اصول

معنا و مفهوم اصطلاحی تأویل

معنا و مفهوم اصطلاحی تأویل

(بخش دوم و پایانی)
الف) معنای لغوی تأویل
تأویل در لغت عرب به معنی تفسیر نیز می‌آید، و این از معنی گذشته ـ چنانکه گفتیم ـ دور نیست، پس تفسیر تأویل است، چون مفسر موقع شرح و بیان به خود باز می‌گردد و کلام را تدبیر و ارزیابی می‌کند، پس در آن معنی برگشتن و رجوع کردن موجود است. و تأویل در کتاب و سنت از معنی لغوی آن بعید نمی ‌باشد، لیكن در كتب لغت معانى دیگرى نیز براى آن برشمرده‏اند .
تأویل مأخوذ از «الاول» به معنی رجوع است. (ابن اثیر،1979م،ج1،ص80 )
در قاموس نیز آمده است:«آل الیه اولاً و مآلاً» به سوی او برگشت، به او مراجعت نمود. «اوّل الکلام تأویلاً» سخن را تشریح، تفسیرودرآن تدبّرنمود.و«اوّل الشیء»آن را به اصلش ارجاع دادو«الت عن الشیء» ازآن روی گرداند.( ذهبی،1976م ،ج1،ص16)
ابن منظور (رح) در «لسان العرب» می گوید: «الاول» مراجعت کردن، بازگشتن و فعل ثلاثی مجرد آن «آل» است به معنای رجوع و مصدر باب تفعیل است که یکی از وجوه رایج باب تفعیل متعدی ساختن فعل لازم است که به معنای رجوع دادن آن چیز به مبدأ و آغاز آن خواهد بود.( ابن منظور،1406ق،ج11،ص33 )
ابن منظور همنچنین می‌گوید: « أول یعنی برگشتن، «آل الشیئ یؤول ومآلاً »یعنی برگشت، و «أول إلیه الشیئ» : یعنی این چیز را بر گرداند. «وألت عن الشیئ» برگشتم، و گفته می‌شود: نبیذ را پختم «حتی آل إلی الثلث أو الربع» تا به و یا رجوع کرد، و به همین خاطر در میان وحشیان به آهو می‌گویند (ایل)، فارسی می‌گوید: به آهو (ایل) گفته شده چون به کوه‌ها بر می‌گردد و در آنجا پناه می‌گیرد.» (ابن منظور،1406ق،ج1،ص130)
تأويل‌ از مادّة « أوْل‌» و به معناي رجوع و بازگشت دادن چيزي است‌(راغب، 1416ق،ص 27)
بعضی گفته اند که تأویل از «ایاله» گرفته شده که به معنای سیاست است و به این معنی تأویل شده زیرا درباره علم تدبیر می کند و آن را در جایگاه مناسب معنایی خود قرار می دهد.( ذهبی، 1976م،ج1،ص16)
كلمه تاويل وقتى به باب تفعيل مى‏رود معناى برگرداندن را مى‏دهد، پس تاويل متشابه به معناى برگرداندن آن به يك مرجع و ماخذ است، و تاويل قرآن به معناى مرجعی است كه معارف قرآن از آنجا گرفته مى‏شود.(طباطبایی،1417ق،ج‏3،ص 23)
به عنوان القاء شبهه گفته می‌شود: که برخی از فرهنگ‌های لغت عربی معنی تأویل را اینگونه ذکر کرد‌ه‌اند: تأویل یعنی انتقال دادن لفظ از معنی راجح آن به معنی مرجوح بخاطر دلیلی که بدان ارتباط دارد.
ابن منظور و ابن اثیر و غیر آنها نیز به این تعریف اشاره دارند، پس چگونه گمان می‌برید که عرب از کلام خود این معنی را فهم نمی‌کند؟
جواب: به تحقیق این معنی، تازگی در فرهنگ‌های لغت عربی داخل شده است، آن هم به نقل از استعمالات فقهاء و علماء اصول، نه اینکه از کلام عرب که بدان احتجاج می‌شود نقل شده باشد، دلیل بر صحت این ادعا این است که فرهنگ‌های لغت عربی قدیمی امثال: تهذیب اللغة ازهری، و مقاییس اللغة ابن فارس که هر دو در قرن چهارم هجری تدوین شده‌اند هیچ کدام از آنها به این معنی که فقهاء و علماء اصول آن را ذکر نموده‌اند اشاره نمی‌کنند، و این خود دلالت دارد که حقیقتاً این معنی، اصطلاحی مخصوص آنهاست، پس جایز نیست که الفاظ قرآن را بر آن حمل کرد.(عمرالأشقر،1412ق،صص 17-18)
استاد قرضاوی گفته :«در اصطلاح علم اصول و علم کلام معنای تأویل مشخص است وعبارت است از دورکردن و کنار زدن لفظ عبارت ازمعنای ظاهری آن به دلیل و جود قرینه ای که برآن معنای دیگری دلالت می کند» (قرضاوی،1382ش، ص329)
ب) معنای اصطلاحی تأویل
بیشتر مفسران و دانشمندان علوم قرآنی درمورد تأویل به درازا سخن گفته اند و سعی وافر در توضیح و تبیین آن داشته اند اما همچنان پرده ای از ابهام بر چهره این اصطلاح کشیده شده و تعاریف متعدد نه تنها ابهام زدایی نکرده بلکه موجب ابهام زایی نیز شده است یکی از عوامل این ابهام زایی مسئله دگرگونی معنایی واژه و همینطور مقابل معانی مختلف قرار گرفتن می باشد. یکبار تأویل در مقابل تفسیر است. گاهی در مقابل ظهر و گاه در مقابل علوم کسبی و…
ابن منظور می گوید:«مراد از تأویل نقل ظاهر لفظ از معنای اصلی به معنایی است که نیازمند دلیل است که اگر این دلیل نباشد معنای ظاهر حفظ می شود.» (ابن منظور،1406ق،ج13، ص34)
ابن تیمیه می‌گوید:در تأویل، حقیقت آن چیز که کلام بدان باز می‌گردد مراد است، ولو اینکه با ظاهرش موافق باشد، و این همان معنای اراده شده از لفظ تأویل در کتاب و سنت است. (ابن تیمیه،1426ق،ج3،ص36)
ابن تیمیه می گوید: از دیدگاه علمای متقدمین «تأویل» دو معنی دارد:
۱- تفسیر کلام و بیان معنی آن، چه موافق ظاهرش باشد چه مخالف و به نظر این گروه «تفسیر و تأویل» مترادف هستند.
۲- بعضی از علمای متقدمین می گویند:«تأویل» حقیقت کلام است، پس اگر کلام، طلبی(امر، نهی) باشد، تأویل آن امتثال مطلوب است و اگر جمله خبری باشد، تأویلش حقیقت خبر است. (ابن تیمیه،1388ش،صص26-25 به اختصار)
شارح طحاویه می‌گوید: تأویل در کتاب خداوند و سنت رسولش (ص) همان حقیقتی است که کلام بدان باز می‌گردد، پس تأویل خبر عین مخبر به می‌باشد، و تأویل امر نفس کاری است که بدان امر شده. (طحاوية،1391ق،ص 232)
به نظر علامه طباطبایی ؛ تأويل در عرف قرآن‌، بيان حقيقتي را مي‌گويند كه امري از امور و معنايي از معاني از قبيل احكام و يا معارف و يا قصص و… به آن حقيقت تكيه دارند.» (طباطبايي‌،1417ق،ج3،صص46-49)
بهترین و دقیق ترین تعریف اصطلاحی را امام راغب (رح) نموده که:تأویل در اصطلاح یعنی بازگردانیدن چیزی با علم و یا عمل به سوی مراد حقیقی آن.
به نظر مى‏رسد ویژگى مشترك همه معانى اصطلاحى تأویل، وجود نحوه‏اى از خفا و پوشیدگى در وراى الفاظ است كه كشف آن صرفاً با استفاده از قواعد ادبى واصول عقلایى میسّر نیست لیكن میان آن وجه پنهان و این صورت آشكار، یكى از چهار نوع رابطه حكایت، دلالت، انطباق وترتّب وجود دارد ولى این رابطه بر همگان آشكار نیست.در مقابل این نظر، عده‏اى معتقدند كه تأویل، دلالت التزامى غیر بین بوده و به نوبه خود از اقسام دلالت لفظى كلام است.

نظر متأخرین و متقدمین در مورد تفاوت تفسیر و تأویل
امروزه واژه تأویل كاربرد اصطلاحى گسترده‏ترى یافته است. مثلاً در عرصه ادبیات به معنى كردن سمبل‏ها و شرح و بسط متن و گاهى نیز به ساختارشكنى متن و تبدیل Story به History و كشف ناخودآگاه مؤلف، تأویل گفته مى‏شود.
ولی در قرون اوليه بين تفسير و تاويل فرقى نبوده است. چـنانكه گفته شد حتى طبرى همواره در تفسير خود از كلمه تاويل استفاده مى كند و مرادش همان تفسير است .
اما علما ی لغت و علوم قرآنی اهل نظردر تعریف شرعی و اصطلاحی تفسیر و تأویل و تفاوت آن دو اقوال مختلفی دارند:
1- ابوعبید و گروهی از علما می گویند: تفسیر و تأویل هر دو یک معنی دارند و این در بین علمای متقدمین رایج بود.( سیوطی،1426ق،ج4،ص167)
۲- امام راغب (رح) می فرماید: «تفسیر» از «تأویل» عام تر است؛ زیرا تفسیر در الفاظ و تشریح کلام الهی و کلام انسان¬ها و مفردات کلمه به کار می رود و آن را در حیطه الفاظ كتب مقدس و غیر مقدس مطرح مى‏كند ولى تأویل را عمدتاً ویژه معانى كتب مقدس مى‏داند.
۳- امام ابو منصور ماتریدی (رح) می گوید: «تفسیر» تعیین مرادومقصود قطعی قرآن است که اگر با دلیل قاطعی همراه باشد، شهادتی بر مراد قطعی خداوند است و آن را تفسیر صحیح می نامند و اگر نه «تفسیر به رأی» است که شرع آن را ممنوع کرده است ولی «تأویل» ترجیح غیر قطعی یکی از احتمالات الفاظ قرآن را گویند.
۴- جمعی از علما گفته اند: «تفسیر» معنی با روایت و «تأویل» معنی با درایت است.(زرکشی،1415ق،ج2،ص150)
۵ -تفسیر» همان بیان معنی و مطلبی که از عبارت قرآن، مفهوم می شود و«تأویل» آن مطلبی که از اشاره قرآن معلوم می گردد.
6- تفسیر، اعم از تأویل است به این نحو که استعمال تفسیر نوعاً در مسائل لفظی است وتأویل اکثراً در معانی استعمال می شود . تفسیر در مورد الفاظی به کار می رود که نامأنوس(غریب) باشد مثل بحیره، سائبه،ووصیله و تأویل اکثراً در جملات بکار می رود. ( زرکشی،1415ق،ج2،ص149)
7- روشن کردن حکم لفظ تفسیر و تحمیل کردن معنایی که لفظ تاب تحمل آن را دارد تأویل است. ( مقدمتان فی علوم القرآن، ص 173)
8- علامه سیوطی معتقد است که: « تفسیر به معنای تبیین و تعیین سنت است و تأویل آن است که به واسطه علمای معانی خطاب استنباط می شود. و همچنین تفسیر بیان وضع لفظ چه در معنای حقیقی و چه مجازی است، ولی تأویل تفسیر باطن لفظ است که این قول به ابوطالب تغلبی نسبت داده شده است» (السیوطی،1426ق،ج4، ص150)
و نیز گقته است: « تفسیر همان اطمینان به مراد است و تأویل معنای احتمالی است که ماتریدی نیز چنین اعتقادی داشته است.»(سیوطی،1426ق، ج4،ص 167)
9-تهانوى (1158ﻫ .ق) در كشاف اصطلاحات الفنون مى‏نویسد :
«در نزد علماى اصول، تأویل مرادف تفسیر است با این تفاوت كه تأویل، ظن به مراد و تفسیر، قطع بدان است. چنان كه مثلاً هرگاه لفظ مجملى را به دلیل ظنى چون خبر واحد بیان كنند، آن را مؤوَّل خوانند و هرگاه آن را به دلیل قطعى چون حدیث متواتر بیان كنند، مفسَّر گویند.» (تهانوي،1963م،ص 45)
علامه آلوسی (رح) درمقدمه تفسیر «روح المعانی» به نظریه مشهور علمای متأخرین اشاره نموده، و پس از بررسی اقوال علما در این موضوع می گوید: به نظر من فرق میان «تفسیر و تأویل» بر حسب عرف بود که مخالف عرف فعلی ماست.
دکتر ذهبی خود بعد ازبیان انواع تعریف وتفاوتها، آن تعریفی را که «تفسیر» به روایت و «تأویل» به درایت است برگزیده است.(ذهبی،1976م،ج1،صص 19 – 26 به اختصار)
علامه محمد تقی عثمانی هم در علوم القرآن قول ابوعبید را ترجیح داده است.( عیدی دهنه،1383ش،ص326)
دکتر احمد حسن فرحات، یکی از علمای معاصر می گوید: به نظر من چون «تفسیر» به معنی کشف، بیان و توضیح است و «تأویل» یعنی بازگشتن، بازگردانیدن، صرف و تدبیر. پس در بین اقوال علما تعارضی وجود ندارد؛ زیرا هر یکی از آن ها به بررسی بخشی از معنی «تفسیر و تأویل» پرداخته است.
دکتر صلاح عبدالفتاح خالدی می گوید: رأی استاد دکتر فرحات درست است که تقریباً اکثر اقوال گذشته با یکدیگر چندان تفاوتی ندارند ولی فهم حقیقی قرآن مجید و استخراج احکام از آن به هر دو امر اساسی (تفسیر و تأویل) وابسته است و کسی که می خواهد در آیات قرآن مجید تدبّر و اندیشه ای داشته باشد باید به هر دو امر مهم و اساسی (تفسیر و تأویل) آگاهی کامل داشته باشد. (خالدی، 1416ق ،صص 178-179 باتغییر مختصر)
عده ای گفته اند: تفسیر به معنای سخن گفتن پیرامون اسباب نزول ایات و موقعیت و سرگذشت آنهاست، امّا تأویل آن است که در پرتو قدرت استنباط ، آیه به گونه ای معنی شود که با قبل و بعد آن هماهنگی و ارتباط پیدا نماید و با کتاب و سنت مخالفتی نداشته باشد.
طبرسی در تفسیرش در این زمینه می گوید: « تفسیر کشف مراد از لفظ مشکل یا به عبارتی «کشف امر پوشیده» است و تأویل برگرداندن یکی از احتمالات به آنچه موافق ظاهر است می باشد. و معمولا تأویل پایان شیء و آن چیزی است که مطلبی به آن ختم می شود. » (الطبرسی،1379ق،ج1،ص13)
رابطه ى منطقى بين تفسير و تأويل از نوع عموم و خصوص مطلق است; يعنى تأويل، عام و تفسير، خاص است. اگر تأويل را عبارت از «معناى مراد از الفاظ» بدانيم، بديهى است كه همه ى انواع معانى را شامل مى شود; چه آنها كه لفظ در آنها ظهور دارد و چه آنها كه لفظ نسبت به آنها داراى خفا و ابهام است. تفسير (به معناى غيرمصدرى) تنها به آن دسته از معانى اطلاق مى شود كه لفظ در دلالت بر آنها صراحت ندارد و مجمل است.
همچنین گفته شده: از نظر لغوى،تأويل از كلمات اضداد است از اين رو ،وقتى در مورد كلام به كار مى رود، گاهى به معناى ابتداءالامر است كه همان معناى مراد متكلم مى باشد و گاهى به معناى انتهاءالامر است كه به معناى تحقق مفاد كلام مى باشد. امّا تفسير وقتى در مورد كلام به كار مى رود، يعنى رفع ابهام نمودن از كلام، براى رسيدن به معناى مراد متكلم.
تأويل نوعاً به معناى مصدرى به كار نمى رود و به معناى «مراد متكلم» است; ولى تفسير هم به معناى مصدرى به كار مى رود، كه به معناى رفع ابهام از لفظ يا معناى كلام است، و هم به معناى غير مصدرى به كار مى رود، كه به معناى «مُفَسَّر» است.
تفسیر روشن کردن مدلول اولی لفظ ومراد متکلم است. تأویل بیان حقیقت مراد است؛ مثلاً آیه «انَّ ربَّکَ لَبالمرصاد» تفسیرش این است که مرصاد بر وزن مفعال از رصد گرفته شده که به معنای مراقبت نمودن می‏باشد، ولی تأویل عبارت است از برحذر داشتن از سبک شمردن امر خدا و غفلت از فرمان الهی.
فرقی که در این جا توضیح داده شده این است که تفسیر معنای مطابقی لفظ و تأویل معنای التزامی آن است؛ پس معنای مطابقی مرصاد عبارت است از مراقبت و لازمه معنای مراقبت، سستی و کوتاهی نکردن درباره آن می‏باشد. بنابراین، سبک نشمردن و غفلت نکردن از امر خدا معنای التزامی مراقبت و تأویل آیه شریفه است.
خلاصه مطلب را از زبان شیخ صابونی می توان چنین بیان کرد: « تفسیر، یعنی معانی ظاهر و روشن از قرآن که به مراد آفریدگار نزدیک شود و بر قرآن دلالت کند. تأویل، معانی نهانی است که از ایات به دست می آید و به تأمل و اندیشیدن و استنباط میان معانی گوناگون،نیاز دارد که مفسر از طریق امعان نظر و استدلال، بهترین و نزدیک ترین را بر می گزینند. بی گمان این امتیاز و برتری نیز قطعی نیست؛ بلکه از دید مفسّر انتخابی روشن تر و برجسته تر است؛زیرا حکم به قطعی بودن آن معانی، داوری در کتاب خداست، حال آن که قرآن می فرماید : « وما یعلم تاویله الا الله » (آل عمران/7 )
« تأویل حقیقی متشابهات را جز خدا کسی نمی داند .» (صابونی،1386ش،ص95)

نتیجه گیری
• تفسیر در اصل به معنای «پرده برداشتن و کشف» است . تفسیر قرآن به معنای آن است که انسان پرده از روی الفاظ مشکل و مجمل قرآن بردارد و مقاصد خدا را در آیه روشن سازد و بیان کند.
• با استفاده از معانی لغوی و تعاریف صاحب نظران، می توان تفسیر را این گونه تعریف کرد:« تفسیر، کشف و پرده برداری از ابهامات کلمات و جملات قرآن و توضیح مقاصد و اهداف آنهاست »
• تفسیر کلید گنجینه وزینی است که در قرآن نهفته شده و بی وجود تفسیر دسترسی به آن دانه های زیبای جوهر و مروارید تابان مقدور نیست .
• برخي از مفسران تفسير را به « علم فهم قرآن‌» تعريف كرده‌اند و بعضي ديگر از مفسران گفته‌اند:« تفسير به معناي روشن كردن و پرده برداري از چهرة كلمه يا كلامي است كه براساس قانون محاوره و فرهنگ مفاهمه ايراد شده باشد و معناي آن آشكار و واضح نباشد.»
• قدما،تاویل را به معنای تفسیر و متاخران به معنای مخالف با ظاهر لفظ دانسته اند .
• در وجوه افتراق و اتفاق تفسیر و تأویل نظرات متعددی وجود دارد که براساس تعاریف مختلف از تفسیر و تأویل شکل گرفته است .
• جامع ترین و نزدیک ترین به حقیقت در مورد تفاوت تفسیر و تأویل با توجه به نظرعلامه سیوطی در الإتقان، تفسیر در حقیقت روشن ساختن معانی ظاهری قرآن است، ولی تأویل یعنی، آن چه که عارفان از میان معانی متعدد و پوشیده و رازهای زیبای ربانی در آیه بدست می آوردند .

منـــــــابع و مــــآخــــــذ
1. ابن الأثير، النهاية في غريب الحديث والأثر، بيروت،المكتبة العلمية، 1399ق/ 1979م .
2. ابن تيميه،الاكليل في المتشابه والتاويل،محقق:محمد الشيمي الشحاته،مركز مطالعات و پژوهشهاي فرهنگي حوزه،قم، بني‌الزهراء، 1388‌ش.
3. ابن تيمية،تقي الدين أحمد،مجموع الفتاوى،المحقق:أنور الباز-عامر الجزار،دار الوفاء، الطبعة الثالثة،1426ق/ 2005م.
4. ابن عاشور،محمد طاهر، تفسیر التحریر و التنویر، بیروت: موسسة التاریخ، چاپ اول، 1420ق .
5. ابن فارس،معجم مقاييس اللغة، تحقيق:عبدالسلام محمدهارون؛نشر:مكتبة الخانجي؛القاهرة؛1998م .
6. الأزهری،محمد بن احمد،تهذیب اللغۀ، محقق : هارون،عبدالسلام‌محمدنجار،قاهره، الموسسه المصریه العامه،الدار المصریۀ،1387ق.
7. الأشقر،عمر بن سليمان، التَّأويل و خُطُورَتُهُ وَآثَارُهُ،دار النفائس للنشر والتوزيع،الأردن،لطبعةالأولى،1412ق/ 1992م .
8. ابن منظور الأفريقي،محمد، لسان العرب،بیروت،داراحياء التراث العربي،الطبعة الأولى،1406ق.
9. اکبری.محمد تقی، فرهنگ اصطلاحات علوم و تمدن اسلامی، بی جا، بی تا.
10. اندلسی، محمد بن یوسف،البحر المحيط فى التفسير، تحقيق: صدقي محمد جميل، بیروت،دار الفکر،1420ق.
11. البخاري،أبوعبدالله محمد،الجامع المسند الصحيح، المحقق:محمدزهير بن ناصر،دار طوق النجاة،الطبعة الأولى1422ق .
12. تهانوی،محمد علی فاروقی،کشّاف اصطلاحات الفنون،تحقیق:لطفی عبدالبدیع،مراجعۀ:أمین الخولی،وزارۀ الثقافۀ،1963م.
13. خالدی،صلاح عبدالفتاح، التفسیر و التاویل فی القرآن،اردن، دارالنفائس،1416ق/1996م.
14. داورپناه، ابوالفضل؛ انوار العرفان في تفسير القرآن؛ تهران: کتابخانه صدر؛ چاپ اول، بي تا.
15. ذهبی،محمد حسین،التفسیر و المفسرون، ،دارالکتب الحدیث،چاپ دوم،1976م .
16. راغب اصفهاني،حسين بن محمد،مفردات الالفاظ القرآن،تحقيق:صفوان عدنان داودي،دارالعلم دمشق و الدار الشامية بيروت، 1416ق/ 1996م .
17. زرقاني،محمدعبدالعظيم؛ مناهل العرفان في علوم القرآن،بيروت،دارالفکر؛الطبعة الاولي: 1424ق/2004م،
18. زرکشي، محمدبن عبدالله؛ البرهان في علوم القرآن؛ مصحح: يوسف عبدالرحمن مرعشلي،جمال حمدي ذهبي و ابراهيم عبدالله كردي،بيروت،دارالمعروفة،1415ق .
19. سيوطي، جلال الدين،الاتقان في علوم القرآن؛تحقيق: فواز احمد زمرلي؛بيروت،دارالکتاب العربي،1426ق/2005م،
20. صابونی، شیخ محمد علی ،التبیان فی علوم القرآن، مترجم: محمد بها ءالدین حسینی،سنندج،نشر افخم زاده،چاپ اول، 1386 ش.
21. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن ، قم: دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق .
22. طبری، محمد بن جریر، جامع البيان فى تفسير القرآن، بيروت: دار المعرفه، چاپ اول،1412ق .
23. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البيان في تفسير القرآن؛تصحيح:سيد هاشم رسولي محلاتي؛ بيروت،داراحياء التراث العربي؛ 1379ق/1339ش،
24. طحاوية، لأبي جعفر أحمد، العقيدة الطحاوية، مطبوعة مع شرحها لابن أبي العز الحنفي،بیروت، المكتب الإسلامي، 1391ق.
25. طریحی،فخر الدین بن محمد،مجمع البحرین و مطلع النیرین،تحقیق احمد حسینی اشکوری،تهران،مرتضوی،1375ش.
26. طوسي، محمد بن حسن، التبيان في تفسير القرآن، بيروت: داراحياء التراث العربي، (بی تا).
27. عیدی دهنه،محمد عمر،علوم القرآن،مترجم:محمدتقی عثمانی،تربت جام،شیخ الإسلام احمدجام،1383ش.
28. غزالی،محمد،المستصفی، تحقیق: محمد عبدالسلام عبدالشافی،بیروت،دار الکتب العلمیۀ،1417ق/1996م.
29. فیومی، احمد بن محمد، مصباح المنیر، بیروت،مکتبۀ البنان،1987م .
30. قرضاوی،یوسف،قرآن منشور زندگی،مترجم:عبدالعزیز سلیمی،تهران،نشراحسان،چاپ اول،1382ش.
31. قریشی ، سید علی اکبر، قاموس قرآن،تهران،دارالکتب الإسلامیّه،1364 هـ.ش،
32. معرفت، محمد هادي؛ التمهيد في علوم القرآن،دراسات مبسطة عن مختلف شؤون القرآن الکريم عرفت باسم علوم القرآن؛ قم،مطبعة مهر،1396ق .
33. مقدمتان في علوم القرآن وهما مقدمة كتاب المباني و مقدمة ابن عطية؛ تصحيح:آرثرجفري،مصر،مکتبة الخانجي،1954م.
34. مکارم شیرازی،ناصرو همکاران، تفسیر نمونه،تهران،دار الکتب الاسلامیة،چاپ هفدهم،1374ش.

تحقیق و نگارش : حمــــزه خــان بیگـــــی
کارشناس ارشــد علوم قرآن و حدیث
اشنــــویـــه
دی مـــــاه 92
ایمیل:hhgirr@gmail.com
همراه:09143427763

تحقیق و نگارش : حمزه خان بیگی – اشنویه

بخش نخست ( ورود )

نمایش بیشتر

حمزه خان بیگی

@نویسنده و مترجم @ آذزبایجان غربی - اشنویه @ شغل : دبیر آموزش و پرورش

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا