تاریخ

محمد (ص) الگوی فهم و درایت(2-1)

محمد (ص) الگوی فهم و درایت(2-1)

فهم ودرايت پيامبراسلام حضرت محمد مصطفي (ص)

کلمه وعي : عبارت است ، از اينکه انسان ازلحاظ فکري وعقلي ورواني ، نسبت به خود واطرافش وعوامل تاثير گذار برجامعه، مسائل روز مره ،افکاروعقايد موجود و عوامل تاثیر گذارآگاهي داشته باشد ؛ چنان در بيداري وهوشياري کامل به سر ببرد که بتواند اهداف ورسالت خويش را با موفقيت هرچه تمام تر پيش ببرد تا جايي که قادر باشد دستاوردهاي لازم را هم کسب نمايد.

پس ازاين تعريف، مي توان گفت، پيامبر داراي درايت و فهم بالایی بوده است، زيرا آن حضرت توانست خود را دريابد و درد اطراف خود را نیز درک کند چون خداوند اورا براي پذيرش مسؤليت عظيمي  انتخاب کرده بود ؛ رسالت خود را ازخانواده و دوستان نزدیک خويش شروع کرد .

و از آنجا که بر نقات ضعف وقوت جامعه واقف بود ، توانست دراوايل بعثت خود با وجود مشکلات عديده اي که برسر راهش قرار مي گرفت ، نيرنگ و دسيسه هاي مشرکان را خنثي نمايد و بستر دعوت را با عملکرد حکيمانه خويش بيشتر فراهم و مهیا سازد.

پيامبر از نعمت درایت برخورداربود  ؛ چون عکس العمل هاي مخالفانش را در نظر مي گرفت وهرگز از کار خود احساس خستگي  و پشيماني ونااميدي نمي کرد و هرتصميمي که اتخاذ مي کرد به نفع اسلام ومسلمانان بود.

دشمنان او نيز برای نابودکردن اسلام، پی در پي توطئه ودسیسه می چیدند و فرصت هاي مکرري را ایجاد کردند که به عقل خام خود می پنداشتند که می توانند با آن پيامبر را از سر راه خود بردارند ؛ ولي تدبير پيامبر والاتراز نقشه ي شوم آنان بود .

پیامبر با فهم و درایت خویش براي اندک ياران خود در آن برهه از زمان، امنيت به وجود آورد و آنان را از نابودی  نجات داد و اين از نشانه حلم وحکمت آن حضرت بود.

ضرورت فهم و درایت برای رهبر و فرمانده

فهم ودرایت براي هر فرمانده ورهبری لازم و ضروري است و عدم وجود اين ويژگي ، موجب  ضربه و لطمه جبران ناپذيري  خواهد شد و بلا فاصله ممالک تحت سلطه خود را از دست مي دهد  .

چه بسیارتاريخ برای ما بازگو کرده که عده ی زیادی از فرماندهان شاهد شکست لشکر خویش بوده اند و چه بسیار  شنیده ایم که فرمانده ای با درایت و آگاهی از فنون خاص  همراه با مقاومت بيشتر، توانسته  پيروز ميدان شود ؛ زيرا رهبري فنوني دارد  که هرکس آن را نمي تواند و نمی داند ، رهبری برخورداری از یک فطرت و سرشت خدادادی است که با عقل وعلم افزون مي یابد واين رهبرشايسته  مي تواند با امکاناتي که دراختيار دارد پیروزی  و موفقيت را درعرصه ي نبرد از آن خود سازد.

فهم و درایت پیامبر اسلام

فهم ودرایت درتمام ابعاد زندگي پیامبر به عنوان یک رهبر، مشاهده مي گردد ؛ زيرا ايشان مي دانند که صاحب رسالت عظيمی است وامانتي بزرگ بردوش دارد که هرگز در انجام اين رسالت الهي کوتاهي ننمود وکم ترين تنازلي در کار ايشان به چشم نخورد ، خصوصأ درمسایل مربوط به عقيده و توحيد ، که اساسي ترين رکن دين بود.

نمونه اش اين بود که کفار از پيامبر خواستند که خداي يگانه را پرستش کنند و همزمان خدايان خود را نيز عبادت کنند ؛ پيامبر هرگز قبول نفرمود ودرپاسخ آنان سوره ي کافرون را قرائت فرمود که جبهه توحید و شرک را کاملا از هم تفکیک می کند.

نمونه دیگراز وعی ودرایت پیامبر

هجرت مسلمانان به سرزمين حبشه

زماني که عرصه ي دعوت در مکه بر ياران پيامبر محدود شد وآزار واذيت زيادي، از سوي دشمنان متوجه آنان گردید پيامبرتصميم گرفت که عده ای از مسلمانان به سرزمین حبشه هجرت کنند. هدف از اين هجرت،تنها نجات جان آنات نبود ؛ بلکه والاترين هدف ،ایجاد پایگاه دیگری برای امر دعوت، در سرزمین دیگری بود ؛ بنابراین  پیامبربه فرزندان سران قبايل و صاحب نام مکه همچون وليد بن مغيره،عتبه بن ربيعه، ابي سفيان ،سهيل بن عمرو،ابي طالب وسعيد بن عاص وغيره را که مسلمان بودند دستور داد تا به سرزمین حبشه هجرت کنند ؛ البته دختر پيامبر هم ،که همسر حضرت عثمان بود جزو مهاجران به حبشه بود.

دلايل هجرت به سرزمین حبشه 

١) بعد مکاني : حبشه در قاره اي ديگر واقع شده بود ومیان این دو مکان دریا قرارداشت که به راحتی اهل مکه نمی توانستند به آن دسترسی داشته باشند.

٢)  تفاوت در آیین :ساکنان حبشه مسيحي بودند ومسيحيّت به دين اسلام نزديک تر بود وبدليل اينکه در آيين آنان حج وجود نداشت پس اهل مکه نمي توانستند براي آنان مشکل ايجاد کنند.

٣)  تفاوت سیستم حکمرانی : نظام حکومتي آنان پادشاهي بود ،لذا نظام حاکم بر آنان مرتبه ای بالاتر از سیستم و قوانين قبيله گري بود واهل مکه نمي توانستند برتصميمات آنان تأثير گذار باشند.

۴) عدالت نجاشي پادشاه حبشه : که پيامبر درباره او فرمود؛درکشور حبشه پادشاهي ،وجود دارد که در سرزمينش به کسي ظلم وستم روا داشته نمي شود و خداوند گشايش وروزنه اي براي شما فراهم خواهد ساخت.

وجود عدالت در سرزمین حبشه مهم ترين مساله و جاذبه براي مهاجران و پناهندگان بود چرا که در سایه آن می توانند  زندگي پرآرامشی داشته باشند امری که مورد توجه پيامبر (ص) بود.

 

تاسیس مسجد

يکي ديگر ازکارهای حکیمانه پیامبر(ص) تاسيس مسجد، درشهر مدينه بود که مورخان وسیره نویسان از هر لحاظ این اقدام و ابتکار آن حضرت را مورد تحليل و واکاوی قرار داده اند؛ به جز مهم ترين اهداف آن پیامبر در مسجد  که عبارت بود از تربيت و پرورش انسان ؛ متاسفانه کمتر در این باره سخن به ميان آورده اند ؛ تربیت انسان موجب تعالی ورشد یک جامعه می گردد ، پیامبر از این رکن اساسی شروع کرد و با آن خانواده وجامعه ودولت بنا نمود و برای عملی ساختن این امر مهم  مدرسه ودانشگاه خیلی مبارکی به نام مسجد تاسیس نمود که به زودی آثار مثبت آن نمایان شد .

 آری، اولین کار پیامبربعد از هجرت و برپایی دولت اسلامی تاسیس مسجد بود ؛ خاورشناس معروف ارنولدتوینبی در کتابش قصه تمدن» می گوید: در طول تاریخ بشریت همواره معبد وجود داشته در حالی که روستا ها و شهرها دژ و قلعه و لشکر و مدرسه نداشته اند ، مسجد نقش به سزايي در جامعه مسلمانان داشت ؛ زیرا درشبانه روز مسلمانان ، پنج مرتبه برای  اقامه نماز گرد هم جمع می شدند و در طول هر هفته  نماز جمعه که روحیه اتحاد و همبستگی در بین مسلمانان را دوچندان مي کرد برگزار می شد، نتیجه اش ؛ این بود که روز به روز محبت وعلاقه میان آنان راسخ تر  مي گشت.

نقش و جایگاه مسجد                                                                                            

  مسجد درآن زمان ،به داراستفتاء ومحل مشورت تبدیل شده بود، که نقش دار الندوه در شهر مکه را بهتر ایفا می کرد ؛ آري مسجد هم مدرسه وهم دانشگاه بود، که مسلمانان امور ديني و دنيوي خود را در آن به نحو احسن  فرا مي گرفتند و حتي زنان هم پا به پاي مردان از قافله علم و دانش عقب نماندند ، همچنان که حضرت عايشه فرمودند: بهترين زنان ،زنان انصارند که شرم وحيا وعفت مانعي براي کسب علم و فراگيري آنان نشد!

مهم ترين تصميمات سرنوشت ساز درمسجد رقم مي خورد و علاوه بر این ، محلي امن بود براي « اهل صفه » ؛ کساني که غريبه وبي خانمان بودند .  

پیمان برادری و همبستگی

نمونه دیگر از فهم ودرایت پیامبر، بستن پیمان برادری ومواخات درمیان مهاجران وانصار بود ؛ ازآنجا که شغل بيشتر اهل مدينه قبل ازهجرت پيامبر زراعت بود و تعدادي هم مشغول تجارت بودند و بعد ازهجرت پيامبر ومهاجرين به مدينه  بي کاری  به اوج خود رسيد و باعث ايجاد مشکلات زيادي در شهرگردید پس بر رهبري مسلمانان لازم بود چاره اي بيانديشد ومسلمانان را از اين بحران برهاند ؛ بنابر قتضای شرایط ،راه حل  مناسب را بيابد و پيامبر دستوربستن پيمان برادري ميان انصار و مهاجران  راصادر کرد و مفاد پيمان اين بود که هر کدام از انصار با يک مهاجرعهد برادري ببندد ومانند دوبرادر در همه امور با هم تعامل کنند و حتي از يکديگر ارث ببرند.

اين پيمان درزندگي مسلمانان دستاوردهای عظيمي به ارمغان آورد وشرايط معيشتي مسلمانان را تغيير داد.

سیره نویسان داستان شيريني از پيمان برادري، ميان سعد بن ربيع انصاري با عبدالرحمن بن عوف  روایت کرده اند ؛ طبق این پیمان، سعد ابن ربيع انصاري نصف دارایی خود را به عبدالرحمن بن عوف بخشید ، که عبدالرحمن از آن صرف نظر کرد و از گرفتن مال خودداري نمود وتنها يک چيز از او خواست اين که راه بازار را به وي نشان دهد و از آن به بعد  شروع به کسب وکار وتجارت نمود و با تلاش خود به يکي از ثروتمندان آن زمان  تبديل شد و در نهایت با دختر انصاری ازدواج کرد که پیامبر از وی درخواست کرد که ولیمه ازدواجش را بدهد ؛ او نیز گوسفندی را سر برید و از پیامبر و اصحاب پذیرایی نمود .

پيامبر یاران خود را به کار و تلاش تشویق نمود و آنها را از بی کاری وبطالت و کسالت منع کرد و بینش اقتصادی را در آنها به بهترین روش شکوفا نمود .

بعد از بسته شدن پيمان برادری ، مسأله وحدت و برادري از هميشه پررنگ تر شد و تعصب وغرور و جاهليت از قلب آنان پاک گردید و با جان ومال خود مطیع فرمان ودستوررسول الله شدند وهم وغم آنان اعلای دین خدا گردیده بود.

فهم و زکاوت پیامبر درسازماندهی سپاه و لشکراسلام و درایت ایشان در بعد نظامی

هنوز سه ماه از مسلمان شدن خالد بن وليد که از دلاوران و رزم آوران معروف نبرد آن زمان بود سپری نشده بود که جنگ موته فرا مي رسد ، پيامبر دستور مي دهد که همراه با سه هزار مجاهد به نبرد روميان برود و با وجود تجربه وفنو ن جنگي که خالد تجربه آن را داشت زيد بن حارث را که يکي از بردگان آزاد شده بود به فرماندهي سپاه اسلام برگزید وبعد از او جعفر بن ابي طالب وبعد از جعفر نیز عبدالله بن رواحه يکي از شاعران نامدار را به عنوان فرمانده جایگزی معيّن مي نمايد ونامي ازخالد به عنوان فرمانده احتمالی برده نمي شود. سپاه اسلام  با نيروي دويست هزار نفري روميان مواجه مي شود ؛ فرماندهان مسلمان يکي پس از ديگري به درجه رفيع شهادت نايل مي شوند ، پس از شهادت سه فرمانده منصوب شده پیامبرکه پرچم اسلام بر زمين مي افتد يکي از مجاهدان با فرياد بلندی خالد را صدا مي زند واز وي مي خواهد پرچم را بالا ببرد وهمان جا اعلام مي کند که خالد بن وليد امير و فرمانده سپاه است  بلا فاصله خالد با تاکتیک منحصر به فرد خود توانست سپاه اسلام را از شکست قطعی نجات دهد و سپاهیان دشمن را مجبور به فرار می کند در این بخش از نبرد تنها 12مجاهد شهید می شوند.

هر چند ملت عرب آشنا به جنگ منظم نبود و روش جنگ ونبرد آنان به شیوه حمله و فرار بود ؛ بدون اینکه نقشه وچارچوب مشخصی داشته باشند ؛ ولی پیامبر توانست تمام غزوات خود را با نقشه مشخصی سازماندهی نماید ؛ ایشان برای جنگ با دشمنانش نظام پنج گانه ای بنیاد نهاد ؛ که عبارت بود از خط مقدم جبهه(مقدمه) ، سمت راست (میمنه)  سمت چپ (میسره) و خط میانی ، نیروی واقع درپشت جبهه؛  که اعراب آن زمان، چنین سازماندهی را در سپاه ندیده بودند.

 مورخ مشهور ژنرال ریچارد گابریل می گوید: محمد توانست با زیرکی ودرایت خویش اسلام را در تمام مراحل سربلند نگه دارد و آن را در جهان منتشرسازد .

این ناریخ نویس غربی در ادامه سخنان خود می گوید: محمد اولین ژنرال نظامی بوده که توانست به یاران خود، فنون جنگی ونظامی را بیاموزد که بعدها یارانش توانستند امپراتور فارس و روم را شکست دهند.

وی در بررسی وپژوهش هایی که انجام داده یاد آور می شود:که محمد در یک دهه از زمان توانست هشت غزوه و هیجده سریه را با پیروزی پشت سر گذارد و برای سی وهشت عملیات نظامی نقشه ترسیم نماید که در زمان خود توانست مهم ترین سپاه منظم ومنسجمی از قبایل مختلف گردهم آورد که قبلا در میان ملت عرب سابقه نداشت.

 

منبع : سایت نبی الرحمه

ترجمه : مطلب یوسفی – اشنویه

ادامه دارد

 

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا