پدرم ! خواهش می کنم سیگار نکش!

بلی … خواهش می کنم  پدر جان سیگار نکش!

هنگامی که خاطره ها ما را به خانه امان بردند و تو را به یاد آوردم  ، پدر جان هنگامی که تو به من دستور می دادی که بروم و برای تو سیگار بخرم، و من موفق شدم ؛ زیرا مسواک پاک کننده دهان و خوشنود کننده خداوند است اما سیگار فاسد کننده دهان و به خشم آورنده پروردگار است
پدر عزیزم : همانا شما الگوی من و برادرانم هستی ؛ همانا ما به کارهای تو به دیده صواب می نگریم (کارهایت را خوب می پنداریم) و آرزوی انجام آن ها را می کنیم !

 در مدرسه  ناروا بودن سیگار را خوانده ایم و اینکه آن به سلامتی زیان می رساند ؛ اما تو ای پدر جان با تمام دانستنی هایی که ما در مورد حکم سیگار خوانده ایم مخالفت می کنی!.
پدر محبوبم : همانا مادرم تو را دوست دارد و بارها شنیده ام که او شما را ستایش می کند به خاطر دلسوز بودن تو ؛ اما مادرم بیچاره است می دانی برای چه؟
برای اینکه او بویی غیر از بوی سیگار و دود از تو به مشامش نمی رسد!

 پس چه افسوسی بر تو ای پدر جان… همانا خانه ما از بوی دود سیگاری که تو می کشی، پر شده است.
پدر جان ! آیا خبر داری که مادرم برای از بین بردن آن بوهای بد همیشه اقدام به نهادن عطرها و بخورها می کند.
پدر گرانقدرم : آیا آرزو می کنی من نیز مانند تو سیگاری بشوم؟!

 مگر فراموش کرده ای که تو الگوی من هستی؟!
همان سیگار مقدمه ای برای جهان مخدرات است و من شکی در دوری تو از آن ها ندارم اما سیگار ، آغاز کار است. بلی آن آغاز است.
سوگند به خدا ، ای پدر جان ! هنگامی که دانش آموزان از من سؤال می کنند : آیا پدرت سیگار می کشد؟ من دچار مشکل می شوم ! من به آن ها چه بگویم؟
ای پدر جان آیا تو به خاطر می آوری هنگامی که با هم سوار ماشین شدیم و تو شروع به سیگار کشیدن کردی ؟! هنگامی که وقت شام ایستادیم و در کنار خودم قرآن را دیدم در حالی که تو سیگار دود می کردی، ای پدر جان آیا آن مسأله در تو تأثیر نگذاشت؟

 آیا تو احساس نیاز ما را (که فرزندان تو هستیم) به تعریف و تمجید زیبا از جانب مردم نمی کنی؟
ای پدر جان سلامتی تو برای من بسیار مهم است و دوست ندارم که تو را بیمار ببینم …

اما من بسیار تأمل کرده ام هنگامی که دانسته ام که سیگار عامل اصلی برای بسیاری از بیماری ها و از جمله سرطان است.
ای پدر جان ! ما نمی خواهیم که تو به دلیل این سیگار بمیری! ما پسران و دختران شما هستیم و به وجود تو نیاز داریم.
ای پدر جان! من بسیار خوشبختم ؛ زیرا من معتقدم که تو سیگار کشیدن را از این لحظه ترک می کنی.
آیا اینطور نیست ای پدر جان؟ بگو : بلی.

ترجمه : ابراهیم عمری