تاریخشخصیت ها

سلطان عبدالحمید دوم

سلطان عبدالحمید دوم ، سی و پنجمین سلطان خلافت عثمانی ، در سال ۱۹۱۸ میلادی وفات یافت ، حقیقت اینست که خلافت عثمانی مدت چندین قرن حامل و حامی اسلام بود ، بی انصافیست اگر تاریخ این خلافت با عظمت را در صد سال اخیرش منحصر نماییم ، که در این مدت آنچه دچار حکومتهای ضعیف و سست می شود دچار وی نیز گردید و قربانی اشتباهات کشنده خود شده و به نچیری از پا درآمده برای زیاده خواهیهای اروپا که چشم طمع به اراضی این مرد بیمار ( اصطلاح رایج برای خلافت ضعیف شده ) دوخته بود مبدل گشت !

سلطان عبدالحمید شخصی برجسته و با شهامت بوده و تنها مشکلی که داشت این بود که حکومتی در شرف فروپاشی و از داخل پوسیده را به دست گرفته و تقصیری هم در وضعیت موجود نداشت ، تاریخ همواره این موضع فراموش نشدنی وی را بیاد می آورد ، آنروز که تیودور هرتزل به او پیشنهاد می کند : که در مقابل بخشودگی کلیه بدهیهای خلافت ، در سرزمین فلسطین مکانی برای یهودیان اختصاص دهد ، که سلطان عبدالحمید در پاسخ به او می گوید : من نمیتوانم به فروش یک وجب از این خاک نیز ، رضایت دهم ، زیرا این سرزمین ملک شخصی بنده نیست که بتوانم از آن صرف نظر کنم ، بلکه این زمین ملک تمام امت اسلام می باشد و اگر لاشه ام را تکه تکه کنید هرگز یک وجب از خاک فلسطین را نیز به هیچ احدی واگذار نخواهم کرد !

کسانیکه که اعتقاد دارند مردم ضرورتا با رؤسای حکومت وقت ، هم نوا و هم عقیده نیستند ، به زندگی سلطان عبدالحمید استدلال می کنند ، زیرا ایشان تفاوت زیادی حتی با حواشی خود و دست اندرکاران حکومتی تحت نفوز حزب اتحاد و ترقی به رهبری کمال اتا ترک دست نشانده غرب و نژاد پرستان ترک نیز داشته است ، چه ، تا آن زمان خلافت بر اساس اصل برابری میان اقوام و طوایف و رنگهای گوناگون بر مردم حکومت کرده بود ، اما سرانجام نتوانست جسد بیمار حکومت خود را مداوا نموده و عاقبت به فرو پاشی خلافت چند قرن تن داد ، تمام آنچه که به عنوان دستاورد از خود بر جای گذاشت ، موضع شرافتمندانه سلطان عبدالحمید در قبال فلسطین بود !

آن کسانی هم که معتقدند : عادات و باورهای سران حکومتی بطور حتمی بر مردم تاثیر گذار خواهد بود ، عمر بن عبدالعزیز را به عنوان مثال ذکر کرده و در واقع سخن ماندگار ابن کثیر را دوباره می کنند ، که در البدایه و النهایه خود گفته است :

ولید بن عبدالملک به ساخت و ساز و ساختمانهای مجلل علاقه داشت ، بدین خاطر مردم نیز در دوران خلافت وی به هنگام ملاقات یکدیگر قبل از هر چیز از وضعیت ساختمان و منزل خود و دیگران سخن به میان می آوردند !

ولی در زمان برادرش سلیمان بن عبدالملک با توجه به اینکه خودش علاقمند عیش و نوش و تعدد زوجات و غیره بوده است ، مردم آنزمان نیز به تبع وی در هر مجلسی از همدیگر جویا شده : دارای چند همسر هستی؟ چند عدد جاریه در منزلت مشغول خدمتگذاری می باشند ؟!

اما در دوران حکومت دادگرانه عمر بن عبدالعزیز ( رح ) با پیروی و تاثیر پذیری از ایشان ، ورد زبان و پرس و جوی مردم از همدیگر ، قبل از هر چیز ، در خصوص قرائت قرآن ، نماز و عبادات گوناگون بوده است ، بدین صورت که : روزانه چه تعداد اذکار و اوراد می خوانی ؟ هر روز چقدر قرآن تلاوت می کنی ؟ دیشب چند رکعت نماز خواندی ؟ !

نویسنده : ادهم شرقاوی
مترجم : امید سلیمانی ـــ بانه

از طريق
امید سلیمانی
منبع
سوزی میحراب
نمایش بیشتر

امید سلیمانی

# استان کردستان- بانه @@ فعال دینی و اجتماعی @@ نویسنده و مترجم

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا