گفتگو

مصاحبه با استاد عبدالعزیز سلیمی (بخش دوم و پایانی)

مصاحبه با استاد عبدالعزیز سلیمی (بخش دوم و پایانی)

موضوع مصاحبه تالیف و چاپ “تفسیر آسان” توسط استاد سلیمی

*همانطور که مستحضرید هر مفسّری مبتنی بر بینش و توانایی خود، از دیدگاهی خاص به تفسیر قرآن  می­پردازد و بعضی از تفاسیر رویکرد فقهی، تریتبی، دعوی، فلسفی، عقیدتی و… دارند و بعضی نیز هم چون تفسیر کبیر امام فخر رازی جامع تمام دیدگاه­هاست و از هر بینشی مطلب در آن یافت می­ شود، و نیز دو رویکرد کلّی میان مفسّرین وجود دارد، یکی تفسیر به رأی و دیگری تفسیر مأثور، حال رویکرد شما بیشتر مأثور یا به رأی است و در «تفسیر آسان» چه دیدگاهی غالب است؟

-مترجم قرآن نمی­تواند خود را به یک منهج خاص تفسیری محدود سازد؛ زیرا همان گونه که گفتیم ترجمه­ای که قابل فهم برای اکثر مردم باشد، باید در هر آیه­ای، آن را با تفسیر خاص مربوط به موضوع همان آیه ترجمه کرد، اگر آیه فقهی است باید اولویت به تفسیر فقهی باشد و در آیات اخلاقی و تربیتی باید از تفاسیری استفاده کرد که منهج و روش تربیتی را در پیش گرفته­اند.

من خود بیشتر علاقمند به تفاسیر مصلحین و مجددّین(در مقابل اخباریون و تفسیر به مأثور) که اهل رأی و نظرند، می­باشم؛ زیرا قرآن برای تمامی مردم در تمامی زمان هاست و در هر عصری باید قرائت متناسب با آن عصر را داشته که این قرآن تازگی­اش را حفظ کند و پاسخگوی نیازهای هر عصری باشد و لذا باید با پشتوانه­ای علمی و قوی و مستند به اصول قرآنی سعی داشت تا خود را محدود به تفاسیری خاص در گذشته نکرد. اگر مترجم خود را مقیّد به تفسیری مثلاً در قرن هفتم بنماید، قطعاً در کارش نوعی ایستایی حاکم خواهد شد، پس مفسّر باید به آخرین داده­های علمی و فکری مسلّح باشد و از تجارب مفسّرین پیشین نیز بهره­مند شود و تلفیقی میان تفاسیر به رأی و تفاسیر مأثور ایجاد کند، که من تلاش کرده­ام کارم دارای این ویژگی باشد.

*همان طور که فرمودید علاقمندید تفسیر به روز باشد و مردم در سطح گسترده­تری از این پیام سعادت الهی بهره­مند شوند، آیا شما فقط به نوشتن این تفسیر اکتفا می­کنید یا برای آینده نیز برنامه­ای دارید تا تفسیری گسترده­تر و جامع­تر برای علاقمندان قرآنی تهیه نمائید؟

-در «تفسیر آسان» با توجه به مطالعات خویش، در مواردی خصوصاً اعجاز علمی قرآن به بعضی از آن­ها هرچند گذرا اشاراتی کرده­ام. مثلاً در تفسیر«الطّارق» مفسّرین نظرشان آن بوده که طارق به معنی ستاره­ای است که در شب ظاهر می­شود و بعضی از مفسرین معاصر مبتنی بر علوم کیهانی که می گویند ستارگان بعد از رسیدن به پایان عمر حالت نوترونی یافته و به سیاه چاله تبدیل می­شوند و حرکت فوق العاده­ی دورانی دارند که بر اثر این حرکت صدایی هم چون دقّ الباب ایجاد می­شود که تلسکوپ «هابل» نیز این صداها را ضبط کرده است و در اینترنت می­توان آن را گوش داد. بنده با حفظ آن معنا که مفسرین قدیم داشته­اند، اشاره­ای نیز داشته­ام که طارق به معنی ستارگان نوترونی دق دق کنننده است. و نیز در مواردی متعدد بعضی از توضیحات علمی را به ترجمه اضافه کرده­ام.

در جواب سؤال فوق نیز باید بگویم که برای نوشتن تفسیری مفصل­تر تا حال برنامه­ای نداشته­ام، هر چند که علاقمند به این کار هستم، اما برای نوشتن تفسیری موضوعی برنامه داشته و بعضی پیش نویس­ها را نیز آماده کرده­ام که اگر عمر باقی باشد قصد دارم با موضوع بندی قرآن، آیاتی را که در یک موضوع خاص مثلاً ایمان، احسان، زکات، نماز، آزادی، حقوق بشر و … آمده­اند جداگانه ترجمه نمایم.

*محوریّت قرآن را تمام نحله­های اسلامی قبول دارد و اگر چه قبلا در حوزه­های سنّتی درسی به نام تفسیر وجود نداشت اما امروزه اکثر مسلمانان به کلاس تفسیر علاقمند هستند و کلاس­های متعدد تفسیر در مناطق شهری و روستایی دایر است، شما در این زمینه سال­ها تجربه دارید، حال چه پیشنهاد و راهکاری برای اداره­ی کلاس تفسیر دارید؟ آیا در این کلاس­ها براساس ترتیب مکتوب در قرآن­ها عمل شود یا براساس ترتیب نزول آیات و یا به شیوه­ی تفسیر موضوعی این کلاس­ها اداره شوند؟ به نظر شما کلاس تفسیر برای عموم مردم باید دارای چه ویژگی­هایی باشد؟

-به نظرم باید مبتنی بر نوع هدف و نتیجه و افراد کلاس، همه­ی این روش­ها را تجربه و بررسی کرد که هر شیوه­ای برای چه افراد و اهدافی بهتر است، مثلا کسی باید به شیوه­ی ترتیب نزول قرآن از سوره­ی علق و … شروع کند و بعد از مدتی ( مثلاً ۶ ماه یا یک سال) ماحصل کار را بررسی کند و یا کسی از ابتدا یا آخر قرآن مکتوب این کار را انجام داده و تجربه کند و یا سوره­ای و یا آیاتی به صورت موضوعی انتخاب شوند، قطعاً تمام این روش­ها مؤثّرند، اما این که کدام شیوه تأثیر گذارتر است و بیشتر قرین موفقیت، احتیاج به بررسی و تجربه علمی و ممارسه و کار کارشناسی دارد.

اما نباید غافل بود که قرآن شفای لما فی الصدور است و انسان­ها نیز متفاوتند و از حضرت آدم تا پایان بشریت دو انسان مثل هم نیستند و هرکس برای خود دنیایی دارد، و تنها در دایره­ی دنیای ایمانی است که انسان­ها شباهت­ها و نزدیکی­هایی به هم دارند. و هر انسانی دارای اولویت­ها و نیاز مخصوص به خود است، چه بسا دو نفر در یک کلاس باشند و یک آیه یا سوره­ای برایشان معنی و توضیح داده شود که یکی آن را جذاب و تازه بداند و نیازهایش را در آن بیابد و از آن بسیار سود ببرد، اما دیگری برایش بسیار جذاب و سودمند نباشد.

من معتقدم که معّلم باید تا حدّی نیز روان شناس باشد و مخاطب را بشناسد که نیازمند چه چیزی است و چه مطلبی برای او سودمندتر است. در زندگی پربرکت رسول خدا ص و صحابه نقل است که یک صحابی از پیامبر ص پرسید: یا رسولَ الله! ص«أَیُّ الذکرِ افضلُ؟» پیامبر ص در جواب فرمود:«أَفضَلُ الذکرِ لا اله الاّ الله» که نشان دهنده­ی آن است که آن فرد پرسشگر نیازمند آن است تا در توحید الوهیّت بیشتر تمرکز کند و این قضیّه در درونش خوب جای­گیر شود. اما پیامبر ص در جواب همین سؤال از کسی دیگر، فرمود:« سبحان الله» و برای دیگری فرمود:«استغفر الله»؛ زیرا رسول ص تشخیص داده که هر کدام از این افراد به چه ذکری بیشتر نیازمندند، قطعاً همه­ی این اذکار افضل­اند اما برای کسی ذکری افضل­تر است و برای دیگری ذکری دیگر.

باید دقت کرد مخاطبین نیازمند به چه هستند و دید که آیا آنان نیازمند توحیدند یا اخلاق یا… که در هر حال معلّم باید متعلّمش را بشناسد و اولویات و نیازهایش را تشخیص دهد و بر اساس آن­ها آیات قرآنی را برایشان معنی نماید.

 

*اگر امکان دارد تجاربی از کلاس­های تفسیر قرآن خود را برایمان بیان فرمایید.

-من از زمانی که در مسجد«نور» شهر جوانرود مدرس بوده و طلبه داشته­ام، تا حالا به شیوه­ای منظم کلاس تفسیر نداشته­ام، لذا به صورت کلّی به بیان مطالب پرداختم و به جزئیات اشاره نکردم؛ چرا که حقیقتاً خود در این زمینه دارای کلاس منظم نبوده­ام و در گذشته درس­های تخصصی عربی و اصول فقه و مقاصد شریعت را تدریس کرده­ام و و در ۱۵ سال اخیر نیز الویّتم بیشتر کار ترجمه بوده است، بنابر این باید در این مورد به کسانی که عملاً درگیر بوده و ممارسه­ی کافی داشته­اند مراجعه نمود و از تجاربشان آگاهی یافت.

 

*اهل تشیّع در زمینه تفسیر موضوعی کارهایی کرده­اند، مثلاً آقای جوادی آملی در موضوع«ولایت در قرآن»، «هدایت در قرآن»، «کرامت در قرآن» و غیره تألیف مستقلّ دارد و نیز کسانی دیگر در این زمینه کار کرده­اند، امّا در منابع اهل سنّت تفسیر موضوعی به معنای مصطلح وجود ندارد و سراغ نداریم که عالمی بزرگ آمده باشد و در کتابی جداگانه موضوعی از قرآن را تفسیر و بسط و توضیح داده باشد، اگر شما آثاری را در این زمینه سراغ دارید و یا مشاهده کرده­اید، لطفاً برای خوانندگان معرّفی بفرمایید.

-اگر اشاره کردم که قصد نوشتن تفسیر موضوعی را دارم، به این معنای مصطلحی که شما می­گویید نیست و من فقط موضوع بندی آیات قرآن مدّ نظرم بوده که بیایم آیاتی را که به موضوعی مثل«تقوا»، «نماز»، «آزادی» و … پرداخته­اند جمع آوری کرده و بدون شرح و توضیحی مفصل، ترجمه نمایم.

در این زمینه من نیز تا به حال کاری مشخص را به صورت موضوعی، جز یک دو مورد که از اینترنت گرفته­ام به یاد ندارم و چنین تألیفاتی را سراغ ندارم. البته دکتر یوسف قرضاوی بعضی کارها را در این زمینه انجام داده است، مثل توکّل در قرآن، توبه در قرآن و غیره که ان­ شاء الله ایشان در آینده با تجارب و توانایی­های خودشان این کار را ادامه دهند.

 

*رخنه­ای که همیشه متوجه افرادی مثل شما و کسانی مانند دکتر خرم دل، دکتر ابراهیمی، آقای حسن زاده و فریدون سپری و دیگران می­شود این است که اینان خود کرد هستند، اما به زبان فارسی قلم فرسایی می­کنند و به ادبیات فارسی و گنجینه­ی آن غنا می­بخشند، ولی به زبان قوم و ملیت خودشان توجّهی ندارند، ایشان نیز در جواب می­گویند هدف ما بیان و القای مطالب به خواننده و قابل استفاده بودن آن است و چون اکثر مردم مناطق کرد نشین ایران متأسفانه فقط به زبان فارسی آموزش دیده و با این زبان می­توانند بخوانند و بنویسند، لذا ما ناچاریم تا به زبان فارسی بنویسیم، چون مخاطبین ما توان خواندن آثار زبان کردی را ندارند. نظر شما در رابطه با این موضوع چیست؟

-این رخنه به جاست و منتقدین این حق را دارند؛ زیرا هر کس باید به تقویت زبان و فرهنگ ملّت خود اهمیت دهد و از دیدگاه قرآن نیز هر کس باید اقربا و نزدیکان و هم نژادهای خویش را در زمینه­ی دعوت به اسلام و فهم قرآن الویّت دهد. و اگر هیچ تجربه­ای از قرآن به زبان کردی موجود نمی­بود قطعاً من به زبان کردی قرآن را ترجمه­ می­کردم، ولی چون ترجمه­های ماموستا هه­ژار، کاک ابراهیم مردوخی، ماموستا برهان و تفاسیر ملا عبدالکریم مدرس، شیخ محمد خال و … وجود دارند، لذا به تشخیص من دیگر نیاز نبود که دوباره کاری کنم و نیز اگر کسی می­خواهد به ترجمه­ی کردی بپردازد باید در حوزه­ی زبان و ادبیات کردی نیز دارای توانایی­ها و تجارب عملی قبلی بوده باشد تا در میدان وسیع قرآنی از آن تجاربش بهره ببرد، ولی با توجه به وضع و محیط آموزشی و جغرافیایی منطقه ما از واژگان کردی سورانی در حد تخصصی و متناسب با ترجمه قرآن بهرمند نیستم که به این کار بپردازم و در این زمینه نیز تجربه­ی چندانی نداشته­ام.

پس با این که نقد این افراد حق است، من نیز معذورم چون در حوزه­ی زبان کردی تجربه­ی نوشتن و ترجمه ندارم و کسانی دیگر در این زمینه کار کرده و به ادای مسئولیت پرداخته­اند و لذا نیازی به دوباره کاری در این زمینه نیست.

 

*توصیه شما به خوانندگان«تفسیر آسان» چیست و چه منابع دیگری می­توانند به آنان در فهم عمیق­تر قرآن کمک کنند؟

-اولین توصیه­ام همان توصیه­های خداوند است که باید ایمان بر اساس علم و دانش باشد و معتقدم کسی که مدّعی ایمان است باید در حدّ وسع و توانائیش سعی کند تا ایمانش بر اساس فهم و دانش باشد و در مرحله­ی بعد تلاش کند تا علمش به عمل صالح تبدیل شود. برای مثال همان گونه که کشاورزی دانه­ای را در زمینی مناسب می­کارد و با فراهم کردن آب و کود لازم زمینه­ی رشدش را فراهم می­کند و نیز با هرس کردن علف­های هرز و دفع آفات، از آن محافظت می­کند و برای رشد این دانه وجود نور خورشید یا تأمین نور مصنوعی در محیط­های گلخانه­ای ضروری است تا آن دانه به نهالی تبدیل شده و رشد کند و ثمر بدهد، دل انسان مؤمن نیز محل کشت نهال«ایمان» است که باید ایمان را با انجام عبادات و طاعت و بندگی رشد داد و نیز با دوری از گناه و رفع وساوس شیطانی از تضعیف ایمان جلوگیری کرد. پس مسلمانان باید ابتدا آیات قرآنی را فهم کنند و بعد آن را تبدیل به ایمان و اخلاق و عمل صالح نمایند تا هم ثمر داشته باشند و هم به اطرافیان خود سود برسانند، اما چگونه این فهم، از علم به عمل و ایمان تبدیل می­شود خود نیازمند تفصیلی جامع است.

عبادت خداوند متعال که مهمترین آن نماز است، اساسی­ترین ابزار و وسیله­ی تبدیل«علم به قرآن » به «ایمان به قرآن» است، اگر کسی تمام آیات قرآن را حفظ داشته باشد و مانند صحابه آن را فهم کرده باشد و تمام سیره را نیز بداند، ولی با عبادت و ذکر و نماز آن علم­ها را تبدیل به ایمان و اخلاق و عمل صالح نکند، بینش و منش او رشد نمی­کند و در همان علم می­ماند و مانند دانه­ای است که در خاک نامناسب وجود دارد و رشد نمی­کند و ثمری نمی­دهد و با گذر زمان، خود نیز خشک و تباه می­شود. در قرآن بحث نماز خواندن نداریم، بلکه بحث اقامه­ی نماز داریم که با خواندن نماز بسیار متفاوت است، قرآن زمانی انسان را رشد می­دهد و وی را در مسیر تزکّی و هدایت پیش می­برد که در حدّ علم و فهم باقی نماند بلکه باید فهم به وسیله عبادات و ذکر و نماز تبدیل به خصلت و اخلاق گردد که این نیز نیازمند زمان است و باید همراه با سنت تدرّج به سمت آن حرکت کرد.

به نظر من نقش نماز در این راستا بی­بدیل است، البته نمازی که اقامه شود، چرا که شیطان مدام در پی آن است تا به نمازهای ما لطمه وارد سازد و نمازهایمان را با دل مشغولی تضعیف کند و نمازمان بیفتد و سرپا نباشد. توصیه­ی اکیدم به خواهران و برادرانی که «تفسیر آسان» را مطالعه می­کنند این است که در کنار فهم قرآن سعی کنند عملشان را با ذکر و نماز به باور و خصلت و ایمان حقیقی و اعمال صالح تبدیل نمایند.

توصیه­ی دیگرم این است که مطالعه کنندگان قرآن، جز برای کارهای تحقیقی و علمی، سراغ تفاسیر مفصّل و طولانی نروند؛ زیرا یکی از ابزارهایی که شیاطین جن و انس از آن استفاده می­کنند، دلسرد کردن آدمی از مطالعه و تدبّر در آیات قرآن است، اگر انسان هفته­ای را به درک یک آیه اختصاص دهد تا خوب آن را فهم و درک کند و آن را تبدیل به ایمان و عمل صالح نماید، بهتر از آن است که در مورد آن آیه صدها صفحه از تفاسیر مفصّل را مطالعه نماید.

 

*اگر مطلبی دیگر را در مورد«تفسیر آسان» قابل ذکر می­دانید بیان فرمایید و نیز چه کتابی را در دست تألیف یا ترجمه دارید که نوید چاپ آن را به خوانندگان می­دهید؟

-توصیه­ی دیگرم به مطالعه کنندگان«تفسیر آسان» آن است که تنها به چشم محبّت و دوستی که فلانی آن را ترجمه کرده و ایرادی ندارد، نگاه نکنند، بلکه با دیدی نقّادانه و مشفقانه و نصیحت گرانه آن را مطالعه کنند و اگر ایراد و اشکالی را در خود ترجمه یا در زمینه ادبیات و تایپ مشاهده کردند به ایمیل بندهabdolaziz34@gmail.comارسال کنند تا ان شاء الله در چاپ­های بعدی اصلاح شود. و نیز از خوانندگان استدعا دارم تا مرا از دعای خیر خودشان محروم نسازند و دعا کنند که خداوند این کار را از من بپذیرد و در روزی که هیچ مال و منالی سود ندارد برایمان سودمند باشد.

در مورد سؤال آخرتان، بعد از«تفسیر آسان» کتاب «الدین و السیاسه» تألیف دکتر قرضاوی را ترجمه کرده­ام که تحت عنوان«باید و نبایدهای دین و سیاست» زیر چاپ است و می­تواند جواب بسیاری از سؤالات را در مباحث امروزی از جمله سکولاریسم، پلورالیسم، دمکراسی و … بدهد تا مسلمانان بتوانند در حوزه­ی بینش دینی جواب وافی به سؤالات و شبهه­های القا شده را بدهند.

در پایان از شما بسیار متشکر و سپاسگزارم، و امیدوارم که این گفتگو نیز برای خوانندگان«برایه­تی» مفید فایده باشد.

منبع: مجله برایه تی

بخش نخست مقاله

 

نمایش بیشتر

ســــۆزی میــــحڕاب

سایت ســــۆزی میــــحڕاب در آذرماه 1392 با همت جمعی از اهل قلم خوشنام و گمنام تاسیس شد ســــۆزی میــــحڕاب بدون جنجال و در اوج عملگرایی به ترویج مبانی میانه روی می پردازد ســــۆزی میــــحڕاب با هیچ جریان و هیچ احدی درگیری ندارد ســــۆزی میــــحڕاب رسالتی جز همزیستی و دگرپذیری ندارد

نوشته های مشابه

‫2 نظر

  1. خداوندبه شماطول عمرباعزت عطافرمایدوبتوانیدسالهای سال درخدمت به ملت دلسوزکردصادقانه بادرایت وژرف اندیشی خودت کوشاباشید

  2. خداوند به استاد عزیز طول عمر بابرکت وتوفیق بیشتر عطا بفرمایند وبه ایشان درقبال زحمات گرانبها پاداش عطا کنند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا