تاریخ

مورچه ها

همه جانداران در نظام هستی دارای قانون وهدف هستند و زندگی آنها برای بشر سراسر درس و عبرت است و خداوند در قرآن کریم فرموده: إِنَّ اللَّهَ لا یَسْتَحْیی‏ أَنْ یَضْرِبَ مَثَلاً ما بَعُوضَهً فَما فَوْقَها فَأَمَّا الَّذینَ آمَنُوا فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذینَ کَفَرُوا فَیَقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلاً یُضِلُّ بِهِ کَثیراً وَ یَهْدی بِهِ کَثیراً وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقینَ۲۶ بقره «بی تردید خدا [ برای فهماندن مطلبی به مردم ] از اینکه به پشه و فراتر از آن [ در کوچکی ] مَثَل بزند ، شرم نمی کند اما کسانی که ایمان آورده اند می دانند که آن مثل از سوی پروردگارشان درست و حق است و اما کسانی که کافرند گویند: خدا از این مثل چه اراده کرده است؟! خدا بسیاری را به آن مثل [ به خاطر انکارشان ] گمراه می کند  و بسیاری را به آن مثل [ به سبب پذیرفتنشان ] هدایت می نماید و جز فاسقان را به آن گمراه نمی کند.»

دنیای اسرارآمیز مورچه ها

مورچه ها، این جانوران خرد و کهن، نقش بسیار مهمی در محیط زیست ایفا می کنند. آنها با زیروروکردن خاک کمک می کنند تا آب و اکسیژن به ریشه گیاهان برسد. مورچه ها از چربی تَن دانه ها که حاوی پروتئین یا چربی است، تغذیه می کنند. آنها را از طریق تونل های زیرزمینی به لانه هایشان آورده، اغلب این دانه ها در دل خاک شروع به جوانه زدن و رشد کرده و مورچه ها به این گونه بذرها را برای تبدیل شدن به گیاه در دل خاک می کارند. مورچه ها انواع مختلفی از مواد آلی را خورده و برای بسیاری از موجودات زنده غذا تامین می کنند. آنها بخش بسیار مهمی از شبکه غذایی اند.

از گیاهان، دانه ها و حتی جانوران در حال فساد نیز تغذیه می کنند. طبق تحقیقی که در سال ۲۰۰۶ بر اساس آنالیز ژنتیکی روی حدودا ۲۰ نوع از زیرخانواده های شناخته شده مورچه ها در دانشگاه ایالتی فلوریدا و هاروارد انجام شد، دانشمندان اظهار کردند مورچه ها اولین بار حدود ۱۱۰ تا ۱۳۰ میلیون سال پیش؛ یعنی در دوره کرتاسه میانی به وجود آمده اند. ازاین رو می توان نتیجه گرفت قدمتی به اندازه دایناسورها دارند. با این تفاوت که مورچه ها از رویداد انقراض کرتاسه- پالئوژن (تقریبا ۶۵ میلیون سال پیش) که منجر به نابودی بیش از نیمی از تمام گونه های کره زمین، از جمله دایناسورها شد، جان سالم به در بردند.

به نقل از ادوارد ویلسون و برت هولدوبلر در کتاب مشهور مورچه ها (این دایره المعارف بسیار غنی و مرجع در سال ۱۹۹۰ به چاپ رسید و جایزه معروف پولیتزر را از آن خود کرد)، این انقراض نقطه عطفی برای گسترش وسیع و گونه زایی مورچه ها که از آن با عنوان «افزایش چیرگی بوم شناختی» یاد می کنند، شد. مطابق با آنچه این دو دانشمند در کتاب مورچه ها یاد می کنند، بیش از ۱۰۱۶ مورچه زنده روی زمین زیست می کنند که این رقم در مقایسه با جمعیت ۷٫۶ میلیاردی نوع انسان رقم بزرگی است.

مورچه ها از لحاظ سازمان اجتماعی، شیوه تقسیم کار و الگوهای ارتباطی شان در کلونی شباهت بسیاری با جامعه انسانی دارند. ازهمین روست که آنها را اَبرارگانیسم می نامند. در سال های اخیر دانشمندان در حوزه های مختلف علوم کامپیوتر، رباتیک و علوم شناختی بسیار بیش از گذشته روی شبکه ارتباطی مورچه ها و شیوه تقسیم کار آنها مطالعه می کنند. ازاین رو امیدوارند تا با کشف و الهام از سازوکار زندگی و به کارگیری شیوه آنها در جوامع بشری به راه حل هایی دست پیدا کنند. رادیکا ناگپل (Radhika Nagpal) که به عنوان یکی از دانشمندان علوم کامپیوتر در پروژه ای در زمینه هوش ازدحامی (Swarm Intelligence) در دانشگاه هاروارد همکاری می کرد، در یکی از سخنرانی های خود می گوید با الهام از جانوران اجتماعی نظیر مورچه ها و زنبورها روی ساخت و برنامه نویسی ربات هایی کار کرده اند که با وجود نداشتن سیستم رهبری مشخص و بدون اطلاع از حضور بقیه ربات ها می توانند ساختمان یا اشکالی را به وجود آورند.

به اعتقاد ناگپل، یافتن پاسخ برای سوالات مهمی نظیر گرم شدن کره زمین، تغییرات اقلیمی و یافتن انرژی های جایگزین بدون بهره گیری از هوش و استعداد جمعی از انسان ها ممکن نیست. گستردگی علم و پیچیدگی های عصر حاضر این امکان را که یک فرد به تنهایی بتواند مشکلی را حل کند، ربوده است؛ نکته مهمی که دانشمند سرشناسی مانند جان اِسکیلز اِیوری (John Scales Avery) هم در کتاب ها و مقالات خود به آن اشاره کرده. بنابر این برای حل سوالات مهم به شبکه ای از هوش ها نیازمندیم. هسته اساسی همه این مطالعات در عبارت «کل چیزی بیش از مجموعه اجزایش است» جای گرفته است.جوامع حشرات، به ویژه مورچه ها جدا از جذابیت زیستی آنها، بدون تردید یکی از غنی ترین و اسرارآمیزترین نمونه های سیستم های پیچیده در عالم هستند؛ برای مثال یک کلونی مورچه می تواند شامل صدها تا میلیون ها مورچه باشد که هر یک از آنها جانوری نسبتا ساده است که در جست وجوی غذا یا واکنش ساده به سیگنال های شیمیایی سایر مورچه های اجتماع یا مبارزه با متجاوزان و …، از الزامات ژنتیکی اش تبعیت می کند، اما همان طور که هر مشاهده گر تصادفی در طبیعت می تواند گواهی دهد، مورچه های یک اجتماع که هرکدام کنش های نسبتا ساده خود را به انجام می رسانند، در ایجاد ساختارهای پیچیده ای مشارکت می کنند که اهمیت زیادی برای بقای اجتماع دارد؛ به عنوان مثال ساختار لانه های آنها را که با ظرافت و البته استحکام و پایداری فوق العاده برپا شده اند، در نظر بگیرید؛ لانه ها دارای شبکه های بزرگی از گذرگاه های زیرزمینی و اتاقک های خشک و گرم و تاریکی هستند که دمای آنها را مواد در حال پوسیدن لانه و خود بدن مورچه ها با دقت کنترل می کنند.

درعین حال، پل های درازی را در نظر بگیرید که مورچه های ارتشی برای کم کردن فاصله مبدا تا مقصد موردنظرشان با بدن خودشان می سازند. گرچه درحال حاضر مطالب زیادی درباره مورچه ها و ساختارهای اجتماعی شان می دانیم، اما دانشمندان هنوز نتوانسته اند نه رفتار فردی و نه رفتار گروهی آنها را تمام وکمال توضیح دهند. دقیقا به چه صورت کنش های فردی مورچگان ساختارهای بزرگ و پیچیده را به وجود می آورند؟ چگونه مورچه ها به هم علامت می دهند؟ یا چگونه اجتماع آنها در کل خود را با وضعیت های متغیر انطباق می دهد و چگونه تکامل زیستی، جانورانی را شکل می دهد که چنین تفاوت عظیمی بین سادگی تک تک آنها و پیچیدگی جمعی آنها وجود دارد؟ در ادامه با هم نگاهی به زندگی مورچه ها از سه منظر اقتصاد، فرهنگ و سیاست می اندازیم.

اقتصاد
مورچه ها در کسوت بازرگانان موفق: احتمالا خیلی از ما داستان مشهور «ملخ و مورچه» را شنیده ایم. ملخی در گرمای تابستان زیر سایه علف ها وقت می گذرانَد و آواز خوش سر می دهد، هر قدر غذا که دلش می خواهد می خورد. در حالی که یک مورچه زحمتکش در آفتاب داغ بی وقفه به تلاش مشغول است و برای زمستان آماده می شود. وقتی زمستان سرد و برفی از راه می رسد، ملخ که تمام فصل تابستان را به تفریح گذرانده بود، درِ خانه مورچه را می زند و از او تقاضای غذا می کند. گرچه داستان «ملخ و مورچه» ارزش سختکوشی را به ما می آموزد؛ اما اگر از منظر یک زیست شناس رفتاری به این داستان نگاه کنیم، واقعیت کاملا متفاوت است.

در داستان می بینیم که ملخ، درِ خانه مورچه را در یک شب سرد و برفی می زند؛ اما در واقعیت ملخ ها پیش از آنکه زمستان فرا رسد، می میرند. ملخ ماده باید قبل از فرارسیدن سرما تخم گذاری کرده و تخم هایش را در زیر خاک پنهان کند. از طرفی در طبیعت، گذشته از انسان، سنجاب ها، موریانه ها، مورچه ها، زنبورها و دیگر جانوران اجتماعی، برای جانوران دیگر از جمله ملخ چندان مرسوم نیست که قبل از نیاز ضروری به ذخیره غذا بپردازند؛ بنابراین مورچه ها بنا به طبیعت شان و از آنجایی که در زمستان در مرحله بلوغ زندگی می کنند، صرفا به بهره مندبودن از آب و غذای موجود در فصل فراوانی قانع نیستند و باید مازاد را برای فصل کمبود، برداشت و ذخیره کنند. وقتی اقتصاد مورچه ها را با اقتصاد بشر مقایسه می کنیم، یکی از جالب ترین پدیده ها در دنیای مورچه ها مربوط به یکی از اصول بنیادی اقتصاد است- «صرفه مقیاس». درست مثل شرکت هایی که آهنگ رشدشان سریع است و بسیار کارآمدتر از شرکت های بسیار بزرگ یا بسیار کوچک هستند.

تحقیقات نشان داده است که در بیشتر موارد، کارآمدترین کلونی های سازمان یافته دارای اندازه ای متوسط هستند. کلونی های کوچک مورچه ها به طور مرتب در مرحله شکل گیری خود تحلیل می روند، درست مثل کسب و کارهای کوچک تازه تاسیس که دائما ورشکسته می شوند. به همین ترتیب وقتی کلونی های مورچه ها بسیار بزرگ شوند، ارتباطات مختل شده و آنها دیگر نمی توانند به تغییرات محیط خود به طور موثری واکنش نشان دهند. این موارد فقط برخی از بی شمار تشابهاتی است که می توانیم بین جامعه مورچه ها و جامعه انسان ها ببینیم.

سنت ۵۰ میلیون ساله کشاورزی:

طبق تحقیقات صورت گرفته حشره شناسان، جانوران از حدود حداقل ۵۰ میلیون سال پیش از ظهور کشاورزیِ انسان، کشاورزی می کردند. مورچه های برگ بُر که در سراسر منطقه استوایی آمریکا زندگی می کنند، در واقع اولین کشاورزان روی زمین بودند. اگر به جنگل های بارانی آمریکای لاتین نظری بیندازید، می توانید رژه طولانی مورچه های برگ بر که با آرواره های شان برگ هایی را که اغلب از بدن شان بزرگ تر است، حمل می کنند، نظاره گر باشید. این رژه بزرگ که گاهی به بیش از چندصد متر می رسد، صحنه تماشایی بسیار باشکوهی است. این مورچه ها برگ ها را برای شام شان درو نمی کنند: در واقع این برگ ها به عنوان محیط کشتی برای نوع خاصی از قارچ ها که فقط مورچه های برگ بر قادر به پرورش شان هستند، جمع آوری و بهره برداری می شود. مورچه ها با این کار مواد اولیه بیشتری در اختیار قارچ ها قرار داده، در نتیجه قارچ ها به سرعت رشد کرده و به نوبه خود برای مورچه ها، هاگدان هایی مملو از پروتئین و قند به وجود می آورند. مورچه های برگ بر مقداری از عصاره برگ هایی را که برداشت کرده اند، می نوشند؛ اما آنها بیشتر از برگ های جمع آوری شده به عنوان کود برای مزارع قارچ خود استفاده می کنند. کلونی های مورچه های برگ بر بسیار تشکل یافته است و به کاست هایی تقسیم بندی می شود.

مورچه های کارگر بر حسب اندازه و شکل بدن شان به چهار گروه متمایز شده و از گستره مورچه های باغبان که بدن شان فقط دو تا سه میلی متر طول دارد، گرفته تا مورچه های سرباز که وزن شان بیش از ۳۰۰ برابر بیشتر و سر آنها شش میلی متر پهنا دارد، قرار گرفته اند. به عنوان مثال وظیفه مورچه های سرباز همان طور که از نام شان برمی آید، دفاع از کلونی است. هر وقت دشمنان کلونی را تهدید کنند، مورچه های سرباز به سرعت بسیج شده و مهاجمان را با آرواره های قدرتمند خود تکه تکه می کنند. این آرواره ها می توانند پوست انسان یا حتی چرم های محکم را پاره کنند. اگر یکی از این مورچه ها انگشت دستتان را بگزد و سعی کنید آن را جدا کنید، آرواره های آن به حدی قوی است که سر مورچه از بدنش جدا می شود.

مورچه های دامدار –استادکاران ماهر دامداری در مقامی بعد از انسان: بعد از انسان ها، مورچه ها احتمالا بهتر از دیگر موجودات سلسله جانوری، جانوران اهلی را پرورش می دهند. بارها به مورچه ها و شته ها به عنوان نمونه خوبی از رابطه همزیستی بین گونه های متفاوت که سود رسانی متقابل دارند، اشاره شده است. مورچه ها از شته ها در برابر دشمنان طبیعی از قبیل کفش دوزک ها و بال توریان سبز محافظت می کنند و شته ها در ازای آن برای مورچه های محافظ برخی از مواد مغذی که از گیاهان به شکل عسلک مکیده اند، فراهم می کنند. اگر رفتار مورچه ها و شته ها را به دقت زیر نظر بگیریم، می بینیم که رابطه بین مورچه ها و شته ها همیشه منافع دوطرفه در پی ندارد.

محققان انگلیسی مشاهده کرده اند که شته ها ۱۴ درصد از روز خود را تحت مراقبت مورچه ها سپری می کنند؛ اما در این مدت ۸۴ درصد از عسلک مورد نیاز مورچه ها را تولید می کنند. به عبارت دیگر، تقریبا همه عسلکی که شته ها تولید می کنند، برای مصرف مورچه هاست. یک شته، به تنهایی نمی تواند عسلک کافی برای تغذیه یک مورچه را فراهم کند. با نگاهی به کلونی به عنوان یک مجموعه درمی یابیم که عسلک حاصل از شته هایی که مورچه های کارگر آنها را به طور جداگانه پرورش می دهند، به علاوه شته هایی که به شکل گروهی گرد هم می آیند، چیزی حدود ۷۵ درصد نیازهای غذایی کلونی هایی که شته ها را پرورش می دهند، فراهم می کند. حقیقتا مورچه های یادشده دامداران ماهری هستند.

فرهنگ
سخن گفتن مورچه ها به زبان عطر: مانند بسیاری از زبان های حشرات، زبان مورچه ها نیز پایه شیمیایی دارد. اگر مورچه ای در مسیر بازگشت به لانه درحالی که هم زمان از خود رد شیمیایی به جای می گذارد، با مورچه های دیگر از کلونی خودش مواجه شود، به آنها اجازه می دهد کمی از محموله اش را بچشند. بعد از چشیدن غذا، دیگر مورچه های کارگر رد شیمیایی را تا منبع غذا دنبال می کنند. ماده شیمیایی که مورچه ها در این مسیر از خود به جا می گذارند، «فرومون» است؛ تنها یکی از متنوع ترین موادی که بدن مورچه ها می تواند آن را تولید کند. زبان شیمیایی مورچه بسیار به صرفه تر از زبان کلامی ما است. فرومون هایی که مورچه های برگ بُر ترشح می کنند، از نظر شیمیایی بسیار پیچیده اند و مورچه ها به قدری به این ماده شیمیایی حساس اند که حتی یک میلی گرم از آن در ردّ بویی که سه بار به دور زمین کشیده شده است، مورچه ها را قادر می کند همچنان آن را ردیابی و دنبال کنند.

استفاده از خورشید و ستارگان به عنوان راهنمای مسیر: اگر مورچه ای را که در تاریکی در مسیر بازگشت به لانه است بردارید و در جهت مخالف قرار دهید، معمولا در همان جهت خلاف مسیر لانه، پیش می رود. تقریبا یک قرن پیش حشره شناس سوئیسی فلیکس سانسچی (Felix Santschi) در تونس کشف کرد که مورچه ها در واقع از خورشید برای تعیین جهت خود استفاده می کنند. با این فرضیه که مورچه ها از خورشید به عنوان قطب نما استفاده می کنند تا به آنها کمک کند که راه برگشت به لانه را بعد از جست وجو برای غذا پیدا کنند، سانسچی آزمایش ساده ای طراحی کرد. او از تخته ای برای انسداد نور خورشید در مسیر حرکت گروهی از مورچه ها که غذا را به لانه شان می بردند، استفاده کرد. مورچه ها قادر به رویت خورشید نبودند، بنابراین نتوانستند پیش بروند و سرگردان شده بودند. به محض اینکه تخته را برداشت، مورچه ها دوباره شروع به حرکت به سمت لانه شان کردند. برای آزمایش فرضیه اش، سانسچی پا به مرحله بعدی آزمایش گذاشت. او در مسیر برگشت مورچه ها به لانه، آینه ای را در مقابل تخته ای که مورچه ها را گیج کرده بود، قرار داد. بازتاب نور خورشید در آینه این باور را به مورچه ها داد که خورشید در جهت مخالف قرار دارد و آنها چرخیدند و شروع به دورشدن از لانه شان کردند. وقتی آنها منطقه را با خورشید مصنوعی بین تخته و آینه پشت سر گذاشتند، چرخیدند و به سمت لانه رفتند تا اینکه دوباره به منطقه بین تخته و آینه رسیدند. در آن نقطه آنها دوباره چرخیدند و از لانه شان دور شدند. با این آزمایش ساده اما مبتکرانه، سانسچی اکتشافش را در این زمینه که مورچه ها از زاویه خورشید برای جهت یابی استفاده می کنند،به اثبات رساند.

برده داری: جالب است که بدانیم در جوامع مورچه ها برده داری کلاسیک همچنان به قوت خود باقی است. برخی مورچه ها که به نام مورچه های برده دار شناخته می شوند، لاروهای متعلق به گونه های متفاوت را از سایر کلونی ها دزدیده و مقداری از فرومون ملکه خود را روی لاروها می مالند تا آنها را به اسارت گرفته و برده وار بزرگ کنند. مقدار کمی از ماده ملکه کافی است تا مورچه های اسیرِ ربوده شده تمام عمرشان را به جای خدمت رسانی به مادران واقعی شان، صرف سرویس دهی به قاتلان مادرشان کنند.

سیاست گذاری

ائتلاف ملکه ها:

ملل مورچه ها بسیار شبیه به ملت های انسانی، معمولا با هم متحد می شوند؛ زیرا اعضای آنها شجره مشترکی دارند. به هر حال، تاکنون چندین مورد از همکاری بین گونه ای کشف شده است. مثالی از این همکاری به گونه های مورچه های ازتک مربوط می شود. مورچه های ازتک نامشان را از تمدن بزرگ سرخپوستان بومی آمریکای مرکزی که امپراتوری شان قبل از به قدرت رسیدن فاتحان اسپانیایی در قرن شانزدهم سقوط کرد، اقتباس کرده اند. این مورچه ها متعلق به جنس ازتکا (Azteca) هستند و در جنگل های بارانی گرمسیر آمریکای مرکزی زندگی می کنند. بیشتر گونه های مورچه های ازتک در لانه هایی که از شاخه های بلند درختان آویزان است، برای خود خانه می سازند اما برخی گونه ها رابطه هم زیستی با درختان شیپوری از جنس سکروپیا (Cecropia) دارند. این درختان دارای تنه توخالی اند، بسیار شبیه به درختان بامبو و مورچه های ازتک خانه های خود را در حفره های آن می سازند.

یک مثل قدیمی می گوید، «دوستانت را نزدیک خودت نگه دار و دشمنانت را نزدیک تر». وقتی یک مورچه ملکه در ضعیف ترین وضعیت خود است، احتمالا بچه هایش را دیگر ملکه ها بزرگ می کنند تا به زنده ماندنش کمک کنند اما در نهایت ملکه های دیگر دشمن او می شوند؛ تا جایی که در غذایی سهیم می شوند که کارگران خود او برای لانه می آورند. ملکه های ازتک با یکدیگر بر سر قدرت خواهند جنگید اما در بسیاری از دیگر گونه ها امپراتوری مورچه های ملکه گویی از طریق «قدرت مردم» تعیین می شود. در اکثریت گونه های مورچه ها با چندین ملکه موسس، کارگرها یک ملکه را انتخاب می کنند. همان قدر که باورنکردنی به نظر می رسد، در فرایند انتخاب ملکه، برخی از مورچه های کارگر حتی مادر خود را از طرف نامزدهای جدید ملکه می کشند. در این جوامع مورچه ای، به نظر می رسد که وفاداری خویشاوندی نقشی در تعیین نتیجه آتی کلونی بازی نمی کند. در عوض کارگرها بر اساس اینکه کدام ملکه تخم های بیشتری حمل می کند، تصمیم حساب شده ای می گیرند.

منابع:
۱- چه، جائو. زندگی اسرارآمیز مورچه ها. ترجمه سیده ضحی حسینی نصر. تهران: انتشارات گوتنبرگ، ۱۳۹۷٫
۲- ویلسون، ادوارد. در جست و جوی طبیعت غریزه زیست گرایی. ترجمه کاوه فیض اللهی. تهران: فرهنگ نشر نو، ۱۳۹۶٫
۳- میچل، ملانی. سیری در نظریه پیچیدگی. ترجمه رضا امیررحیمی. تهران: نشر نو، ۱۳۹۵٫
۴-https://www.youtube.com/watch?v=LHgVR0lzFJc
۵-https://link.springer.com/article/10.1007/s11721-007-0004-y
۶-http://eacpe.org/app/wp-content
/uploads/2018/05/The-Information-
Explosion-by-John-Scales-Avery.pdf
۷-https://io9.gizmodo.com/5880539/10-frightening-facts-you-probably-didnt-know-about-

تهیه کننده : محمد امین روشنی

از طريق
محمد امین روشنی
منبع
sozimihrab
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا