اصولعبادات

عده ای خدا را در برخی شرایط عبادت می کنند!!

عبادت خدا

چرا ما گاەگاهی و نه همیشه خدا را پرستش می کنیم؟

بسیاری از آیات قرآنی، گذشته و حال را با هم ارتباط می دهند و از دل های منافقین صحبت می کنند که خواهان منفعت ظاهری و امتیازات شخصی زودگذر هستند، در مقابل رفتارهایی انجام می دهند که ممکن است جزو ایمان هم باشد!

در واقع یکی از مشاکل این دوران همین است که تاثیر داشته و بسیاری از مردم را از راه راست منحرف می نماید و خدا در قرآن فرموده است که “امتحان” و “ابتلا” سنتی خدایی هستند.

«أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَایُفْتَنُونَ» (عنکبوت:۲) یعنی: «آیا مردمان گمان برده‌اند همین که بگویند ایمان آورده‌ایم (و به یگانگی خدا و رسالت پیغمبر اقرار کرده‌ایم) به حال خود رها می‌شوند و ایشان (با تکالیف و وظائف و رنج ها و سختی هائی که باید در راه آئین آسمانی تحمّل کرد) آزمایش نمی‌گردند؟!»

پیامبر(صلی الله علیه و سلم) نیز این را برای مسلمانان روشن کرده ‌است. در حدیثی گهربار می فرماید: «اذا احب الله عبدا ابتلاه»
یعنی: «هنگامی خدا بنده اش را دوست بدارد،  امتحانش می نماید و پاکش می نماید» و آنطور می شود که می فرماید: «یفارق الدنیا و ما علیه ذنب»یعنی: «بدون گناه، دنیا را ترک می نماید.»

ولی وضع مردم متفاوت از این است. اگر نیکی به او رسد، آرام خواهد گرفت، ولی هنگامی که مورد امتحان قرار گرفت، بی تاب و دگرگون خواهد شد.

حتی در برخوردهایش با مردم انتظار جواب به مثل یا بیشتر را دارد و این وضع بیشترِ مردم در رفتارشان با یکدیگر است که اگر خدمتی به رفیق یا خویشاوندی کرد، چشم انتظار نیکی به همان اندازه و یا بیشتر را دارد. حتی اگر دوستی را به مراسم عروسی دعوت کرد، چنین انتظاری را از وی دارد و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بنا به الهامات خدا می دانست که چنین چیزی بین مردم گسترده خواهد شد، دستور به از هم پاشیدنش کرده است. مثل این حدیثی که مسلم روایت کرده است: «لیس الواصل بالمکافی ء»
یعنی: «متصل شدن و ارتباط به برابری نیست.»

حتی در ارتباط با خدا نیز چنین تصوری دارد که هنگامی که دچار سختی شد یا از او ترسی داشت، مثل امتحان یا تجارت یا هر کاری از امور دنیا با او پیمان بندگی می بندد و هنگامی به آرزویش رسید، پیمانش را با خدا از یاد می برد و بعضی با خدا پیمان می بندند که با وی باشند، ولی هنگامی که صاحب مال و نعمت های زیادی شدند، از همان ابتدا منقلب خواهند شد.

سبب نزول این آیه:

(همچنانکه قرطبی گفته است) در مورد یک نفر یهودی نازل شد که به پیامبر(صلی الله علیه و سلم) گفت: از خدا درخواست کن تا خدا مال و شتر و اسب و فرزند به من ببخشد تا به شما ایمان بیاورم و آنچه می خواست خدا به ایشان داد. سپس خدا امتحانش کرد، در حالی که او را بهتر از خودش می شناخت و آنچه قبل از مسلمان شدنش به او داده بود، از ایشان گرفت. آن مرد باری دیگر نزد پیامبر آمد و گفت: بعد از اینکه مسلمان شدم مال و چشم و فرزندانم را از دست دادم، خدا در موردش این آیه را نازل کرد:

«وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلَىٰ حَرْفٍ ۖ فَإِنْ أَصَابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ ۖ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَهٌ انْقَلَبَ عَلَىٰ وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیَا وَالْآخِرَهَ ۚ ذَٰلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ» (حج:۱۱) یعنی: «بعضی از مردم نیز خدا را در حاشیه می‌پرستند (و دارای عقیده‌ی سستی هستند. ایمانشان بر پایه‌ی مصالحشان استوار است و لذا) اگر خیر و خوبی بدیشان برسد، به سبب آن شاد و آسوده خاطر و (بر دین) استوار و ماندگار می‌شوند و اگر بلا و مصیبتی بدیشان برسد، (به سوی کفر برمی‌گردند و) عقب‌گرد می‌کنند. بدین ترتیب هم (آرامش ایمان به قضا و قدَر و مدد و یاری خداوند را در) دنیا و هم (نعمت و سعادت) آخرت را از دست می‌دهند و مسلّماً این زیان روشن و آشکاری است (که انسان هم دنیا و هم آخرتش بر باد فنا رود).»

بعضی از مفسرین (علی  الحرف) را به گمان تفسیر کرده اند، یعنی کسانی که خدا را با گمان پرستش می کنند و بعضی دیگر هم به شرط تفسیر کرده اند، یعنی با شرط قرار دادن ایشان را عبادت می کنند و می خواهند که پرستش خدا را از امتحانات و آزمایشات خدا بە شرط نفع و کسب همیشگی قرار دهند.

پیامبر(صلی الله علیه و سلم) بندگان همیشگی و ممتاز خدا را مثال می زند که هنگامی که خوشی به ایشان رسد، خدا را ستایش می نمایند و اگر چیزی ناخوشایندی برایش رخ دهد، می گویند ستایش برای خدا در همه حال. پیامبر در تمام حالات شادی و ناخوشایند خدا را تمجید می کرد.

حسن می گوید: کسی که خدا را از یک زاویه پرستش نماید منافق است… او در واقع خدا را به زبان پرستش می کند نه با قلبش.

و بعضی دیگر از انسان ها اگر خیری به آنها رسید، خدا را پرستش می کنند و زمانی کە دچار مصیبتی می شوند، روی گردان می شوند.

مردم کانِ جواهر هستند، همان گونه که پیامبر(صلی الله علیه و سلم) توضیح داده و فرموده است: «الناس معادن فخیار هم فی الجاهلیه، خیارهم فی الاسلام اذا فقهوا».
یعنی: «مردم کان و معادن هستند، بهترینشان در جاهلیت، بهترینشان در اسلام هستند، وقتی که (دین) را فهمیدند.»

معلوم است که سرچشمه‌ انسان مسلمان با خدا مرتبط است و ارتباط و انسش با خدا به خاطر او و ثواب آخرت و اعتمادش بر خداست.

هنگامی که فردِ مسلمان مورد امتحان خدا قرار گرفت، در واقع به وی نزدیک می شود نه اینکه دور شود یا روی گرداند. ولی بعضی از مردم را می بینیم که کاملاً عکس این هستند، هنگامی که دچار مصیبتی می شوند، از خداوند التماس و دعا می کنند تا خدا ناراحتیشان را رفع نماید و هنگامی که خدا مشکلشان را برطرف کرد، ارتباطشان را با خدا قطع می نمایند و هنگامی خدا را می شناسند که طلبی از او دارند؛ اما هنگامی که مشکلشان حل شد، از یادش می برند و فراموشش می کنند.

متٲسفانە غیر از بعضی از جوانان و سالخوردگان،  بیشتر مردم در عقیده شان شک دارند، به محض اینکه بە یارانِ شبهه و اهل بدعت نزدیک شدند، از گفته هایشان متاثر می شوند‌. چنین افرادی عبادتشان برای خدا بر حق نیست و گمان جای یقینشان را خواهد گرفت.

پس بر مسلمانان لازم است که قلبشان پر از اعتماد و اطمینان باشد بر اینکه خدا حق است و همچنین پیامبر و بهشت و جهنم حق هستند و هنگامی که خدا را یاد می کنند، به خاطر محبت و ذکر، یادش نمایند و از او طلب آمرزش کنند.

به خاطر اینکه عشق رسیدن به قرب خدا را در دل دارد و هنگام ملاقات با او است، با خشوع به درگاهش می ایستد و نماز می‌خواند و نماز خواندنش را موعدی جهت ملاقات با محبوب و پروردگارش می داند.

این اصل ایمان است که پیامبر در حدیثی برایمان شرح داده است: «انما الاعمال بالنیات وانما لکل امرئ مانوی».

یعنی: «کردار هر کسی در گروِ نیتِ اوست و ثواب کردارش هم طبق نیت او خواهد بود».

وقتی انسان نماز می خواند، خدا آگاه است که به خاطر ثواب است یا تظاهر و همچنین می داند کسی که زکات را پرداخت می کند، به خاطر نزدیک شدن به خداست یا برای این است که مردم بگویند زکات پرداخت می کند. کسی که فرزندانش را تربیت می کند، به خاطر عبادت خداست یا اینکه گفته شود فرزندانی دارد تا بی نیازش کنند؟

همچنین می داند اگر با پدر و مادرش نیکی می کند، آیا برای نزدیک شدن به خدا است که قرآن بدان توصیه کرده است، یا اینکه برای پرهیز از سرزنش مردم است که چرا پدر و مادرش را رها کرده است.

افعال در تمام اوقات انجام داده خواهند شد، اما ثوابش بسته به نیت تغییر می کند. بنابراین نباید در وقت خوشی خدا را پرستش نماییم؛ ولی در وقت مشکلات او را ترک کنیم یا بالعکس.

آدمی اگر کسی را که دوستش بدارد از ایشان پیروی می کند، کسی که خالصانه خدا را دوست بدارد، اطاعتش کرده و در وقت شادی و اندوه ستایشش می کند.

خدا؛ آن خدایی است که پروردگاری غیر از او نداریم و آن کسی است که نعمت های غیر قابل شمارش به ما بخشیده است و آن کسی است که شایسته ی دوست داشتنی از ته دل و اطاعتِ بدون شرط و گمان است.

لازم است دفتر قلبمان را دوباره ورق بزنیم و از خود بپرسیم:
آیا خدا را تنها در اوقات خاصی می پرستیم یا همیشه؟

نویسنده: امیمه جابر
ترجمه: رحیم رهرو
ویراستار: سوزی میحراب

نمایش بیشتر

رحیم رهرو

✅ محل سکونت : آذربایجان غربی - مهاباد ☑ دعوتگر دینی و مترجم

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا