تاریخ

پدرجان! چرا خواهرانم  را شوهر نمی­دهی؟

مرا ببخش پدرم! نباید در اداره­ی امور خانه در کارت دخالت می­کردم. اما هنگامی که می­بینم خواهرم به سن سی سالگی رسیده، اما هنوز ازدواج نکرده است، ناراحت می­شوم.

پدر جان! هر دختر جوانی دوست دارد ازدواج کند حتی اگر خودش هم آن را اظهار ننماید و دوست دارد هنگامی که از خانه­ی پدری­اش بیرون  می­رود با مردی ازدواج کند که دارای عاطفه، عشق، خوش­رفتار و مهربان باشد.

ازدواج آرزو و خواسته­ای نهفته در دل هر دختر جوانی است و حقیقتی است که همه­ی خواهران با آن زندگی می­کنند.

پدر جان! خواهرم در غم و اندوه به سر می­برد زیرا جوانانی را که برای ازدواج با او به خواستگاری می­آیند، بر می­گردانی و دست رد بر سینه­شان می­زنی. یک بار به بهانه تمام نشدن درس، و بار دیگر به بهانه کم سن بودنش و بارها می­گویی: پسر باید صاحب منصب و مال باشد.

عمر می­گذرد و روزها سپری می­شوند و قطار ازدواج بر خواهرانم می­گذرد در حالی که آنها هنوز ازدواج نکرده­اند.

پدر بزرگوارم! چرا در جستجوی شوهری صالح و شایسته برای خواهرانم نیستی؟ از سؤالم تعجب نکنید چون ثابت است که عمر رضی الله تعالی عنه به دنبال مردی برای دخترش حفصه می­گشت، قضیه­ی ازدواج او را بر ابوبکر و عثمان و سپس رسول الله صلی الله علیه وسلم عرضه نمود. سپس رسول الله صلی الله علیه وسلم با او ازدواج کرد. این داستان در صحیح بخاری روایت شده است.

اگر دختران جوان رویکرد شرعی را نیابند تا علاقه و محبتشان را در راستای آن ابراز دارند، راه­های حرام دیگری را خواهند پیمود، داستان­های بسیاری در این رابطه می­شنویم.

پدر جان! آرزو دارم همه­ی ما به زودی با به ازدواج درآوردن خواهرانم شاد شویم و من جداًّ به نزدیکی این خبر خوشبینم.

مسعود علی زاده

 

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا