اصول

مراحل تدوین حدیث

 

قرآن و سنت با هم مترادف و مرتبط هستند و فهم قرآن در بیشتر موارد بدون درک دقیق و صحیح از سنت امکان پذیر نیست.

سنت، تفسیر عملی قرآن و تطبیق واقعی و الگوی عملی اسلام است.

پیامبر خدا(ص) موظف بود آنچه از قرآن را که برایش نازل می شد، برای مردم به صورت واضح بیان نماید 

(‏ بِالْبَیِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ ‏)نحل/۴۴

« ‏ ( پیغمبران را ) همراه با دلائل روشن و معجزات آشکار ( دالّ بر پیغمبری ایشان ) ، و همراه با کتابها فرستاده‌ایم ، و قرآن را بر تو نازل کرده‌ایم تا این که چیزی را برای مردم روشن سازی که برای آنان فرستاده شده است ( که احکام و تعلیمات اسلامی است ) و تا این که آنان ( قرآن را مطالعه کنند و درباره مطالب آن ) بیندیشند .»

و با سنتش اختلاف در حق را در میان امتش رفع نماید:(‏ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ إِلاَّ لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُواْ فِیهِ وَهُدًى وَرَحْمَهً لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ‏)نحل/۶۴

« ‏ ما کتاب ( قرآن ) را بر تو نازل نکرده‌ایم مگر بدان خاطر که چیزی را برای مردمان بیان و روشن نمائی که ( جزو امور دینی است و ) در آن اختلاف دارند ، و ( هم بدان خاطر که این کتاب ) هدایت و رحمت برای مؤمنان گردد . ‏»

و در حقیقت آن حضرت اولین مفسر قرآن بود و برای تبیین هرچه بیشتر آیات قرآن، خود عملا” قرآنی عمل می نمود و آن گونه که ام المؤمنین عایشه می فرماید: خلق و خوی پیامبر قرآن بود. پیامبر می فرماید: همراه با قرآن، همانند آن نیز به من عطا شده است و آن عبارت است از حکمت که سنت رسول اکرم(ص) می باشد. سنت و حدیث از حدیث مصداق و معنی عرفی و اصطلاحی هر دو دارای یک معنی و به معنی مجموعه ای از گفتار، کردار و تأییدات منسوب به پیامبر(تقریر) می باشند.

قرآن و سنت، دو گنج بسیار گران بها و جدایی ناپذیر از هم می باشند که رسول خدا آنها را به امانت به امت خود سپرده است و اکیدا” سفارش نموده است که امتش به آن دو تمسک جویند.

خداوند به مسلمانان دستور داده است که اگر او را دوست دارند، دنباله رو پیامبر باشند:

(‏ قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ‏)آل عمران/۳۱

«بگو : اگر خدا را دوست می‌دارید ، از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشاید ، و خداوند آمرزنده مهربان است . ‏»

واو را اطاعت نمایند:

( قُلْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ فإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ یُحِبُّ الْکَافِرِینَ ‏)آل عمران/۳۲

« بگو : از خدا و از پیغمبر اطاعت و فرمانبرداری کنید ، و اگر سرپیچی کنند ( ایشان به خدا و پیغمبر ایمان ندارند و کافرند و ) خداوند کافران را دوست نمی‌دارد .»

و به اوامرش، عمل نموده از آن چیزهایی که نهی می کند، اجتناب ورزند:

(‏ مَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ کَیْ لَا یَکُونَ دُولَهً بَیْنَ الْأَغْنِیَاء مِنکُمْ وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ ‏)حشر/۷

« چیزهائی را که خداوند از اهالی این آبادیها به پیغمبرش ارمغان داشته است ، متعلق به خدا و پیغمبر و خویشاوندان ( پیغمبر ) و یتیمان و مستمندان و مسافران در راه مانده می‌باشد . این بدان خاطر است که اموال تنها در میان اشخاص ثروتمند شما دست بدست نگردد ( و نیازمندان از آن محروم نشوند ) . چیزهائی را که پیغمبر برای شما ( از احکام الهی ) آورده است اجراء کنید ، و از چیزهائی که شما را از آن بازداشته است ، دست بکشید . از خدا بترسید که خدا عقوبت سختی دارد . ‏»

واجابت اوامر او را امری حیات بخش نامیده است:

(‏ وَمَا لَهُمْ أَلاَّ یُعَذِّبَهُمُ اللّهُ وَهُمْ یَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَمَا کَانُواْ أَوْلِیَاءهُ إِنْ أَوْلِیَآؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُونَ وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ ‏)انفال/۳۴

« ‏ چرا خداوند آنان را عذاب نکند ، در حالی که ایشان ( مسلمانان را ) از مسجدالحرام باز می‌دارند ؟ آنان هرگز سرپرستان مسجدالحرام نمی‌باشند ، بلکه تنها کسانی حق این سرپرستی را دارند که پرهیزگار باشند و لیکن غالب آنان(از این واقعیّت ) بی‌خبرند . ‏»

زیرا او از روی هوی و هوس سخن نمی گوید:

(‏ مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمْ وَمَا غَوَى ‏)نجم/۲

« ‏ یار شما ( محمد ) گمراه و منحرف نشده است ، و راه خطا نپوئیده است و به کژراهه نرفته است . ‏»

چیزهای پاک را بر امتش حلال و چیزهای ناپاک را بر آنان حرام گردانیده است و آنان را از طوق و زنجیر احکام دست وپا گیر جاهلی رهانیده است:

(‏ الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاهِ وَالإِنْجِیلِ یَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَآئِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذِینَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِیَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ‏)اعراف/۱۵۷

« ‏ ( به ویژه رحمت خود را اختصاص می‌دهم به ) کسانی که پیروی می‌کنند از فرستاده ( خدا محمّد مصطفی ) پیغمبر امّی که ( خواندن و نوشتن نمی‌داند و وصف او را ) در تورات و انجیل نگاشته می‌یابند . او آنان را به کار نیک دستور می‌دهد و از کار زشت بازمی‌دارد ، و پاکیزه‌ها را برایشان حلال می‌نماید و ناپاکها را بر آنان حرام می‌سازد و فرو می‌اندازد بند و زنجیر ( احکام طاقت‌فرسای همچون قطع مکان نجاست به منظور طهارت ، و خودکشی به عنوان توبه ) را از ( دست و پا و گردن ) ایشان به در می‌آورد ( و از غُل استعمار و استثمارشان می‌رهاند ) . پس کسانی که به او ایمان بیاورند و از او حمایت کنند و وی را یاری دهند ، و از نوری پیروی کنند که ( قرآن نام است و همسان نور مایه هدایت مردمان است و ) به همراه او نازل شده است ، بیگمان آنان رستگارند . ‏»

و نیکوترین الگو و سرمشق برای زندگی است:

(‏ لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِّمَن کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیراً ‏)احزاب/۲۱

« ‏ سرمشق و الگوی زیبائی در ( شیوه پندار و گفتار و کردار ) پیغمبر خدا برای شما است . برای کسانی که ( دارای سه ویژگی باشند : ) امید به خدا داشته ، و جویای قیامت باشند ، و خدای را بسیار یاد کنند .»

خداوند از آنانی که پیامبر را در اختلافشان به داوری قبول نکنند و از صمیم قلب به قضاوت او راضی و تسلیم نشوند، نفی ایمان می کند:

(‏ فَلاَ وَرَبِّکَ لاَ یُؤْمِنُونَ حَتَّىَ یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لاَ یَجِدُواْ فِی أَنفُسِهِمْ حَرَجاً مِّمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُواْ تَسْلِیماً ‏)نساء/۶۵

« ‏ امّا ، نه ! به پروردگارت سوگند که آنان مؤمن بشمار نمی‌آیند تا تو را در اختلافات و درگیریهای خود به داوری نطلبند و سپس ملالی در دل خود از داوری تو نداشته و کاملاً تسلیم ( قضاوت تو ) باشند .»

و از مسلمانان می خواهد در اختلافاتشان به خدا و پیامبر رجوع کنند:

(‏ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً ‏)نساء/۵۹

« ‏ ای کسانی که ایمان آورده‌اید ! از خدا ( با پیروی از قرآن ) و از پیغمبر ( خدا محمّد مصطفی با تمسّک به سنّت او ) اطاعت کنید ، و از کارداران و فرماندهان مسلمان خود فرمانبرداری نمائید ( مادام که دادگر و حقّگرا بوده و مجری احکام شریعت اسلام باشند ) و اگر در چیزی اختلاف داشتید ( و در امری از امور کشمکش پیدا کردید ) آن را به خدا ( با عرضه به قرآن ) و پیغمبر او ( با رجوع به سنّت نبوی ) برگردانید ( تا در پرتو قرآن و سنّت ، حکم آن را بدانید . چرا که خدا قرآن را نازل ، و پیغمبر آن را بیان و روشن داشته است . باید چنین عمل کنید ) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید . این کار ( یعنی رجوع به قرآن و سنّت ) برای شما بهتر و خوش فرجام‌تر است . ‏»

و در مقابل دستور پیامبر، هرگونه اختیاری را از آنان نفی می نماید:

(‏ وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَهٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَن یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَهُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَن یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالاً مُّبِیناً ‏)احزاب/۳۶

« ‏ هیچ مرد و زن مؤمنی ، در کاری که خدا و پیغمبرش داوری کرده باشند ( و آن را مقرّر نموده باشند ) اختیاری از خود در آن ندارند ( و اراده ایشان باید تابع اراده خدا و رسول باشد ) . هر کس هم از دستور خدا و پیغمبرش سرپیچی کند ، گرفتار گمراهی کاملاً آشکاری می‌گردد . ‏»

خداوند اطاعت از پیامبر را اطاعت از خود می داند

(‏ مَّنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللّهَ وَمَن تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظاً ‏)نساء/۸۰

« ‏ هر که از پیغمبر اطاعت کند ، در حقیقت از خدا اطاعت کرده است ( چرا که پیغمبر جز به چیزی دستور نمی‌دهد که خدا بدان دستور داده باشد ، و جز از چیزی نهی نمی‌کند که خدا از آن نهی کرده باشد ) و هر که ( به اوامر و نواهی تو ) پشت کند ( خودش مسؤول است و باک نداشته باش ) ما شما را به عنوان مراقب ( احوال ) و نگهبان ( اعمال ) آنان نفرستاده‌ایم ( بلکه بر رسولان پیام باشد و بس ) . ‏»

و مخالفت با دستور او را باعث دچار شدن به بلای بزرگ و عذاب دردناک دانسته است:

(‏ لَا تَجْعَلُوا دُعَاء الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعَاء بَعْضِکُم بَعْضاً قَدْ یَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِینَ یَتَسَلَّلُونَ مِنکُمْ لِوَاذاً فَلْیَحْذَرِ الَّذِینَ یُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَن تُصِیبَهُمْ فِتْنَهٌ أَوْ یُصِیبَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ‏)نور/۶۳

« ‏ ( ای مؤمنان ! ) دعوت پیغمبر را در میان خویش ( برای اجتماع و شرکت در کارهای مهمّ ) همسان دعوت برخی از برخی از خود بشمار نیاورید ( چرا که فرمانش فرمان خدا و دعوتش دعوت پروردگار است ) . خداوند آگاه از کسانی است که در میان شما خویشتن را می‌دزدند و پشت سر دیگران خود را پنهان می‌دارند ( تا پیغمبر آنان را نبیند و از انصراف و گریز ایشان نپرسد و کاری بدانان حوالت نکند ) . آنان که با فرمان او مخالفت می‌کنند ، باید از این بترسند که بلائی ( در برابر عصیانی که می‌ورزند ) گریبانگیرشان گردد ، یا این که عذاب دردناکی دچارشان شود ( اعم از قحطی و زلزله و دیگر مصائب دنیوی ، و دوزخ و دیگر شکنجه‌های اخروی ) . ‏»

مخالفت با دستور پیامبر را کفر است

(‏ قُلْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ فإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ یُحِبُّ الْکَافِرِینَ ‏)آل عمران/۳۲

« ‏ بگو : از خدا و از پیغمبر اطاعت و فرمانبرداری کنید ، و اگر سرپیچی کنند ( ایشان به خدا و پیغمبر ایمان ندارند و کافرند و ) خداوند کافران را دوست نمی‌دارد . ‏»

و روی گردانی از حکمیت و داوری او را از نشانه های نفاق و عدم ایمان بر شمرده است:

(‏ وَإِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ إِذَا فَرِیقٌ مِّنْهُم مُّعْرِضُونَ ‏)نور/۴۸

« ‏ هنگامی که ایشان به سوی خدا و پیغمبرش فرا خوانده می‌شوند تا ( پیغمبر ، برابر چیزی که خدا نازل فرموده است ) در میانشان داوری کند ، بعضی از آنان ( نفاقشان ظاهر می‌شود و از قضاوت او ) رویگردان می‌گردند .  ( زیرا که می‌دانند حق به جانب ایشان نیست و پیغمبر هم دادگرانه عمل می‌فرماید ، و حق را به صاحب حق می‌دهد ) . ‏»

از این رو دومین منبع اساسی در شریعت اسلام، سنت پیامبر(ص) می باشد و باید به قرآن و سنت با هم و همزمان عمل نمود؛ زیرا سنت از چند وجه قرآن را تفسیر می کند:

۱- جزئیات احکام مجملی مانند: نماز، روزه و… را بیان می کند

۲- آیات عام قرآن را خاص نموده

۳-آیات مطلق قرآن را مقید نموده است و نیز احکامی را بیان نموده است که در قرآن نیامده است و اگر ابتدا به قرآن توجه نموده بدون توجه به سنت، به آیات مطلق و مجمل آن عمل شود، دستیابی به هدف مورذ نظر شارع مقدس امکان ندارد. گرچه سنت همانند قرآن به طور رسمی تدوین و تألیف نشده است اما در نزد امت اسلامی نسل به نسل عنایت وافر و کاملی بعد از قرآن یافت.

از آنجایی که بیم آن می رفت که الفاظ قرآن با سخنان پیامبر(ص) اشتباه گرفته شوند، پیامبر(ص) از نوشتن احادیث و سنت در ابتدا نهی نمود و سپس در موارد معدودی اجازه ی کتابت آنها را صادر نمود و به دلیل مذکور در زمان خلفای راشدین نیز محدودیت کتابت سنت وجود داشت.

با این وجود افرادی چون عبدالله بن عباس، عبدالله بن عمر و جابر بن عبدالله روایات پیامبر(ص) را جمع آوری می نمودند و صحیفه هایی از احادیث نیز به وجود آمدند مانند: صحیفه ی الصادقه ی عبدالله بن عمر و بن عاص و صحیفه های همام بن منبه، سعد بن عباده، سمره بن جندب و عبدالله بن ابی اوفی که کتابت آنها خیلی پیشتر از دوران تألیف کتاب الموطأ امام مالک و کتب صحاح ششگانه می باشد.

تابعین نیز مانند سعید بن جبیر، مجاهد بن جبر و… از اصحاب پیامبر(ص) احادیث را شنیده، می نوشتند اما تدوین سنت به صورت رسمی از زمان عمر بن عبدالعزیز و بنا به سفارش او به اهل مدینه و افرادی محمد ابن حزم(و.۱۱۷) و محمد بن شهاب زهری(و.۱۲۴) شروع شد؛ از این رو بیشتر مورخین ابن شهاب را اولین کسی می دانند که احادیث را تدوین نموده است. عامر شعبی(و.۱۰۳)، ابن جریج مکی(و.۱۵۰)، ربیع بن صبیح (و.۱۶۰)، اوزاعی(و.۱۵۷)، سفیان ثوری(و.۱۶۱)، مالک بن انس (و.۱۷۹) و عبدالله بن مبارک(و.۱۸۱) در حرکت تدوین حدیث، گوی سبقت را از دیگران ربودند که از این میان کتاب گرانبهای موطأ امام مالک بن انس با ۷۴۵ حدیث بدون تکرار، برجسته ترین کتاب حدیث بود؛ در کتاب های مذکور احادیث همراه با فتاوای اصحابب و تابعین گردآوری شده بود؛ در کتاب های مذکور احادیث همراه با فتاوای اصحاب و تابعین گردآوری شده بود؛ اما در کتاب های مسند احادیث با بیان سند و بدون فتاوای اصحاب و تابعین تدوین شدند مانند: مسندهای سلیمان بن جارود(و.۲۰۴) [اولین مسند]، اسد بن موسی اموی(و.۲۰۲)، عبیدالله بن موسی العبسی(و.۲۱۳)، مسدد بصری(و.۲۲۸)، نعیم بن حماد خزامی(و.۲۲۸)، اسحاق بن راهویه(و.۲۳۸)، عثمان بن ابی شیبه(و.۲۳۹) و امام احمد بن حنبل(و.۲۴۱) که از میان آنها جامع ترین مسند، مسند امام احمد با ۹۳۳۹ حدیث غیر مکرر می باشد؛ این مسندها فقط دارای احادیث صحیح نبودند بلکه حاوی احادیث ضعیف نیز بودند و بر اساس ابواب فقه نیز تدوین نشده بودند؛ در رفع این نقیصه ها کتاب های « الصحیح» محمد بن اسماعیل بخاری(و.۲۵۶)[که از مجموع حدود ۶۰۰۰۰۰حدیث، امام بخاری بدون احتساب تکرار ۲۳۶۲حدیث صحیح را انتخاب نموده است] و صحیح امام مسلم بن حجاج (و.۲۶۱) [که از مجموع حدود ۳۰۰۰۰۰ حدیث، بدون تکرار ۲۸۴۶ حدیث را انتخاب نموده است]تدوین شدند. به پیروی از این کتاب ها، کتابهای دیگری بر اساس ترتیب ایواب فقه تألیف شدند که عبارتنداز: سنن ابوداوود سلیمان بن اشعث(و.۲۷۵) با ۳۷۸۴ حدیث، سنن ابن ماجه محمد بن یزید(و.۲۷۳) با ۳۹۷۸ حدیث، جامع محمد بن عیسی ترمذی(و.۲۷۵) با ۳۳۶۷ حدیث و سنن احمد بن علی نسائی(و.۳۰۳) با ۲۵۱۵ حدیث. در دوره های بعد معاجم حدیث یعنی کتاب هایی که در آن احادیث به ترتیب صحابی ها با اساتید یا شهرها با ترتیب حروف الفبا نوشته شدند و معجم کبیر، اوسط و اصغر طبرانی(و.۳۶۰) از اولین معاجم به شمار می آیند.

از نیمه ی دوم قرن چهارم هجری به بعد کتاب هایی در مورد قوانین و قواعد حدیث شناسی تدوین شدند ؛ از جمله افرادی که به این عمل مبادرت نمودند عبارتنداز: محمد رام هرمزی (و.۳۶۰)، حاکم نیشابوری(و.۴۰۵)، ابو نعیم اصفهانی(و.۴۳۰)، خطیب بغدادی(و.۴۶۳)، قاضی عیاض(و.۵۴۴)، ابن صلاح شهرزوری(و.۶۴۳)، ابن حجر عسقلانی(و.۸۵۲)و…

ائمه ی حدیث، علم«اسناد» را که از چگونگی پشتیبانی یک حدیث توسط زنجیره ی راویان بحث می کند و علم«رجال» را که از زندگی و احوالات شخصی راویان حدیث بحث می کند، پایه گذاری کردند. در تاریخ مذاهب جهان، این اولین بار بود که دو علم«اسناد» و «رجال» پایه گذاری شدند و نیز اولین بار در تاریخ جهان بود که گفتار و کردار پیامبر و مؤسس یک دین جهانی و یارانش به دقت از کلمات وحی الهی که توسط همان پیامبر بیان شده بودند، جدا گشته و تمییز داده شده بودند.

24425_555953237766422_80999305_n

گولدزیهر می گوید: روایات و احادیث و سیره هایی که صورتی قطعی و روشن از شارع اسلام را ترسیم می کنند، در هیچ یک از تواریخ دینی جهان دیده نمی شود. ائمه ی حدیث و به ویژه امام بخاری و امام مسلم تنها به حفظ و جمع آوری احادیث صحیح اکتفا نمی کردند؛ بلکه تک تک آنها را مورد بررسی قرار می دادند و راویان هر حدیث را در سلسله روایت به صورت جداگانه تا رسیدن آن روایت به پیامبر، شناسایی می کردند و میزان تقوا، قدرت حفظ و دقت هر یک را مشخص می نمودند و متن و معنی را با توجه به قرآن و احادیث صحیح دیگر و عقل سالم مطابقت می دادند و بعد از تجزیه و تحلیل و بررسی همه جانبه به صحت یا ضعف و یا موضوع بودن ان، حکم می کردند. انبوه روایات جعلی در آن زمان، اهمیت کار امامان حدیث را بیش از هر چیز دیگر مشخص می کند. برای مثال امام بخاری حدود ششصدهزار ۶۰۰۰۰۰ حدیث را حفظ نموده است که حدود صد هزار حدیث آن شرایط صحت را داشته است اما آن بزرگوار از میان این صد هزار حدیث تنها در حدود ۲۴۰۰ حدیث غیر مکرر را در کتاب صحیحش آورده است یعنی تنها حدود ۴/۲%

اصحابی که بیش از پانصد حدیث تا پنج هزار حدیث از آنان روایت شده است، عبارتنداز: عبدالرحمن بن صخر(ابوهریره)، انس بن مالک، ام المومنین عایشه، عبدالله بن عباس، عبدالله بن عمر، جابر بن عبدالله، سعد بن مالک(ابو سعید خدری)، عبدالله بن مسعود، عبدالله بن عمرو بن عاص، علی بن ابی طالب و عمر بن خطاب. بیشترین تعداد احادیث از ابوهریره روایت شده است که بیش از پنج هزار حدیث(و یا دو هزار حدیث بدون تکرار) می باشد که بخاری و مسلم ششصد حدیث را از او روایت نموده اند. جدول زیر در برگیرنده ی اطلاعات و آماری از احادیث جمع آوری شده توسط ائمه ی حدیث است.

در این جدول علاوه بر صحاح سته، کتاب الموطأ امام مالک و مسند امام احمد بن حنبل نیز مورد بررسی قرار گرفته است. ترتیب جدول فقط براساس سال وفات ائمه ی حدیث می باشد.

در جدول فوق منظور از ثقات، آن راویانی می باشند که هر جهت مورد اطمینان ائمه ی حدیث می باشند ؛البته این بدان معنا نیست که بر هیچ یک از احادیث بخاری و مسلم ایرادی وارد نیست؛ ابن حجر در مقدمه ی شرح صحیح بخاری می گوید حافظان احادیث صد و ده حدیث بخاری را مورد انتقاد قرار داده اند و نیز در حادیث مسلم احادیثی چون آفرینش خاک در روز شنبه و پیشنهاد ابوسفیان به پیامبر در مورد ازدواج با ام حبیبه مورد نقد ائمه ی حدیث قرار گرفته اند؛ اما چون بر اکثریت احادیث آنها نقدی وارد نیست، آن دو کتاب از دیدگاه اهل سنت صحیح ترین کتاب ها بعد از قرآن می باشند.(مثلا” نسبت احادیث بخاری که نقدی بر آنها وارد نیست ۱۱۰/۲۳۶۲ یعنی ۴/۹۵% می باشد). صحیح ترین و اعلاترین درجه ی حدیث، حدیثی می باشد که بخاری و امسلم آن را متفقا” روایت نموده اند؛ بعد از آن احادیث بخاری و احادیث مسلم به تنهایی به ترتیب در درجه ی دوم و سوم قرار می گیرند.

احادیث متفق علیه بخاری و مسلم که در کتاب «اللؤلؤ و المرجان» جمع آوری شده اند،۱۹۰۶ حدیث می باشند. اگر این تعداد را از مجموع احادیث بخاری و مسلم(۵۲۰۸) کم کنیم، مجموع احادیث این دو کتاب بدون تکرار ۳۳۰۲حدیث است و با توجه به اینکه تعداد احادیث ثقات غیر مکرر در مسند امام احمد بیشتر از سایر کتب است(۳۴۶۳ حدیث) و احادیث متواتر آن ۳۶۵۵ حدیث است و نیز با توجه به اینکه دیگر ائمه ی حدیث مانند بخاری و مسلم شاگرد امام احمد بوده اند و به احادیث او آگاهی داشته اند، می توان چنین نتیجه گیری کرد که احادیث صحیح بیش از ۳۳۰۰ حدیث می باشند و حدود ۲۰۰۰ حدیث از اعلاترین درجه ی احادیث می باشند و از این رو گمان عده ای که تعداد احادیث صحیح را بسیار کم می دانند، به هیچ وجه درست نیست.

________________

منبع: گزیده ی گزیده ها

گردآورنده: صلاح الدین توحیدی

انتشارات: احسان-۱۳۸۴

نوگرا

نمایش بیشتر

ســــۆزی میــــحڕاب

سایت ســــۆزی میــــحڕاب در آذرماه 1392 با همت جمعی از اهل قلم خوشنام و گمنام تاسیس شد ســــۆزی میــــحڕاب بدون جنجال و در اوج عملگرایی به ترویج مبانی میانه روی می پردازد ســــۆزی میــــحڕاب با هیچ جریان و هیچ احدی درگیری ندارد ســــۆزی میــــحڕاب رسالتی جز همزیستی و دگرپذیری ندارد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا