زنشبهات

زن در گفتمان روشنفکری دینی

با نگاهی گذرا به تارخ صدر اسلام ، به این حقیقت رهنمون می شویم که در جامعه مدنی نبوی ،زن تا حدود زیادی ، حقوق از دست رفته اش را به دست آورده و جایگاه و مقام والای خویش را بازیافت ،او تا قبل از اسلام از حقوق مسلم خویش محروم مانده بود و شان و جایگاه اجتماعی نداشت .

ظهور اسلام مایه برکت و امتیازهای بی سابقه ای برای زنان گردید .به قول یکی از مفسران ، زن از برکت اسلام ، مستقل و متکی به نفس شد، اراده و عمل او که تا ظهور اسلام به اراده مرد گره خورده بود روی پای خود ایستاد و مستقل شد و به مقامی رسید که دنیای قبل از اسلام ، با همه قدمتش و در تمامی ادوارش چنین مقامی به وی نداده بود . اسلام مقامی به زن داد که در هیچ یک از زوایای تاریخ گذشته بشر چنین مقامی برای او نخواهد یافت (المیزان/طباطبایی)

می توان گفت: حاجظ اولین فرد از میان دانشمندان مسلمان است که به برابری زن و مرد در نظام اسلامی تصریح کرده و معتقد است :

زنان در جامعه نبوی همراه مردان در مساجد شرکت می کردند ودر جامعه حضور می یافتند.

اما امروزه موقعیت زنان با آنچه در زمان پیامبر صلی الله علیه و سلم رواج یافت تا حدود زیادی متفاوت شده است .از بدیهیات تاریخ است که قانون مداری ، پس از مدت کوتاهی جای خود را به خود محوری داد و استبداد فردی کم کم رخ نمود .

از انجا که قبل از ظهور اسلام ، بیشتر جوامع مرد سالار بودند ، برخی دانشوران اسلامی متاثر از آن جوامع ، علی رغم دستورهای اسلامی متون دینی را با ذهنیت مرد سالارانه تفسیر کردند ؛ از طرفی دیگر ، فرهنگ اسلامی در تعامل با تمدن های روم و ایران که همه مرد سالار بودند ، خلوص خود را از دست داد .

پس از آنکه اسلام ، جایگاه معرفتی و حقوقی زن و مرد را یکسان قرار داد و پیامبرصلی الله علیه و سلم جامعه اش را بر همین شالوده استوار نمود ، نوعی تصور سلبی در این وضعیت پدیدار شد که بر دو عامل استوار بوده ، اینکه رویکرد مردم به احکام پیشرفته شریعت روبه سستی نهاده و دیگر تاثیر افکار و عاداتی که در جوامع دیگر به جامعه اسلامی هجوم آورد .که نتیجه این دو عامل نگرشی است که زن مسلمان را به تمتعات جنسی ، بارداری ،تولید مثل و….محدود کردو موجب شد که زن در کرامت انسانی پست تر از مرد شناخته شود و از آزادی و دخالت در مسائل اجتماعی و حق تعلیم و تعلم محروم بماند ؛ در صورتی که این دیدگاه ، مخالف تفکر اسلام است .

به همین سبب ، موقعیت عینی زن در جامعه اسلامی با آنچه که کتاب و سنت ترسیم کرده کاملا متفاوت است، پس وظیفه مسلمانان به عنوان مالکان برترین میراث دینی آن است که فهم دینی را از رسوبات فرهنگ های جاهلی و سنت های غلط بپیرایند .

تصویری که از  زن در جوامع اسلامی عرضه می شود و نحوه نگرش و برخورد با تشخیص و منزلت او ، همه گویای این مطلب است که انحرافی صورت گرفته است، به این معنا که برخی از احکام دینی با آداب و سنت های ناصوابی که بعضی ریشه در جاهلیت نخستین   دارد ، در آمیخته است .پیرایش فهم دینی و تصحیح آن ، تکلیف و و ظیفه ای مهم تلقی می شود .

*فهم درست از شریعت

نگرش کلی ما در فهم شریعت ، موثر است ، اینکه  محدودیت ها را اصل و قانون تلقی کنیم یا تبصره و استثنا ، به طور مسلم اگر به عنوان اصل ، به محدودیت ها بنگریم ، نتیجه ای جز تنگ نظری و احیانا بدعت به دنبال نخواهد داشت ؛ چون در این صورت ، مواردی که شرع ، سکوت نموده ، جزء محدودیت ها شمرده می شود . در مقابل ، اگر محدودیت ها ، استثنایی بر قوانین شرعی به شمار بیاید ، حدی که شرع مقرر نکرده است ، ما نیز قائل نمی شویم .

به هرحال اساس تفکر و اندیشه بر ملاک حق و حق بینی باید استوار شده باشد تا اسلام را آنگونه که هست، بشناسیم و بدان عمل نماییم نه آنگونه که می پسندیم.

آنچه به نام دین بر زن تحمیل می شود ، باورهای ناصحیح است که سبب اختلاط فرهنگ و دین می شود . ازدواج تحمیلی ، خشونت علیه زنان ، دادن نقش های تحمیلی ،تحمل کارهای منزل یا خارج از منزل و … همه جلوه هایی از این فرهنگ غلط است . پس بالا بردن سطح فهم جوامع درباره دین و احکام دینی و جداسازی احکام ناب اسلامی از باورهای عادت و عرف های غیر دینی ، وظیفه ای مهم و حیاتی است که بر دوش اصلاح گران مسلمان و فرهیختگان ، سنگینی می کند .

*دیدگاه افراطی(تجر و جمود)

یکی از واقعیت های جوامع مختلف به ویژه اسلامی، دیدگاه های افراطی و گرایش های نادرستی است که به عنوان عرف اسلامی ، درباره مسائل زنان رواج داشته و زن را از برخی حقوق انسانی اش محروم کرده است .تبین ابعاد ناهنجاری ها و اثرات سوئی که بر این نوع نگرش ها مترتب است به سادگی امکان پذیر نمی باشد، زیرا بسیاری از مصادیق های این مساله ، ارزش تلقی می شود ، البته این مهم از منظر دانشوران مخفی نمانده است و بارها در خصوص آن هشدار داده اند .

این باور که زن فقط در کنج خانه محبوس بماند و حتی با حفظ حریم و رعایت عفاف هم ، از علم و هر کمالی الزاما محروم شود و کاری جز اطفای شهوت مرد و خدمتکاری او را نداشته باشد ؛ علاوه بر اینکه با اسلام مغایرت دارد به ضرر عواطف انسانی نیز است .

خطرناک تر  از این ها ، دین داران منحرف شده و کج سلیقه خشک مدهب اند ؛ این گروه ، علاوه بر این که عواطف انسانی شان تحت الشعاع دین قرار گرفته و تحت تاثیر مستقل افتاده است ، نیروی دین به حکم این که منحرف شده اثر خود را نمی بخشد و از طرف دیگر ، چون زایل نشده و به صورت انحرافی کار می کند ، به همان قدرت که مقتضای نیروی دین است ، فعال می باشد . تاریخ نشان می دهد که بی رحمانه ترین جنگ ها کشتارها و شکنجه ها را این گروه انجام داده اند ؛ روشن است در حاکمیت نظام دینی، می توان نمودهای کاملا خرافی این سناهای غیر اصیل را محو کرد ؛ طرح بی سواد ماندن زن ، به عنوان سنت اسلامی ،حتی از طرف اندیشوران جامعه ، یکی از مظاهر این نگرش افراطی است .تاریخ نشان می دهد که بی رحمانه ترین جنگ ها کشتارها و شکنجه ها را این گروه انجام داده اند ؛ روشن است در حاکمیت نظام دینی، می توان نمودهای کاملا خرافی این سناهای غیر اصیل را محو کرد ؛ طرح بی سواد ماندن زن ، به عنوان سنت اسلامی ،حتی از طرف اندیشوران جامعه ، یکی از مظاهر این نگرش افراطی است .

امام غزالی در کتاب (تحریر المراه) آورده است :

” مسلمانان در برخورد با زن ، از مسیر تعالیم شریعت اسلام منحرف گشته اند و روایات مجعول و مدسوس در میان آنان گسترش یافته است ؛ از این رو ، زن مسلمان به ورطه جهل و غفلت از دین و دنیا سقوط کرده است . آموزش زنان گناه بزرگ شمرده می شود ، رفتن به مسجد ممنوع است و آگاهی زن درباره اوضاع فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی امری بعید تلقی می شود .

در حقیقت این روزگار تداوم عصر جاهلیت است و متاسفانه امت های اسلامی نیز در عرصه های دانش و تربیت هنوز راه گذشتگان را می پیمایند و مظاهر ستم و رفتارهای ظالمانه بر آنان سایه افکنده است ؛ زن به لخاظ آماری ، نیمی از پیکره اجتماع است، اما از نظر نقش و میزان اثر گذاری بر همسر ، فرزندان و محیط خود فراتر از نیم است .این در حالی است که وی  همواره گرفتار نگرش های افراطی و تفریطی بوده و رفتار عادلانه رد کمتر تجربه کرده است . با وجود تلاشهای پیگیر متفکران و شخصیت های علمی – مذهبی که برای زدودن این افکار انحرافی صورت گرفته است، هنوز هم بسیاری از پندارهای غلط در افکار ملتهای مسلمان ارزش های دینی تلقی می شود ، حتی در برخی موارد ،  زیرا ساخت روابط اجتماعی و تعیین اختیارات و حقوق زن و مرد در درون خانواده و جامعه ، همین سنت ها و عادات های غیر اصیل است.

این واقعیت تلخ را باید پذیرفت که فرهنگ عمومی بسیاری از جامعه ها ، حتی قشر تحصیل کرده و اندیشور جامعه متاثر از نگرش افراطی است ؛ آنان معتقدند : انجام کارهای منزل از قبیل آشپزی ، نظافت و…  از وظایف حتمی زن است ، از این رو سرپیچی زن از این کارها ، چه بسا منجر به فروپاشی خانواده می شود . متاسفانه افرادی نیز هستند که حقوق زن را  در مرحله تئوری پذیرفته اند ، اما در مرحله عمل ، آنان را از حقوق مسلمی که اسلام برای آنها قرار داده است محروم می کنند .

ار منظر اسلام ، انجام دادن کارهای خانه یک ارزش اختلافی و از سر عشق به همسر و فرزندان و به منظور سازماندهی خانواده صورت می گیرد ؛ از این رو ، زن می تواند از اجرای امور منزل خودداری کند ، یا در ازای آن حقوق و پاداش درخواست نماید .

یکی دیگر از مصداق های نگرش افراطی این است که در عرف متشرعان ، شوهر نباید میان جمع ، اسم همسرش را بر زبان آورد ؛ در حالی که خاستگاه این مطلب ، تعصب های نابجاست و به هیچ وجه شریعت اسلام حتی به عنوان توصیه اخلاقی ، بدان نپرداخته است ، چنانچه پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم در گفتگوهای خود و در میان اصحاب با احترام و علاقه اسم همسر خود را به میان می آورد.

*روشنفکری در مقابل متحجران

در مقابل متحجرانی که زن را از مسلم ترین حقوق انسانی خود محروم کرده و می کوشیدند با نام دین و ارزش های دینی ، حیطه مشارکت او را بیش از بیش محدود کنند ، گروه های افراطی دیگری نیز هستند که زنان را به آزادی بی حد و مرز دعوت می کنند و با گسترش فرهنگ بی بند و باری خواهان سقوط اخلاقی جامعه اند . این دسته ، گوهر و جودی زن را در خدمت امیال و خواهش های نفسانی خویش در آورده اند و گاهی از آن ، در جهت منافع سیاسی خود استفاده می کنند و ناهنجاری های غرب را به عنوان نشانه های تمدن رواج می دهند ؛ بدین ترتیب ، پوشش زنان و حریم های موجود بین زن و مرد ، اولین خاک ریزی است که مورد تهاجم قرار داده اند ، زیرا تا زمانی که این ارزش ها در جامعه رواج دارد تسخیر افکار و اعتقادهای افراد جامعه امکان پذیر نیست .

در حقیقت روشنفکران بیمار ، مُرَوج افکار جنبش های فمینستی هستند؛ آنان تحت لوای نواندیشی و تجدد خواهی ، ارزش های مکتبی و فرهنگی را زیر سوال می برند و آنها را عامل رکود و عقب ماندگی زنان می دانند و با طرح شبهه هایی پیرامون نظام حقوقی اسلام در باره زن ، روند استحاله فرهنگ خودی جوامع اسلامی را تسریع می کنند. وجود عادت ها و سنت های خرافاتی و غیر اصیل که به عنوان دین و مکتب ، رواج یافته است زمینه را برای اقدام های دین ستیزان و مروجان فرهنگ بیگانه فراهم کرده است ؛ بویژه اینکه جوامع اسلامی امروزه از خلا روشنفکران اصیل دینی رنج می برند ؛ بسیاری از روشنفکران جوامع اسلامی که برای اصلاح وضعیت زنان پیش گام اند ، دانشجویانی بودند که به اروپا اعزام شده و آداب و رسوم اجتماعی غرب را همراه با احساس شیفتگی و اعجاب با خود آورده  بودند.

در فضایی که روشنفکرانی متاثر از فرهنگ اروپایی بر صحفه های روزنامه ها ، از تعالی فرهنگ بیگانه سخن می راندند ، صاحبنظرانی نیز بودند که زنان را به حفظ حدود الهی و پرهیز از اختلاط با مردان ، دعوت می کردند و عطش و شیفتگی به آزادی توام با بی بندو باری ، خللی در افکار شان به وجود نمی آورد ، محمد عبده و ملک حنفی ناصح از آن جمله اند .

محمد عبده برخلاف دیگران به آموزش زنان در درجه نخست اهمیت نمی دهد؛ بلکه بهبود وضع زنان در احوال شخصی ، پیوند زناشویی و محدودیت طلاق را از مسائل دست اول آنان می داند و از اصلاحگران می خواهد همه توان خود را در این جهت صرف کنند . دعوت اصلاحگرایانه محمد عبده ، از منبع پرفیض دین سرچشمه گرفته است ؛ نظریه ها و گفتارش در باب شخصیت زن ، برگرفته از آیات کریمه قرآن است ؛ تمامی آرای او درباره زن و مسائل مربوط به وی به تحول های عصر خود پاسخی مثبت می دهد و تفسیر جدیدی از مساله زن را در متون اسلامی دنبال می کند و از سطحی نگری که در عصر انحطاط وجود داشت پرهیز می نماید ؛ همچنین مساوات زن و مرد را در همه حقوق به اثبات می رساند و این صنف را در هویت انسانی ، برابر و همسان مردان می داند ، لذا سزاوار نمی بیند که یکی ، دیگری را در خدمت خود بکار گیرد.

رشید رضا در المنار می نویسد :

اسلام همه حقوق انسانی را اعم از دینی ، مدنی و مالی به زن بخشیده است و پذیرش احکام شر یعت ، ضامن مصلحت بشر و مخالفت با آن موجب خسران و زیان است ؛ پس محور مصلحت بشر رعایت مصالح زن است، چرا که تباهی او فساد جامعه را در پی دارد ؛ همچنین او می کوشند صلاحیت اسلام را برای ساماندهی حیات بشر در هر عصری به اثبات برسانند و نقش زن را در ساختار تمدن جدید آشکار سازد و مساوات زن و مرد را در پرتو درک منطقی قرآن بنمایانند .

ملک خنفی ناصف، معاصر محمد عبده است ؛ وی در زمینه اصلاحات، سبک اعتدال را دنبال کرده است.

یکی از نویسندگان در این باره می گوید : مساله زن را باید از دید زنان مطرح کرد نه مردان ، یعنی حق و عدالت را مد نظر گرفته و همین امر سبب شده که او مسائل را در حد اعتدال ، مطلوب بداند . هدفی که ملک خنفی ناصف از اصلاحات دنبال می کرد ، این بود که بهبود وضع زن را مدنظر داشته و معتقد بود: حقوقی که اسلام به زن داده است ولی مرد در دوره جمودگرایی بدان اجحاف کرده است ، باید به زن باز پس داده شود .خانم حنفی به آموزش زنان بها داده و حفظ کیان خانواده را نیز مهم ترین وظیفه تلقی می کند ، ملک به تبعیت از محمد عبده بهره گیری از دانش غرب و پیشرفت  آنان را با حفظ آداب و عادات اسلامی جایز می داند

وی نخستین زنی است که برای بهبود وضع زنان منشوری تدوین کرد که بر این منوال است:

۱- دین صحیح قرآن و سنت را باید به دختران آموخت.

۲- اداره منزل ، کودک یاری و کمک های اولیه را باید به دختران به صورت تئوری و عملی ، آموزش داد.

۳-آموزش ابتدایی دختر و پسر در هر سطح و طبقه اجتماعی که باشند ، اجباری شود .

۴-تعدادی از دختران و زنان را در فنون پزشکی و معلمی تا مراتب عالی باید تربیت کرد تا زنان در این زمینه ها خود کفا شوند .

۵- هرکس مایل باشد باید بتواند مدارج عالی را طی کند .

۶-زنان لازم است حدود حجاب را رعایت کنند .

او زن و مرد را دو قطب معارض و مقابل یکدیگر نمی داند ، بلکه هر یک را مکمل دیگری می شمارد و نیز قیومیت مرد را به تسلط و تحکم وی تفسیر نمی کند؛ بلکه آن را نوعی نظارت می داند که موجب دوام و بقای خانواده است .

پس با مراجعه به کتاب و سنت می توان افکار مسلمانان را در باره شخصیت و جایگاه زن تصحیح کرد ؛ البته بایستی در درجه نخست تصور زن به هویت خویش را مورد بازبینی و دوباره اندیشی قرار داد . توجه به این که زن انسانی با کرامت است ، بنی آدم شامل زن و مرد می شود ، زن در حدود تعزیرات ، مجازات و پاداش همسان مرد است، وی شخصیتی مستقل دارد ، از حق انتخاب همسر برخوردار است ،توان تحصیلات عالیه حق اوست و داشتن شغل مناسب و دلخواه حق مسلم اوست ، او انسان کاملی است که در زندگی خانوادگی شریک مرد است نه ابزار جنسی اش . از این رو خداوند زن و شوهر را لباش یکدیگر دانسته (هن لباس لکم و انتم لباس لهن).بقره ۱۸۷

به هرحال با شناخت این تحول ها و دوری از تعصب و یک سو نگری ، می توان در مسیر اصلاحات ، گامی موثر و سازنده برداشت و گرنه ممکن است موجبات تباهی فرهنگ مسلمانان فراهم شود .

تهیه و تنظیم : بیان عزیزی / پاوه اسفند ۹۷

از طريق
بیان عزیزی
منبع
sozimihrab
نمایش بیشتر

بیان عزیزی

استان کرمانشاه - پاوه مترجم - نویسنده

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا