اصول

سنگسار و رجم ؛ بدعتی شوم(7-1)

نویسنده: حمید مهدوی
زلال رحمت دین الهی هرگاه از مجرای سلیقه های مطلق مآب آدمی یا تقلید تحقیق نمای مدعیان فضل و فتانت به کام مردم تشنه حقیقت و هدایت رسیده، فرجامی جز تلخ کامی و تنفر نداشته است!
گمانی نیست که بنای دین الهی بر پایه مهر بی شائبه استوار است و هیچ یک از قوانین کیفری آن به منظور کینه توزی و تشفی خاطر وضع نشده اند، بلکه تمامی احکامِ «حدّی» و «تعزیری» دین اسلام برای حصول مقصودی است که مصلحت و نیک روزی انسان را در پی دارد .
صاحب المبسوط این واقعیت را چنین بیان می کند:« سیاسات مشروعه لمصالح تعود إلى العباد کالقصاص لصیانه النفوس وحد الزنى لصیانه الأنساب والفرش وحد السرقه لصیانه الأموال وحد القذف لصیانه الأعراض وحد الخمر لصیانه العقول وبالإصرار على الکفر یکون محاربا للمسلمین فیقتل لدفع المحاربه»[شمس الدین سرخسی، الفقه المبسوط،ص۱۸۷](مجازات های شرعی ای که دردنیا اِعمال می شود ، به منظور حفظ مصالح مردم است ، مانند: قصاص برای حفظ جان و حد زنا برای حفاظت از نسل و ناموس، و حد سرقت به منظور حراست از اموال و حد قذف(تهمت ناموسی) به خاطر حفظ آبرو و حد نوشیدن خمر به دلیل پاسداشت خرد است و حکم به کشتن [انسان]مصرّ بر کفر و جنگ و ستیز با مسلمانان ، به خاطر دفع شر و آزار اوست.)
از مهم ترین مبانی حکومتی دین اسلام این است که حاکمان و متولیان امر مسلمانان را موظف می کند که – بنا بر فرمان پیامبر اکرم(ص)- با مشاهده کمترین شبهه، از اجرای احکام خودداری کنند، زیرا به اشتباه بخشودن بسی بهتر از به اشتباه مجازات کردن است .
« قال رسول الله صلى الله علیه و سلم ادرءوا الحدود عن المسلمین ما استطعتم فإن کان له مخرج فخلوا سبیله فإن الإمام أن یخطئ فی العفو خیر من أن یخطئ فی العقوبه»[سنن ترمذی، ح۱۴۲۴ / السنن الکبری للبیهقی، ج۸،ص۲۳۸](… رسول الله(ص) فرمود: مادامی که ممکن است و توجیهی وجود دارد حدود را بر مسلمین اجرا نکنید و آنان را به حال خود گذارید، زیرا چنانچه حاکم در بخشودن فرد خاطی اشتباه کند بهتر از آن است که در مجازات کردن به خطا رود.)
حتی در صورت نبودن شبهه ولزوم اجرای احکام کیفری، همواره توصیه براین است که مؤمنان با روحیه مهرورزی و انسان دوستی بکوشند تا گناه مجرمان، مسکوت و مغفول بماند ، باشد که توبه کنند وخدایشان آنان را بیامرزد« اخرجَ ابوداود و النسائی و الحاکم و صححه من حدیث عمرو بن شعیب عن ابیه عن جده أن النبی قال: تعافوا الحدود فیما بینکم فما بلغنی من حد فقد وجب» [فقه السنۀ/ ج۲، ص۳۰۶](… پیامبرفرمود: از اجرای حدود [مادام که به من – به عنوان حاکم- گزارش نشده است ، بگذرید، زیرا اگر به من گزارش شود – به ناچار- باید آن را اجرا کنم.)
و از دیگر مبانی ارزشمند این دین رحمت است که : شکیبایی در برابر خطای دیگران ،بخشودن مجرم و پرهیز از مقابله به مثل را توصیه می کند و این بخشش را ارزشی بس والا می شمارد:«وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیْرٌ لِلصَّابِرِینَ‏» [نحل/۱۲۶] ( و اگر کیفر دادید، مانند آنچه به [وسیله‏] آن کیفر یافته‏اید، کیفر دهید و اگر صبر کنید و بگذرید، قطعاً آن براى بردباران بهتر است.). « وَ جَزاءُ سَیِّئَهٍ سَیِّئَهٌ مِثْلُها فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لا یُحِبُّ الظَّالِمِینَ‏» [شوری/۴۰]( و جزاى بدى، بدی ای است مانند آن ، پس هر که درگذرد و نیکوکارى کند، پاداش او بر [عهده‏] خداست به راستى او ستمگران را دوست نمى‏دارد.)
افسوس که غفلت از روح سراسر رحمت قرآن کریم و روش و رفتار پیغمبر رحیم از یک سو و به کاربستن نهایت همت و نَهمت در آموختن رأی و نظر گذشتگان به نام علم آموزی! سبب شده است که غیر انسانی ترین ، شگفت انگیزترین و غیردینی ترین کردارها و گفتارها مجال پوشیدن لباس شریعت یابند و هتک حرمت آن را موجب شوند!
«سنگسار» یا«رجم» از این جمله است و موضوع این مقاله است.
«رجم»مورد تأیید تمام مذاهب مشهور(۱) و اکثریت بزرگی از فقها است ، اما نه آن تأیید و نه این اکثریت هرگز نتوانسته است که چنین مجازات وحشتناکی را از حوزه تردید و تحقیق محققین بیرون برد و آنان را وادار به سکوت و پذیرش کند!
شاید در واکاوی چنین مباحثی و استنتاج و اظهار نظر متفاوت ، اطمینان بخش باشد اگر بدانیم: از بزرگترین گناهان آن است که به نام دین قوانین غیردینی وضع شوند و حق مردم تضییع گردد! ، کسانی که مایه علمی و توان تحقیق دارند و قلباً «سنگسار» را عملی ضد انسانی و خشن می دانند اما جرأت ابراز نظر ندارند و از سرزنش ها می هراسند ، بدانند که ناخشنودی خدا و رسول بسی هول انگیز تر خواهد بود !
«وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِآیاتِهِ إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ »[انعام/۲۱] ( و کدام کس ستمکارتر است از آنکه بر خدا تهمت زند و دروغى بست یا نشانه‏هاى او را دروغ شمرد و البتّه ستمکاران رستگار نمی شوند.)
در این نوشتار – ضمن ارج نهادن به مقام علمی محدثین و مفسرین و اذعان به زحمات آنان – سعی براین است که با تأمل در قرآن کریم و باز خوانی احادیث و روایات مرتبط با مسأله و همچنین مستندات و گزارش های تاریخی، تحلیل و استنتاج درستی از ماهیت«رجم» و صحت و سقم اِعمال آن به عنوان مجازات شرعی زنای«محصنه» به عمل آید.
*بخش نخست: بررسی واژه زنا و مفهوم و کیفر آن در قرآن کریم
این کلمه به صورت مقصور«الزِّنَی»-لغت اهل حجاز- و ممدود«الزِّناء» -لغت بنی تمیم و اهل نجد- به معنی رابطه جنسی نامشروع میان دو جنس مخالف است.(۲)
در وجه تسمیه«الزِّنَی» یا«الزِّناء» با توجه به این که بر معانی دیگری مثل:«صعود از کوه» ، یا «کوتاه بودن از حد طبیعی» و «جلوگیری از خروج ادرار» دلالت می کند، می توان به نکته ای تأمل برانگیز و سازگار با معنی اصطلاحی «زنا» رسید، و آن این که همه این معانی به نوعی دالّ بر «مقابله با وضعیت عادی» یا «خروج از مسیر طبیعی» است ! از این رو عمل «زنا» نیز چون با روحیه و اخلاق سالم انسانی متعارض است، با این نام از آن یاد می شود!
ابن منظور«زنا» را «خروج از حالت تعادل» دانسته و این مَثَل را به عنوان شاهد ذکر کرده است« لا حِصْنُها حِصْنٌ و لا الزِّنا زِنا»(نه پاکدامنیش پاکدامنی است و نه زنایش زنا!) و در توضیح آن به نقل از ابوزید می گوید: این مثل برای کسی به کار می رود که در بخشش افراط و تفریط می کند و در هیچکدام از ثبات برخوردار نیست!(۳)
درقرآن کریم رابطه جنسی نامشروع دو جنس مخالف ، زنا خوانده می شود« وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى‏ إِنَّهُ کانَ فاحِشَهً وَ ساءَ سَبِیلاً »[اسراء/۳۲] ( و گرد زنا مگردید، که کارى است بى‏شرمانه و راهى است ناپسند) ولی غالباً برای بیان این معنی واژه «فاحشۀ» به کاررفته است:«وَ اللاَّتِی یَأْتِینَ الْفاحِشَهَ مِنْ نِسائِکُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَیْهِنَّ أَرْبَعَهً مِنْکُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِکُوهُنَّ فِی الْبُیُوتِ حَتَّى یَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ یَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِیلاً »[نساء/۱۵]( و از زنان شما آنان که مرتکب کار زشت [زنا] مى‏شوند، باید چهار شاهد بر آنان از میان خود بگیرید. پس اگر شهادت دادند، ایشان را در خانه‏ها بازداشت کنید تا مرگشان فرا رسد یا خداوند راهى برایشان قرار دهد.)
«… فَإِذا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَیْنَ بِفاحِشَهٍ فَعَلَیْهِنَّ نِصْفُ ما عَلَى الْمُحْصَناتِ مِنَ الْعَذابِ…)[نساء/۲۵]( و در صورتى که محصنه (زن شوهردار) باشند و مرتکب زنا شوند، نصف مجازات زنان آزاد درباره آنان اجرا خواهد شد.)
*بخش دوم : مصادیق واژه «فاحشه» در قرآن کریم
با توجه به این که در برخی از آیات ، در استنباط از کلمه«فاحشۀ» اختلاف نظر وجود دارد، و این اختلاف می تواند در فهم درست موضوع اختلال ایجاد کند، مصادیق آن در قرآن کریم بررسی می شود ، هدف این است که هم معلوم گردد که مواردی از قبیل «نافرمانی زن از مرد در خروج از منزل» یا «بدخلقی او نسبت به اقوام شوهر»، مصداق«فاحشۀ» نیستند و هم آن که نشان داده شود که مطابق آیات قرآن کریم واکنش نسبت به مرتکبین زنا نه تنها کیفر سنگینی چون«رجم» نیست ،بلکه در بسیاری از موارد امر به خویشتنداری و مدارا شده است ، و نهایتاً مجازات یا «حدّ» 100 ضربه تازیانه مقرر شده است.
معنی اول «فاحشه»: زنا ، عمل مقرون به زنا«وَ الَّذِینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَهً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللَّهُ وَ لَمْ یُصِرُّوا عَلى‏ ما فَعَلُوا وَ هُمْ یَعْلَمُونَ »[آل عمران/۱۳۵]( و کسانى که چون مرتکب زنا شدند ، یا به خویشتن ستم روا داشتند، خدا را یاد کنند، و براى گناهان خود آمرزش بخواهند و کیست جز خداوند که گناهان را بیامرزد؟ و [آنان که آگاهانه‏] اصرار نکرده باشند بر آنچه کردند، در حالى که خود مى‏دانند.)(۴)
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ کَرْهاً وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَیْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَنْ یَأْتِینَ بِفاحِشَهٍ مُبَیِّنَهٍ وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فِیهِ خَیْراً کَثِیراً »[نساء/۱۹]( اى مؤمنان، براى شما روا نیست که زنان را با وجود اکراهشان به میراث برید ، آنان را تحت فشار قرار ندهید تا قسمتى از مهریه را که به آنها پرداخته‏اید، باز ستانید، مگر آن گاه که آشکارا مرتکب زنا شوند ، با آنان به شایستگى معاشرت کنید و اگر همسران خود را نمی پسندید، [در اندیشه جدایى نباشید] چه بسا چیزى را خوش نداشته باشید و خدا خیر فراوان در آن نهاده باشد.)
* کلمه«فاحشۀ» در آیه اخیر نیز به باور اکثریت اهل نظر به معنی«زنا» است.
شواهد:
…«قال النخعی وقال ابن مسعود : هی الزنا»[شرح الموطأ از محمد بن حسن، ج۲،ص۴۸۳]
…وأخرج ابن جریر عن الحسن «إلا أن یأتین بفاحشه » قال : الزنا[الدرالمنثور، سیوطی، ج۴،ص۲۹۱]
…«أخرج ابن جریر عن الحسن أن المراد بها الزنا.»[محمود آلوسی ،تفسیرروح المعانی، ذیل آیه مزبور]
…« حدثنا أبو سعید الأشج، ثنا عبید الله بن موسى و أبو نعیم، عن إسرائیل، عن أبی یحیی، عن مجاهد، عن ابن عباس إِلَّا أَنْ یَأْتِینَ بِفاحِشَهٍ مُبَیِّنَهٍ قال: الزنا- و روى عن ابن مسعود و سعید بن المسیب و الحسن و الشعبی و عکرمه فی إحدى الروایات، و الضحاک فی إحدى الروایات، و سعید بن جبیر و مجاهد، و محمد بن سیرین و أبی قلابه، و عطاء الخراسانی، و أبی صالح و السدى و زید بن أسلم، و سعید بن أبی هلال نحو ذلک.»[ابن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۹۰۴ / جصاص،احکام القرآن، ج۳،ص۴۶]
… « واختلف الناس فی معنى قوله ” الا ان یأتین بفاحشه مبینه ” فقال قتاده والحسن ومجاهد ذلک الزنا فیخرجن للحد وهذا قول الشعبی وزید بن أسلم وحماد واللیث»[تفسیر المحررالوجیز، ج۵، ص۲۹۷]
صرف نظر ازاین همه روایت، با رجوع به قرآن کریم با اطمینان می توان گفت : کلمه«فاحشه» در آیه یادشده به معنی «زنا» است ، زیرا،
اولاً: درهیچ یک از هفده آیه قرآن کریم(۵) که واژه «فاحشۀ» و جمع آن(فواحش)به کار رفته است بر گناهی کمتر از گناه کبیره دلالت ندارد! در حالی که نافرمانی(نشوز) قطعاً گناه کبیره نیست!
ثانیاً: تأمل در آیات پیشین و پسین آیه مورد نظر – پانزدهم لغایت بیست و هفتم- به خوبی روشن می کند که بحث، مربوط به روابط جنسی و حدود و ضوابط آن است « وَ اللاَّتِی یَأْتِینَ الْفاحِشَهَ مِنْ نِسائِکُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَیْهِنَّ أَرْبَعَهً مِنْکُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِکُوهُنَّ فِی الْبُیُوتِ حَتَّى یَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ یَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِیلاً (۱۵) وَ الَّذانِ یَأْتِیانِها مِنْکُمْ فَآذُوهُما فَإِنْ تابا وَ أَصْلَحا فَأَعْرِضُوا عَنْهُما إِنَّ اللَّهَ کانَ تَوَّاباً رَحِیماً (۱۶) … وَ لا تَنْکِحُوا ما نَکَحَ آباؤُکُمْ مِنَ النِّساءِ إِلاَّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ کانَ فاحِشَهً وَ مَقْتاً وَ ساءَ سَبِیلاً (۲۲)… وَ مَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ مِنْکُمْ طَوْلاً أَنْ یَنْکِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ فَمِنْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ مِنْ فَتَیاتِکُمُ الْمُؤْمِناتِ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِیمانِکُمْ بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَناتٍ غَیْرَ مُسافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ فَإِذا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَیْنَ بِفاحِشَهٍ فَعَلَیْهِنَّ نِصْفُ ما عَلَى الْمُحْصَناتِ مِنَ الْعَذابِ ذلِکَ لِمَنْ خَشِیَ الْعَنَتَ مِنْکُمْ وَ أَنْ تَصْبِرُوا خَیْرٌ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ (۲۵)… وَ اللَّهُ یُرِیدُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْکُمْ وَ یُرِیدُ الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الشَّهَواتِ أَنْ تَمِیلُوا مَیْلاً عَظِیماً »[نساء/۲۷]( زنانى را که مرتکب زنا شده‏اند، چهار شاهد مسلمان بر آنها بطلبید، اگر گواهى دادند آنان را در خانه محبوس کنید تا مرگشان فرا رسد یا خدا راهى برایشان بگشاید. (۱۵)آن دو را که مرتکب عمل زشت شده‏اند بیازارید. اگر توبه کردند و به کار پسندیده روى آوردند از آنها درگذرید زیرا خداوند توبه پذیر مهربان است. (۱۶)… با زنانى که پدران شما با آنها ازدواج کرده‏اند زناشویى نکنید، مگر آن که پیش از این انجام گرفته است که این کارى زشت و نکوهیده و شیوه ناپسندى است. (۲۲) … کسانى که توانایى ازدواج با زنان پاکدامن با ایمان را ندارند با کنیزان با ایمانى که مالک شده‏اید ازدواج کنند که خدا به ایمانتان واقف است. همه از جنس یکدیگرید، پس کنیزان را با اجازه صاحبانشان به ازدواج خود درآورید و مهریه آنان را به خودشان بدهید، مشروط بر این که پاکدامن باشند، نه زناکار و نه آنان که در نهان دوست گیرند، و اگر شوهر کردند و مرتکب عمل زشتى شدند، نصف کیفر زنان آزاد را خواهند داشت، این حکم درباره کسى از شماست که بترسد به گناه درافتد، اگر صبر کنید برایتان بهتر است و خدا آمرزنده مهربان است. (۲۵)… خدا خواهان آمرزیدن گناه شماست، اما کسانى که پیرو شهوات هستند خواستار انحراف شما می باشند. (۲۷).
با وجود این میزان از وضوح، واقعاً جای شگفتی است که در روایت های دیگر«فاحشۀ مبیّنۀ» به چنین اموری تعبیر شده است:
…«خروج بدون اجازه زن از خانه» «وَأَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحَافِظُ أَخْبَرَنَا أَبُو الْوَلِیدِ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ سُفْیَانَ حَدَّثَنَا کَامِلُ بْنُ طَلْحَهَ حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَهَ حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ عُقْبَهَ عَنْ نَافِعٍ عَنِ ابْنِ عُمَرَ (إِلاَّ أَنْ یَأْتِینَ بِفَاحِشَهٍ مُبَیِّنَهٍ) قَالَ : خُرُوجُهَا مِنْ بَیْتِهَا فَاحِشَهٌ مُبَیِّنَهٌ.[السنن الکبری للبیهقی، ح۱۵۸۸۰]
…«اهانت به خانواده شوهر»:« قَالَ الشَّافِعِىُّ رَحِمَهُ اللَّهُ …(إِلاَّ أَنْ یَأْتِینَ بِفَاحِشَهٍ مُبَیِّنَهٍ) هُوَ الْبَذَاءُ عَلَى أَهْلِ زَوْجِهَا … .»[ السنن الکبری للبیهقی ،ح۱۵۸۸۴]
*بسیاری از مفسرین «فاحشۀ مبینۀ» را نیز در آیه نخست سوره طلاق« یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَ أَحْصُوا الْعِدَّهَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ رَبَّکُمْ لا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُیُوتِهِنَّ وَ لا یَخْرُجْنَ إِلاَّ أَنْ یَأْتِینَ بِفاحِشَهٍ مُبَیِّنَهٍ وَ تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لا تَدْرِی لَعَلَّ اللَّهَ یُحْدِثُ بَعْدَ ذلِکَ أَمْراً»( اى پیامبر، [بگو:] هر گاه با زنان خود متارکه مى‏کنید، در دوران پاکى [بدون آمیزش‏] طلاقشان دهید، و حساب عده را نگاه دارید و از خدا، پروردگارتان پروا کنید آنها را از خانه‏هایشان بیرون نکنید، مگر آنکه مرتکب زنا شده باشند، و آنان نیز [تا در دوران عده‏اند] بیرون نروند این احکام خداست و هر که از احکام خدا تجاوز کند، به خویش ستم کرده است، [هیچ کس‏] نمى‏داند، بسا که خدا پس از این [جدایى‏] گشایشى ایجاد کند.) – مبتنی بر روایت از صحابه- «زنا» دانسته اند، از جمله:
میبدی:«قوله:إِلَّا أَنْ یَأْتِینَ بِفاحِشَهٍ مُبَیِّنَهٍ ، الاستثناء عند الجمهور من الجمله الاولى و التّقدیر: لا تخرجوهنّ الّا ان یأتین بفاحشه مبیّنه و هی الزّنا عند اکثرهم، اى- تخرج لاقامه الحدّ علیها ثمّ ترد الى منزلها یروى ذلک عن ابن مسعود و قال ابن عباس: الفاحشه ان تبدو على اهل زوجها فیحلّ اخراجها. میگوید: زن معتدّه را از خانه شوهر که در آن خانه عدّه میدارد بیرون مکنید تا عدّه وى بسر آید مگر که زنا بر وى درست شود، او را بیرون کنند تا حدّ شریعت بر وى برانند. آن گه او را با خانه خود فرستند. یا زنى بد زبان باشد که شوهر را و کسان وى را ستوهى نماید، آن گه بیرون کردن وى با خانه دیگر روا باشد.»[تفسیرکشف الاسرار، ذیل آیه ۱ سوره طلاق]
آلوسی :«الزنا، على ما روی عن قتاده و الحسن و الشعبی و زید بن أسلم و الضحاک و عکرمه و حماد و اللیث، و هو قول ابن مسعود و قول ابن عباس و به أخذ أبو یوسف.» [محمود آلوسی، تفسیرروح المعانی، ذیل آیه مذکور]
ابن عاشور:« و قد اختلفوا فی المراد من الفاحشه هنا و فی معنى الخروج لأجلها فعن ابن مسعود و ابن عباس و الشعبی و الحسن و زید بن أسلم و الضحاک و عکرمه و حماد و اللیث بن سعدود أبی یوسف: أن الفاحشه الزنا .»[تفسیر التحریروالتنویر/ذیل آیه مذکور]
* درپیوند با آیه«یا نِساءَ النَّبِیِّ مَنْ یَأْتِ مِنْکُنَّ بِفاحِشَهٍ مُبَیِّنَهٍ یُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَیْنِ وَ کانَ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیراً »[احزاب/۳۰](اى همسران پیامبر، هر که از شما مرتکب گناه آشکارى گردد، [از آنجا که بازتاب سویى در اجتماع خواهد داشت‏] مجازات او دو چندان خواهد بود و این بر خدا آسان است.) باید دانست: نظر به برخورداری امهات المؤمنین از تربیت و تزکیه والایی که و پیوسته از محضر پیامبراکرم(ص) برمی گرفتند و دور بودن وجود شریفشان از ارتکاب فواحش، به ویژه اعمال منافی عفت، واضح است که چنین تهدیدی بیشتر ناظر بر این است که نشان داده شود: در دین اسلام احدی فراتر از قانون نیست و حتی محبوبان رسول الله(ص) به فرض ارتکاب گناهان بزرگ ، نه تنها از امتیاز انتساب به پیامبر(ص) بهره مند نمی شوند و مورد عفو قرارنمی گیرند که کیفرشان بیشتراز دیگران خواهد بود، زیرا اثر سوء گناه بزرگانی که سرمشق دیگران هستند ، بسی بیشتر از مردم عادی است! این خطاب درواقع یادآور مَثل«به در می گویم که دیوار بشنود» می باشد!
معنی دوم «فاحشه» : برهنه طواف کردن کعبه
غالب مفسرین براین باورند که«فاحشه» درآیه« وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَهً قالُوا وَجَدْنا عَلَیْها آباءَنا وَ اللَّهُ أَمَرَنا بِها قُلْ إِنَّ اللَّهَ لا یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ أَ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ» [اعراف/۲۸] ( و چون مرتکب بى‏شرمى شوند، گویند: پدران خود را [نیز معتقد] به همین شیوه تشخیص داده‏ایم و خدا ما را به آن فرمان داده است بگو: خدا به بى‏شرمى فرمان نمى‏دهد آیا چیزى را که [بدرستى‏] نمى‏دانید به خدا نسبت مى‏دهید؟)(۶)دال بر عادت زشتى است که در میان مردم عهد جاهلی معمول بوده است، آنان به استناد این که در لباسهایشان خدا را معصیت کرده‏اند، کاملاً برهنه شده ، خانه خدا را طواف مى‏کردند.
و بیت زیر را-که در بسیاری از منابع از جمله صحیح مسلم، حدیث۳۰۲۸ آمده،- با صدای بلند می خواندند:
الیومَ یَبدو بعضُه اَو کلُّه و ما بدا منه فلا اَحِلُّه(۷)
معنی سوم«فاحشه»: لِواط «وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَهَ وَ أَنْتُمْ تُبْصِرُونَ» [نمل/۵۴] (و یادکن لوط را، هنگامى که به قومش گفت:آیا [عمل‏] زشت (لواط) را مرتکب مى‏شوید، در حالى که شما (نتایج ناخوشایندآن را) مى‏بینید؟!)
معنی چهارم«فاحشه»: ازدواج با نامادری«وَ لا تَنْکِحُوا ما نَکَحَ آباؤُکُمْ مِنَ النِّساءِ إِلاَّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ کانَ فاحِشَهً وَ مَقْتاً وَ ساءَ سَبِیلاً »[نساء/۲۲]……( با همسران پدر ازدواج نکنید، مگر آنچه قبل از این [دستور] رخ داده است که کارى است بیشرمانه و تنفر انگیز و شیوه‏اى است ناپسند.)
بخش سوم: بررسی معانی واژه «رجم» و مشتقات آن در قرآن کریم
هدف از بررسی، دریافت این واقعیت است که در قرآن کریم واژه «رجم» نه تنها در پیوند با قضیه «زنا» به کار نرفته است ، که در دیگر موارد نیز حاکی از کشتن و نابودن کردن نیست. پیش از برشمردن یکایک معانی ، نظر خواننده گرامی را به آنچه که لغوی بزرگ، راغب، نگاشته است ، جلب می کنم: «و یستعار الرجمُ للرمی بالظنّ و التوهّم و للشتم و الطرد نحو قوله تعالی«رجماً بالغیب» و قوله تعالی«لارجمنّک و اهجرنی ملیّا» ای لأقولنّ فیک ما تکره. و الشیطان الرجیم: المطرود عن الخیرات و عن منازل الملأ الأعلی.»[مفردات الفاظ القرآن، ذیل واژه رجم] (واژه رجم به صورت استعاری در معانی «به گمان سخن گفتن» ، «توهم» ، «توهین» و « راندن» به کار می رود، مانند: کلام خداوند«رجماً بالغیب»[به گمان سخن گفتن] و آیه«لارجمنّک واهجرنی ملیّا»[طردت می کنم و مدتی طولانی از من دور شو.] یعنی چیزی را به تو و درباره تو می گویم که نمی پسندی. و شیطان رجیم یعنی طرد شده از انواع خیر و نیکی و از مقامات عالم والای فرشتگان.)
معنی اول، راندن، طرد کردن[رجم] :
«قالُوا یا شُعَیْبُ ما نَفْقَهُ کَثِیراً مِمَّا تَقُولُ وَ إِنَّا لَنَراکَ فِینا ضَعِیفاً وَ لَوْ لا رَهْطُکَ لَرَجَمْناکَ وَ ما أَنْتَ عَلَیْنا بِعَزِیزٍ» [هود/۹۱]( گفتند: اى شعیب! بسیارى از آنچه که مى‏گویى ما نمى‏فهمیم و تورا در میان خودمان ناتوان مى‏بینیم، و اگر [حرمت‏] عشیره و قومت نبود تورا از خود می راندیم زیرا در نزد ما محترم نیستى.) اختیار این معنی به این دلیل است که در سه آیه پیشتر به جای «رجم» از معادل آن، یعنی«اخراج» استفاده شده است«قالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّکَ یا شُعَیْبُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَکَ مِنْ قَرْیَتِنا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنا قالَ أَ وَ لَوْ کُنَّا کارِهِینَ» [اعراف/۸۸]( سران قومش که تکبر مى‏ورزیدند، گفتند:اى شعیب، یا تو و کسانى را که با تو ایمان آورده‏اند، از شهر خودمان بیرون خواهیم کرد یا به کیش ما برگردید. گفت: آیا هر چند کراهت داشته باشیم؟)
در سوره شعرا نیز خطاب به لوط(ع) به جای «رجم» از واژه «اخراج» استفاده شده است «قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ یا لُوطُ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِینَ» [شعراء۱۶۷]( گفتند: اى لوط! اگر [از تبلیغ دین‏] باز نایستى، حتماً تبعید خواهى شد.)
معنی دوم، توهین و ناسزا[رجم] :
«وَ إِنِّی عُذْتُ بِرَبِّی وَ رَبِّکُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ» [دخان/۲۰] (و من [موسی] به پروردگار خود و پروردگار شما پناه می برم اگر بخواهید به من توهین کنید و متهمم سازید.)(۸)
معنی سوم، رانده شده، مطرود[مرجوم، رجیم]:
شاهد اول: « قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ یا نُوحُ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِینَ» [شعراء/۱۱۶]( گفتند: اى نوح! اگر [از تبلیغ دین‏] باز نایستى، یقیناً از رانده شدگان خواهى بود!)
شاهد دوم: «فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ» [نحل/۹۸](پس هنگامى که قرآن مى‏خوانى از شیطان رانده شده به خدا پناه ببر.)
* در سوره ابراهیم آنجا که کافران مانند آیه فوق از سوره شعرا، در پی تهدید پیامبر الهی هستند، به جای «رجم» از«اخراج» استفاده شده است«وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّکُمْ مِنْ أَرْضِنا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنا فَأَوْحى‏ إِلَیْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِکَنَّ الظَّالِمِینَ» [ابراهیم/۱۳]( ولى کفرپیشگان به پیامبرانشان گفتند: مسلماً ما شما را از سرزمین خود بیرون خواهیم کرد، مگر اینکه هم‏کیش ما شوید. پس پروردگارشان به آنان وحى کرد: ما قطعاً ستمکاران را نابود مى‏کنیم.) و باز هنگامی که پدر ابراهیم(ع) او را تهدید می کند، معادل «اخراج» یعنی«رجم» را به کار می برد:«قالَ أَ راغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِی یا إِبْراهِیمُ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّکَ وَ اهْجُرْنِی مَلِیًّا» [مریم۴۶]( گفت: اى ابراهیم! آیا تو از خدایان من رو گردانى؟ اگر باز نایستى، طردت مى‏کنم و[باید] روزگارى دراز از من دور باشی.) و جالب این که ابراهیم(ع) نیز در پاسخ از واژه«عُزلت» که در راستا و به اعتباری نتیجه «طرد» یا «رجم» است، استفاده می کند! « وَ أَعْتَزِلُکُمْ وَ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ أَدْعُوا رَبِّی عَسى‏ أَلاَّ أَکُونَ بِدُعاءِ رَبِّی شَقِیًّا» [مریم/۴۸](و از شما و آنچه غیر از خدا مى‏خوانید کناره‏گیرى مى‏کنم، و پروردگارم را مى‏خوانم و امیدوارم دعایم در پیشگاه پروردگارم بى‏پاسخ نماند.)
*در آیه مزبور(مریم۴۶) اگر «رجم» به معنی سنگسارکردن و کشتن باشد، منطقاً « وَ اهْجُرْنِی مَلِیًّا » بی ربط و بلامحل خواهد بود. چگونه ممکن است کسی را با سنگ کشت و سپس از وی درخواست کرد که دور شود؟!
شاهد سوم: «قالُوا إِنَّا تَطَیَّرْنا بِکُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّکُمْ وَ لَیَمَسَّنَّکُمْ مِنَّا عَذابٌ أَلِیمٌ»[یس/۱۸]( گفتند: ما شما را شوم و بدقدم می دانیم ، اگر به گفتارو کردار خود پایان ندهید، قطعاً شما را طرد می کنیم و حتماً عذاب دردناکى از سوى ما به شما خواهد رسید!)(۹)
*واضح است که چنانچه «رجم» در این آیه به معنی «سنگسار» باشد، این خود عذاب دردناک است و عذاب الیم پس از آن بی وجه است.
*در سوره ملک نیز ماده «رجم» به صورتی کاملاً مبهم بیان شده است«وَ لَقَدْ زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابِیحَ وَ جَعَلْناها رُجُوماً لِلشَّیاطِینِ وَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذابَ السَّعِیرِ» [ملک/۵]( همانا ما آسمان دنیا را با چراغ‏هایى آراستیم و آنها را تیرهایى براى راندن شیطان‏ها قرار دادیم، و براى آنان [در آخرت‏] آتشى افروخته آماده کرده‏ایم.) طوری که مرحوم سیدقطب در خصوص کم و کیف این «رجم» می فرماید:« کیف؟ من أی حجم؟ فی أیه صوره؟ کل ذلک لم یقل لنا اللّه عنه شیئا، و لیس لنا مصدر آخر یجوز استفتاؤه فی مثل هذا الشأن. فلنعلم هذا وحده و لنؤمن بوقوعه. و هذا هو المقصود.»[فی ظلال القرآن الکریم،ج۸،ص۱۸۹]([رجم شیاطین] چگونه ؟ [ستارگان با ] چه اندازه ای و به چه شیوه ای؟ خداوند در این خصوص چیزی به ما نگفته است و ما نیز هیچ منبع دیگر در اختیار نداریم که مجاز به اظهار نظر در مورد کمّ و کیف آن باشیم. این را باید بدانیم و به آن ایمان داشته باشیم و مقصود همین است.) باری ، نظر به این که شیاطین از جنس ماده شناخته شده نیستند، رجم آنها همان طرد یا راندشان می باشد.
معنی چهارم، به گمان سخن گفتن ، حدث زدن[رجم بالغیب]:
«سَیَقُولُونَ ثَلاثَهٌ رابِعُهُمْ کَلْبُهُمْ وَ یَقُولُونَ خَمْسَهٌ سادِسُهُمْ کَلْبُهُمْ رَجْماً بِالْغَیْب وَ یَقُولُونَ سَبْعَهٌ وَ ثامِنُهُمْ کَلْبُهُم…»[کهف/۲۲](خواهند گفت: سه نفر بودند و چهارمیشان سگشان بود، و گویند: پنج نفر بودند و ششمین ایشان سگشان بود،سخنى از روى گمان گویند ،و می گویند: هفت نفر بودند و هشتمین آنان سگشان بود… .)
                                                                                      ادامه دارد

نوگرا

نمایش بیشتر

سوزی میحراب

سایت ســــۆزی میــــحڕاب در آذرماه 1392 با همت جمعی از اهل قلم خوشنام و گمنام تاسیس شد ســــۆزی میــــحڕاب بدون جنجال و در اوج عملگرایی به ترویج مبانی میانه روی می پردازد ســــۆزی میــــحڕاب با هیچ جریان و هیچ احدی درگیری ندارد ســــۆزی میــــحڕاب رسالتی جز همزیستی و دگرپذیری ندارد

نوشته های مشابه

یک نظر

  1. احاديث رسول(ص)دال بررجم است وحتى بعضى ازاحاديث آحادبه منزل تواتررسيده اند وآيت منسوخ التلاوة اما ثابت الحكم هم دال بررجم است وضمنا رجم بعداز سوره نور هم اتفاق افتاده ،به نظر ميرسد مخالفت با احاديث عاقبت خوشى ندارد(وماآتاكم الرسول فخذوه ومانهاكم عنه فانتهوا)(وماينطق عن الهوى ان هو الاوحى يوحى)اطيعواالله واطيعواالرسول واولى الامرمنكم فان تنازعتم فى شيئ فردوه الى الله والرسول)تمام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا