مصاحبه با استاد عبدالعزیز سلیمی (1)
موضوع مصاحبه تالیف و چاپ “تفسیر آسان” توسط استاد سلیمی
بعدازظهر دومین روز زمستان، از سنندج برای دیدار استادی عزیز، مترجمی توانا و پرکار و یکی از داعیان اسلام و عضو مجمع عمومی اتحاد جهانی علمای مسلمین، با پش سر گذاشتن گردنهی مروارید و عبور از شهر کامیاران، به شهر زیبای روانسر با آن سراب مشهورش رسیدیم و کمی قبل از غروب، صدای زنگ منزل مترجم و مؤلّف بیش از هفتاد و پنج عنوان کتاب چاپ شده را به صدا در آوردیم و استاد «عبدالعزیز سلیمی» با رویی خوش به پیشواز ما آمد و با گرمی و محبت زاید الوصفی ما را پذیرا شدند و تا اذان مغرب با بیان خاطراتی در زمان طلبگی از ایشان نکته آموزی کردیم و بعد نماز مغرب را به امامت ایشان ادا کردیم که نوای دلنواز تلاوت با تأنّی ایشان هنوز هم در خاطرمان ماندنی است و بعد از نماز چند سؤال را در حوزهی تفسیر به بهانه ی چاپ«تفسیر آسان» از ایشان پرسیدیم، که استاد در اوج تواضع به سؤالات پاسخ دادند در زیر چکیدهی این گفتگو خدمت خوانندگان«برایه تی» تقدیم می شود.
*ضمن تشکر از وقتی که در اختیار ما گذاشتید، اجازه فرمائید اولین سؤالمان این باشد که با وجود ترجمه ها و تفاسیر متعدد فارسی چه ضرورتی شما را وا داشت تا دو سال و نیم، خویش را به نوشتن تفسیری جدید مشغول نمائید؟
-به نام خداوند یکتا و یگانه، من نیز از آمدن شما بسیار خوشحالم و تشکر می کنم، مثلی عربی هست که می گویند«لا شُکرَ علی الواجِبِ» یعنی تشکر برای انجام تکلیف و مسئولیتی که واجب است لازم نیست، کار ما در راستای دعوت به دین الهی واجب و تکلیف است و چه تشکر باشد و چه نباشد باید بدون خستگی کار را ادامه داد، امّا قطعاً فطرت بشری دوست دارد قدر کارها و تلاش هایش دانسته شود و عامل رفع خستگی و تفریح واقعی اهل فرهنگ آن است که دیگر دوستان این حوزه از آنان دیدار کنند و کارشان را نقد و برسی کنند، لذا بنده آمدن شما را ارج می نهم و آن را عامل رفع خستگی می دانم و از خدای متعال خواهانم که همگی را در راه دعوت، توفیق قرین نماید.
اما در جواب سؤالتان باید عرض کنم بیشتر آنانی که در زمینهی ترجمه و تفسیر قرآن، خصوصاً به زبان فارسی کار کرده اند، واقعاً کارشان سزاوار تقدیر و احترام است؛ چرا که هر کدام بر اساس توانایی خویش و شرایط و موقعیّت مکانی و زمانی خود، پیام خدای را به زبان مردمشان(کردی، فارسی، ترکی و…) ترجمه و تفسیر کرده اند تا جمعی بیشتر از انسان ها از پیام هدایت الهی برای بشر بهرهمند گردند.
اما از جهت فنّی کار، آنانی که تجربهی عملی در حوزهی ترجمه و نوشتن دارند، واقفند که هر مترجمی روشش با دیگری متفاوت است و دلیل این تفاوت نیز اختلاف در فهم واژگان، درک مقاصد شریعت و فهم مصطلحات قرآنی است، و لذا هر کس با توجه به دیدگاه خود به تفسیر و ترجمهی آیات میپردازد، نیز بستگی دارد به این که فرد مترجم در کدام مکتب فکری تربیت و پرورش یافته است، آیا در حجرههای سنّتی به تحصیل پرداخته یا دارای تحصیلات آکادمیک و دانشگاهی است؟ و نیز میزان علاقه و پیوند و سطح تعاملشان با قرآن در این تفاوت فهم ها و در نتیجه در شیوهی ترجمه شان نقش دارند، هم چنین این که فرد مترجم از چه منابعی استفاده کرده است، قطعاً نوع ترجمهها متفاوتند.
با اوج احترام و قدردانی از بسیاری از مترجمان و بزرگداشت کارشان در ترجمه یا تفسیر، بیان این واقعیّت نیز ضروری است که در ترجمهی بعضی مصطلحات اساسی قرآن هم چون اله، عبادت، دین، رب، ایمان، کفرو… با توجه به فهم خود آیات را ترجمه کردهاند و من نیز بسیاری از ترجمههای موجود که مایهی بهرهمندی مسلمانان اند را بررسی کردهام و چون دهه ها درگیر کار ترجمه بودهام و بسیاری از آن کتابهایی را که ترجمه کردهام مملّو از آیات قرآنی بودهاند، لذا در این سال ها مدام درگیر ترجمهی آیات قرآنی بودهام، مثلاً کتاب«کیف نتعامل مع القرآن العظیم» تألیف دکتر یوسف قرضاوی را که ترجمه کردهام حاوی ۱۳۰۰ آیه از قرآن کریم است.
اما سخن این است که هرگاه فردی که هیچ گونه معلومات عربی ندارد و نیز کاملاً با واژگان فارسی هم چون فردی طلبه یا دانشگاهی آشنا نیست، به این ترجمهها مراجعه کند، غالباً دچار مشکل میشود و هنگام مطالعهی ترجمهی این آیات غالباً به واژگان نامأنوس برخورد میکند که برایش نا آشنا و غیر قابل فهمند، مثلاً وجود بعضی واژگان نامأنوس همچون«کلاپیسه» به جای «خیره» و «پادافره» به جای «پاداش» و «کارنگاشت» به جای «عملکرد» و «سترون» به جای «زمین خشک و برهوت» و… شاید برای فردی دانشگاهی در حوزهی ادبیات فارسی قابل فهم باشد، اما برای غالب مراجعین و خوانندگان قرآنی نامأنوس و غیر قابل فهمند، و هرچند بسیاری از مترجمان تلاش کردهاند که ترجمهشان از این گونه کلمات به دور باشد، اما متأسّفانه در ایران عامل اصلی مشکل ترجمه، بیشتر مربوط به هیئتی است که برای خود معیارهایی را در ترجمه به عنوان «معیار فارسی سره» وضع کردهاند که این معیارها از دید بسیاری از نویسندگان و مترجمان قابل تجدید نظر و بازنگریاند، هرچند خود اعضای آن هیئت این را نمیپذیرند؛ زیرا قرآن با دیگر کتابها و ادبیاتها متفاوت است، چون قرآن برای عامّهی مردم آمده و اساس آن یسر و تبیین و سادگی است و لذا باید طوری به هر زبان دیگر ترجمه شود که عامّه فهم باشد و لذا در آن باید از واژگانی که عامل تعقید و عدم فهم مخاطباند پرهیز کرد، من بر این باورم این هیئت سدّی در برابر مترجمیناند که چه بسا معیارهایشان مورد پسند اکثر مترجمین نباشد، و من مطمئنّم که افراد این هیئت نیز در آینده متوجه خواهند شد که معیارهایشان نیازمند تجدید نظر و بازنگری است و امیدوارم این زمان بسیار دور نباشد!
ترجمه های موجود تحت تأثیر آن معیارهایند و جز یکی دو مورد از جمله تفسیر نور تألیف استاد دکتر مصطفی خرم دل که از جمله بهترین و سادهترین ترجمههای زبان فارسیاند، بقیه ترجمهها کم و بیش مورد استقبال مخاطبین قرار نمی گیرند، و وقتی خواننده در چند صفحه مرتب به این واژگان نامأنوس برخورد میکند، نوعی دلسردی و بیعلاقهگی در او برای ادامهی مطالعه دست میدهد. سعی من بر این بوده تا از تجربهی بیست سالهام در حوزه ترجمه بهره ببرم و قرآن را به شیوهای به زبان فارسی ترجمه کنم که قابل فهم برای عموم مردم باشد و طبقهی متوسط جامعه از لحاظ توان علمی، به راحتی آن را درک و فهم کنند و از آن بهره ببرند و از مطالعهاش خسته نشوند و واژگان نامأنوس سدّ و مانعی برایشان نباشند، و لذا تلاش کردهام تا ترجمهی حاضر برای افراد که دارای تحصیلاتی در سطح راهنمایی یا حداقل اوایل دبیرستان میباشند و هیچ گونه تحصیلاتی عالی و تخصصی در حوزهی زبان عربی و علوم دینی ندارند، قابل استفاده باشد.
پس سخن من این نیست که ترجمه های موجود غیر قابل استفادهاند، بلکه حرفم این بوده تا با ترجمه ای روان و سهل و قابل فهم برای همه، تعداد خوانندگان و بهره برندگان از کلام الله تعالی را گسترش داده و افراد زیادی این نعمت هدایت را درک و فهم کرده و از آن بهره ببرند.
*شما در نوشتن این تفسیر از چه منابعی بیشتر استفاده کرده اید؟
-با توجه به تجاربی که در ترجمه عربی به فارسی داشتهام و نیز علاقهام به کلام الهی و ممارسهی روزانهی آن، مشکل زیادی در ترجمهی آن نداشتهام؛ چرا که همیشه مطالعات قرآنی جزء برنامه های ثابت من بوده است، ولی طبیعتاً هر مترجمی نیازمند منابعی است تا با اعتماد و دقتی بیشتر به ترجمهی آیات بپردازد.
-اولین منبع من در ترجمه قرآن تفسیر «التّقریر و التّنویر» تألیف «ابن عاشور» است که تفسیری معاصر بوده و اهتمام جدّی به ریشهی لغات دارد و حتی گاه به بررسی تفاوت معنی لغتی در قرآن و در ادبیات عرب میپردازد، از دیگر خصوصیات تفسیر«ابن عاشور» این است که خود ایشان از نظر فکری عالمی بسته و وابسته به یک مکتب و جریان خاص نبوده، بلکه فردی فرافرقهای بوده و آزاد از هر قیدی به تفسیر پرداخته و حتی در بسیاری از اوقات آرایی مخالف با جمهور مفسران نیز عرضه داشته است(البته با استدلالات قوی و مستند به دلایل شرعی و عقلی) که این نشان از آزادگی و غیر مقیّد بودن ایشان به فکری و اندیشهای خاص است. دیگر منابع من عبارتند از تفسیر«انوار التنزیل» مشهور به تفسیر بیضاوی تألیف ناصرالدین عمر بیضاوی شیرازی و تفسیر کبیر امام فخر رازی و تفسیر طبری. و در میان ترجمهها نیز در حدّی بسیار کم(تنها جهت کنجکاوی که آنان چگونه ترجمه کردهاند) از تفسیر نور استاد خرم دل و ترجمهی آقایان فولادوند و خرمشاهی بهره بردهام.
مصاحبه ادامه دارد
منبع: مجله برایه تی