اصول

نه نکته در مورد رمضان

 

این مقاله از نه نکته تشکیل شده، که از حکمت‌های بی‌شمار رمضان، نه نکته‌ی آن را بیان می‌کند. «‏شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِیَ أُنزِلَ فِیهِ الْقرآن هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ»

نکته‌ی اوّل
روزه ماه مبارک رمضان، از اوّلین ارکان پنج گانه اسلام می‌باشد و از شعایر بزرگ اسلامی به شمار می‌رود. روزه‌ی ماه مبارک رمضان دارای حکمت‌های فروانی است، از جمله به حکمت‌هایی از نظیر ربوبیت حضرت حق، حیات اجتماعی انسان، حیات فردی انسان، تربیت نفس و شکر نعمت‌های الهی را دارد. یک حکمت از حکمت‌های بی‌شمار روزه که نظر به ربوبیت جناب حق دارد، بدین‌صورت است:
حضرت حق چهره زمین را افکنده از سفره‌ی نعمت خود خلق کرده، و تمام انواع و اقسام نعمت‌ها را به گونه‌ای چون «مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ» بر روی آن چیده است، و با این کار می‌خواهد، کمال ربوبیت، رحمانیت و رحیمیت خود را بیان کند.
انسان‌ها در زیر پرده‌ی غفلت و تحت تأثیر اسباب، به خوبی حقیقت این وضعیت را درک نمی‌کنند، و البته گاهی هم فراموش می‌کنند.
اما در ماه مبارک رمضان، اهل ایمان یکباره شکل اردویی منتظم را به خود می‌گیرند، و برای اینکه عبودیت خود را به شکلی وسیع و با عظمت و منظم در برابر رحمانیت او -که مالامال از شفقت و با حشمت و جامع است- به جا آورند، طرز عبادت خود را به گونه‌ای نشان می‌دهند، که گویا برای دعوت شدن به میهمانی سلطان ازلی باید تا شب منتظر به دستورِ «بفرمایید» بمانند.
آیا به انسان‌هایی که در چنین عبادتی والا و کرامتی شرافتمند شرکت نمی‌کنند، می‌توان لقب انسان داد؟

نکته‌ی دوم
یکی از حکمت‌های بی‌شمار روزه ماه مبارک رمضان که نظر به شکرگزاری نعمت‌های حضرت حق دارد، بدین‌صورت است:
چنانکه در «کلام اوّل»‌ (از کتاب کلام‌ها از سری مجموعه رسایل نور) گفته شده بود، فروشنده دستفروش در قبال غذاهایی که از آشپزخانه پادشاه آورده، و می‌فروشد، بهایی می‌خواهد، که اگر آن نعمت‌های با ارزش را، با اینکه به آن فروشنده بخشش داده شده است، بی‌ارزش بدانیم، و آن را به عنوان نعمتی اکرام‌شده نشناسیم، حماقتی بزرگ مرتکب می‌شویم، جناب حق نیز انواع نعمت‌ها را بر روی زمین و برای نوع بشر افکنده است، و در مقابل به عنوان بهای نعمت‌ها، شکرگزاری می‌خواهد.
با آنکه اسباب و صاحبان ظاهری آن نعمت‌ها، حکم فروشنده دستفروشی بیش نیستند، به آن فروشندگان دستفروش بهایی می‌دهیم، و حتی زیر بار منت آن‌ها می‌رویم، و حتی با اینکه مستحق آن نمی‌باشند، حرمت و تشکر زیادی برای آن‌ها قائل می‌شویم، حال اینکه منعم حقیقی به خاطر نعمت‌هایی که به ما عطا کرده است، به مراتب بیش از آن اسباب شایسته‌ی شکر است، پس باید از او تشکر کرد، و برای تشکر از او: باید این حسّ را در خود به وجود آورد، که نعمت‌ها بی‌واسطه و مستقیم از طرف اوست و باید ارزش آن نعمت‌ها را به عنوان احتیاج شخصی خود بدانیم.
پس روزه ماه مبارک رمضان، کلید شکری حقیقی و خالص و باشکوه و عمومی می‌باشد، زیرا انسان‌های بی‌شماری هستند، که به دلیل مجبور نشدن، طعم گرسنگی واقعی را نچشیده‌اند. و بدین خاطر، ارزش بسیاری از نعمت‌ها را درک نمی‌کنند.
یک آدم سیر و خصوصاً ثروتمند، ارزش نعمت یک تکه نان خشک را نخواهد فهمید. حال اینکه قوه ذائقه یک شخص مؤمن شهادت می‌دهد، که آن تکه نان خشک، چه نعمت فوق العاده ارزشمندی از طرف خداوند می‌باشد. و زمانی که ارزش نعمت‌ها از سوی همگان درک شد، به خصوص از پادشاه گرفته تا فقیرترین آن‌ها، یک شکر معنوی آشکار می‌شود، و نفس به خاطر ممنوعیت در خوردن غذا در طول روز به خود می‌گوید: «من نه مالک این نعمت‌ها، و نه در خوردن آن‌ها آزاد هستم، پس مالک آن کس دیگری است، و نعمتی از طرف اوست، و باید منتظر دستور او بمانم.» و با گفتن چنین سخنانی نعمت را نعمت می‌داند، و یک شکر معنوی را به جا می‌آورد.
پس روزه، این چنین در حکم کلید شکری قرار می‌گیرد که از جهات بسیاری یک وظیفه حقیقی انسان به شمار می‌رود.

نکته‌ی سوم
یک حکمت از حکمت‌های بی‌شمار روزه ماه مبارک رمضان که نظر به حیات اجتماعی انسان دارد، بدین‌صورت است:
انسان‌ها از جهت رزق و روزی، به صورت مختلف خلق شده‌اند. و بنا بر این اختلاف، جناب حق ثروتمندان را به یاری فقرا دعوت می‌کند. و هم اینکه ثروتمندان تنها در روزه می‌توانند احوال ترحم‌انگیز و حال گرسنه‌ی فقیران را که بسیار دردناک می‌باشد، به خوبی حس کنند. و اگر روزه‌ای در کار نباشد، بسیاری از ثروتمندان درک نخواهند کرد، ‌که گرسنگی و فقر تا چه اندازه دردناک می‌باشد و آن‌ها چه بسیار به شفقت محتاج می‌باشند.
پس نتیجه می‌گیریم، شفقت انسان نسبت به هم‌جنس خود، یکی از اساسات شکر حقیقی می‌باشد. و باید بدانیم، هر فردی، می‌تواند فردی از خود فقیرتر را بیابد، و البته مؤظف به شفقت در مقابل اوست. اگر نفس آن شخص، مجبور به کشیدن گرسنگی نباشد، احسان و یاری یعنی معاونتی همراه با شفقت را -که مؤظف به آن بود- انجام نخواهد داد، و اگر هم انجام دهد، کامل انجام نداده است. زیرا آن احوال و حالات را در نفس خود به صورتی حقیقی نمی‌بیند.

نکته‌ی چهارم
یک حکمت از حکمت‌های بی‌شمار روزه ماه مبارک رمضان که نظر به تربیت نفس دارد، بدین‌صورت است:
نفس می‌خواهد، آزاد و رها باشد، و اینگونه خود را حس می‌کند، و حتی در فطرتش آرزوی ربویتی موهوم و رفتاری مطابق میل و دلخواه خود را دارد، ‌و نمی‌خواهد بداند، ‌با نعمت‌های بی‌شماری پرورش یافته است، به ویژه اگر در دنیا صاحب ثروت و اقتداری باشد، و گمراهی نیز او را یاری کند، چون حیوان، غاصبانه و به سان دزد نعمت‌های الهی را می‌بلعد، پس نفس همگان در ماه مبارک رمضان، از فقیر گرفته تا ثروتمند خواهند فهمید: « مالک نیستند، و مملوک‌اند، آزاد نیستند، و عبداند، اگر امر و دستوری نباشد، توانا به انجام راحت‌ترین و عادی‌ترین چیزها نیز نمی‌باشند، و با مشاهده ناتوانایی در قدرت خود-حتی در خوردن آب-حس ربوبیت موهوم در آن‌ها خواهد شکست، و دست نیاز به سوی عبودیت دراز خواهند کرد، و به شکرگزاری که وظیفه‌ی حقیقی آن‌هاست، خواهند پرداخت.»

نکته‌ی پنجم
یک حکمت از حکمت‌های بی‌شمار روزه ماه مبارک رمضان که نظر به نظافت و اخلاق و دست کشیدن از معاملات سرکش دارد، بدین‌صورت است:
نفس انسان غرق در گمراهی، خود را فراموش می‌کند. عجز بی‌پایان و فقر بی‌نهایت و کمبود و کوتاهی‌های بی‌شمار موجود در ماهیت خود را نمی‌بیند، و نمی‌خواهد ببیند، ‌و حاضر نیست، به ضعف فراوان و حکم زوال و مصیبت‌های نشانه شده به طرف او و به تکه گوشت و استخوان تشکیل‌دهنده بدنش که به سرعت خراب می‌شود، و می‌پوسد، و از هم می‌پاشد، و خود را زنده ابدی پندارد، و به چپاول در دنیا می‌پردازد، با حرص و طمع فراوان و علاقه و محبتی آتشین، خود را غرق دنیا می‌کند، و خود را با تمام منافع و لذت‌ها پیوند می‌دهد، و خالق خود را که او را با کمال شفقت پرورش داده بود، فراموش می‌کند، و دیگر به نتیجه حیات دنیوی و حیات اخروی که در پیش دارد، فکر نمی‌کند، و درون اخلاق سیئه می‌چرخد و می‌چرخد.
پس روه ماه مبارک رمضان، حس ضعف و عجز و فقر را به غافل‌ترین و متمردترین انسان‌ها می‌چشاند‌، و انسان به واسطه درد گرسنگی، به معده‌اش فکر می‌کند، و در نتیجه نیاز معده‌اش را متوجه می‌شود، و به یاد می‌آورد، چگونه وجود ضعیفش پوسیده بود، و آن زمان درک می‌کند، که چه اندازه محتاج شفقت و مرحمت می‌باشد، و فرعونیت نفسش را رها می‌کند، و با کمال عجز و فقر، آرزوی پناه بردن به درگاه الهی را احساس می‌کند، و با در دست گرفتن شکر معنوی، خود را آماده و به صدا در آوردن درب‌های رحمت می‌کند، البته به شرطی که گمراهی قلبش را سیاه نکرده، و از او نگرفته باشد.

نکته‌ی ششم
یک حکمت از حکمت‌های بی‌شمار روزه ماه مبارک رمضان که نظر به نزول قرآن حکیم و مهم‌ترین زمان نزول آن دارد، بدین‌صورت است:
قرآن در شهر رمضان نازل شده است، تا حالاتی قدسی را در تو ایجاد کند، از قبیل: با حاضر کردن زمینه‌ها برای نزول قرآن و برای پیشوازی از خطاب آسمانی، نفس را از حاجات پست و سفلی و از حالات بی خود و غیر ضروری رها می‌کند…
و با ترک خوردن و نوشیدن، وضعیتی چون فرشته را در تو ایجاد می‌کند … و خواندن قرآن، گویا به تازگی نازل شده باشد … و گوش دادن و حتی شنیدن خطاب الهی، گویا در حین نزول آن باشد … و شنیدن آن خطابات به گونه‌ای که گویا از خود رسول اکرم می‌شنوی، حتی گویا از حضرت جبرئیل، بلکه از متکلم ازلی می‌شنوی … و سبب می‌شود چنین حالات قدسی در تو نمایان شود، و انسان با ترجمه آن، دیگران را به گوش دادن وا می‌دارد، و اینگونه اندکی از حکمت نزول قرآن را در این ماه نشان می‌دهد.
آری در ماه مبارک رمضان، گویا عالم اسلام یک مسجد بزرگ می‌باشد، چنان مسجدی که در هر گوشه آن، میلیون‌ها حافظ، آن قرآن و آن خطاب آسمانی را به گوش زمینیان می‌رسانند و در آن مسجد هر کدام از ماه‌های رمضان، آیه‌ی «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِیَ أُنزِلَ فِیهِ الْقرآن» را به صورتی نورانی و درخشان به همگان نشان می‌دهد، و اثبات می‌کنند، رمضان ماه قرآن است، و سایر افراد آن جماعت عظماء، بعضی با خشوع به گوش دادن قرآن مشغولند، و بعضی خود مشغول مطالعه هستند.
پس تابع هوس‌های پست نفسانی شدن و خوردن و نوشیدن در چنین مسجد مقدس و چنین وضعیتی، همانگونه که سبب دور شدن از آن وضعیت نورانی می‌شود، و سزاوار نکوهش است، و مورد نفرت جماعت معنوی آن مسجد می‌باشد، همانگونه نیز کسانی که مخالف روزه‌داران ماه مبارک رمضان می‌باشند، به همان اندازه مورد نفرت و تحقیر عمومی عالم اسلام می‌باشند.

