علامه بیتوشی
بَیْتوشی، عبدالله بن محمد، ادیب شافعی مذهب و شاعر سدۀ 12ق/18م که به 3 زبان عربی، فارسی و کردی شعر میسرود.
جامعترین اثر دربارۀ وی، کتابی است به نام البیتوشی که محمدخان در 301صفحه نگاشته است.
جامعترین اثر دربارۀ وی، کتابی است به نام البیتوشی که محمدخان در 301صفحه نگاشته است.
منابع وی یا نسخههای متعددی از آثار بیتوشی است که وی در اختیار داشته(مثلاً نک: ص108، 109، 122، 123، جم(، ویا یادداشتهای خود بیتوشی است که وی دربارۀ زندگی، سفرها، دوستان و یا سال تألیف آثارش بر حاشیۀ نسخههایش نوشته است(مثلاً نک: همان، 23).
منابع فارسی نیز از وی غفلت نکردهاند و از او به عنوان «پارسیگوی کرد» یاد کرده، و شرححالی از وی آوردهاند(نک: صفیزاده، 59؛ حیرت، شاعران…، 147).
محمدخان تولد او را میان سالهای 1130-1140ق/1718-1728م تخمین زده است(همان، 16-17؛ نیز نک: مدرس، 250)؛
محمدخان تولد او را میان سالهای 1130-1140ق/1718-1728م تخمین زده است(همان، 16-17؛ نیز نک: مدرس، 250)؛
اما زرکلی(4/131) و به تبع او و دیگران، تولد او را حدود سال 1161ق/1748م دانستهاند(مثلاً نک: ابراهیمی، 171؛ زکی، 2/37؛ حیرت، گلزار…، 52؛ صفیزاده، همانجا.
وی به بیتوش، روستایی کوچک از توابع سردشت کردستان ایران، حدفاصل بین آلان ایران آلان عراق، منسوب است.
وی به بیتوش، روستایی کوچک از توابع سردشت کردستان ایران، حدفاصل بین آلان ایران آلان عراق، منسوب است.
او را آلانی نیز نامیدهاند و چون پدر یا اجدادش در خانخل(روستایی در جنوب شرقی بیتوش) میزیستند، او را خانخلی هم خواندهاند(خال، همان، 11-12؛ بیطار، 2/1015؛ مدرس، همانجا؛ عزاوی، تاریخالعراق…، 6/36).
وی دوران کودکی و نوجوانی را در بیتوش گذراند و نزد پدر، به رسم آن روزگار به یادگیری قرآن، علوم عربی و کتابهایی چون گلستان سعدی پرداخت.
وی دوران کودکی و نوجوانی را در بیتوش گذراند و نزد پدر، به رسم آن روزگار به یادگیری قرآن، علوم عربی و کتابهایی چون گلستان سعدی پرداخت.
او که بعد از مرگ پدر 15 سال بیش نداشت. راهی روستای سنجویه در سردشت شد و نزد ملامحمدابنحاج دانش آموخت. سپس به روستای ماوران در نزدیکی اردبیل رفت و از صبغةالله افندی حیدری بهرهها برد و پس از چندی به زادگاهش بازگشت(خال، همان، 17-19؛ مدرس، 251؛ مردوخ، 1/276-277) و از آنجا قصد بغداد کرد(شیخو، 1/93؛ بصری، 57).
گویند بیتوشی چون خواست راهی بغداد شود، تنها دارایی خود را که همان القاموس المحیط بود، فروخت تا هزینۀ راه کند، اما پیش از فروش کتاب آن را سراسر حفظ کرد(خال، همان، 15؛ ابراهیمی، 174؛ حیرت، همانجا).
گویند بیتوشی چون خواست راهی بغداد شود، تنها دارایی خود را که همان القاموس المحیط بود، فروخت تا هزینۀ راه کند، اما پیش از فروش کتاب آن را سراسر حفظ کرد(خال، همان، 15؛ ابراهیمی، 174؛ حیرت، همانجا).
در بغداد بار دیگر در محضر صبغهالله حیدری دانش آموخت. سپس رهسپار بصره شد و از آنجا به کویت و دیگر سرزمینهای ساحلی خلیجفارس رفت(مدرس، 252؛ حیرت؛ شاعران، همانجا)
و در نهایت وارد احساء شد و چندی نیز در مدرسهای در شهر مبرّز احساء به تدریس پرداخت(خال، همان، 15، 21؛ مدرس، همانجا؛ مردوخ، 1/277)؛ سپس به زادگاهش بازگشت و پس از کوته زمانی در 1180ق/1766م آهنگ بصره کرد و چندی نزد دوستش احمد کوازی عباسی اقامت گزید و دوباره به احساء بازگشت، اما پس از 6 سال، اشتیاق دیدار زادگاهش، او را بار دیگر راهی بیتوش کرد. در آنجا اهل علم که به نیکی از او استقبال کرده بودند، کارهای خود را براو عرضه میکردند، او نیز تقریظهایی به نظم و نثر برای ایشان مینگاشت.
از جملۀ آنها که آکنده از آرایههای ادبی است، میتوان به تقریظ وی بر کتاب البدیعیۀ محمدامین عمری موصلی اشاره کرد(خال، همان، 266-283). بیتوشی از آنجا برای دیدار استادش ابنحاج به روستای هزار مرد رفت و در همانجا تقریظی بر کتاب ایقادالضرام استاد نوشت(همان، 30؛ مدرس، 254).
یادداشتهای بیتوشی بر تألیفاتش، حکایت از آن دارد که او در طول سفر نیز به تألیف مشغول بوده است.
یادداشتهای بیتوشی بر تألیفاتش، حکایت از آن دارد که او در طول سفر نیز به تألیف مشغول بوده است.
چه، وی در پایان هر اثر، به سال تألیف و مکان آن اشاره دارد(مثلاً نک: خال، همان، 23-25، 28-29، جم؛ مدرس، 254-255).
در 1188ق/1774م بود که بیتوشی بار سوم به بغداد و از آنجا به بصره رفت و تا 1189ق در مدرسۀ رحمانیه به تدریس پرداخت.
در 1188ق/1774م بود که بیتوشی بار سوم به بغداد و از آنجا به بصره رفت و تا 1189ق در مدرسۀ رحمانیه به تدریس پرداخت.
در همین زمان بود که صادقخان زند از ایران به بصره حمله کرد و مدت 16 ماه شهر را در محاصره داشت. بیتوشی نیز به ناچار در بصره ماندگار شد، تا آنکه در اواخر سال 1190ق ـ که حدود 50-60 سال سن داشت ـ توانست راهی احساء شود(خال، البیتوشی، 31؛ مدرس، 254؛ مردوخ، همانجا).
در این زمان که بیتوشی در اوج بالندگی و شکوفایی علمی خود بود، الکفایة را به نظم کشید و به شیخ احمدبنعبداللهبن محمدانصاری حاکم احساء تقدیم کرد و بسیار مورد عنایت وی قرار گرفت و زندگی مادی او گشایش یافت و شهرتش فراگیر شد.
در این زمان که بیتوشی در اوج بالندگی و شکوفایی علمی خود بود، الکفایة را به نظم کشید و به شیخ احمدبنعبداللهبن محمدانصاری حاکم احساء تقدیم کرد و بسیار مورد عنایت وی قرار گرفت و زندگی مادی او گشایش یافت و شهرتش فراگیر شد.
بیتوشی در احساء دختر شیخ عبدالقادر، قاضی آنجا را به نکاح خویش درآورد(نک: خال، همان، 30-33؛ نیز مدرس، 254-255: اشارۀ بیتوشی در الرسالةالعراقیۀ خود به این امر؛ حامد، 314).
بیتوشی در آخرین سال زندگی خود از احساء به بصره رفت و در همانجا درگذشت و در مقبرۀ حسن بصری به خاک سپرده شد. تاریخ مرگ وی را بین سالهای 1210 نت 1221ق/1795-1806م نوشتهاند(زرکلی، 4/31؛ خال، همان، 34؛ شیخو، 1/94؛ زکی، 2/38؛ مدرس، 256؛ ابراهیمی، 175؛ مردوخ، 1/277-278).
از شاگردان وی میتوان به عثمانبنسند وائلی بصری اشاره کرد که در آثارش چون سبائک العسجد و نیز اصفی الموارد فی سلسال احوال الامام الخالد از استادش یاد کرده، و در مرگ وی نیز مرثیهای سروده است(ابراهیمی، همانجا؛ خال، 34-37).
وی از نوجوانی به شعر علاقهمند بود و از آنجا که به تصوف نیز گرایش داشت، گاه در اشعارش، خود را درویش خطاب کرده است(همان، 22؛ بیطار، 2/105). گویند وی در جوانی کتاب الکافی فی علمی العروض و القوافی را سرود تا قریحۀ شعری خود را در بوتۀ آزمایش گذارد(ابراهیمی، 182؛ خال، همان، 72، 96).
بیتوشی در آخرین سال زندگی خود از احساء به بصره رفت و در همانجا درگذشت و در مقبرۀ حسن بصری به خاک سپرده شد. تاریخ مرگ وی را بین سالهای 1210 نت 1221ق/1795-1806م نوشتهاند(زرکلی، 4/31؛ خال، همان، 34؛ شیخو، 1/94؛ زکی، 2/38؛ مدرس، 256؛ ابراهیمی، 175؛ مردوخ، 1/277-278).
از شاگردان وی میتوان به عثمانبنسند وائلی بصری اشاره کرد که در آثارش چون سبائک العسجد و نیز اصفی الموارد فی سلسال احوال الامام الخالد از استادش یاد کرده، و در مرگ وی نیز مرثیهای سروده است(ابراهیمی، همانجا؛ خال، 34-37).
وی از نوجوانی به شعر علاقهمند بود و از آنجا که به تصوف نیز گرایش داشت، گاه در اشعارش، خود را درویش خطاب کرده است(همان، 22؛ بیطار، 2/105). گویند وی در جوانی کتاب الکافی فی علمی العروض و القوافی را سرود تا قریحۀ شعری خود را در بوتۀ آزمایش گذارد(ابراهیمی، 182؛ خال، همان، 72، 96).
از خصوصیات شعری وی میتوان به کارگیری صنایع شعری چون: استعاره، جناس، تضمین، توریه، تشبیه و نیز استفاده از مضامین بدیع اشاره کرد. وی در مجون نیز دستی داشت. اسلوب شعر وی چون شاعران کهن، با گریه بر اطلال و دمن آغاز میشود(همان، 77-84). از اشعار وی میتوان به قصیدۀ مشهور او در وصف زادگاهش، و قصیدهای دیگر در اشتیاق و یاد بغداد اشاره کرد(همان، 12-14، 226؛ بصری، 57، 58؛ ابراهیمی، 173).
بیتوشی بیشترین اشعار مدحیۀ خود را به حاکم احساء تقدیم کرده است. این اشعار گاه با مناسبتهایی نیز همراه بوده است؛ مثلاً قصیدهای در 38 بیت به مناسبت عید فطر(خال، همان، 146-149؛ انصاری، 1/341-342) و قطعهای در 15بیت به مناسبت سفر حاکم به بادیه(خال، همان، 149-151؛ انصاری، 1/342، نیز برای دیگر مدایح وی، نک: 345، 351-352؛ خال، همان، 157-173). حاکم احساء نیز که خود ادیب و شاعر بود، گاه بیتوشی را با اشعاری پاسخ داده، و او را ستوده است(مثلاً نک: همان، 32-33، 173-175، 187-190؛ انصاری، 1/347-348، 352-356).
از دیگر کسانی که بیتوشی مدح کرده است، میتوان به سعدونبنعرعر، حاکم قبلی احساء(همو، 1/388-389)، سلیمانبکشاوی حمیری(نک: خال، همان، 136-145)، احمدبنمحمدبن رزق(همان، 210-215؛ انصاری، 1/386-388) و احمدبن درویش کوازی عباسی(خال، همان، 216-223؛ انصاری، 1/381-385) اشاره کرد. همچنین بیتوشی در قصیدهای سُداسی، در بحر کامل ـ که خودش شامل 17 قصیده و 11 قطعه میشود ـ استادش ابنحاج را مخاطب قرار داده، و او را ستوده است(خال، «قصیدة…»، 138-155).
نکتۀ مهم در احوال بیتوشی آن است که وی بهرغم گرایش به زبان عربی و اقامت طولانی در سرزمینهای عربنشین، هیچگاه از زبان فارسی روبرنتافت. مضمون تنها بیت کردی نقل شده از او نشان میدهد که آثار شاعران بزرگ ایران را میخوانده، و میکوشیده است به این زبان نیز شعر بسیراید(نک: ادامۀ مقاله). از جمله اشعار فارسی وی میتوان به قصیدۀ 13 بیتی او به مناسبت تولد یوسفبنشیخهبک در 1155ق/1742م اشاره کرد(همو، البیتوشی، 87-89). علاوه براین، 6 دو بیتی و 5تک بیت از شعر فارسی وی در منابع ذکر شده است(همان، 89-92؛ حیرت، گلزار، 53-54؛ ابراهیمی، 176-177؛ صفیزاده، 60؛ مردوخ، 1/282-283). خال معانی بعضی از اشعار عربی وی را برگرفته از اشعار فارسی میداند(همان، 79). علاوه بر این، از وی تنها یک بیت شعر به زبان کردی نقل شده که در مجلۀ گلاویژ(1945م، شم 1)به چاپ رسیده است(نک: مردوخ، 1/284). مردوخ روحانی این تک بیت را اقتباس از یک شعر معروف سعدی میداند(همانجا؛ نیز نک: خال، همان، 92).
نثر عربی بیتوشی، بنا به سنت آن روزگار، سخت متصنع، و به همین سبب، مورد توجه بود. مکتوبات وی از رسائل گرفته تا تقاریظ، منظومهها و شروح، همه از شهرتی خاص برخوردار است. از رسائل وی میتوان به «الرسالة العراقیة» خطاب به عبداللهبنصبغةاللهحیدری ماورانی اشاره کرد که در 1197ق/1783م نوشته است(چاپ شده در مجلۀ الیقیق، 1341ق/1923م، س1، شم 20؛ نک: خال، همان، 226-253). از دیگر رسائل قابل ذکر وی، نامۀ او به سلیمانبکشاوی، از صاحب منصبان بزرگ بغداد است که در آن برای نجات بصره از او یاری طلبیده است(برای متن نامه، نک: همان، 254-263). نامۀ دیگری از او خطاب به ابنحاج و نیز عبیداللهافندی حیدری است(همان، 263-266؛ انصاری، 1/375-381؛ عزاوی، تاریخ الادب…، 2/219-220، 296-297، «النثر…»، 275-276).
علاوه بر این بیتوشی برای آسانی کار تعلیم، برخی متون درسی را نیز به نظم درآورده(خال، همان، 95بب( که از آن جمله است: «مؤنثهای سماعی»، «مصادر شاذ»، «کیفیت کتابت لفظ ابن»، «علامت فعل»، «اسماء خیل»، «اسماءضیافات». خال این منظومهها را 12 عدد معرفی کرده که شمار ابیات هر یک از 4 تا 35 بیت است(نک: همان، 124-125؛ محمد، 2/270).
آثار چاپی:
1. کفایة المعانی، در بیان حروف معانی که در 1191ق/1777م برای حاکم احساء در 672 بیت سروده است. خال ویژگی این اثر را در آن میداند که «از شائبۀ عُجمه که گریبان عجمها و عربهای متأخر را میگرفته، به دور است»(همان، 109). این کتاب در 1289ق/1872م در استانبول به چاپ رسیده است.
2. صرف العنایة بکشف الکفایة، تلخیصی بر کتاب الحفایة خود اوست که در احساءدر 1189ق در 543 صفحه نوشته است. این کتاب در 1922م در مصر به چاپ رسیده است. ظاهراً همین کتاب است که به نام الکنایة حفیّةٌ لراغب الحفایة پیشتر در استانبول در 1289ق/1872م چاپ شده بوده است(نک: همان، 119؛ عواد، 2/322؛ قس: GAL, S, II/399، که نام کتاب را الکفایة حفیة لراغب الحفایة آورده است).
3. المکفرات لکل ذنب سابق و آت، منظومهای در 49 بیت که آن را در احساء در 1194ق به نظم کشید. این کتاب در 1322ق/1904م در قاهره به چاپ رسیده است.
وی رسالۀ سیوطی در «ادعیۀ مستجابه» را نیز به نظم درآورده است. این اثر در پایان کتاب المکفرات وی چاپ شده است.
آثار خطی:
1. تحف الخلال فی شرح الالغاز القربیة(تألیف: 1190ق)، که در آن به بیان شرح اَلغاز و اَحاجی(ه م) پرداخته، و در این اثر به الغاز کسانی همچون زمخشری، حریری و ابوالعلاء نیز اشاره کرده است(خال، همان، 99، 127-128؛ ابراهیمی، 178).
2. حاشیه بر شرح عبداللهبناحمدفاکهی بر قطرالندیٰ اثر ابنهشام در علم نحو در 545 صفحه که در 1209ق/1794م تألیف شده است(خال، همان، 122؛ ابراهیمی، 179؛ بصری، 57). بغدادی از کتابی به نام حاشیۀ علی الطرة نام میبرد(1/487) که ظاهراً تصحیف نام همین کتاب است.
3. حدیقة السرائر فی نظم الکبائر، بیتوشی تراجم الزواجر عن اقتراف الکبائر ابن حجر هیتمی(د974ق) را زمانی که صادقخانزند بصره را در محاصره داشت(1190ق)، با همین عنوان در 726 بیت به نظم کشید. این منظومه با ماده تاریخ سال محاصرۀ بصره پایان میپذیرد. بیتوشی در 1195ق شرحی بر این قصیده به نام طریقةالبصائر الیٰ حدیقة السرائر در 500 صفحه در احساء نوشته، و به زمان ورود خود به بصره 1189ق و بعضی وقایع که در آن زمان رخ داده، از جمله محاصره و فتح بصره به دست صادق خان زند پرداخته است. وی در دو قطعۀ جداگانه این شرح خود را ستوده است(خال، همان، 100-108؛ غزاوی، تاریخ العراق، 6/63-64؛ ابراهیمی، همانجا؛ طلس، 143-144.
4. الحفایة بتوضیح الکفایة، که شرح منظومۀ الکفایۀ خود اوست و در 1191ق در احساء در 700 صفحه نوشته است و در آن به 700 آیۀ قرآنی، متونی از نهجالبلاغه، احادیث نبوی، امثال عربی و الغاز و احاجی نحوی استناد کرده است. بیتوشی در این اثر به 980 بیت از اشعار دیگران و 65 بیت از اشعار خود ارجاع داده است(خال، همان، 114-119؛ ابراهیمی، 179).
5. دیوان. رزکلی(4/131) و حامد(ص314) تنها به مجلۀ المنهل(1375ق/1956م) اشاره کردهاند که به وجود نسخهای از دیوان وی در کتابخانهای شخصی تصریح شده است.
6. الکافی فی علمی العروض و القوافی، در 327بیت. وی این قصیده را در آغاز جوانی برای آزمایش طبع خود سروده، و در آغاز قصیده، از گستاخی خود که طبعش کردی و شعرش به زبان عربی است، پوزش طلبیده، و خود شرحی به نام الوافی بحل الکافی بر این قصیده در 1179ق در مدرسۀ صیفیۀ بیتوش در 150 صفحه نوشته است(خال، همان، 96-98؛ ابراهیمی، 178).
7. المبشرات، شرحی است بر المکفرات خود او که در 1194ق در 40 صفحه سروده است(هوتسما، 113؛ خال، همان، 108-109؛ ابراهیمی، همانجا).
8. منظومۀ فی بیان الافعال، در 55 بیت که در آن به 387 فعل لازم و متعدی اشاره کرده، و سپس خود شرحی بر آن نوشته است(خال، همان، 123؛ جبوری، 3/239).
9. منظومۀ فی بیان الافعال، در 77 بیت که به افعال واوی و یایی پرداخته، و 122 فعل را نام برده، و خود شرحی برآن نوشته است(خال، همان، 123-124؛ جبوری، 3/238-239).
10. منظومة فی مثلثات الاسماء و الافعال، در 72 بیت که 427 اسم و فعل را در برگرفته است. وی این اثر را در 1190ق در زمان محاصرۀ بصره به نظم کشید، سپس خود برآن شرحی نوشت(خال، همان، 124).
11. الموائدالمبسوطة فی الفوائد الملقوطة، در 150 بیت که در آن از کتابهایی چون المزهر سیوطی، القاموس المحیط و دستور نطنزی بهره گرفته است(همان، 124-125؛ ابراهیمی، 180).
12. حاشیه بر البهجة المرضیة فی شرح الالفیة، در علم نحو و صرف. بیتوشی در کتاب تحفالخلال خود به این اشاره کرده است(خال، همان، 122؛ ابراهیمی، 179). از این اثر نسخهای یافت نشده است(خال، همانجا).
مآخذ: ابراهیمی، محمدصالح، «العلامة الادیب العبقری البیتوشی»، نشریۀ دانشکدۀ ادبیات اصفهان، 1345ش، س2، شم 2 و 3؛ انصاری احسابی، محمد، تحفةالمستفید، به کوشش حمد جاسر، ریاض، 1982م؛ بصری، میر، اعلام الکرد، لندن، 1991م؛ بغدادی، هدیه؛ بیطار، عبدالرزاق، حلیةالبشر، به کوشش محمد بهجه بیطار، دمشق، 1382ق/1963م؛ جبوری، عبدالله، فهرس المخطوطات العربیة فی مکتبة الاوقاف العامة فی بغداد، بغداد، 1974م؛ حامد، عبدالله، الشعر فی الجزیرة العربیة، ریاض، 1414ق/1993م؛ حیرت سجادی، عبدالحمید، شاعران کرد پارسیگوی، تهران، 1375ش؛ همو، گلزار شاعران کردستان، تهران، 1364ش؛ خال، محمد، البیتوشی، بغداد، 1377ق؛ همو، «قصیدة تتضمن قصائد عدیدة للبیتوشی»، مجلۀ المجمع العلمی العراقی، بغداد، 1375ق/1956م، ج4، شم 1؛ زرکلی، اعلام؛ زکی، محمدامین، مشاهیر الکرد و کردستان، ترجمۀ آنسه کریمه، به کوشش محمدعلی عونی، قاهره، 1366ق/1947م؛ شیخو، لویس، الآداب العربیة فی القرن الناسع عشر، بیروت، 1924م؛ صفیزاده، صدیق، پارسیگویان کرد، تهران، 1366ش؛ طلس، محمداسعد، الکشفاف عن مخطوطات خزائن کتب الاوقاف، بغداد، 1372ق/1953م؛ عزاوی، عباس، تاریخ الادب العربی فی العراق، بغداد، 1382ق/1962م؛ همو، تاریخ العراق بین احتلالین، بغداد، 1373ق/1954م؛ همو، «النثر الادبی و مصادره»، مجلةالمجمع العلمی العراقی، بغداد، 1381ق/1961م، ج9؛ عواد، کورکیس، معجم المؤلفین العراقیین، بغداد، 1969م؛ محمد، محمود احمد، فهرس مخطوطات مکتبة الاوقاف المرکزیة فی السلیمانیة، بغداد، مطبعة بغداد؛ مدرس، عبدالکریم، دانشمندان کرد در خدمت علم و دین، ترجمۀ احمد حواری نسب، تهران، 1369ش؛ مردوخ روحانی، بابا، تاریخ مشاهیر کرد، تهران، 1364ش؛ نیز:
GAL, S; Houtsma, M. Th., Catalogue d’une collection de manscrits arabes et turcs, Leiden, 1886.
رضوان مساح
بیتوشی بیشترین اشعار مدحیۀ خود را به حاکم احساء تقدیم کرده است. این اشعار گاه با مناسبتهایی نیز همراه بوده است؛ مثلاً قصیدهای در 38 بیت به مناسبت عید فطر(خال، همان، 146-149؛ انصاری، 1/341-342) و قطعهای در 15بیت به مناسبت سفر حاکم به بادیه(خال، همان، 149-151؛ انصاری، 1/342، نیز برای دیگر مدایح وی، نک: 345، 351-352؛ خال، همان، 157-173). حاکم احساء نیز که خود ادیب و شاعر بود، گاه بیتوشی را با اشعاری پاسخ داده، و او را ستوده است(مثلاً نک: همان، 32-33، 173-175، 187-190؛ انصاری، 1/347-348، 352-356).
از دیگر کسانی که بیتوشی مدح کرده است، میتوان به سعدونبنعرعر، حاکم قبلی احساء(همو، 1/388-389)، سلیمانبکشاوی حمیری(نک: خال، همان، 136-145)، احمدبنمحمدبن رزق(همان، 210-215؛ انصاری، 1/386-388) و احمدبن درویش کوازی عباسی(خال، همان، 216-223؛ انصاری، 1/381-385) اشاره کرد. همچنین بیتوشی در قصیدهای سُداسی، در بحر کامل ـ که خودش شامل 17 قصیده و 11 قطعه میشود ـ استادش ابنحاج را مخاطب قرار داده، و او را ستوده است(خال، «قصیدة…»، 138-155).
نکتۀ مهم در احوال بیتوشی آن است که وی بهرغم گرایش به زبان عربی و اقامت طولانی در سرزمینهای عربنشین، هیچگاه از زبان فارسی روبرنتافت. مضمون تنها بیت کردی نقل شده از او نشان میدهد که آثار شاعران بزرگ ایران را میخوانده، و میکوشیده است به این زبان نیز شعر بسیراید(نک: ادامۀ مقاله). از جمله اشعار فارسی وی میتوان به قصیدۀ 13 بیتی او به مناسبت تولد یوسفبنشیخهبک در 1155ق/1742م اشاره کرد(همو، البیتوشی، 87-89). علاوه براین، 6 دو بیتی و 5تک بیت از شعر فارسی وی در منابع ذکر شده است(همان، 89-92؛ حیرت، گلزار، 53-54؛ ابراهیمی، 176-177؛ صفیزاده، 60؛ مردوخ، 1/282-283). خال معانی بعضی از اشعار عربی وی را برگرفته از اشعار فارسی میداند(همان، 79). علاوه بر این، از وی تنها یک بیت شعر به زبان کردی نقل شده که در مجلۀ گلاویژ(1945م، شم 1)به چاپ رسیده است(نک: مردوخ، 1/284). مردوخ روحانی این تک بیت را اقتباس از یک شعر معروف سعدی میداند(همانجا؛ نیز نک: خال، همان، 92).
نثر عربی بیتوشی، بنا به سنت آن روزگار، سخت متصنع، و به همین سبب، مورد توجه بود. مکتوبات وی از رسائل گرفته تا تقاریظ، منظومهها و شروح، همه از شهرتی خاص برخوردار است. از رسائل وی میتوان به «الرسالة العراقیة» خطاب به عبداللهبنصبغةاللهحیدری ماورانی اشاره کرد که در 1197ق/1783م نوشته است(چاپ شده در مجلۀ الیقیق، 1341ق/1923م، س1، شم 20؛ نک: خال، همان، 226-253). از دیگر رسائل قابل ذکر وی، نامۀ او به سلیمانبکشاوی، از صاحب منصبان بزرگ بغداد است که در آن برای نجات بصره از او یاری طلبیده است(برای متن نامه، نک: همان، 254-263). نامۀ دیگری از او خطاب به ابنحاج و نیز عبیداللهافندی حیدری است(همان، 263-266؛ انصاری، 1/375-381؛ عزاوی، تاریخ الادب…، 2/219-220، 296-297، «النثر…»، 275-276).
علاوه بر این بیتوشی برای آسانی کار تعلیم، برخی متون درسی را نیز به نظم درآورده(خال، همان، 95بب( که از آن جمله است: «مؤنثهای سماعی»، «مصادر شاذ»، «کیفیت کتابت لفظ ابن»، «علامت فعل»، «اسماء خیل»، «اسماءضیافات». خال این منظومهها را 12 عدد معرفی کرده که شمار ابیات هر یک از 4 تا 35 بیت است(نک: همان، 124-125؛ محمد، 2/270).
آثار چاپی:
1. کفایة المعانی، در بیان حروف معانی که در 1191ق/1777م برای حاکم احساء در 672 بیت سروده است. خال ویژگی این اثر را در آن میداند که «از شائبۀ عُجمه که گریبان عجمها و عربهای متأخر را میگرفته، به دور است»(همان، 109). این کتاب در 1289ق/1872م در استانبول به چاپ رسیده است.
2. صرف العنایة بکشف الکفایة، تلخیصی بر کتاب الحفایة خود اوست که در احساءدر 1189ق در 543 صفحه نوشته است. این کتاب در 1922م در مصر به چاپ رسیده است. ظاهراً همین کتاب است که به نام الکنایة حفیّةٌ لراغب الحفایة پیشتر در استانبول در 1289ق/1872م چاپ شده بوده است(نک: همان، 119؛ عواد، 2/322؛ قس: GAL, S, II/399، که نام کتاب را الکفایة حفیة لراغب الحفایة آورده است).
3. المکفرات لکل ذنب سابق و آت، منظومهای در 49 بیت که آن را در احساء در 1194ق به نظم کشید. این کتاب در 1322ق/1904م در قاهره به چاپ رسیده است.
وی رسالۀ سیوطی در «ادعیۀ مستجابه» را نیز به نظم درآورده است. این اثر در پایان کتاب المکفرات وی چاپ شده است.
آثار خطی:
1. تحف الخلال فی شرح الالغاز القربیة(تألیف: 1190ق)، که در آن به بیان شرح اَلغاز و اَحاجی(ه م) پرداخته، و در این اثر به الغاز کسانی همچون زمخشری، حریری و ابوالعلاء نیز اشاره کرده است(خال، همان، 99، 127-128؛ ابراهیمی، 178).
2. حاشیه بر شرح عبداللهبناحمدفاکهی بر قطرالندیٰ اثر ابنهشام در علم نحو در 545 صفحه که در 1209ق/1794م تألیف شده است(خال، همان، 122؛ ابراهیمی، 179؛ بصری، 57). بغدادی از کتابی به نام حاشیۀ علی الطرة نام میبرد(1/487) که ظاهراً تصحیف نام همین کتاب است.
3. حدیقة السرائر فی نظم الکبائر، بیتوشی تراجم الزواجر عن اقتراف الکبائر ابن حجر هیتمی(د974ق) را زمانی که صادقخانزند بصره را در محاصره داشت(1190ق)، با همین عنوان در 726 بیت به نظم کشید. این منظومه با ماده تاریخ سال محاصرۀ بصره پایان میپذیرد. بیتوشی در 1195ق شرحی بر این قصیده به نام طریقةالبصائر الیٰ حدیقة السرائر در 500 صفحه در احساء نوشته، و به زمان ورود خود به بصره 1189ق و بعضی وقایع که در آن زمان رخ داده، از جمله محاصره و فتح بصره به دست صادق خان زند پرداخته است. وی در دو قطعۀ جداگانه این شرح خود را ستوده است(خال، همان، 100-108؛ غزاوی، تاریخ العراق، 6/63-64؛ ابراهیمی، همانجا؛ طلس، 143-144.
4. الحفایة بتوضیح الکفایة، که شرح منظومۀ الکفایۀ خود اوست و در 1191ق در احساء در 700 صفحه نوشته است و در آن به 700 آیۀ قرآنی، متونی از نهجالبلاغه، احادیث نبوی، امثال عربی و الغاز و احاجی نحوی استناد کرده است. بیتوشی در این اثر به 980 بیت از اشعار دیگران و 65 بیت از اشعار خود ارجاع داده است(خال، همان، 114-119؛ ابراهیمی، 179).
5. دیوان. رزکلی(4/131) و حامد(ص314) تنها به مجلۀ المنهل(1375ق/1956م) اشاره کردهاند که به وجود نسخهای از دیوان وی در کتابخانهای شخصی تصریح شده است.
6. الکافی فی علمی العروض و القوافی، در 327بیت. وی این قصیده را در آغاز جوانی برای آزمایش طبع خود سروده، و در آغاز قصیده، از گستاخی خود که طبعش کردی و شعرش به زبان عربی است، پوزش طلبیده، و خود شرحی به نام الوافی بحل الکافی بر این قصیده در 1179ق در مدرسۀ صیفیۀ بیتوش در 150 صفحه نوشته است(خال، همان، 96-98؛ ابراهیمی، 178).
7. المبشرات، شرحی است بر المکفرات خود او که در 1194ق در 40 صفحه سروده است(هوتسما، 113؛ خال، همان، 108-109؛ ابراهیمی، همانجا).
8. منظومۀ فی بیان الافعال، در 55 بیت که در آن به 387 فعل لازم و متعدی اشاره کرده، و سپس خود شرحی بر آن نوشته است(خال، همان، 123؛ جبوری، 3/239).
9. منظومۀ فی بیان الافعال، در 77 بیت که به افعال واوی و یایی پرداخته، و 122 فعل را نام برده، و خود شرحی برآن نوشته است(خال، همان، 123-124؛ جبوری، 3/238-239).
10. منظومة فی مثلثات الاسماء و الافعال، در 72 بیت که 427 اسم و فعل را در برگرفته است. وی این اثر را در 1190ق در زمان محاصرۀ بصره به نظم کشید، سپس خود برآن شرحی نوشت(خال، همان، 124).
11. الموائدالمبسوطة فی الفوائد الملقوطة، در 150 بیت که در آن از کتابهایی چون المزهر سیوطی، القاموس المحیط و دستور نطنزی بهره گرفته است(همان، 124-125؛ ابراهیمی، 180).
12. حاشیه بر البهجة المرضیة فی شرح الالفیة، در علم نحو و صرف. بیتوشی در کتاب تحفالخلال خود به این اشاره کرده است(خال، همان، 122؛ ابراهیمی، 179). از این اثر نسخهای یافت نشده است(خال، همانجا).
مآخذ: ابراهیمی، محمدصالح، «العلامة الادیب العبقری البیتوشی»، نشریۀ دانشکدۀ ادبیات اصفهان، 1345ش، س2، شم 2 و 3؛ انصاری احسابی، محمد، تحفةالمستفید، به کوشش حمد جاسر، ریاض، 1982م؛ بصری، میر، اعلام الکرد، لندن، 1991م؛ بغدادی، هدیه؛ بیطار، عبدالرزاق، حلیةالبشر، به کوشش محمد بهجه بیطار، دمشق، 1382ق/1963م؛ جبوری، عبدالله، فهرس المخطوطات العربیة فی مکتبة الاوقاف العامة فی بغداد، بغداد، 1974م؛ حامد، عبدالله، الشعر فی الجزیرة العربیة، ریاض، 1414ق/1993م؛ حیرت سجادی، عبدالحمید، شاعران کرد پارسیگوی، تهران، 1375ش؛ همو، گلزار شاعران کردستان، تهران، 1364ش؛ خال، محمد، البیتوشی، بغداد، 1377ق؛ همو، «قصیدة تتضمن قصائد عدیدة للبیتوشی»، مجلۀ المجمع العلمی العراقی، بغداد، 1375ق/1956م، ج4، شم 1؛ زرکلی، اعلام؛ زکی، محمدامین، مشاهیر الکرد و کردستان، ترجمۀ آنسه کریمه، به کوشش محمدعلی عونی، قاهره، 1366ق/1947م؛ شیخو، لویس، الآداب العربیة فی القرن الناسع عشر، بیروت، 1924م؛ صفیزاده، صدیق، پارسیگویان کرد، تهران، 1366ش؛ طلس، محمداسعد، الکشفاف عن مخطوطات خزائن کتب الاوقاف، بغداد، 1372ق/1953م؛ عزاوی، عباس، تاریخ الادب العربی فی العراق، بغداد، 1382ق/1962م؛ همو، تاریخ العراق بین احتلالین، بغداد، 1373ق/1954م؛ همو، «النثر الادبی و مصادره»، مجلةالمجمع العلمی العراقی، بغداد، 1381ق/1961م، ج9؛ عواد، کورکیس، معجم المؤلفین العراقیین، بغداد، 1969م؛ محمد، محمود احمد، فهرس مخطوطات مکتبة الاوقاف المرکزیة فی السلیمانیة، بغداد، مطبعة بغداد؛ مدرس، عبدالکریم، دانشمندان کرد در خدمت علم و دین، ترجمۀ احمد حواری نسب، تهران، 1369ش؛ مردوخ روحانی، بابا، تاریخ مشاهیر کرد، تهران، 1364ش؛ نیز:
GAL, S; Houtsma, M. Th., Catalogue d’une collection de manscrits arabes et turcs, Leiden, 1886.
رضوان مساح
منبع:
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد : 13 صفحه : 5339
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد : 13 صفحه : 5339
محمد فاضل شوکتی وبسایت زمزیران