شبی که باید قدردانش بود

می توان با شبی کوتاه بیداری و زنده داری، ٨٠ و اندی سال زندگی برای خود نوشت!

معادله ای که خدا برای بشر به تصویر می کشد، تمام ضرب ها و جمع ها را درهم می پیچد!

ریاضی توان معجزه ای این چنینی ندارد، سخن از معادله ایست بزرگ تر از پهنای باورهای این أراضی.

لطف ها و کرامت ها را می توان دید، اما نه این گونه فارغ از حدود ها و مرزها . . . !

یک را به توان چند باید رساند، تا بتوان این گونه زیبا پاسخ گرفت؟

فضل و پاداشی بالاتر از این هم می توان در صحن خوبی ها و منت ها متصور شد؟

یک در مقابل هزار!

“یک شب” به پاخیز تا خدا “عمری” برایت پایندگی بنگارد.

بیا تا معامله کنیم شب هایمان را با خدا، یکی در مقابل هزار تا، به نظرت می توان از چنین سودی چشم پوشید؟

من ندیده ام که شب و روزها را بفروشند، اما حال که حراج کرده اند بیا تا می توانیم برایش خرج کنیم بی شک سود خوبی عایدمان خواهد شد.

چه کسی هست که نداند قدر این منت را . . .

شنیده ای می گویند: راه هزار شبه را نمی توان یک شبه پیمود؟

بشکن این سخن ها را!

امشب می توان راه ها را تا نامُتناهی  پیمود، حتی به اندازه راهی که هزار شب به درازا بکشد،

امشب شب پیمودن زمان است، مگذار حجم لحظه هایت مانع خدایی شدنت شود . . .

با ملائک تا نزدیک خدا باید رفت، امشب او فرا خوانده ما را، نمی توان بی هیاهو بود و کنجی نشست، استرس ها تمام تنم را اسیر خود کرده اند!

چیزی به پایانش نمانده!

خود را باید به این قافله ی پر از زَر و زیور ها رساند، مبادا جا بمانیم که یقین دارم تاوانش را نمی توان پرداخت …!

          لَیلَةُ القَدْرِ خَیْرٌ مِنْ ألفِ شَهْر

لینک منبع: وبلاگ محسن پیش آهنگ

خروج از نسخه موبایل