نکته‌ی هفتم
یک حکمت از حکمت‌های بی‌شمار روزه ماه مبارک رمضان که نظر به سود و منفعت نوع انسان-که برای ذراعت و تجارت آخرت به این دنیا آمده است-دارد، بدین‌صورت است:
ثواب اعمال در ماه مبارک رمضان، از یک به هزار می‌رسد، بنا بر نص حدیث، هر حرف قرآن در روزهای عادی ده ثواب دارد، و ده حسنه محسوب می‌شود، و ده میوه جنت را در بر دارد، اما هر حرف آن در ماه مبارک رمضان، نه که ده بلکه هزار است، و هر حرف بعضی از آیات همچون آیهالکرسی، هزاران است، و ثواب آن در روزهای جمعه ماه مبارک رمضان، خیلی بیشتر از این‌هاست. و در شب قدر نیز ۳۰ هزار حسنه محسوب می‌شود.
آری قرآن حکیمی ‌که هر حرف آن ۳۰هزار میوه باقی را در بر دارد، حکم شجره‌ی طوبای نورانی را به خود می‌گیرد، و به مؤمنان در ماه مبارک رمضان، سودی برابر با میلیون‌ها میوه باقی می‌دهد.
پس بیا و به این تجارت قدسی و ابدی و سودمند نظری بیفکن و تماشا کن، و بیندیش، و بدان، کسانی که ارزش این حروف را ندانند، چه زیان غیر قابل وصفی مرتکب شده‌اند.
پس حال که رمضان شریف، نمایشگاهی سودمند و بازاری برای آخرت به شمار می‌رود، و زمینی حاصلخیز برای محصولات اخروی است. و چون باران بهاری، برای نشو و نما اعمال می‌باشد. و در حکم عیدی مقدس و خیره‌کننده از مانور عبودیت بشریت، در مقابل سلطنت ربوبیت الهی است، و در نتیجه، به خاطر اینکه نفس در غفلت و گمراهی، در نیازهای حیوانی و خواهش‌های هوا و هوس‌پرستانه و غیرضروری چون خوردن و نوشیدن وارد نشود، رمضان به روزه مکلف شده است.
گویا به صورت موقت از وضعیت حیوانی بیرون آمده، و وضعیت یک فرشته را به خود می‌گیرد. و یا اینکه به سبب وارد شدن به تجارت اخروی، موقتاً نیازهای دنیایی را رها می‌کند، و وضعیت یک روح در نقاب یک جسد و یک آدم اخروی را به خود می‌گیرد، و در نهایت با روزه، وظیفه آیینه‌داری صمدیت را به انجام می‌رساند.
آری ماه مبارک رمضان، در این دنیای فانی و در این عمر تمام شدنی و در این زندگی زود گذر، عمر باقی و حیاتی جاویدان را در بردارد، و به دست می‌آورد.
آری تنها یک ماه از ماه‌های مبارک رمضان، می‌تواند ثمرات هشتاد سال عمر را برای ما به دست آورد. و شب قدر که طبق نص قرآن پر برکت‌تر از هزار ماه می‌باشد، دلیل قطعی بر این امر است.
آری چطور که یک پادشاه در مدت سلطنتش، حتی در هر سال بعضی از روزها را که نشان‌دهنده جلوه سلطنتش می‌باشد، عیدی به نام تاجگذاری و یا به نام خاص دیگری نام‌گذاری می‌کند.
و رعیتش را در آن روز نه در دوایر قوانین عمومی، بلکه ملت صادق و شایسته‌اش را درون احسان‌هایی مخصوص، بی‌پرده به حضور خود می‌خواند، و در التفات‌های خاص و اجراییات فوق‌العاده و به صورت مستقیم و بی‌واسطه، مشمول توجیهات و عنایات خاص خود می‌کند، همانگونه نیز سلطان ازلی و ابدی که پادشاه ذوالجلال ۲۸ هزار عالم می‌باشد، قرآن حکیم را در رمضان شریف نازل کرد، و۲۸ هزار عالم را در زیر پرچم خود قرار داده است، و نظر به آن‌ها دارد.
پس البته مقتضای حکمت است، که رمضان شریف در حکم عید مخصوص الهی و نمایشگاه ربانی و مجلس روحانی قرار گیرد، و حال که رمضان چنین عیدی به شمار می‌رود، پس البته برای دور کردن انسان‌ها از اعمال حیوانی و پست، به روزه در این ماه امر شده است.
بهترین و کامل‌ترین شکل روزه نیز این است، که باید نه تنها معده بلکه تمام دستگاه‌ها از قبیل چشم و گوش و قلب و تخیل و فکر روزه‌دار باشند، یعنی باید از حرام و چیزهای غیرضروری دست کشید، و اعضا را به سوی عبادت مخصوص آن‌ها سوق داد.
برای مثال: باید با دوری از غیبت و تعبیرها و القاب نادرست و ناپسند، روزه‌ی زبان گرفت، و زبان را مشغول تلاوت قرآن و ذکر و تسبیح و صلوات و استغفار کرد … باید چشم را از نگاه به نامحرم و گوش را از شنیدن چیزهای بد منع کرد، و چشم را به عبرت گرفتن و گوش را به سخن حق شنیدن قرآن صرف کرد، و روزه‌ی چشم و گوش گرفت … و هم چنین سایر جوارح نیز باید روزه باشند.
و البته اگر موفق به گرفتن روزه معده شویم، چون معده به عنوان کارخانه‌ای بزرگ به شمار می‌رود، پس به راحتی می‌توان با تعطیل و مشغول کردن آن، دستگاههای کوچک دیگر را پیرو خود کرد.

نکته‌ی هشتم
یک حکمت از حکمت‌های بی‌شمار روزه ماه مبارک رمضان که نظر به حیات شخصی انسان دارد، بدین‌صورت است:
یکی از داروها و دوای مهم برای انسان، اجتناب مادی و معنوی است، که پزشکان از او به نام پرهیز و رژیم غذایی یاد می‌کنند. پس زمانی که نفس انسان به خوردن و نوشیدن پرداخت، به ویژه طبق میل و دلخواه خود حرکت کرد، هم طبق نظریه پزشکان به حیات مادی خود ضرر می‌رساند، و هم حلال و حرام نمی‌کند، و در اتفاقات زندگی دست به چپاول می‌زند، و حیات معنوی خود را زهر دار می‌کند، و علاوه بر این، دیگر اطاعت از قلب و روح برای نفس، بار سنگینی به شمار می‌رود، و نفس، افسار را در دست می‌گیرد، و قبل از اینکه انسان سوار او شود، او سوار انسان می‌شود.
اما نفس انسان در ماه مبارک رمضان به واسطه روزه، خود را به پرهیز عادت می‌دهد، و سعی به ریاضت دارد، و پذیرش دستور را یاد می‌گیرد.
و معده ضعیف و بیچاره با ترک غذا خوردن در پشت سر هم و در زمان کوتاه قبل از هضم غذا، دیگر بیمار نمی‌شود، و به خاطر امر و دستوری که دریافت کرده بود، با ترک حلال، قابلیت پیدا می‌کند، تا با گوش دادن به اوامری که از طرف شریعت و عقل صادر شده است، از حرام دوری کند، و سعی بر این دارد، تا حیات معنوی خود را ویران نسازد.
و هم اینکه اکثریت بزرگی از انسان‌ها در طول حیات خود، به دفعات مبتلا به گرسنگی می‌شوند، و محتاج به گرسنگی و ریاضت هستند، چون گرسنگی و ریاضت در حکم تمرین می‌باشد، و راه چاره، صبر و تحمل است.
روزه ماه مبارک رمضان که پانزده ساعت و اگر بدون سحری گرفته شود، بیست و چهار ساعت است، به عنوان یک صبر و تحمل، ریاضت، تمرین و راه چاره برای این مدت گرسنگی به شمار می‌رود.
پس دوای درد بی‌طاقتی و بی‌صبری که مصیبت بشر را دو برابر می‌کند، روزه است.
و هم اینکه خدمتگذاران زیادی در آن کارخانه‌ی معده مشغول فعالیت هستند، و هم اینکه دستگاه‌های فراوانی در ارتباط با او هستند، پس اگر نفس به مدت یک ماه و در طول روز تعطیل و مشغول نباشد، سبب می‌شود، که هم خدمه‌ی آن کارگاه، وظایفشان را فراموش کنند، و هم آن دستگاه‌ها، عبادات خاص خود را از یاد ببرند، و آن‌ها را مشغول خود کرده، و در نتیجه آن‌ها را در زیر بار استبداد رها می‌کند، و سایر جوارح انسانی را نیز تحت تأثیر صدای معنوی چرخ‌های کارخانه و دود آن آشفته می‌کند، و مدام نظر دقت آن را به خود جلب می‌کند، و موقتاً سبب فراموش شدن وظیفه‌های والای آن‌ها می‌شود، و به این خاطر است، که از دیر وقت بسیاری از اهل ولایت [خداوند] و کم‌خوری و کم نوشیدن عادت می‌دادند.
ضمن اینکه باید گفت، خدمه‌ی کارخانه به واسطه روزه‌ی ماه مبارک رمضان خواهند فهمید، که تنها بابت کار در کارخانه خلق نشده‌اند. و سایر اعضا نیز به‌جای تفریح‌های بی‌ارزش و سفلی، وقت خود را صرف لذت بردن در تفریح‌های روحانی و ملکی ماه مبارک رمضان خواند کرد، و نظر خود را جلب آن خواهند کرد، و بدین سبب مؤمنان در ماه مبارک رمضان نسبت به درجات خود، به نورانیت و فیوضات و شادی معنوی متفاوت با یک دیگر ظاهر می‌شوند. و لطایفی چون قلب و روح، عقل، سرّ در آن ماه مبارک به واسطه روزه، ترقیات و فیوضات بسیاری کسب می‌کنند، و در حالی که معده گریان است، آن‌ها معصومانه می‌خندند.

نکته‌ی نهم 
یک حکمت از حکمت‌های بی‌شمار روزه ماه مبارک رمضان، نفس به وضوح شکستن ربوبیت موهوم و نشان دادن عجز و ناتوانی‌اش، عبودیت را می‌آموزد، و آن را مد نظر قرار می‌دهد، بدین قرار است:
نفس نمی‌خواهد، رب خود را بشناسد، و چون فرعون می‌خواهد، «خدایی» کند. و هر اندازه هم که مورد عذاب قرار گیرد، باز هم این حس در او جاری است. و تنها با گرسنگی می‌توان این خصلت را از او پاک کرد. آری روزه رمضان شریف با هدف‌گیری دقیق به جبهه‌ی فرعون‌گونه نفس ضربه وارد می‌کند، و آن‌را در هم می‌شکند، عجز و ضعف و فقرش را به او نشان می‌دهد، و به وی می‌فهماند، که غبئ است.
در احادیث نقل شده است، حضرت حق به نفس فرمودند: «من که هستم و تو کی هستی؟»
و نفس گفت: «من منم و تو تویی»
و خداوند نیز نفس را عذاب داد، و به جهنم انداخت. و دوباره از او سوال فرمودند و دوباره جواب داد:
«أنا أنا، و أنت أنت»
و خداوند به عذاب‌های مختلف رنجش داد، اما از انانیت خود دست نمی‌کشید. سپس او را به گرسنگی عذاب داد، یعنی او را گرسنه گذاشت. و دوباره از او پرسید:
« من أنا و ما أنت»
نفس پاسخ داد:
« أنت ربّی الرّحیم و أنا عبدک العاجز»
یعنی: «تو رب رحیم من هستی، و من بنده‌ی عاجز تو.»
اللّهُم صَلّ وسَلّم عَلَی سَیّدنا مُحّمد صَلاهً تکوُنُ لَکَ رضاءاً و لحَقّه ادَاءاً، بعددََ ثوَاب قِراءه حُرُوفِ القرآن فِی شَهرِ رَمضانَ وَعَلَی آلهِ وَسَلّم! ‏سُبْحَانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ ‏وَسَلَاَمٌ عَلَی المُرسَلِینَ وَالحَمدُ لِلِّه ربِّ‌ العَالَمیِنَ آمین.

بدیع الزمان سعید نورسی

 ترجمه : اصلاح وب

نمایش بیشتر

ســــۆزی میــــحڕاب

سایت ســــۆزی میــــحڕاب در آذرماه 1392 با همت جمعی از اهل قلم خوشنام و گمنام تاسیس شد ســــۆزی میــــحڕاب بدون جنجال و در اوج عملگرایی به ترویج مبانی میانه روی می پردازد ســــۆزی میــــحڕاب با هیچ جریان و هیچ احدی درگیری ندارد ســــۆزی میــــحڕاب رسالتی جز همزیستی و دگرپذیری ندارد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا