادیان و فِرٙق فکری و فلسفی نمود؛ ایشان فرمودند: پسرم در حقّ دین خدا اجحاف نکن؛ چنین اتهامی به دین مبارک اسلام، نهایت ظلم است، مگر نخوانده ای: حدود هزار سال پیش شیخ ابوالحسن خرقانی -سلطان عرفا و جانشین بایزید بستامی و استاد خواجه عبدالله انصاری- بر سر در خانقاهش نوشته بود: «هرکه به این سرای درآید، نانش دهید و از کیش و ایمانش مپرسید ؛ زیرا هر آن کس را جان شاید، نان شیخ حسن فبها» ؟؟

ماموستا در ادامه فرمود: این تفکر عارفی صوفی صفت از گلستان عرفای اسلامی است، آیا با این وصف راهی برای فقیهی یا محدثی یا مفسری یا اندیشمندی یا فیلسوفی از جهان اسلام باقی می‌ماند که سایر افکار یا عقاید یا ادیان را با سلیقه شخصی به تیغ تعصّب سلّاخی کند؟!

مگر در سیره حضرت رسول صلی الله علیه و سلم نخوانده ای که آن حضرت در حالی فوت کرد که زرهش در قبال بدهی در رهن یک نفر یهودی بود؟!

خلاصه ی کلام اینکه ماموستا با ادله نقلی و عقلی، آن جوان را در خصوص احترام اسلام به سایر ادیان و فرق فکری و فلسفی قانع نمودند.

از دیگر ویژگی‌های ماموستا عباسی راد، تسلط خاص ایشان بر متون کتب متداول درسی معمول در حجره ها و مراکز آموزش علوم دینی جهان اسلام بود، به گونه ای که در خصوص نحوه تدریس و تسلط وافر بر این کتب و رسالات زبان زد خاص و عام بود… تاریخ جامعه ی مدرسین شهرستان مهاباد، بیانگر این واقعیت است که در مقطع زمانی خاصی که مدرسه علوم دینی مهاباد، محل تجمیع و تدریس علمای نامی موکریان بود، ماموستا عباسی راد در سن نه چندان زیاد، به عنوان مدرس برجسته مدرسه علوم دینی دوش به دوش عالمانی همچون ماموستا مجدی و ماموستا ملاحسن مدرس مطلق و ماموستا شهریکندی و ماموستا احمدیان، حجره های این مدرسه را جولانگاه تدریس و تفحص علوم اسلامی کرده بود ؛ البته قدرت بالای ادبی و سابقه ی تدریس و اطلاع و آشنایی و ژرف اندیشی آن بزرگوار در خصوص درک مفاهیم عمیق دینی، سبب شده بود که بعد از آن دوران طلایی هم، حلقه ی درس و حل و بحث سنگین ترین مسایل ادبی، فقهی، کلامی و اصولی و… در حجره و مسجد ایشان مرتب برقرار باشد.

از جمله خدمات بسیار شایسته ی ایشان در حوزه تدریس تخصصی علوم دینی، کلاس درسی بود که به پیشنهاد روحانیون مبرَّز مهاباد و روستاهای حومه در خصوص تدریس تفسیر بیضاوی برپا نمود ؛ در این کلاس پربرکت، برجسته ترین روحانیون مهاباد و حومه که خود نیز از جمله مدرسان نامی و گاهاً موجز منطقه بودند، بسیار مشتاقانه و در کمال تواضع و بزرگواری شرکت می‌نمودند ، اجتماع حلقه وار تعداد زیادی از علمای منطقه در مسجد مناره های برافراشته (مسجد حاج احمد-مهاباد) در کمال تعامل متقابل و دوستی و صمیمیت که ماموستا عباسی راد نیز همچون شمعی فروزان بینشان می‌درخشید، ملایک خداوند سبحان را به میزبانی و روح علما و فضلای آرمیده در آرامگاه و مقبرة الشعرای مهاباد را نوازش و پرندگان آسمان نیلگون موکریان را به ستایش می‌خواند، به گونه‌ای که هر مسلمانی از جماعت ثقلین، بین خافقین مسرور می‌گشت.

لازم به توضیح است که پس از فوت ماموستا عباسی راد، این حلقه ی تدریس پربرکت توسط سایر علمای منطقه از جمله ماموستا عبدالرحمان حاجی زاده و ماموستا محمد مهاجری و ماموستا ابوبکر فلاحی (به عنوان مدرسین) همچنان اداره می‌شود.

از ویژگی‌های دیگر ماموستا عباسی راد، خط زیبا و هنری ایشان بود که با توجه به کثرت دعاهایی که حفظ بودند، هرچند گاهی اوراق بی جان را با قلم فرسایی زیبایش مزین به دعاهای بسیار مبارک، جان می‌بخشیدند.

اغلب یاران و مأمومان و تلامیذ و تعداد زیادی از همشهریان ماموستا عباسی راد، تبرُّکاً و تیمُّناً یادگارهایی از ادعیه های نورانی و ناب نگاشته شده با خط ماموستا را سپر بلایای زندگیشان نموده، به گونه ای که در بسیاری از مغازه ها و مکان هایی که آن بزرگوار لحظاتی را تفقداً در آنجا سپری می‌نمود، آثاری از این نگاشته ها یافت می‌شود.

البته وصف شگرف انگیز تأثیر آن دعاها را باید از زبان مردم و ارزش دینی و پیام معنوی و مبارکی نفس این عمل را باید در احادیث حضرت رسول(صلی الله علیه و سلم) جستجو نمود.

نمونه ای از این آثار به جامانده ی ماموستا در ذیل نوشته، حضور مبارکتان عرضه می‌گردد.

در خاتمه ی بخش اول زندگینامه ماموستا عباسی راد، ضمن تشکر از راهنمایی های اندیشمندانه جناب آقای دکتر محمد طاهر عباسی راد (متخصص بیماری‌های مغز و اعصاب)، پسر ارشد مرحوم ماموستا که صادقانه و آگاهانه علم و دین را عجین و به عنوان چهره ای اندیشمند، علمی، ممتاز و شخصیتی مؤمن و انسان دوست ضمن درخشش چشمگیر در عرصه های علمی و دانشگاهی و اجتماعی و دینی محبوب و امین آحاد جامعه نیز می‌باشند و همچنین از برادر مهربان و ارجمندم جناب ماموستا صلاح الدین خلیلی که خود مدت مدیدی را طلبه و البته مجاز مرحوم ماموستا عباسی راد نیز می‌باشند، چند بیت شعر از ماموستا اکرامی منبر را که در زمان حیات ماموستا عباسی راد، ضمن شرکت در حلقه ی تدریس آن بزرگوار، برایشان سروده بودند، تقدیم می‌دارم:

آیت حق حجت الاسلام عباسی راد

در علوم دین و فرهنگ و ادب بود استاد

اهل قرآن اهل ایمان خادم شرع نبی

دوستدار اهل دین و منکر اهل عِناد

کاشف کشّاف بود این عالم تفسیرگوی

ید بیضا داشت در بیضاوی و در شیخ زاد

تار و پود عرق او از غیرت و عزت سرشت

غیرت و عزت در او چون کسوتش اندر نماد

نطق و گفتارش بسی شیرین تر از شهد و شکر

دایماً بر لب تبسم داشتی با روی شاد

(ادامه دارد انشاا…)

ان شاالله در قسمت‌های بعدی بررسی زندگی و افکار و آرای ماموستا عباسی راد در مورد نتیجه مطالعات آن بزرگوار در خصوص تفسیر قرآن کریم و شناخت و جایگاه روح و ارتباط روح با جسم و منازل سه گانه روح و مبانی فقهی حضرت امام شافعی و ادبیات و تصوف و عرفان و علمای هم عصر از جمله؛ ماموستا شهریکندی و… ارائه خواهد گردید.

نگارش : ادریس خلیلی (فرزند مرحوم حاج ملا محمد خلیلی) – مهاباد

 سوزی میحراب

از راست :
آقای ادریس خلیلی{نگارنده زندگینامه} مرحوم ماموستا عباسی راد و ماموستا عبدالکریم خجسته

نمونه ای از دستخط خوش و ابداعی مرحوم اموستا عباسی راد

از طريق
ادریس خلیلی
منبع
https://sozimihrab.org/
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا