گفتگو

سیمای زنان در آیین زرتشت (بخش دوم وپایانی)

احکام عملی در امر ازدواج:

1-  هر دختر یا زنی را که موانع زناشویی نداشته باشد، می توان خواستگاری کرد.
2- رضایت طرفین در زمینه خواستگاری پیمان زناشویی نیست.
3- وکالت دادن برای اجرای نامزدی و زناشویی در صورتی جایز است که حضور شخص موکل ممتنع باشد.
4-  بعد از خواستگاری زن یا دختر و حصول رضایت، می توان او را به نامزدی اختیار و پیمان زناشویی را اجرا نمود.
5- در اجرای مراسم نامزدی یا زناشویی مادامی که پسر و دختر به (21) سالگی نرسیده باشند، علاوه بر رضایت طرفین، رضایت والدین آنها نیز لازم است.
6- تشریفات نامزدی راموقعی می توان اجرا نمود که دختر کمتر از (14) سال و پسر کمتر از (16) سال نداشته باشد.
7-تشریفات نامزدی عبارت است از حلقه انگشتری که از طرف پسر یا مرد به انگشت دختر یا زن می نماید و مبادله تُحَف و هدایا می کنند و مراتب در صورت مجلس رسمی به امضای شهود می رسد و باید در حضور عده ای که لا اقل هفت نفر مردان معتمد زرتشتی که کمتر از (25) سال نداشته باشند، انجام گیرد.
8-در موقع فسخ پیمان زناشویی، هر یک از نامزدها می توانند هدایایی را که خود یا والدین او به طرف داده اند، مطالبه کند و در صورت موجود نبودن هدایا، مستحق گرفتن قیمت آنهاست.
9-مدت مرور زمان دعاوی ناشی از فسخ نامزدی، از تاریخ وقوع فسخ، دو سال است ». (محمدی، جلیل، دین زرتشت،1389، ص153و155).
نویسنده کتاب «دین زرتشت» در صفحه ی (157) می نویسد: «در دین زرتشت ازدواج امری اختیاری است و به دختر حق انتخاب داده می شود تا در زندگی مقدس خانوادگی به خوشبختی برسد. پدر و اطرافیان نیز می توانند راهنمایی و یاری برسانند، اما انتخاب با دختر است، پنانکه زرتشت هم در ازدواج دخترش همین کار را انجان می دهد». اما یک صفحه بعد می نویسد: «البته این مطلب تأکید شده که زن و شوهر باید پیرو مزدیستا باشند». و در صفحه ی بعد ی می نویسد:«اگر ازدواجی بر خلاف میل خانواده و با میل دختر انجام می شد آن را «خود رأس زن» می نوشتند. با این شرط که دیگر از ارث خانواده محروم بود ».
پس معلوم می شود یک دختر زرتشتی تنها می تواند با یک زرتشتی ازدواج کند؛ و چنانچه دختری تنها با میل خود انتخاب همسر کند از ارث خانواده محروم می شود، پس آزادی اش در این امر محدود می شود.
ازدواج با محارم
خویدیده یا ازدواج خویشان درجه یک، مطلب و موضوعی است که حقیقتاً در منابع و مراجع کهن زرتشتیان بوده و هست؛ با این وجود پیروان کنونی دین زرتشت، آن را انکار نموده و حکمی غیر قابل اجرا تلقی می دارند. برای آن توجیهاتی دارند که برای محققین آیین زرتشت استدلالاتی بسیار سست به شمار می آیند. همان به که به وجود چنین احکام ضد تمام قیم و قوانین و اعراف جهانی اعتراف کرده و این دین خدایی و آسمانی را تحریف شده بدانیم.
در کتاب «بندهش هندی» مهمترین کتاب زرتشتیان بعد او دینکرد، در بخش بیست و نهم، آخرین قسمت، به موضوع ازدواج با محارم پرداخته و می نویسد: «…کسی که سه بار به نزدیک (زن محرم) شد، از خویش اورمزد و اشاسپندان جدا نباشد ». (بندهش هندی، 1368، رقیّه بهزادی، ص121).
مترجم بندهش می نویسد: «خویدیده نوعی ازدواج میان خویشان درجه یک بوده است. این نوع ازدواج در مصر قدیم و سراسر ایران باستان رواج بوده است. در یشت سیزده بنده (138) آمده است: نیروی غضب در انجام بعضی عبادات مثل «خویدیده» از بین می رود ». (احمدیان، محمد، کورد و ئایینی زه رده شت، ص64).
«دکتر کرستین سن در صفحه ی (304) کتاب ایران در زمان ساسانیان نوشته است: مسیحیان ایران در زمان خسرو اول دچار بحران شدیدی شده بودند، آنان با تقلید از زرتشتیان، و بر خلاف آیین خودشان، با خویشان بسیار نزدیک خود، ازدواج می کردند؛ یعنی کسانی که محارمشان بودند. ازدواج با محارم در میانشان به یک عرف و عادت تبدیل شده بود ». (احمدیان ،محمد،کورد و ئایینی زه رده شتی، ، ص64).
«یحیی المنشاب» در کتاب «التقاء الحضارتین العربیه والفارسیه» از مشورات «المطلبه العالمیه» ص27 درباره ی این مطلب بحث به میان کشیده که چگونه زن گرفتن از خویشان نزدیک هم در آیین زرتشت عرف بوده است؛ مثل ازدواج خواهر و برادر با هم، مادر و پسر، و مرد با عمه اش و بقیه ی خویشان نزدیکش ». (احمدیان، محمد، کورد و ئایینی زه رده شت، ص65، به نقل از: سه نته ری برایه تی، ژماره 25، ل165).
«یکی از کهن ترین اسناد تاریخی در باره ی زمان و زندگی زرتشت سخنان «خسانتوس» و کتابش «آداب مغان» است. در این کتاب از ازدواج با محارم بحث شده است و تناقضات زمان زندگی زرتشت را به میان کشیده و همچنین ازدواج نا مشروع را در میان مغان بحث می کند ». (رضی، هاشم، تاریخ مطالعات دین های ایرانی، ص12).
«بنابر باور بسیار باستانی و رایج، به ویژه در ایران، یک مجوس دانا تنها از طریق زنا با محارم می تواند زاده شود …». (زایش تراژیدی، ترجمه ی رؤیا منجم، ص7).
واژه ی «نزد پیوند» در کتاب دینکرد، به معنی ازدواج با محارم به کار رفته است؛ یعنی ازدواج پدر و دختر و برادر و خواهر. «نوسای برزمهر» از پیشوایان زردشتی که این قسمت دینکرد را ترجمه نموده است، سود و پاداش فراوانی را برای این نوع ازدواج قایل شده و می گوید: باعث بخشودن گناهان بزرگ می شود ». (احمدیان، محمد، کورد و ئایینی زه رده شت، ص66).
مرحوم «مشیر الدوله» در کتاب تاریخ باستان به نقل از مورخ یونانی «استرابو» می گوید: آنان (مغان) بنابر عرف و عادتشان حتی مادرشان را نکاح کنند ». (احمدیان،؛ محمد، کورد و ئایینی زه رده شت، ص66).
«اوستا و مصادرپهلوی نوشته اند «خویتوک دس» یا ازدواج میمون و مبارک، باعث بزرگی و روشنایی می شود و بر تکرار این پاداش امر ورزیده اند…ازدواج مبارک سه نوع بوده است: ازدواج پسر و مادر، پدر و دختر و خواهر و برادر، طبق قوانینی که در این نوشته (کتاب «موبداشاوهشیان») آمده است، اگر کسی نتوانست این واجب دینی را انجام دهد، لازم است بعد از مرگش، دیگران به جای او این امر را به جا آورند و در مقابل، کرایه دریافت دارند ». (رضی، هاشم، آیین مغان، 1383، ص288).
نویسنده کتاب «روایت امید آشوهشتان» نوشته است: «در موردازدواج با محارم، از «هیربد» زرتشتی پرسیده اند که آیا ازدواج با مادر یا خواهر که امید ندارند بچه دار شوند، یک ازدواج کامل به حساب می آید؟ آیا پاداش ازدواج با محارم با هم برابر است؟ در جواب گفت: ازدواج با هر یک از اینها (مادر، خواهر و دختر) بدون در نظر گرفتن شرایط سنی یک ازدواج کامل به شمار است؛ اگر در چنین ازدواجی بچه دار هم نشوند از پاداش آن نمی کاهد ». (احمدیان، محمد، کورد و ئایینی زه رده شت، 1390، ص67).
«روشنایی، به مغ یا کاهن آتش گفت: کسی نمی تواند به مقام موبدی در مجوسیّت برسد، قبل از اینکه با مادر یا دختر و یا خواهر خویش همبستر نشود. کاهن این گونه رفتار نمود و به مقام موبدی رسید؛ از همان اوان در میان موبدان و مغها و ایرانیها این نوع ازدواج رواج یافت ». (رضی، هاشم، آیین مغان، 1382، ص389).
نویسنده کتاب «حقوق زن در کشاکش سنت و تجدد» ص82، چاپ دهم1384، می نویسد: «دکتر کریستسن سن در کتاب “ایران در زمان ساسانیان” با تشریح وضعیت دهشتناک زندگی زن در جامعه ی ساسانی می نویسد: «در ایران عصر زردشتی، ازدواج با محارم و نزدیکان، نه تنها مقدس بوده بلکه گناهان کبیره را نیز محو می کرده است. اگر کسی بدون تقصیر فقیر می شد و قدرت ازدواج نداشت، شخصی که زن یا زنان متعدد داشت، می توانست یکی از همسرانش و یا تنها همسرش را به وی بسپارد تا از او استفاده کند و در این بخشش مردانه، رضایت زن شرط نبوده است و این عمل از اعمال خیر محسوب می شده که اجر و ثواب داشته، مشروط به اینکه مرد نیازمند، زردشتی بوده باشد ». (کریستسن سن، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه ی رشید یاسمی، از صفحه ی350 به بعد).
«000 یک نوع خاصّ دیگری از ازدواج در عصر ساسانی معمول بوده است که آن را ازدواج عاریتی یا ازدواج استقراضی می توان نامید ،یعنی اختیار موقت زنی به همسری که در قید ازدواج شوهر دیگری است…در مورد ازدواج استقراضی، شوهر اصل حتّی می توانست این عمل را بدون جلب رضایت زن خود انجام دهد»! (طبا طبایی، مصطفی حسین، زن در آیین زرتشتی و بهایی، ص م، به نقل از زن در حقوق ساسانی ص56و57).
چنان که در ابتدای بحث ازدواج با نزدیکان گفتیم، زرتشتیان امروزی این موضوع را نمی پذیرند و در ردّ آن پاسخ ها داده اند؛ اما وقتی به جواب ها می نگری به تناقض آشکاری میان جواب ها پی می بری. تناقض فاحش میان پاسخ ها از یک سو و کثرت منابعی که این مطلب در آنها ذکر شده از سوی دیگر، وجود چنین راه و رسم ازدواجی را در میان زرتشتیان تقریباً به یقین مبدّل می سازد. حالا به ذکر چند پاسخ در رد و انکار همچو ازدواجی می پردازیم و میزان اختلاف بسیار میان جواب ها را مدّ نظر قرار می دهیم.
“اردشیر آذر گشب” در کتاب «پاسخگویی به اتهامات» ازدواج با نزدیکان را رد می کند و می گوید: « مصدر این مطالب که سبب ایجاد شک و گمان برای وجود این ازدواج ضد انسانی شده، ازدواج یک پادشاه خودسر بوده با خواهرش؛ تنها دلیل هم این گفته شده است که: «موبدان گفتند آیین ما ازدواج خواهر و برادر را تأیید نمی کند ولی ما آیینی داریم که پادشاه می تواند قانونی ویژه برای خودش وضع کند ». (احمدیان، محمد، کورو و ئایینی زه رده شت، 1391، ص57).
و حالا جواب دیگری را ذکر می کنیم که کاملاً متعارض این پاسخ است؛ نویسنده ی محترم کتاب «دین زرتشت» آقای جلیل محمدی در صفحات (157و158) می نویسد: با اینکه در متون زرتشتی اشاره هایی به ازدواج با محارم و دربین نزدیکان و اعضای یک خانواده شده است اما زرتشتیان نمی پذیرند که در دین آنها چنین رسم هایی وجود داشته است.گویا پادشاهان و مغان برای حفظ خون و در حقیقت ثروت و قدرت خانوادگی خودشان اقدام به ازدواج با اعضای خانواده نموده و موارد آن نیز بسیار محدود بوده است، نه اینکه در دین زرتشت یا در بین ایرانیان چنین رسمی وجود داشته باشد ». (محمدی، جلیل، دین زرتشت، 1389، ص، 157و158).
پاسخ ذیل از دو پاسخ قبلی متعارض تر است؛ «در جامعه ی کهن زرتشتی، اگر خانواده ای چند دختر داشته و از داشتن پسر محروم می بودند، هرگاه آخرین دختر را شوهر می دادند، با خانواده ی شوهر قرار می بستند، که هر گاه این دخترشان زاد و ولد کرد و صاحب فرزند پسر شد، پسری به پدر و مادرش بدهد. این کودک به جای نام پدر حقیقی خودش، نام پدر بزرگ (پدر مادرش) را می گرفت و وارث او می شد. این رسم، باعث شد که بیگانگان به ویژه یونانیان، که هیچ شناختی نسبت به این رسم و عرف نداشته اند؛ گمان کرده اند این پسر حاصل ازدواج [و همبستری مستقیم] بین پدر و دختر است؛ و این در حالی است که د رآیین زرتشتی، نکاح دختر، خواهر، مادر، عمه، مادر زن، مادر بزرگها و زنی که به پسر دیگری شیر داده و حتی خواستگاری دختر این زن را حرام می داند ». (بهمنی، هاوار، زه رده شت له کولتووری کورده واریدا، ص197). آقای بهمن کج فهمی نسبت به راه و رسم زرتشتیان را عامل این تفکر می داند، که بسیار متفاوت است با جواب های پیشین.
نویسنده ی «کورد و ئایینی زه رده شت» در صفحه ی (69) به نقل از اثر جدید موبد موبدان آقای “رستم شهرزادی” می نویسد: «زرتشتیان را به این متهم کرده اند که گویا با خویشان نزدیک ازدواج می کنند. نوشته اند زرتشتیان با مادر، خواهر و دخترانشان همبستر می شوند، و ازدواج با محارم را جایز و حلال می دانند. اما کسانی که چنین می پندارند، در حقیقت از عالمان زرتشتی در خصوص تشریح و تبیین این مطلب سؤال نکرده اند، در نتیجه دچار چنین تفکر باطلی شده اند، و می گویند زرتشتیان این راه و رسم دارند. برای کلمه و اصطلاح اوستایی «خیت ودی» از خود معنی تراشیده اند و می گویند به معنی ازدواج با نزدیکان است. در حالی که این کلمه به معنی: خود را قربان کسی کردن و فدا کردن است، نه به معنی ازدواج با محارم. این رسم در میان ما نبوده است، اگر می بود بی گمان امروز هم بدان عمل می کردیم.به طور عمدی ما را متهم می کنند، همچو متهم کردنمان به آتش پرستی و دو خدایی ». (شهرزادی، رستم، مجموعه سخنرانی های موبد موبدان، 1380، صص247و248). از طرف دیگر “بولسارا” می گوید: «خویدود» به معنی پیدا شدن ارتباط بین خدا و بنده از راه پرهیزکاری و زهد می باشد ». (کورد و ئایینی زه رده شت، ص61). می بینیم حتی در معنی اصطلاح «خویدیده» هم چقدر با هم متفاوتند.
«دکتر کریستین سن» می گوید: «آنچه از دلایل و براهن موثق از مصارد دین زرتشت ونوشته های بیگانگان بر می آید، این است که تلاش بعضی از پارسها (زرتشتیان) در راستای انکار این مطلب (ازدواج با نزدیکان)، تلاشی است عبث و بیهوده».
همچنین می گوید: «عده ای از عالمان زرتشتی عصر ما تلاش می کنند این موضوع را انکار نمایند، یا گناه آن را به گردن مزدیکان بیاندازند، اما تلاشی بی فایده است و مطلب روشن و آشکار است ». (احمدیان، محمد، کورد و ئایینی زه رده شت، ص63، به نقل از ایران در زمان ساسانیان، صص234و235).
استاد “سعید نفیسی” در کتاب «تاریخ اجتماعی ایران،» جلد دوم، صفحه ی35، نوشته: «آنچه که با تکیه بر اسناد آن زمان اثبات می شود، ورای این همه بحث و جدلی که در این اواخر پیرامون این مطلب صورت پذیرفته، انجامش این است که نکاح بین خویشان نزدیک (اقارب درجه اول) بدون تردید در فرهنگ آن دوران، چیزی عادی بوده و قابل کتمان نیست ». (کورد و ئایینی زه رده شت، محمد احمدیان، ص59).
همچنین دکتر “مهرداد بهار” در کتاب «از اسطوره تا تاریخ »صفحه ی (190) نوشته: «اصطلاح مقدس «خویدیده» که در اوستا به کار رفته، به معنی ازدواج با محارم است.انکار و تکذیب این رسم زشت قبل از اسلام کاریست نادرست و غیر قابل انکار؛ اسناد تاریخی بسیاری در اثبات این موضوع هست ». (محمد احمدیان، کورد و ئایینی زه رده شت، ص58).

نتیجه
اول اینکه،:باور و یقین کردن به اینکه این گونه احکام، الهی بوده و دقیقاً جزو همان دینی است که حضرت زرتشت –علیه السلام- پیام آور آن بوده است، بسیار سخت است و امکان ندارد. شاید قسمت تأویلات آن باقی مانده باشد، اما تنزیلات هرگز0 با گذشت زمان و دگر عوامل گوناگون، تعلیمات اصلی زرتشت به کلّی از بین رفته است. آنچه امروز موجود است، طوری دست خوش تغییر و تحریف شده که صحت و ستم هیچ قسمتی از آن برای هیچ کسی، هرگز روشن و ثابت نمی شود.
دوم اینکه: خود کتاب اوستا (اوستای فعلی )به هیچ وجه سندی ندارد تا یقین کنیم کلام خداست و اصل تعلیمات زرتشت –علیه السلام- ،چه رسد به دیگر احکام آن.
سوم اینکه: وقتی پیرامون این آیین درباره حقوق زن بحث می کنند بسیار کلی و طی چند جمله ی کوتاه و بسیار زیبا و در اوج نیکی بحث می کنند؛ طوری که اگر کسی آگهی نداشته باشد گمان می کند در این مذهب حقوق زنان از هر آنچه حتی در مکاتب رادیکال فمنیستی امروزی هم منظور گردیده، گامی جلوتر است!اما اگر نیم نگاهی هر چند گذرا هم به احکام بانوان در آن بیاندازی، مطلب کاملاً روشن می شود.
و چهارم اینکه: اینها نمونه های اندکی از احکام زرتشتی است. تو خود حدیث مفصل خوان از این مجمل!َ

محمد امین سنایی *دانشجوی ارشد ادبیات عرب، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد مهاباد

نمایش بیشتر

محمد امین سنایی

@نویسنده و مترجم @ آذزبایجان غربی - مهاباد @ شغل : امام جماعت مسجد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا