تاریخشخصیت ها

زندگی نامه دکتر محمد فاضلی

زندگی فرهنگی و علمی دکتر محمد فاضلی

     آقای دکترفاضلی، با سپاس از جناب عالی که بر بنده منّت نهادید و درخواست حقیر را پذیرفتید،سپاسگزارم. اگر اجازه بدهید ابتدا شرح حال و فعالیت های علمی و فرهنگی خودتان را بیان فرمایید، ضمناَ اگر اجازه دهید ضمن معرفی آثار قلمی جناب عالی ،چکیده ی برخی از مقالات نیز برای استفاده دانش پژوهان آورده شود.  

دکتر فاضلی:  * حدود سال1317 در دهکده ای به نام«درگاه سلیمان» از توابع شهرستان سقز، در آغوش خانواده ای روحانی کُرد زبان سرشار از صفا و صمیمیت و مهر و محبت وپاکی و نزاهت،به دنیا آمدم.

   مادرم، زنی پرهیزگار و خانه دار به نام «جیران»بود تا 11/12/79 از نعمت دیدارش بهره مند بودم و پدرم ملااحمد فاضلی شخصی عارف و وارسته،از استادان برجسته حوزه های علمیه کردستان به شمار می آمد. من یگانه فرزند خانواده نبودم؛ بلکه برادران و خواهران متعددی داشتم،ولی مرگ ومیرهای پی درپی و بیماریهای فصلی ناشی از فقدان بهداشت و مراقبت های پزشکی ،در تنظیم خانواده ی ما فعال بود که ثمره ی آن را به دو پسر و دو دختر تقلیل داد.چنین تنظیمی بدون تردید توأم با سوز و گداز های پدرو مادربود و سنگینی بار غم و اندوهی که هرگز از یاد نرفت.

    تحصیلات ابتدایی و مقدماتی را درهمان زادگاهم شروع کردم، معلم ومربی و مرشدم از همان آغاز پدربزرگوار و فرشته سیرتم بود. این مرشد بزرگ از من گریزپای و فراری از درس ومدرسه شاگردی علاقه مند ساخت، و بازمزمه ی محبتی خویش مرا مجذوب علم و دانش نمود و در مسیر فعلی قرار داد. خداوند وی را به درجات رفیع چنان و فردوس برین پاداش دهاد، و از من او را از سراخلاص و بندگی هزاران یاد باد.

1)فَلَیتکَ فــــــی جَفْنی مُوَاریً ، نَزاهــةً     بتِلْکَ السَّجا یا عن حَشایَ و عن ضِبنی

2)فهل أنتَ ، إن نادیتُ رَمسَکَ سامِعٌ   نِدا ءَ ابنِکَ الَمفجوُعِ ؟ بَلْ عبدِکَ القِنِّ  ( معرّی:د، 188)  

    در محضر این مرشد بزرگ،از علوم وفنون رایج حوزه های علمیه ی مناطق کردستان مایه ای استوار اندوختم، آن گاه هوای دیدار دیگر حوزه ها که از شهرت خاصی برخوردار بودند در دل جان گرفت و به قصد درک محضر استادان برجسته ی آن مراکز علمی، از مرشدم رخصت طلبیدم تا به سوی آنچه دل در طلبش بود، گام نهم.

    حوزه های علمیه مناطق کردستان در آن روزگار دو جریان متفاوت را دنبال می کردند: یکی جریان خَوض و تعمّق در دقایق و ظرایف علومی چون: صرف ، نحو،علوم بلاغی، منطق،کلام، فقه و اصول ،دیگر جریان، پرداختن به مسائل تفسیر ، مسائل فقهی ضروری ،تاریخ اسلام و شعر ونثر-ادبیات-وگرایش به مباحث جهان تازه ی اسلام.

    جریان اخیر با وجود مبلّغان برجسته و پرشورش چندان طرفدار نداشت، و بازار جریان اول گرم تر و پررونق تر بود. براثر تبلیغ استادان آگاه جریان دوم، افکار سیدجمال الدین و محمد عبده و روشنفکران کشورهای عربی در برخی از حوزه های اخیر طرفداران و هواخواهانی پیداکرده بود، هرچند در بسیاری دیگر از حوزه ها به دیده ی بی اعتنایی بدان می نگریستند و یا به کلی از آن اندیشه ها بی خبر بودند.

    درهرصورت این جانب پس از ترک محضر پدر، سالهای  دراز در اعماق هر دو جریان غوّاصی کرد و محضر بزرگترین استادان هردوگرایش را درک نمود، و یکی از پرشورترین شاگردان درس زُعمای هردو جریان بود، و به قدرتاب و توانش از آن بزرگان مایه و توشه برگرفت که تا زنده باشد به شاگردی آنان افتخار می کند.

    پس از سیر و سلوک درعالم حوزه های علمیه کردستان و پرگشودن درفضای باصفای آن که صدف وار بر خاطره هایش لب بسته است ، دل در طلب چیزی دیگرآمد و درسودای آن شدکه بین تحصیلات حوزه و دانشگاه پیوندی برقرار سازد، در این رابطه پس از اختتام تحصیلات حوزه ای، چند صباحی درآموزش و پرورش شهرستان سقز به تدریس پرداختم تافرصتی مناسب پیش آید و از حوزه به دانشگاه پرگشایم.

    بالاخره درسال1340 به تهران آمدم و در راستای تحصیلات حوزه ای و خرسندی ابویم دانشکده ی الهیات را برگزیدم.پس از آزمون ورودی و دیگر مقدمات، طبق مقررات آن روز شهریه سنگینی را پرداخت کردم که دست مایه ی یک سال زندگی من را در تهران بلعید. ناچار درآزمون تربیت معلم یک ساله شرکت کردم و این دوره را همزمان با دانشکده به سر بردم وتوانستم در تهران استخدام شوم و به زندگی دانشجویی ادامه دهم. سال اول را با دشواری فراوان سپری کردم، شاید مبالغه نباشد اگر بگویم روزی با حدود دو تومن به پایان می آوردم ! سالی پرماجرا، پر از گفتنی ها پر از تجربه ها و قصه ها، اشک ها و خنده ها.پس از آزمون ورودی و دیگر مقدمات، طبق مقررات آن روز شهریه سنگین را پرداخت کردم که دست مایه ی یک سال زندگی من را در تهران بلعید ناچار در آزمون تربیت معلم یک ساله شرکت کردم و این دوره را همزمان با دانشکده به سربردم وتوانستم در تهران استخدام شوم و به زندگی دانشجویی ادامه دهم. سال اول را با دشواری فراوان سپری کردم، شاید مبالغه نباشد اگر بگویم روزی با حدود دو تومان به پایان می آوردم سالی پرماجرا، پراز گفتنی ها، پر از تجربه ها و قصه ها، اشک ها وخنده ها. درسال 1345با احراز رتبه ی اول به اخذ لیسانس و مدال فرهنگی نایل گردیدم و به تدریج تا سال 1351 با شایستگی موفّق به گرفتن فوق لیسانس و دکترا در رشته ی زبان و ادبیات عرب شدم.

    تحصیلات دانشگاهی ازنظر آشنایی با روش های علمی و آشنایی با شیوه های تحقیق و پژوهش برایم مفید بود و از سوی دیگر مرا با شخصیتهای علمی آشنا کرد که در من از نظر علمی وخلقی تأثیری عمیق گذاشتند. دررأس آنان استاد فرزانه و کم نظیر در ادب عرب عبدالحمید بدیع الزَمانی قرار داشت که در اندک زمانی چشم و گوش و دل مرا از همه گرفت و به خود مشغول داشت. وی استادی بود که بین همه ی خوبان جایی خاص می نشست، و درصدر همه ی گلها قرار می گرفت.

 *آفاق را گردیده ام          مهر بتان ورزیده ام

 *بسیار خوبان دیده ام      اما تو چیز دیگری

 در برخوردم با این استاد که از محاسن روزگار بود، او را مصداق این گفته متنبّی یافتم:

 وَلَقیتُ کلَّ الفاضلینَ کأنّما       ردَّ الإلهُ نفوسَهم والأعصُرا

 آری، در وی اُمّتی از فضلا یافتم گوییا خداوند همه هنروران و تاریخ شان را در وی نهاده بود.

     خوشبختانه این استاد گرانمایه ازهمان آغاز درنهایت محبت و دلسوزی مرا پذیرا شدند، و تا زنده بودند محضر خود را درهیچ شرایطی براین شاگرد کوچک دریغ نداشتند و این جانب هم ازهیچ فرصتی برای کسب فیض دریغ نمی ورزید.

     ازاین روی در مقطع های تحصیلی ارشد ادبیات عربی و دکتری به منظور بهره گیری بیشتر و تقویت ارتباط با استاد، رساله های پایان تحصیل خود را با ایشان انتخاب می نمود و براین کار پای می فشرد.         

      درسال1350 بر اثر فشار زندگی ،که در تهران ازدواج کرده وصاحب فرزند شده و پدرومادر و برادر هم به ما پیوسته بودند. علی رغم میل باطنی خود وخانواده که به محیط تهران عادت داشتیم؛ و نیز نگرانی والدین فرشته سیرتم از دوری دیار خویش -دل از تهران برگرفتم-طوعاً یا کرهاً در امتحان کتبی، شفاهی و تدریس عملی دانشگاه مشهد،-که به منظور انتخاب یک نفر هیئت علمی رشته ی زبان و ادبیات عرب صورت می گرفت-درجمع دیگر داوطلبان که کم نبودند شرکت کردم. نتیجه امتحان، انتخاب این جانب منتهی و استخدام وی در رشته زبان و ادبیات عرب دانشکده الهیات درتیرماه1350 و انتقال به دانشکده ادبیات گروه زبان وادبیات فارسی در سال بعد انجامید.

     زمانی که در دانشگاه شروع به کار کردم هنوز رساله ی دکتری ام را به پایان نبرده بودم، و بدین بهانه درفواصل مختلف برای استفاده و بهره گیری به محضر استادم می شتافتم. در دی ماه1351 تشریفات دفاع از رساله به عمل آمد و من همچنان پروانه وار عاشق استاد ماندم. ولی از آنجا که هرگلی را خزانی درپی است، متاسّفانه استادبدیع، درروز پنجشنبه، پنجم آبان ماه 1356، رخت از جهان فانی بربست و مشتاقان وشیفتگان محضرش را در سوز و گذاز باقی گذاشت.

             برفت آن گلبن فرخ به بادی         دریغی ماند و فریادی و یادی2

    جادارد از دیگر شخصیتهای دانشگاهی که برمن همیشه منّت دارند، و در علم واخلاق به من مایه داده اند یاد کنم، از آن زمره: یکی شادروان دکتر امیرحسین یزدگردی استاد نکته سنج ، عاشق دانش و معرفت، آزاده و بلندنظر و سمبل شخصیت و حقیقت است،که یادش گرامی باد و روانش به رضوان الهی شاد. ودیگری دکترابوالقاسم گرجی استادگرانقدر وگرانمایه است، که یاد و نامش جاوید و جنان جایش باد . این بلند قامتان در شمار بزرگانی بودند که به دانشکده و دانشگاه معنی و محتوا و حرمت می بخشیدند .

       درمدت تحصیل دانشگاهی درمقاطع مختلف آن، از رهنمودهای بی دریغ عالم عارف شادروان حاج سیدمحمد شیخ الاسلام نیز بهره گرفته ام،نامش به نیکی بماناد.

     چون استاد بدیع الزمان را از دست دادم، درمشهد درجست و جوی بدیلی برآمدم که متأسفانه هرگز توفیقی در این راه دست نداد، آن گاه صلاح و چاره درآن دیدم که به محضر مرشد بزرگم حضرت ابوی-که درمشهد درخدمتشان بودم-اکتفا نمایم.اما ازآن جاکه خوبان نمی پایند و روزگار بربقای آنان بخل می ورزد،بالاخره این پایه گاه را نیز در دی ماه 1360، از دست دادم و برای همیشه تکیه گاههای علمی وتربیتی من فروریخت، وآنچه موجب هراس بود پیش آمد.

                    ایتُهاالنَّفسُ أجمِلی جَزعا         إنّ الذّی تحذَرین قَدوقعا 

     چنانکه اشارت رفت این جانب درسال1351 ، به دانشکده ی ادبیات مشهد آمد و در طول مدت اشتغالش به تدریس دروس مختلف زبان و ادبیات عرب درسطوح و مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترای عربی و فارسی پرداخت و مسؤولیتی را جز مدیریت گروه و تدریس نپذیرفت.

     در دانشکده ی ادبیات از همان آغاز کار با شخصیتی ممتاز ، برجسته و دانشور چون شادروان دکترغلامحسین یوسفی آشنا شدم که مدیریت گروه را برعهده داشتند، دانش و مصاحبت و تجاربش برایم مغتنم بود و دلسوزی ها و راهنمایی هایش مفید و سودمند. یادش گرامی و نامش جاویدان باد.

      افزون برتدریس در دانشکده ی ادبیات مشهد، گاه و بی گاه با دانشکده ی الهیات دانشگاه فردوسی نیز همکاری کرده ام و از سال1372 به مدت مدید با دانشگاه تربیت مدرس درمقطع دکترا وکارشناسی ارشد زبان و ادبیات عرب و فارسی تهران به صورت استاد پروازی همکاری صمیمانه و پرتلاشی داشته ام و چند صباحی نیز با گروه عربی دانشگاه علّامه و الزهرا.

        درخلال این مدت از همان تاریخ در دانشگاه آزاد، گروه ادبیات فارسی ، مقطع ارشد و دکتری در کنار جمعی از استادان فرهیخته دروسی را عهده دار شدم و چون در تاریخ 1382 بازنشسته گشتم به عضویت تمام وقت آزاد مشهد درآمدم ، در سمینارها و محافل علمی متعدد شرکت نموده و سخنرانی هایی ایراد کرده ام، همچنین به مسافرت های تحقیقاتی پرداخته ؛و از سوی دیگر، کارهای پژوهشی و قلمی را در برخی از زمینه ها دنبال کرده ام که در ذیل مواردی را یادآوری       می شود:

الف-سمینارها:تحقیقات ایرانی-کنگره های شخصیتهایی چون سیبویه،طبری،ابن سکیت؛

ب-مسافرتها:فرصت مطالعاتی وحضور در دانشگاه کمبریج به مدت یازده ماه ،بهمن65-66

ج-آثار قلمی انتشار یافته و سایر اطلاعات.

      در سال 1382 با رتبه ی استادی بازنشسته شدم و به صورت عضو تمام وقت دانشگاه درآمدم و در مقاطع ارشد و دکتری به تدریس پرداختم . در طول این مدت خدمات دانشگاهی کارهای قلمی به صورت کتاب و مقاله انتشار یافته، که در ذیل به اختصار بدانها اشاره می رود:

آثار قلمی:

الف-چاپ شده:

1-سیبویه پیشوای نحویان (ترجمه)،به زبان عربی،ناشر دانشگاه فردوسی مشهد،1353.

2-دراسه ونقد فی مسائل بلاغیّه هامه، به زبان عربی ، انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی مشهد و سمت، چاپ سوم 1388.

3-التعریف بالمتنبّی من خلال شعاره ،به زبان عربی ،ناشر دانشگاه فردوسی مشهد ،1372.

4-مختارات من روائع الادب العربیه ،به زبان عربی ،سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها (سمت)،چاپ ششم 1391.

5-محاکمه ی انسان و حیوان، ناشر دانشگاه فردوسی مشهد ،1371.

6-پژوهشی در برخی از شیوه های قرآن کریم: (طرح تحقیقاتی برنده جایزه خوارزمی)

7-شرح الشّواهد الشّعریه فی جواهر البلاغه (طرح تحقیقاتی)

ب- آماده چاپ:

-گزینشی در برخی از مباحث نحوی

-تصحیح و تحقیق شرح “اشکنوانیه”.

فهرست مقالات و کارهای پژوهشی

1-بحثی در صحّت و سقم اشعار جاهلی، مجله ی علمی پژوهشی دانشگاه فردوسی مشهد شماره4 سال1350.

2-ابن العمید وآثار او، مجلّه ی علمی پژوهشی دانشگاه فردوسی مشهد، شماره3سال 1353.

3-بحثی انتقادی در نحو عربی ،مجله ی علمی پژوهشی دانشگاه فردوسی ،مشهد شماره1سال 1354

4-یادی از ابوالعلای معرّی ، مجله ی علمی پژوهشی دانشگاه فردوسی مشهد، شماره 1 سال1352.

5-با سیبویه در الکتاب ، مجله ی علمی پژوهشی دانشگاه فردوسی مشهد، شماره2 سال1353.

6-مقایسه ای بین ابوالعلای معرّی وخیام، مجلّه ی علمی پژوهشی دانشگاه فردوسی مشهد ،شماره4سال1356.

7-طغرائی آن طور که من او را از اشعارش می شناسم ،مجله ی علمی پژوهشی دانشگاه فردوسی مشهد ،شماره3 سال1357.

8-تأثیر لفظ و معنی در فصاحت، مجلّه ی علمی پژوهشی دانشگاه فردوسی مشهد ،شماره3سال1361.

9- نقدی بر کتابی در نقد نحو عربی،  مجلّه ی علمی پژوهشی دانشگاه فردوسی مشهد، شماره4سال1365.

10-اسلوب اشتغال در نقد و داوری ، مجلّه ی علمی پژوهشی دانشگاه فردوسی مشهد شماره78سال1366.

11-اسلوبهای ندا و نفی جنس در نقدوبررسی،  مجلّه ی علمی پژوهشی دانشگاه فردوسی مشهد، شماره83سال1367.

12-ویژگیهایی چند از تفسیر المیزان،  مجلّه ی علمی پژوهشی دانشگاه فردوسی مشهد ،شماره81سال1367.

13-تفسیر طبری در نقد و بررسی ، مجلّه ی علمی پژوهشی دانشگاه فردوسی مشهد ،شماره83سال1368.

14-لطایف و نکته های لغوی و بلاغی قرآن در «الکتاب سیبویه »، مجلّه ی علمی پژوهشی دانشگاه فردوسی مشهد، شماره83سال1368.

15-در حاشیه ی دو کتاب معروف از تفسیر قرآن کریم ، مجله ی علمی پژوهشی دانشگاه فردوسی مشهد ، شماره2 سال1365 .

16-حماسه سرایی در ادبیات عرب ،: مجله ی علمی پژوهشی دانشگاه فردوسی مشهد ،شماره23سال1370

17-شعر متنبی در خدمت رسالت فکری وی، مجله ی علمی پژوهشی دانشگاه فردوسی مشهد، شماره1و2سال1375.

18-با ابن سِکیّت در (اصلاح المنطق)و(الالفاظ) ،مجله ی علمی پژوهشی دانشگاه فردوسی مشهد ، شماره 4 سال1370.

19-دیداری تازه با خاقانی،  مجله ی علمی پژوهشی دانشگاه فردوسی مشهد ،شماره23 و122سال1377.

20-دیداری دیگر باخاقانی، مجله ی علمی پژوهشی دانشگاه فردوسی مشهد سال,1379  .

21-بُدِئت الکتابه بعبدالحمید و خُتِمَت بابن العمید :مجموعه مقالات چهارمین کنگره ی تحقیقات ایرانی ،شیراز 1353.

22-نقد مراجعی که به ابن العمید پرداخته اند : مجموعه مقالات سومین کنگره تحقیقات ایرانی ،تهران 1352.

23-نگاهی به داستان رستم و شغاد از خلال غررالسیر وشاهنامه فردوسی وترجمه بنداری، مجله علمی پژوهشی ادبیات دانشگاه تهران، شماره 1و2- 1356.

24-تجزیه و تحلیل و نقد و بررسی یکی از مدیحه های متنبی،مجله علمی پژوهشی ادبیات دانشگاه تهران، شماره 3و4سال 1368.

25-ابن لقمان فخرالدین ابراهیم ،دائره المعارف بزرگ اسلامی،ج/3.

26-«ابن خشاب» ابومحمد عبدالله، دائره المعارف بزرگ اسلامی،ج/4.

27-یادی از مَنفَلوتی ،نویسنده ی اجتماعی مصری، منتشردر یادنامه « کمال » شاعر معروف خراسان .

28-استاد ترجانی زاده و مقالاتش ،مجله ی دانشکده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی ،زمستان 1377.دانشگاه علامه، تهران.

29-استاد ترجانی زاده هم درس و دوست فاضل و شایسته ی ابویم ،کنگره ی فرزانگان کرد،سنندج ، 1393.

30- کتاب قاموس در نقدی تازه ، کنگره بین المللی بزرگداشت ششصدمین سال مجدالدین فیروز آبادی،شهریور1378و مجله ی دانشکده ادبیات فردوسی، زمستان 1382.

31-همسان اندیشی و وامگیری در ادبیات فارسی وعربی :سمینار بین المللی تاثیر متقابل ادبیات ایران وعرب ،آبان ماه 1380.

32-ادبیات قدیم در نگاهی نو،مجله ی دانشکده ی ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد ، بهار و زمستان1380.

33-لایه ها یا رویکردهای ادبیات قدیم، همایش نقد ادبی در قرن بیستم ،منعقد در دانشکده ادبیات وزبانهای خارجی دانشگاه تبریز13/7/82 (سخنرانی)

34-شکل پیل دیدم چون عمود،مجله ی ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد ،بهار و تابستان 1388

35-قاموس فیروز آبادی در بررسی وپژوهشی تازه، مجله ی ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد ،بهار و زمستان 1382.

36-همسان اندیشی و وامگیری در زبان فارسی و عربی ، سمینار بین المللی تاثیر متقابل ادبیات ایران و عرب ، آبان ماه 1380.

37-به یاد استادم عبدالهادی افخم داده ،فصلنامه ی ادبیات دانشگاه تربیت معلم آذربایجان-تبریز1383

38-واژه ی قسط وکاربرد های قرآنی آن :مجله ی علمی الهیات و معارف اسلامی دانشگاه شهید چمران اهواز شماره 1، 1379.

39- با فخر رازی در حل عبارتی غامض از تفسیرش، مجله ی علمی الهیات و معارف اسلامی دانشگاه شهید چمران اهواز شماره2، 1379.

40- حیات فردی و علمی نجم الائمه ، در آیینه ی پژوهش و نقد:(مقاله مشترک)مجله علمی پژوهشی انجمن ایرانی زبان و ادبیات عربی ، شماره 6 ،1385.

41- سقز مدینه تتربّع علی عرش من الجمال: مجله الاخاء ، شماره 62/1344.( به زبان عربی)

42- نظریه عبدالقاهر فی الاستعاره، مجله ی علمی ادبی انجمن اهل قلم کویت ، شماره …… رمضان 1400( به زبان عربی).

43- أسمَی المَبادئ لحرّیّة الإنسان فی القرآن الکریم،مجله ی علمی پژوهشی ، دانشکده ی ادبیات دانشگاه تهران ، پاییز ………….. ( به زبان عربی)

44- مع المتنبّی فی تحلیل قصیده رثائیه، مجله ی علمی پژوهشی ه، دانشکده ادبیات دانشگاه تهران ، پاییز1368 . ( به زبان عربی) 

45- رَحلَةٌ نقدیةٌ فی آثارالخطیب : سمینار بین المللی دانشگاه تبریز، 1381 (به زبان عربی)

46- جهود الایرانیین فی تواصل الثقافه الاسلامیه :  قرار بود در سمیناری منعقد در کشور مصر در سالهای قبل ایراد گردد که متاسفانه خود سمینار برگزار نشد0(به زبان عربی). درحال حاضر زیر چاپ است.

47-دنیای اسرارآمیز کلمات:مجله دانشکده ادبیات مشهد دانشگاه فردوسی، شماره 4 سال 1361.

48-نکته سنجی های زمخشری در کشاف: فصلنامه تخصصی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاداسلامی مشهد (علمی پژوهشی) شماره 3و4  1383. )یادآور می شود مطالب مقاله به صورت ایراد سخن در کنفرانس بین المللی جار الله زمخشری در عشق آباد ترکمنستان به سال 1382 ارائه گردیده است 0 )

49-در ترازو قراردادن نقدی به بهانه یادی: فصلنامه تخصّصی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد شماره 201 سال 1383 .

50- تخیلّ های خاقانی در معیار نقد:   ً      ً   شماره 5 ، سال 1384

51- تامّلی در صورتگریهای قرآنی:   ً      ً   شماره 4 تابستان 1384

52-تامّلی در برخی از فنون بلاغی:  ً     ً    شماره 6 بهار 1385.

53- ره آوردی از چند گام با همسفران خاموش: ً   ً شماره 7 و8 پاییز وزمستان 1384

54-توریه فنّ ادبی تامّل برانگیز:    ً    ً  شماره 10 تابستان 1385

55-شعر طُغرایی در ترازوی نقد:  ً     ً شماره 11 و12 پاییز و زمستان 1385

56-صعالیک یا آزادگان مطرود: ً    ً شماره 14 تابستان 1386

57-سپیده دم شعر عرب در غربت: ً    ً شماره 15و16 پاییز و زمستان1386

58-قرائتی تازه از جواهر البلاغه، مجله علمی پژوهشی انجمن زبان عربی دانشگاه تربیت مدرس تهران 0

59-کوه ،دیو در بند یا متفکر خردمند : ً    ً شماره 18 تابستان 1386

60- از رمز و راز نگینهای قرآنی …… ً     ً     شماره 23 پاییز 1388

61-کاهی بر تارهای مویی             ً        ً  شماره 24          1389

62-نقد راهی به تعمیق متن، وتفسیر بیتی از نظامی ً   ً                 شماره اخیر که زیر چاپ است .

63- تقابل موسی و فرعون در مثنوی،مقاله مشترک، مجله علمی پژوهشی دانشگاه تبریز،زمستان 1386 

64- فریاد وجدان ، ضمیمه ی کتاب “حبسیّه سرایی در ادب عربی از آغاز تا عصر حاضر “تألیف خانم دکتر آباد1380 .

65- اهمیّت دانش بلاغی

66- نویسندگی از عبدالحمید تا ابن العمید ، کنگره ی تحقیقات ایرانی ، شیراز 1353.

67- ادبیات قدیم در نقد و داوری ، همایش نقد ادبی در قرن بیستم ، تبریز 1382.

68- ابوالعلا معرّی و خیّام ، کنگره تحقیقات ایرانی، تبریز1355.

69-راز و رمزهایی از آیات قرآنی کنفرانس مرکز پژوهش های فرهنگ اسلامی ، شیراز1383.

70- تأملی در برخی از اشعار شاهنامه، فصلنامه تخصصی زبان و ادبیات فارسی، مشهد 1394.

 ویراستاری های علمی مبتنی بر اصرار صاحبان اثر؛یا مدیران فرهنگی:

1)ویراستاری علمی ترجمه ی فارسی ((فرهنگ عربی الرّائد)) به همت دکتر انزابی نژاد، در دو مجلّد.

2)ویراستاری علمی ادبی((منظر الانسان وفیات الأعیان)) همراه یاد آوریها و برخی حواشی. این کتاب به همّت خانم مدرّسی استاد دانشگاه ارومیّه تصحیح و تحشیه شده، و توسط دانشگاه مربوط در سال 1381 در 3مجلّد به چاپ رسیده است. در این جا تأسف خود را پنهان نمی دارم از خلل و نقصهایی که در زمینه ی این ویراستاری در چاپ کتاب پیش آمده، زیرا بر تصحیح فرم های چاپی آن نظارت نداشته ام.

3)ویراستاری علمی کتاب((ادبیّات زندان)) ونیز مقدمه ای،تألیف خانم دکتر آباد عضو هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد.

4)ویراستاری علمی کتاب((هنر و سبک های شعر عربی)) ترجمه خانم دکتر آباد عضو هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد.

5)ویراستاری علمی توأم با نظرات کتاب((دستور اللّغه)) تصحیح دکتر اردلان عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی.

6)ویراستاری علمی کتاب((فن ترجمه)) ترجمه دکتر عرب عضو هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد.

7)ویراستاری علمی کتاب«آشنایی با نقد ادبی معاصرعربی»تألیف خانم دکتر رجائی عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد

8)کتاب«زبان و ادبیات عربی از ایران تا مصر» تألیف دکتر حسن دادخواه عضو هیأت علمی دانشگاه شهید چمران.1389

عضویت درانجمن علمی زبان ادبیات عرب ، دانشگاه تربیت مدرس تهران ، از بدو تاسیس 1383 تا زمان حاضر. ادبیاتفارسی دکترمحمدفاضلی ادبیاتفارسیوعربی محمد فاضلی

نویسنده : خوجه سید سیدمحمدی

نمایش بیشتر

ســــۆزی میــــحڕاب

سایت ســــۆزی میــــحڕاب در آذرماه 1392 با همت جمعی از اهل قلم خوشنام و گمنام تاسیس شد ســــۆزی میــــحڕاب بدون جنجال و در اوج عملگرایی به ترویج مبانی میانه روی می پردازد ســــۆزی میــــحڕاب با هیچ جریان و هیچ احدی درگیری ندارد ســــۆزی میــــحڕاب رسالتی جز همزیستی و دگرپذیری ندارد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا