تاریخ

نامه ای به دوست بیمارم !

نامه ای به دوست بیمارم ! ( دڵدانه‌وه‌ی نه‌خۆشێک )
بردار عزیزم، سلام علیکم
ابتدا چشمانت را می بوسم، از راه دور استرالیا تا کوه های سر به فلک کشیده قندیل سربلند، که همواره شاهد دعای دلسوزان و یکتاپرستان و اشک و ناله مادران بوده ،سلام عرض می نمایم و احوالت را جویا هستم ، امیدوارم که در بهترین حال و آرامش باشید.

 برادر عزیزم می خواستم به آرامی نامه ای بلند و بالا و پراز محبت برایت بنویسم که نشان از محبت و علاقه ی دیرینه ام به شما باشد ، ولی مشکلاتی برایم پیش آمد و باعث شد که نامه ام تا به حال به تاخیر بیفتد ، امروز از طرف یکی از دوستان عزیزم ایمیلی به دستم رسید که در آن حال و هوای شما را برایم تشریح کرده بود و در آن نوشته شده بود که عمل جراحی بر روی کیسه صفرا انجام داده ای و در نهایت دکترها مجبور شدند کیسه ی صفرایت را بردارند !!

با شنیدن این خبر خیلی ناراحت شدم، خداوند به شما پاداش بی حد و حصر بدهد و این عمل وسیله ای برای بخشش گناهانت باشد و مقام شما را نزد خداوند بالا و بالاتر ببرد ، به وسیله صبر و شکیبایی که به خرج می دهی .

در شرایطی که  درونم را غم و غصه مریضی تو فرا گرفته است، مژده ی پیامبر عزیزمان را به یادت می آورم، تا انشاالله بوسیله آن غم را از درونم بزدایم آن حضرت می فرماید: ما یُصیبُ المسلِمَ من نَصَب و لا وصَب و لا حُزنٍ و لا أذیً و لا غم حتی الشوکة یُشاکُها اِلا کَفَّرَ اللهُ بِهَا من خطایاهُ (بخاری) هر اندوه و مشکلی که برای مؤمن پیش آید ، خداوند بوسیله آن گناهانش را می آمُرزد…
دوست عزیزم ،آری  هر خستگی و هر غم و هر مریضی و هر ناراحتی و درد و خستگی، حتی  خاری که به پای مسلمان اصابت می کند ، کفاره ی گناهی از گناهان وی خواهد بود ؛ گرچه مردم نیز فکر کنند که وی فردی بی گناه است. آدمی در هر حال خود را در بارگاه خداوند گناهکار می بیند و در بیم و امید به سر می برد و مانند حضرت عمر فکر می کند که اگر بگویند : تنها یک شخص  به جهنم می رود ، می ترسد و بیم دارد که نکند آن یک نفر وی باشد و در همان حال اگر بگویند تنها یک شخص به بهشت می رود امیدواراست  که رحمت خدا شامل حالش شده و آن تنها یک شخص او باشد !
پیامبر عزیزمان (ص) در شبانه هفتاد بار از خداوند طلب مغفرت می نمودند اگر چه گناهان گذشته و‌آینده وی بخشیده شده بود، آدمی به وسیله این طلب بخشش مقامش نزد خداوند تعالی بالا می رود و وعده خداوند برایش محقق می شود که : انما یُوفّی الصابرون اَجْرهُم بِغَیرِ حِساب (الزمر/10) بله برادرم پاداش انسان های صبور نزد خدا بی نهایت است ، بدون حساب ! میلیون و میلیارد و تریلون نزد خداوند که چیزی نیست.
برادرم هنگامی که در دانشگاه بغداد تحصیل می کردم روزی یکی از دوستانم پیشم آمد و فرصتی را برایم پیش آورد که با هم به زندان ابوغریب برویم ؛ آنجا یکی از همشهریهایمان زندانی بود ، وقتی پیش وی رفتیم : به او گفتم : که انشاء الله خداوند به شما اجر دهد و شما را از این زندان آزاد کند  و دیوارهای آن سببی برای آمرزیده شدن گناهانت باشد ، آن مرد از سخن من برآشفت و با ناراحتی گفت : ماموستا مگر من چکار کرده ام که کفاره ی گناهانم این زندان باشد؟!

البته خدا می داند که  این مرد کارها و گناهان فراوانی مرتکب شده بود ؛ ولی خدا رحمتش را شامل حالش نمود و اتفاقاً در آنجا فوت نمود و توانسته بود به بارگاه عدل الهی برگردد .

 در این هنگام به یاد اوین افتادم که ابن مسعود می گوید از پیامبر (ص) شنیدم که فرمود : ان المؤمنَ یَریَ ذُنُوبَهُ کاَنَهُ قاعِدٌ تَحتَ جبلِ، یخافُ أن یَقَع و إن الفاجَر یری ذُنوبَه کذبابٍ ……. (بخاری) انسان مومن گناهانش را چون کوهی بلند می بیند ولی انسان خلافکار گناهانش را دست کم می گیرد!!
این خصلت آدمی است : ربنا ظلمنا اَنفُسَنا و اِن لم تَغفِر لنا و تَرحمنا لَنَکونَنَ مِنَ الخاسرین(اعراف/23)
و بعضی نیز خصلتشان این است که گناه خود را به خدا نسبت می دهند کما اینکه ابلیس این کار را کرد و خطاب به خدا گفت :  ربِ بِما اغویتنی … خداوندا به وسیله این که مرا گمراه و سرگردان نمودی!!! ، شیطان نمی گوید : خودم را گمراه نمودم ؛ بلکه می گوید: خدایا شما مرا سرگردان و گمراه نمودی !!! و او گناه را به گردن خود نمی اندازد.
دوست عزیزم ، این نمونه و سرگذشتی بود که برایت تعریف کردم تا کمی خنده بر لبانت شکوفه نموده و بگوئید: ای برادرم ، ماموستای عزیز ، این چه حرفهایی است که می زنی؟!
بله دوست ایرانیم، حضرت محمد (ص) هنگامی که به خاطر خدا و فقط به خاطر رضای وی به طایف تشریف می برد تا آن قوم فقیر و سرگردان را به اسلام راهنمایی کند و از آتش دوزخ برهاند به جای تشکر از وی کوردلان و دیوانگان وی را سنگ باران می نمایند، هنگامی که خون از پاهای مبارکشان جاری می شود خود را به باغی می رساند و زیر سایه درختی آرام می گیرد و در این حال به جای اینکه تنها از وضعیت موجود گلایه و شکوه کند ، خدایش را دعا می کند و می فرماید : إن لَم یَکُن بِکَ غَضَبی علَی فَلَا أبالی ، در این حال که وی به خاطر خدا به این سفر رفته است ، خطاب به خدایش می گوید : من از این همه بی مهری ها باکی ندارم ای خدا ، تنها امیدم این است که شما از من ناراضی و عصبانی نباشی و نرنجی! آری رسول خدا  آن همه درد و رنج و ناراحتی را نادیده می گیرد ، این در حالی است خدا در باره اش می فرماید : لیغفر لَک اللهُ مَا تَقدمَ من ذنبک و تأخر …الفتح/2) تا خداوند از گناهان گذشته و آینده تو در گذرد!
برادر بسیار محبوبم این آزمایش است و خداوند تبارک و تعالی عزیزان خودش را همواره مورد امتحان وآزمایش قرار می دهد

الله تعالی می فرماید : «احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون» آیا مردم گمان می کنند که همینطوری رها شده و آزمایش نشوند؟!

 آلان شما در جایگاه ایوب پیامبر هستی، در جایگاه یوسف صالح و بزرگان قرار داری، شکر خدای را به جای بیاور ؛ امیدوارم همچنان که شما را می شناسم و به تو اطمینان دارم  صبور باشید ، مثل همیشه و همه حال و از همیشه بهتر. انشاالله
به عنوان یک دعوتگر باید به مردم این را بفهمانید که هر مصیبتی ممکن است برای مسلمان پیش آید ، و باید صبور و راضی بود ،  همین است که خداوند از مردم می خواهد صبر پیشه کنند، مردم همه نگاههایشان به داعی و رهبرانشان دوخته است.
امیدوارم همچنان که همیشه نمونه و سرمشق بوده اید در این حال هم سربلند  و موفق و ماجور باشید.
سُنت این است که وقتی آدمی پیش مریضی می رود، آنجا کم بنشیند ؛ تا مریض بیشتر استراحت نماید و ناراحتی و درد نچشد ، پس جا داشت من هم نامه ام را آنقدر طول و تفسیر نمی دادم ؛ ولی از بس که آرزومند دیدارتان هستم دوست دارم همچنان با شما بمانم و با تو حرف بزنم، انشاءالله که خداوند ما را در دنیا به دیدن همدیگر شاد نماید و اگر این دیدار قسمت نشد در قیامت ما را با صالحان و شهیدان محشور نماید. آمین.
برادرم من یک عموزاده داشتم که سالها پیش کیسه صفرایش را عمل کرده بود و آلان بحمدالله سالم و سرحال است، امیدوارم که شما هم مثل وی سالم و سرحال بمانید و مشکلی برایتان پیش نیاید و هر چه زودتر به کارهای دعوتی بر گردید.

 در پایان سلامی دوباره خدمتتان عرض می نمایم، و همچنین سلامی صمیمی دارم برای تک تک دوستان ، از کوچک به بزرگ.

براستی که من هرگز این مردم و دوستان وفادار را فراموش نمی کنم و یکی از آن پنج مکان هایی است که من هرگز فراموش نمی کنم و از خدای مهربان شفای زود هنگام را برایتان خواستارم.
والسلام علیکم برادرتان حسن پنجوینی 2004/5/14 استرالیا

ترجمه از کوردی : سه وزه حیدری

نمایش بیشتر

سه وزه حیدری

@ مترجم وشاعر @ آذزبایجان غربی - مهاباد ☑ کارشناسی روانشناسی

نوشته های مشابه

‫4 نظر

  1. به نمایندگی از همه مادرها از شما سه وزه خانم عزیز که بیشتر ترجمه هایت به مادران ارتباط دارد ممنونم امیدوارم خداوند مادرت را برایت حفظ و راضی نگهدارد

  2. از این نویسنده و مترجم خوش سلیقه و خوش ذوق متشکرم واقعا با ترجمه اینگونه آثار عاطفی و خانوادگی و بیشتر در مورد مادر بر قلب من تاثیر فراوان گذاشته ای ممنونم منتظر آثار جدید و متعدد شما هستم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا