پدر جان آیا دوستانم را می شناسی ؟
پدر جان : من به دوستانی نیازمندم که با آنان معاشرت و هم نشینی داشته باشم و با آنان هم صحبت شوم و به حرف های آنان گوش فرا داده و با آنان هم بازی شوم ، این یکی از نیازهای درونی من و هر انسانی است .
اما شما ای پدرگرامیم متاسفانه نسبت به این نیاز درونی من ،کاملاً بی تفاوت و بی توجه هستی و به آن کمترین توجهی نمی کنید.
و گاهاً اتفاق می افتد که مانع بیرون رفتن من با دوستانم می شوی، گر چه می دانی آنان از نظراخلاق و رفتار، خوب هستند.
و احیاناً نسبت به اینکه من با چه کسی همنشین هستم ورفت وآمد دارم بی خیال هستی ، و به حا لت مسخره و توهین از آنان یاد میکنی آیا این طور نیست؟!
پدر جان : من تو را از اعماق وجودم دوست دارم ، و احترام ویژه ای نزد من داری ؛ ولی باید این را بدانی که فرزندانت نیاز به دوست وهمراز وهمنشین دارند و شما باید این را خوب درک کنی و با حکمت و درایت کامل با این مسئله برخورد نموده و آن را قبول کنی .
ترجمه: خلیل پارسا
بیشترین آسیب به فرزندان ما از این جهت است که اشاره شد عالی بود دست مریزاد