اصولشبهات

شُبهه ای ساده لوحانه پیرامون حج !!

حجر الاسود

سوال:

در بدایت بعثت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم)، ایشان همراه با دین مبین اسلام به سوی انسان های سراسر کره ی خاکی مبعوث گردید و هر  آلهه و اصنامی که در آن روزگار و بعدها می یافت، رها کرده و دور می انداخت قبل از واجب شدن فریضه حج، طواف و بوسیدن حجر الاسود و رمی الجمار عادت مردمان آن روزگار  بود.

حال سوال این جاست کە چرا این کارها انجام می گرفت و فرق بین بوسیدن حجر الاسود و طواف و شعائری که اعراب در مناسک حج در اطراف بیت العتیق انجام می دادند با ما در چیست؟ در حالی که این کار برای تقرب به سوی خدا انجام می گرفت. امیدوارم که جواب روشن و قانع کننده ای داده شود تا این که از این سرگردانی و سردرگمی نجات یابیم.

جواب:
سپاس برای خدا و درود و سلام بر حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و همچنین بر آل و اصحاب و تابعین ایشان و اما بعد.

اسلام آمد تا این که هر چه آلهه و اصنامی که به غیر از خداوند پرستش می‌ شوند را نابود کند و در ضمن یکتاپرستی را به جای آن مستقر و پا برجا نماید. با این مضمون شعار ما که می گوییم: «لا اله الا الله» یعنی؛ هیچ معبود به حقی به جز الله وجود ندارد، عبودیت حقیقی و مطلقی است که حول تسلیم و گردن کجی برای اوامر معبود می چرخد و هم لغت و هم شرع بر این واقعیت دلالت می کنند. اعراب می گویند: پرستش یعنی حقیر و خاضع بودن در برابر معبود و شرع هم ما را امر کرده تا تسلیم اوامر خدا و هر آنچه رسول الله از طرف خداوند  آورده، باشیم. خداوند در سوره بقره آیه ۱۱۲ می فرماید:

«بَلَىٰ مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ»
یعنی: «آری! هرکس خالصانه روبه خدا کند و نیکوکار باشد، پاداش او در پیش خدایش محفوظ است و نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین خواهند گردید (و بهشت و سعادت اخروی در انحصار هیچ طائفه و نژاد خاصّی نیست».

و در سوره حشر آیه ۷ می فرماید:
«مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَىٰ فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَىٰ وَالْیَتَامَىٰ وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ کَیْ لَا یَکُونَ دُولَهً بَیْنَ الْأَغْنِیَاءِ مِنْکُمْ ۚ وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۖ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ»
یعنی: «چیزهائی را که خداوند از اهالی این آبادی‌ها به پیغمبرش ارمغان داشته است، متعلّق به خدا و پیغمبر و خویشاوندان (پیغمبر) و یتیمان و مستمندان و مسافران در راه مانده می‌باشد. این بدان خاطر است که اموال تنها در میان اشخاص ثروتمند شما دست بدست نگردد (و نیازمندان از آن محروم نشوند). چیزهائی را که پیغمبر برای شما (از احکام الهی) آورده است اجراء کنید و از چیزهائی که شما را از آن بازداشته است، دست بکشید. از خدا بترسید که خدا عقوبت سختی دارد.»

و در جای دیگر در سوره احزاب آیه ۳۶ می فرماید:
«وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَهٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَهُ مِنْ أَمْرِهِمْ ۗ وَمَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِینًا»
یعنی: «هیچ مرد و زن مؤمنی، در کاری که خدا و پیغمبرش داوری کرده باشند (و آن را مقرّر نموده باشند) اختیاری از خود در آن ندارند (و اراده‌ی ایشان باید تابع اراده‌ی خدا و رسول باشد). هر کس هم از دستور خدا و پیغمبرش سرپیچی کند، گرفتار گمراهی کاملاً آشکاری می‌گردد.»

و باز هم در سوره مبارکه نساء آیه ۶۵ می فرماید:
«فَلَا وَرَبِّکَ لَا یُؤْمِنُونَ حَتَّىٰ یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لَا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُوا تَسْلِیمًا»
یعنی: « امّا، نه! به پروردگارت سوگند که آنان مؤمن بشمار نمی‌آیند تا تو را در اختلافات و درگیری‌های خود به داوری نطلبند و سپس ملالی در دل خود از داوری تو نداشته و کاملاً تسلیم (قضاوت تو) باشند.»

هر کسی راضی به عبودیت و بندگی خدا باشد، نباید رأی و سلیقه و عقل خود را بر اوامر و دستورات الهی ترجیح و مقدم بدارد.

خداوند در سوره حجرات آیه ۱ می فرماید:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیم»
یعنی: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! بر خدا و پیغمبرش پیشی مگیرید و پیشدستی نکنید و از خدا بترسید و پروا داشته باشید، چرا که خدا شنوای (گفتارتان و) آگاه (از کردارتان) می باشد.

در این زمینه آیین جاهلیت دچار دو نوع گمراهی شده است:

یک: عبادت غیر خدا
دوم: دینی را که خداوند به آن اجازه نداده است.

مشرکان به خداوند ایمان آورده بودند و خود را متدین به بعضی از عباداتی که از دین حضرت ابراهیم(علیه السلام) به ارث برده بودند می دانستند، اما متأسفانه اضافه بر شرک و عبادت غیر خدا، دین ابراهیم را نیز با زیاد و کم کردن در آن تحریف کرده بودند. مشرکان با انجام دادن طواف و سعی و قربانی و حلق و وقوف در مزدلفه و عرفه، مناسک حج را به جا می آوردند. اما فرق قریشی ها با مشرکان در آن بود که قریشی ها با ترک وقوف در عرفه مرتکب بدعت شده بودند، همان گونه که در تلبیه گفتن که مشتمل بر شرکیات بود، دچار بدعت شده بودند، آنچنان که در تلبیه می گفتند:

(لبیک اللهم لبیک، لبیک لا شریک لک الا شریکا هو لک تملکه و ما ملک)

حج فریضه الهی است که بر بندگانش، اعم از امت محمد و غیر او از امت‌های پیشین واجب شده است. حقیقتاً ابراهیم و اسماعیل و موسی و قبل از آنان هم نوح(علیهم السلام اجمعین) مناسک حج را به جا آورده اند، پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) به ما خبر داده که حضرت عیسی(علیه السلام) بعد از نزول از آسمان، حج بیت الحرام را به جا می آورد.

هیچ گونه حرج و اشکالی در پیدایش این موافقت در بین آنچه مسلمانان در مراسم حج و اکثر مشرکان در مراسم حجشان انجام می دهند دیده نمی‌شود، چون آنان مراسم و مناسک حج را از ابراهیم(علیه السلام) اخذ کرده اند. حکمت از مشروعیت بوسیدن حجرالاسود و رمی الجمار و طواف، امتحان بندگان و اظهار عبودیت می باشد، تا مسلمانان بدانند که همراه با اوامر و دستورات خداوند حق اختیار رأی  ندارند. کسی که عبادت سنگ و چوب و بت ها و تقرب به سوی خدا را به غیر آنچه خداوند مشروع کرده حرام کرده است، فقط اوست که طواف خانه خدا و بوسیدن حجرالاسود و رمی جمرات را  مشروعیت بخشیده است.

لذا حضرت عمر(رَضی الله عنه) می فرماید: «انی لاعلم انک حجر لا تضر و لا تنفع ولو لا انی رأیت رسول الله یقبلک ما قبلتک». (رواه بخاری)

یعنی: می دانم که تو سنگی هستی نه می توانی زیانی برسانی و نه سودی و اگر چنانچه من رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) را نمی دیدم که تو را می بوسید، هیچ وقت تو را نمی بوسیدم. پس آگاه باش بر چیزهایی که خداوند مشروع کرده است اعتراض نکنی و در دل شما نسبت به اوامر و دستورات الهی شک و گمان رخ ندهد. خداوند ما و شما را بر حب و رضایت خود موفق گرداند.
والله اعلم

منبع: اسلام ویب
مترجم: علی ملازاده – نقده آرنه
مورخ: ۹۷/۴/۲۸
ویراستار: سوزی میحراب

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا