اندیشه

سخنی با دعوتگران

 

 إن الْحَمْد لِلَّهِ، نَحْمَدُهُ وَنَسْتَعِینُهُ وَنَسْتَغْفِرُهُ، وَنَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ شُرُورِ أَنْفُسِنَا، وَمِنْ سَیِّئَاتِ أَعْمَالِنَا، مَنْ یَهْدِهِ اللَّهُ فَلَا مُضِلَّ لَهُ، وَمَنْ یُضْلِلِ فَلَا هَادِیَ لَهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ، وَأَشْهَدُ أن محمدًا عبده ورسوله.أما بعد؛

امروزه از گوشه و کنار جهان شنیده می شود که اسلام گرایی مانند موجی خروشان تمام عالم، بویژه ممالک اسلامی را در بر گرفته است این موج خروشان پدیده ای تصادفی نیست که به طور ناگهانی به وجود آمده باشد بلکه نتیجه مجاهدتها و مبارزات مسلمانانی است که به پا خواسته و با تلاشی خستگی ناپذیر در جهت احیای تفکر اصیل اسلامی به مبارزه پرداخته اند.

اکنون که مکاتب ساختگی امتحان خود را پس داده و علی رغم فشار و خفقان موفق به تحمیل خویش به جوامع بشری نشده اند، اسلام گرایی شدت بیشتری گرفته است.

راه دعوت اسلامی راه یگانه‌ا ی است. پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم اصحاب بزرگوارش و همچنین داعیان سلف، آن را قبلا پیموده‌اند حال نوبت ماست که با پشتکار فردی و جمعی و توفیق خداوندی، بار این دعوت را بر دوش کشیم. پس قدرت«وحدت» و قدرت «عقیده» یکجا جمع شده و جماعت آنها، تبدیل به جماعتی الگو شده که باید عقایدش را اعلان و«دعوتش» را یاری نمود و اگر چه تمام اهل زمین علیه آن جمع شوند.

۱ـ هدف: بزرگترین و نهایی‌ترین هدفی که باید سعی درنیل آن داشته باشیم خداوند است. جز او هر چیزی در دنیا فاقد ارزش حقیقی است، ما به او ایمان آورده و او را همه چیز زندگیمان می دانیم. آنطور که سزاوار او است او را عبادت می کنیم و رضایت او را در کلیه اعمال و رفتارمان در‌خواست می‌کنیم و با اخلاص راستین، و آمادگی کامل و یقینی حقانی این مسیر را ادامه می دهیم، زیرا سعادت، هدایت و رستگاری در تمام معنا را در آن می بیننیم. «فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّی لَکُم مِّنْهُ نَذِیرٌ مُّبِینٌ» [ذاریات:۵۰] (به خداوند پناه ببرید همانا من ترساننده ای مبین برای شما هستم.)

۲ـ وظیفه: وظیفه، بسیار بزرگ و با عظمت است زیرا سعادت دنیوی و ارشاد کل جامعه بشری را به سوی تعالیم صالح اسلام در بر می گیرد. تعالیمی که جز به وسیله آن به سعادت رسیدن جوامع بشری غیر ممکن است همانگونه که این دعوت مخصوص یک سرزمین، یا ملیت خاصی نیست، این دعوتی است برای تمام مردم دنیا که تمام جوانب حیات بشری را به منظور اصلاح و اسعاد کلیه جوامع آن، شامل می گردد. و چون رسول خدا صلی الله علیه وسلم رحمتی برای تمامی عالمیان است بنابراین دعوت حقانی حتی به جامعه بشری نیز محدود نمی گردد.

۳ـ پاداش: پاداشی وصف ناپذیر که کلیه لذات و نعمات دنیوی اعم از چیرگی و پادشاهی و متاعهای موقتی در مقابل آن بسیار حقیر و ناچیز هستند. جزای این رهروان راه حق، بهشتی است که عرض آنها به اندازه آسمانها و زمین است، در این جنات نعمتهایی وجود دارد که نه چشمی دیده و نه گوشی چیزی در مورد آنها شنیده است، و در قلب هیچ انسانی آرزوی نیل به چنین نعمتهایی خطور نکرده است «وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَکْبَرُ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ» [توبه:۷۲] رضایت مندی خداوند از همه بزرگتر است و این رضایت مندی رستگاریی با عظمت است.

 

آری دوستان و مجاهدان راه دعوت، این را بدانیم که هر نوع دعوتی ناگزیر از طی سه مرحله است:

مراحل سه گانه دعوت

 

۱- مرحله تبلیغ: شناساندن و بشارت دادن فکری و رساندن آن به طبقات و اقشار مختلف مردم.

۲- مرحله تکوین: و آن عبارت است از انتخاب و آماده ساختن سربازان در میان دعوت شدگان و تربیت نمودن آنان.

۳- مرحله اجراء عمل و نتیجه گیری.

چه بسا این مراحل همزمان و در کنار یکدیگر صورت پذیرند یعنی در جامعه تبلیغ شود اشخاص مستعد از میان دعوت شدگان انتخاب شده و به میدان بروند که بدیهی است پس از این مرحله اجراء و نتیجه گیری بخودی خود صورت می گیرد و یا باید دانست که به تحقق پیوستن هیچکدام از این مراحل (به روش ایده آل) بدون طی این مراحل و ترتیبات ممکن نیست.

پس به خاطر سپردن دو اصل مهم برای هر دعوت کننده ای ضروری است:

۱ـ تکوین: بدون شناخت و فهم صحیح نمی تواند به خوبی انجام گیرد.

۲ـ مرحله اجرا نیز بدون تربیت و تکوین دقیق به خوبی عملی نیست.

بر دعوت کننده لازم است که به خصوصیات و صفاتی متصف شده و به روشهای صحیح بر دعوت خویش التزام نماید:

صفات دعوتگر

اولا: از اولی ترین این صفات که باید دعوت کننده مد نظر داشته باشد این است که وی باید الگوی نیکو از لحاظ عمل به اسلامی که مردم را به سوی آن دعوت می کند باشد و به وظایف و ارکان آن عمل نماید.

ثانیا: اخلاص، اخلاص داعی و آمادگی‌اش برای بندگی خداوند و نشر دعوت الهی، عاملی مهم در تأثیر دعوت بر قلوب آنان است که به وسیله وی دعوت می شوند.

ثالثا: دعوت کننده مسلمان امروزه باید اطلاعات وسیعی در زمینه وقایع و حوادث و جاهای مختلف داشته باشد. تا بتواند مسائل را به خوبی مو شکافی نموده و اسلام را با بهترین روش که مردم را به سوی خویش جذب کرده بر آنها تأثیر بگذارد و همچنین مسائل و مشکلات بشر را حل نماید وسرانجام به اجتماع فایده برساند، «ادْعُ إِلِى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ» [نحل:۱۲۵] « با پند واندرز نیکو و به روشی حکیمانه به سوی پروردگارت (مردم را) دعوت کن و با بهترین روش ممکن با آنان جدال کن».

رابعا: و همچنین بر دعوت کننده لازم است که میزان درک اشخاص که آنها را به سوی الله دعوت می کند را در نظر گرفته و با مردم به اندازه درکشان صحبت نماید.

خامسا: بر دعوت کننده لازم است که تکالیف و دستورات دعوت به سوی خدا را بدون اینکه حاصل و نتایج کار در مسیرش کمترین تأثیری بگذارد، ادا نماید. اگر خداوند به او فتح و پیروزی عطا نمود و یا اینکه مردم دعوتش را پذیرفتند مغرور نشود. همچنین اگر غیر از عده ی قلیل اشخاص دیگر دعوتش را نپذیرفتند و دعوت شدگان به آزار و اذیتش پرداختند، نباید مأیوس شده و از ادامه راهش انصراف نماید. بجاست که در اینجا سخنی از امام حسن البنا (رحمه الله) در این زمینه یادآور شویم که می‌فرماید: (کونوا مع الناس کالشجره؛ یرمون بالحجر و یرمیهم بالثمر) با مردم به مانند درخت باشید، وقتی که به طرفش سنگ پرتاب کنند او با میوه جوابشان را می دهد.

* ای برادر! ای مبارز راه دعوت! ای کسیکه جان و مالت را در این راه صرف نموده‌ای! تو برای دو هدف مبارزه می کنی پیروزی و ادای وظیفه. پس اگر در حیات، خودت نتوانستی اولی را به دست آوری مطمئن باش که دومی را از دست نداده ای.

* ای برادر! ای کسیکه در سنگر دعوت ایستاده‌ای و خستگی را به خود جای نمی‌دهی!

داعی مسلمان در هر قلبی سفارتی دارد، محبوب قلبها و آرامش جانهاست. حضورش مایه ی انس مردم است و قدومش باعث وجد و سرور ارواح. انجمن ها را با وجودش شادمان و مسرور می گرداند. و اقشار و طبقات مختلف بر عشق دیدارش می شتابد و امت مسلمه غائبانه با دعاهایش آنان را می نوازد.

* ای برادر! داعی در برابر بحرانها و ناکامی ها و حوادث ناگوار شکیباست.

گرسنه می‌شود اما صبر می کند، دشنام می شنود ولی در می گذرد. تازیانه می خورد اما دم بر نمی آورد.

* ای برادر! داعی میراث بر صبر انبیاست.

* ای برادر! آیا راهروان پیامبران و اصحاب نیستیم؟؟

آیا سیرت آنها را بررسی نموده ای حضرت نوح (علیه السلام) توبیخ و سرزنش می شود و حضرت صالح (علیه السلام) متهم به دروغگویی و شرارت.

هود (علیه السلام) را با قهر و اجبار فرو کوبیدند، زکریا (علیه السلام) را با اره ها از هم جدا کردند. یحیی (علیه السلام) سر بریده شد. بر موسی (علیه السلام) عرصه فرار تنگ آمد. عیسی (علیه السلام) دامنگیر فقر و نداری شد. و محمد صلی الله علیه وسلم چون در آزمون ابتلاءات و سختی ها قرار گرفت صبر نمود و چون نعمت داده شد سپاس خداوند را به جای آورد.

* ای برادر! مبلغ باید دریایی از علم و دانش و دانشنامه باشد. مبلغ باید سخنرانی تیز هوش که کلمات را چون بمبی و حروف را بسان شهابی فرو می ریزد و جملات را همچون آتشفشانی تا مسافت ها به سوی مقصد شلیک می نماید.

 در آخر یادآور می‌شویم که خداوند عزوجل بر رسولش صلی الله علیه وسلم می فرماید: «فَبِمَا رَحْمَهٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ » [آل عمران:۱۵۹] «مردم به دامانی مهربان و رویی خوش و با گذشت نیاز دارند. و به کسی نیاز دارند که غم آنها را به دوش بکشد.»

لذا پیامبر صلی الله علیه وسلم هیچوقت به خاطر خودش بر کسی خشم نگرفت و به علت ضعف بشری یارانش نرنجید هر چه در اختیار داشت از آنها دریغ نکرد.

 

لایق جوانمیری

منابع:

  1. طریق الدعوه: مصطفی مشهور
  2. عایض القرنی
  3. تفسیر فی ظلال القرآن

منبع http://ziyaei.com

نمایش بیشتر

ســــۆزی میــــحڕاب

سایت ســــۆزی میــــحڕاب در آذرماه 1392 با همت جمعی از اهل قلم خوشنام و گمنام تاسیس شد ســــۆزی میــــحڕاب بدون جنجال و در اوج عملگرایی به ترویج مبانی میانه روی می پردازد ســــۆزی میــــحڕاب با هیچ جریان و هیچ احدی درگیری ندارد ســــۆزی میــــحڕاب رسالتی جز همزیستی و دگرپذیری ندارد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا