اندیشه

مبارزه و دفع منکر یک فریضه دینی (۲-۲)

انکار منکر با دست یا زبان دو حکم دارد:

۱ – فرض کفایه:

اگر یک یا بشتر از یک نفر از مسلمانان منکری را مشاهده کردند دفع آن منکر بر تمام آنها واجب می شود،  اگر عده ای عهده دار ازاله منکر شدند کافی است ومسئولیت از دیگران ساقط می شود، ولی اگر کسی نبود تا جلوی منکرات را بگیرد بدون استثنا تمام آنها گناه کار می شوند و عذر و ترس آنها پذیرفته نمی شود، آیه ی ۱۰۴ سوره آل عمران دلالت بر فرض کفایه بودن امر به معروف و نهی از منکر می کند.

وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿۱۰۴﴾و باید از میان شما گروهى [مردم را] به نیکى دعوت کنند و به کار شایسته وادارند و از زشتى بازدارند و آنان همان رستگارانند (۱۰۴)

امه در آیه فوق یعنی عده ای از مسلمانان.

۲ – فرض عین:

اما اگر یک نفر منکر را مشاهده نمود وتوان ازاله  و تغییر آن را داشت، او مسئول خواهد شد، باز هم اگر عده ای آن منکر را دیدند و از آن مطلع شدند، اما تنها یک نفر توان تغییر منکر را داشت او مسئول خواهد شد و اگر عکس العملی را از خود نشان نداد گناه کار می شود(۱۷).

    انکار کردن منکر با قلب:

بعضی از فرائض عین که تک تک مسلمانان نسبت به آنها مکلف می باشند ودر هیچ شرایطی از آنان ساقط نمی شود،  شناخت معروف و منکر و انکار کردن منکر با قلب می باشد و هر کسی که از اعماق قلب معروف و منکر را نشناسد، هلاک شده واگر منکر در نزد او نا خوش آیند نباشد نشان عدم ایمان او می باشد.

ابن مسعود فرموده است :”هر کسی که از ته قلب معروف و منکر را نشناسد هلاک شده است”(۱۸) اشاره به فرض بودن شناخت معروف و منکراست، انکار کردن منکر با قلب واجبی است که از احد الناسی ساقط نمی شود وهر کس منکرات را نشناسد هلاک می شود(۱۹).

انکار کردن منکر با قلب مسئولیت را از فرد مسلمان ساقط می نماید، اگر قادر به ازاله منکر با دست و زبان نبود.

ابن مسعود رضی الله عنه می فرماید :“کسانی که بعد از شما زندگی می کنند منکرات را می ببینند اما توان تغییر آن را ندارند ؛ خداوند از قلب آنها باخبر می باشد که از منکرات خوششان نمی آید”(۲۰).

فرد عاجز و ناتوان به کسی گفته می شود که ترس آن را داشته باشد که زیانی از لحاظ جسمی یا مالی به او برسد وتحمل آن را نداشته باشد، اما اگر ظنش درست از آب در نیامد منکر بودنش تنها با قلب از او پذیرفته نمی شود ،بلکه با اندازه توان با دست و زبان باید با منکرات مبارزه نماید(۲۱).

 عاقبت ترک ممانعت از منکرات با داشتن توانایی:

۱ – هر گاه  از زشتی ها و پلشتی ها جلو گیری به عمل نیاید، منکرات در زمین پخش خواهد شد و معصیت و فسق و  فجور دامن گیر مردمان می شود و فساد و بی بند و باری زیاد می شود و بر نیکوکاران تسلط پیدا خواهند کرد و آن وقت نمی تواناز منکرات جلوگیری  کرد، ارزش ها از بین رفته  و رزایل پخش خواهد شد، و در نتیجه قهر و غضب و انتقام الهی شامل حال همه ی ما می شود .

همان گونه که خداوند متعال در مورد بنی اسرائیل می فرماید : لعن الذین کفروا من بنى إ سرءیل على لسان داود و عیسى ابن مریم ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون (۷۸)کانوا لا یتناهون عن منکر فعلوه لبئس ما کانوا یفعلون (۷۹)آنها که از بنى اسرائیل کافر شدند بر زبان داود و عیسى بن مریم لعن (و نفرین ) شدند، این بخاطر آن بود که گناه مى کردند و تجاوز مى نمودند.۷۹ – آنها از اعمال زشتى که انجام مى دادند یکدیگر را نهى نمى کردند چه بدکارى انجام مى دادند.

لا یتناهون:بعضی بعضی دیگر را از منکرات منع نمی کردند.

احادیث در این زمینه فراوانند برای نمونه :

ابوبکر صدیق ( رضی الله عنه ) از پیامبر اسلام ( صلی الله علیه وآله وسلم ) روایت می کند که ایشان فرموده اند : ( هیچ قومی نیست که در میان آنان اعمال معصیت انجام داده شود  ویبا دارا بودن قدرت جلو گیری از منکرات، جلوی آن را نمی گرفتند، مگر اینکه خیلی نزدیک است که عذاب ویانتقام الهی همه ی انسانیها را در بر گیرد (۲۲):

 ۲ – هلاکت در دنیا :

پیامبر اسلام ( صلی الله علیه وآله وسلم ) می فرماید 🙁 حال کسی که در برابر حدود خدا ایستاده است وبرای از بین بردن منکرات قیام می کند و کسی که آن را ترک می کند مانند مردمی است که قرعه انداختند که در یک کشتی ، بعضی بالا و بعضی پایین قرار گیرند ، مردمی که در پایین بودند چون می خواستند آب بنوشند باید از میان  کسانی که بالا تر از آنها بودند می گذشتند، با خود گفتند چه می شود که ما در جای خود شکافی ایجاد کنیم ، وکسانی که در بالا تر از ما هستند آزار ندهیم. اگر جلو آن ها گرفته شود همه  نجات پیدا می کنند و در غیر این صورت همه هلاک شوند(۲۳).

۳ – پذیرفته نشدن دعاها:

حذیفه رضی الله عنه از پیامبر اسلام ( صلی الله علیه وآله وسلم ) روایت می کند که ایشان فرموده اند : قسم به خدای که جانم در دست اوست یا اینکه امر به معروف و نهی از منکر می کنید ویا این که منتظر انتقام از طرف پروردگار تان باشید، آن وقت دعا می کنید ولی دعاهایتان مستجاب نمی شود( ۲۴).

      ترک انکار منکر به خاطر ترس از وقوع مفسده:

اگر انسان مکلفی قدرت آن را داشت که جلوی منکری را بگیرد ، اما ترس آن را داشت اگر عکس العملی را از خود نشان بدهد عاقبت بدی در پیش خواهد داشت که از منکری که انکارش نموده بدتر خواهد بود، در این حال وجوب انکار منکر از او ساقط می شود، به دلیل عمل نمودن به اصل فقهی”مرتکب شدن اخف الضررین”.

اما باید دانست که با ظن غالب ترک منکر از انسان ساقط می شود، نه اینکه با وهم واحتمالی که بیشتر مردمان به آن طمع و امید دوخته اند، تا خود را نسبت به این فریضه الهی تبرئه نمایند ( ۲۵ ).

اعلام حق بدون ترس و واهمه:

بر مسلمان واجب است که امر به معروف و نهی از منکر نماید بدون اینکه توجه به آن شخص از لحاظ جایگاه و مقام و شهرت نماید، و نباید به لومه وسرزنش دیگران و اذیت و آزار مادی و معنوی توجه داشته باشد و هر کسی را به اندازه ی درک و فهمش مورد خطاب قرار دهد و موضع گیریش باید با شرایط مکانی (و زمانی) همخوانی داشته باشد.

ابی سعید خدری از پیامبر اسلام ( صلی الله علیه وآله وسلم ) روایت می کند که ایشان در خطبه ای چنیین فرمودند:(هان! مبادا ترس از مردم مانع از آن شود که فردی از شما حق را ببیند و نگوید ؛ که حق گفتن نه اجلی را نزدیک ونه روزیی را دور می گرداند).

ابو سعید هنگامی که این سخن پیامبر ( صلی الله علیه وآله وسلم ) را شنید گریه کرد و گفت:قسم به خدا خیلی از چیزها را دیده ایم اما از ترس مردم چیزی نگفته ایم. (منظورش این است اگر شخصی از شما منکری را دید نباید ازترس مردم امر به معروف نکند بلکه باید بدون ترس از مردم امر به معروف و نهی از منکر کند). 

   عام و خاص بودن مسئولیت امر به معروف و نهی از منکر:

امر به معروف و نهی از منکر کردن یک واجب شرعی است، هر مسلمانی که مطلع بر منکرات بوده و قدرت بر طرف کردن آن را داشته باشد بر او واجب است که جلوی آن را بگیرد، فرق نمی کند حاکم باشد یا محکوم و یا عالم یا عامی ؛ اما این مسئولیت بیشتر شامل حال علماء و امراء می شود.

اما علما:

چون آنان آگاه به شریعت الله می باشند وغیر آنان چنیین نیستند، واز هیبت واحترام در قلوب مردم بر خوردارند  و مردم بیشتر دعوت آنها را می پسندند و خطر بزرگ زمانی دامنگیر مردم می شود که علماء نسبت به مسئولیتی که بر گردن دارند بی تفاوت باشند. 

واما امراء و حاکمان:

مسئولیت آنان خیلی سنگین است  واگر در قضیه ی امر و نهی کوتاهی نمایند خطر بزرگی آنان را تهدید می کند، چون حکام داری سلطه و قدرت می باشند و می توانند حکم خود را تنفیذ کنند، ترس از عاملان منکرات  را ندارند چون قدرت و سلاح در دست آنان می باشد و مردم نیز از آنان حساب می برند.

اگر خدایی نکرده حاکمان در مسئله ی امر و نهی کوتاهی نمایند اهل فسق و فجور بیشتر فاسد را در زمین برپا می کنند، بدون اینکه مراعات محرمات و مقدسات شریعت اسلام نمایند، لذا بر حاکمی که دارای صفات حسنه و خداوند به او توفیق عطا کرده لازم است که امر به معروف و نهی از منکر نماید.

هرگاه حکام نسبت به این فریضه الهی سهل انگاری نمود حقیقتا به این امانت بزرگ الهی که بر گردن او گذاشته شده خیانت کرده است، و مسئولیتی را که بر عهده گرفته ضایع نموده اند.

آداب امر به معروف و نهی از منکر

۱ – باید آمر به معروف و ناهی از منکر به آن چه می گوید اول خودش عمل نماید، تا به آن چه امر و نهی می کند در دیگران تاثیر گذارد و دعوتش قبول درگاه خداوند متعال قرار گیرد و باعث رفتن به داخل آتش جهنم نشود.

۲ – قصد و نیت از امر و نهی:

 کسی که امر به معروف و نهی از منکر می کند باید هدفش کسب رضایت خداوند متعال وامتثال دستورات او باشد، نه برای تعریف و تمجید دیگران و اهداف دنیوی. مسلما ن به خاطر ترس از خداوند متعال و تا این که محارم را کوچک نپندارند امر به معروف و نهی از منکر می کند وهمچنین امر و نهی کردنش به خاطر نصیحت  و رحم و شفقت بر مسلمانان است، تا خدای نکرده در دنیا و آخرت دچار غضب و عذاب الهی نشوند و از شر و مصائب و شهواتی که در آن فرو رفته اند رهایی یابند و اجر و ثواب خدا را کسب نمایند و خود را از عذاب الهی رستگار کنند با کوتاه نیامدن در اداء فریضه الهی و همچنین ترک نکردن امر به معروف و نهی از منکر کردن.

۳ – بندگی وعبودیت واقعی خداوند:

انسان دعوتگر در نزد مسلمانان به خاطر انجام دادن فریضه امر و نهی ، از احترام عظیمی بر خوردار است و مسلمانان این را درک می کنند که باید خدا را فرمانبرداری و او را معصیت نکنند و باید همیشه امر به معروف و نهی از منکر را  در نظر داشته باشند نه اینکه فراموشس کنند.

و آن محبت صادقانه ای که مثل جریان خون در رگهایش جریان دارد تزکیه نماید ، لذا توی دعوتگر را می بینید که در فکر آنی تا مردم را آگاه وملتزم به اطاعت از حقایق باشند، وبا سینه گشاد آماده ی انواع اذیت و آزار باشد و در این راه جان خودرا فدا نماید وحتی از خداوند متعال برای کسانی که نسبت به او اسائه ادب کرده اند طلب آمرزش گناهان نماید و آنان را به راه راست هدایت کند، کسی که امر به معروف و نهی از منکر می کند باید پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم ) را الگوی خویش قرار دهد، درحالی که او را آزار می دادند و با دستان خود خون را از چهره اش پاک می کرد برای قومش این دعا را می کرد:( اللهم اغفر لقومی فانهم لا یعلمون). (۲۷و۲۸). 

آن چه از حدیث (من رای منکم منکرا …..)می آموزیم:

۱ – حدیث دلالت می کند بر اینکه امر به معروف و نهی از منکر نشانه ی ایمان است، برای همین امام مسلم این حدیث را از کتاب الایمان استخراج نموده است.

۲ – کسی که قدرت بر دفع منکرات داشته باشد وعلیه آن قیام کند بهتر آن است که با داشتن عذر شرعی ترک امر و نهی نماید، مثلا زن در هنگام قاعدگی معذور است برای خواندن نمازها لذا پیامبر اسلام ( صلی الله علیه وآله وسلم ) ترک نماز آن زنان را نشانه ضعف ایمان آنان بر شمرده است.

۳ -کسی که ترس آن را داشت که دچار ضرب و شتم و کشتن و یا این ترس ضایع شدن مال و دارای اش را داشت تغییر منکر با دست و زبان از او ساقط می شود.

۴ – همانگونه که در بالا و در قضیه نهی با دست و زبان صورت گرفت این که نماز عید قبل از خطبه است، و این چیزی است که سلف امت اسلامی بر آن اجتماع کرده اند.

۵ -حدیث دلالت می کند بر اینکه تغییر منکر با دست (قدرت)کار حکام است ، همانگونه که ابو سعید خدری چنیین کرد ، مثل ریختن مشروبات الکلی و شکستن آلات لهو ولعب، اما حمله و مبارزه با آنان با اسلحه و شمشیر جایز نیست همان گونه که در احادیث  وارد شده است(۲۹).

خداوندا ما را در قضیه ی امر به معروف و نهی از منکر توفیق عنایت بفرما . آمین یا رب العالمین

والسلام علیکم و رحمهالله  

ترجمه : از عربی به فارسی :علی ملازاده . نقده

 برای مشاهده و مطالعه بخش نخست این مقاله    اینجا را کلیک فرمایید

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا