رمضانعبادات

ممانعت سیاسی از برگذاری تراویح! (۴)

نماز تراویح

  • مانعت سیاسی از تراویح

🙏 ترجمه: یوسف ساجدی

قبلاً به اختلاف نظر فقها در باره مشروعیت تراویح پرداختیم ولی باید بدانیم ممنوعیت سیاسی اقامه آن که با سلطه زمامداری حمایت می شد به مراتب مؤثرتر بود از آن فرقه های مذهبی که انتشار آن محدود به زمان و مکان مشخصی بود!

فاطمی ها -که به عنوان موسسان دولت شیعه اسماعیلی محسوب می شوند- به این شهرت دارند که در بخشی از دوران زمامداریشان در غرب اسلامی و همچنین مصر و شام و حجاز، از برگذاری نماز تراویح ممانعت به عمل آورده اند،

فاطمی ها آنگونه که ابن عذاری مراکشی (ت۱۳۱۲ م) در کتاب « البیان المُغرب فی اخبار الاندلس و المغرب»می گوید در شرایطی که هنوز در مرحله سازماندهی بوده و دولت در دست نگرفته بودند، با حلول نخستین ماه رمضان و پس از راه اندازی فراخوانشان در کشور تونس، اینگونه پیروانشان را مخاطب قرار دادند که رمضان فرا رسیده و مذهب ما بر این استوار است که نباید تراویح خوانده شود

چون از سنت پیامبر صلی الله علیه و سلم نیست، بلکه ساخته و پرداخته عمر است! و ما شیعیان بجای تراویح به تلاوت قرآن بیشتری می پردازیم در نماز عشای پایانی و سوره های طولانی قرائت می نماییم.

داماد ابن الجوزی ( ت۱۲۵۶ م) در کتاب «مرآة الزمان» نوشته که منصور اسماعیل بن قائم بامرالله، خلیفه فاطمی ها (ت ۹۴۶ م) در دوران حکمرانی اش بر خلاف پدر و پدر بزرگش رفتار کرد و قبل از بازگشت خلیفه اشان در سال ۹۷۳ میلادی به مصر، اقدام به پرپایی نمازهای سنت و تراویح در تونس کرد.

مورخ ابن سعید انطاکی (ت ۱۰۶۷ م) در کتاب تاریخش می نویسد: در سال ۹۸۱ میلادی، عزیز بالله دومین خلیفه فاطمی ها در مصر (ت ۹۹۷ م) از برگزاری نماز تراویح در مصر ممانعت به عمل آورد و این کار بر عموم مسلمانان اهل سنت گران آمد.

حاکم بامرالله (ت ۱۰۲۱ م) که جانشین وی شد برای مدت محدودی اجازه داد تراویح برگزار شود و سپس به مدت ده سال به قدری سختگیرانه از اقامه آن جلوگیری کرد که مجازات برپادارنده آن را اعدام تعیین و اعلام کرد!

مقریزی در کتاب « اتعاظ الحنفا» نوشته که حاکم بامرالله در سال ۱۰۱۱ میلادی، دستور داد رحاء بن ابی الحسن ( ت ۱۰۱۰ م) بخاطر اقامه تراویح در رمضان، به دار آویخته شود!

ابن عساکر آورده است که در مسجد اقصی در قدس، شیخ صالح ابوالقاسم واسطی (ت قرن ۱۰یا ۱۱) بخاطر انتقاد از دستور سلطان فاطمی مبنی بر جلوگیری از نماز تراویح، به گونه ای مورد ضرب قرار گرفت که چیزی نمانده بود جان دهد!

سپس حاکم فاطمی بار دیگر و در سال ۱۰۱۸میلادی طی بخشنامه ای رسمی که در مساجد مصر و غیر آن قرائت شد اجازه برپاداشتن نماز تراویح را صادر کرد و این روال تا از دنیا رفتن حاکم ادامه یافت.

سرگیجه ممانعت و اجازه برپاداشتن نماز تراویح یکی از مصادیق تصمیمات سلیقه ای حاکم به شمار می رود که دوران زمامداری سرشار از مواضع و تصمیمات ناپایدار وی بدان شهرت دارد.

انگیزه های متعدد

در بال شرقی خلافت عباسی، حشاشی ها که فرقه ای از شیعه های اسماعیلی بوده و از دولت فاطمی مادر در مصر جدا شده بودند، ابتدا از برگذاری نماز تراویح در مناطق قلمرو خود، فارس و خراسان جلوگیری کردند ولی در واپسین روزهای زمامداریشان در آن دیار، اجازه دادند تراویح اقامه شود.

مورخ، ابن تغری بردی ( ت ۱۲۲۱ م) در کتاب «النجوم الطاهرة» می گوید: در سال ۱۲۱۱ میلادی، نماینده جلال الدین حسن (ت ۱۲۲۱ م) صاحب قلعه اَلمُوت به بغداد آمده و به خلیفه عباسی ناصر (ت ۱۲۲۵ م) خبر می دهد که آنان فرقه باطنیه را قبول ندارند و از آن اعلام برائت می کند و همچنین به او می گوید که آن ها تاکنون چندین مسجد جامع بنا کرده اند و در ماه رمضان تراویح اقامه کرده اند، خلیفه از شنیدن این خبر بسیار خوشحال شد.

شاید دخالت حاکمیت در مناسک عبادی مساجد – از جمله تراویح – بیشتر ناشی از تسویه حساب های سیاسی با مخالفان منطقه ای باشد تا اعتقاد واقعی به انتخاب یک مذهب خاص؛ برای مثال؛ امام ذهبی در کتاب « تاریخ الاسلام» آورده است که در رمضان سال ۱۱۰۱ میلادی، خلیفه مستظهر بالله دستور داد مسجد جامع قصر در بغداد گشوده شده و نماز تراویح در آن اقامه شود و بر خلاف آنچه مرسوم بود بسم الله با صدای بلند گفته شود ؛ عباسیان صرفا به منظور مخالفت با شیعیان فاطمی که بر مصر حکومت می کردند از بلند تلفظ کردن بسم الله در نماز خودداری و ممانعت می کردند.

تصمیمات سیاسی ناشی از تعصبات فرقه ای تنها عاملی نبوده که تراویح را تعطیل کرده باشد؛ کتاب‌های تاریخ برخی از بحران‌های عمومی مانند بیماری‌های همه‌گیر یا جنگ‌هایی که همزمان بوده با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان در برخی از کشورهای اسلامی را رصد کرده است که در نتیجه آن نماز جماعت و تراویح به صورت کلی یا جزئی تعطیل شده است.

ابن الجوزی در لیست اتفاقات سال ۱۰۴۸ میلادی آورده است که در ماه رمضان قیمت ها در بغداد بالا رفت و در نتیجه آن نامه ای از موصل آمد مبنی بر اینکه گرانی بر ساکنان این منطقه سنگینی کرده است تا جایی که مردم ناگزیر شده‌اند گوشت مردار بخورند، مرگ و میر به حدی افزایش یافته است که همه کسانی که در نماز جمعه شرکت کرده اند ۴۰۰ نفر تخمین زده شده است، زمانی که نماز جمعه در رمضان که طبق قرآن و حدیث و اجماع یک عبادت واجب است ترک شود به طریق اولی مردم از برپایی تراویح که سنتی بیش نیست باز می مانند.

در غرب اسلامی، مورخ مراکشی، ابوالعباس ناصری(ت ۱۸۹۷ م) در کتابش «الاستقصا لاخبار دول المغرب الاقصی» با اشاره به تعطیلی تراویح به دلیل بی ثباتی امنیتی می گوید: وقتی سلطان عبدالملک بن زیدان سعدی، سلطان مراکش( ت ۱۶۲۹ م) کشته شد به برادرش ولید بن زیدان (ت 1045هـ/1634م) بیعت شد و فتنه ها در فاس به قدری توسعه یافت که نماز جمعه و تراویح از مسجد جامع قرویین برای مدتی تعطیل شد و از شدت ترس و جنگ، در شب قدر تنها یک نفر در این مسجد نماز اقامه کرد.

منبع: اسلام اون لاین

نمایش بیشتر

یوسف ساجدی

نویسنده و مترجم و مدرس دانشگاه

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا