شبهاتفقهقرآن

پدر و مادر پیامبر صلی الله علیه و سلم اهل دوزخ اند یا بهشت؟

عزیزان؛ آیا می‌دانید یکی از بدبختی هایی که ما مسلمانان داریم  چیست؟! این است که در مسئله ای که در آن اختلاف نظر وجود دارد، نظری را برمی گزینیم و آن را برای خود حجتی قاطع قرار می‌دهیم و هر کس رأی غیر از رأی ما داشته باشد، آن شخص را کافر یا فاسق دانسته و یا از اهل سنت و جماعت بدور می پنداریم؛ اما اگر دقت کنیم، حقیقت به گونه‌ای دیگر است.

حال ببینیم نظر عالمان و موضع آنها درباره ی سرانجام اُخروی پدر و مادر پیامبر گرامی چیست؟ بدانید کدامشان اقرب الی الحق است آن را برگزینیم..

ولی یک نکته را در این جا عرض نمایم و آن هم اینکه همیشه سعی کنیم این عادت را در وجود خود نهادینه سازیم که هیچ وقت هیچ رأی و نظری را قطعی نکنیم، پس چی؟! بگو این رأی من است و نظر دیگری هم وجود دارد، احتمالاً این درست تر باشد.

درباره ی این موضوع که آیا پدر و مادر پیامبر بهشتی و یا اهل دوزخ هستند چهار نظر وجود دارد:

ن️ظریه اول: عبدالله و آمنه جهنمی هستند..

این گروه به دو حدیث استناد می‌کنند که در صحیح مسلم  آمده. شخصی از پیامبر(صلی‌الله علیه و سلم) پرسید: پدر من کجاست (بهشت یا جهنم)؟ پیامبر هم در جواب او فرمود: در جهنم! آن مرد بسیار غمگین شد و گریه کرد، پیامبر هم فرمود: پدر من و پدر شما در جهنم هستند!! (اِن اَبی و اَباک فی النار)

 در صحیح مسلم آمده که پیامبر(صلی‌الله علیه و سلم) از خداوند خواست تا اجازه دهد که برای مادرش طلب استغفار کند، اما خداوند اجازه نداد. این رأی کسانی است که می گویند پدر و مادر پیامبر در دوزخ هستند‌.

نظریه دوم: امام رازی می فرماید: والدین پیامبر بهشتی اند ؛ چرا که به هیچ دلیلی ثابت نشده که پدر و مادر پیامبر(صلی‌الله علیه و سلم)  بت پرست و یا مشرک بوده اند، بلکه آنها بر دین ابراهیم مانده اند.

نظریه سوم: اصحاب این نظریه معتقدند که خداوند پدر و مادرش را برای پیامبر(صلی‌الله علیه و سلم) زنده کرده تا به ایشان ایمان آوردهند و آنگاه دوباره می میرند و پس از زنده شدن به بهشت می روند 
بعضی از علما ازجمله امام سیوطی و قرطبی، خطیب بغدادی، سهیل، محب طبری این نظریه را انتخاب نموده اند و می گویند دو حدیث مذکور در باره دوزخی بودن آن دو بزرگوار ضعیف است و نمی توان به آن استناد کرد و حجت نیست.

نظریه چهارم: که تقریباً قابل قبول تر بوده و با روح قرآن بیشتر همخوانی دارد، می پرسد: آیا برای پدر و مادر پیامبر(صلی‌الله علیه و سلم) هیچ رسول و فرستاده‌ای آمده است یا نه؟ اگر جواب مثبت باشد، می گوییم کدام پیامبر؟ جوابی در کار نیست، چرا؟ چون آنها اهل فَتره بوده اند -اهل فَتره به کسانی گفته می شود که در فاصله بین دو پیامبر حضرت عیسی(علیه السلام) و حضرت محمد(صلی الله علیه وسلم) زیسته اند – به گونه‌ای که رسالت پیامبر قبلی به آنها نرسیده باشد و رسالت پیامبر بعدی را هم دریافت نکرده اند‌؛ از آنجا که رسول و پیامبری برای این دو مبعوث نشده پس طبق آیه ”  وَمَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولً” و ما تا پیامبرى برنینگیزیم به عذاب نمى ‏پردازیم. نباید به جهنم بروند.

عز بن عبدالسلام می گوید: هر پیغمبری برای قوم خودش آمده است نه برای قوم دیگری، عیسی فقط برای بنی اسرائیل فرستاده شده است، همچنان که قرآن بیان می‌دارد: «و رسولا الی بنی اسرائیل.» از آنجا که پدر و مادر پیامبر هم از قوم بنی اسرئیل نیستند، پس در نتیجه حضرت عیسی علیه السلام پیامبر آنان محسوب نمی شود .

️دکتر یوسف القرضاوی در کتاب خودش (کیف نتعامل مع السنه النبوی) این چنین بیان می دارد: باید گناه عبدالله بن عبدالمطلب چه بوده باشد تابه جهنم برود؟! در حالی که آنها اهل فَتره هستند، صحیح آن است که از اهل نجات یافته ها باشند.

ایشان این موضوع را به صورت مفصل  آورده که به منظور پرهیز از اطاله کلام اذ ذکر آن می پرهیزم .

دکتر قرضاوی در ادامه از استاد خودش (شیخ محمد الغزالی) در این باره مطالبی نقل می کند و سپس به صراحت تمام احادیثی را که والدین پیامبر را جهنمی می دانند را رد می‌کند؛ چون با آیات قرآن منافات دارد؛ خداوند در سوره ی اسراء آیه ۱۵ می‌فرماید:
«وَمَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّىٰ نَبْعَثَ رَسُولًا»
ﻭ ﻣﺎ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮی ﺭﺍ [ﺑﺮﺍی ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻭ ﺍﺗﻤﺎم ﺣﺠﺖ ﺑﻪ ﺳﻮی ﻣﺮﺩم] ﺑﻔﺮﺳﺘﻴﻢ، ﻋﺬﺍﺏ دهنده‌ی [ﺁﻧﺎﻥ] ﻧﺒﻮﺩه‌اﻳﻢ.(١۵)

در سوره ی طه آیه ۱۳۴ می‌فرماید:

«وَلَوْ أَنَّا أَهْلَکْنَاهُم بِعَذَابٍ مِّن قَبْلِهِ لَقَالُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَیْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آیَاتِکَ مِن قَبْلِ أَن نَّذِلَّ وَنَخْزَىٰ»
ﻭ ﺍﮔﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﻧﺰﻭﻝ ﻗﺮﺁﻥ ﻫﻠﺎﻙ ﻣﻰ  ﻛﺮﺩﻳﻢ، ﻗﻄﻌﺎً ﻣﻰ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﭼﺮﺍ ﺭﺳﻮلی ﺑﻪ ﺳﻮی ﻣﺎ ﻧﻔﺮﺳﺘﺎﺩی ﺗﺎ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺧﻮﺍﺭ ﻭ ﺭﺳﻮﺍ ﺷﻮﻳﻢ، ﺁﻳﺎﺕ ﺗﻮ ﺭﺍ ﭘﻴﺮﻭی ﻛﻨﻴﻢ.(١٣۴)

در سوره ی مائده ۱۹ می‌فرماید:

«یَا أَهْلَ الْکِتَابِ قَدْ جَاءَکُمْ رَسُولُنَا یُبَیِّنُ لَکُمْ عَلَىٰ فَتْرَهٍ مِّنَ الرُّسُلِ أَن تَقُولُوا مَا جَاءَنَا مِن بَشِیرٍ وَلَا نَذِیرٍ فَقَدْ جَاءَکُم بَشِیرٌ وَنَذِیرٌ وَاللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»
ﺍی ﺍﻫﻞ ﻛﺘﺎﺏ! بی ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺭﺳﻮﻝ ﻣﺎ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻓﺘﺮﺕ ﻭ ﺧﻠﺄ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺳﻮی ﺷﻤﺎ ﺁﻣﺪ [ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻴﺎﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﻭ ﺁﺧﺮﺕ ﺷﻤﺎﺳﺖ] ﺑﺮﺍی ﺷﻤﺎ ﺑﻴﺎﻥ ﻣﻰ  ﻛﻨﺪ ﻛﻪ [ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺩﺭ ﭘﻴﺸﮕﺎﻩ ﺧﺪﺍ] ﻧﮕﻮﻳﻴﺪ: ﺑﺮﺍی ﻣﺎ ﻫﻴﭻ ﻣﮋﺩﻩ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﻭ ﺑﻴﻢ ﺭﺳﺎﻧی ﻧﻴﺎﻣﺪ، ﻳﻘﻴﻨﺎً ﻣﮋﺩﻩ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﻭ ﺑﻴﻢ ﺭﺳﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﻮﻳﺘﺎﻥ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﻫﺮ ﻛﺎﺭی ﺗﻮﺍﻧﺎﺳﺖ.(١٩)

نظر راجح این است که از آنجا که‌ برای آن دو بزرگوار هیچ پیامبری نیامده است، پس اهل فَتره محسوب می‌شوند.

قرضاوی در ادامه، قولی را از امام نووی نقل می کند که حدیث مذکورپدر من و پدر شما در جهنم هستند!”را شرح و تاویل و توجیه  کرده است .

امام نووی می فرماید: پیامبر(صلی الله علیه و سلم) صرفا به دلیل خوش اخلاقی و البته تسلی خاطر سوال کننده فرمود: پدر من و پدر شما در جهنم هستند!”و هدفش تسلا و تسکین درد دل آن مرد بود نه اینکه پدر و مادرش جهنمی اند!

نتیجه این بحث آن است که با دلایل قرآنی که بیان شد، عذابی دچار والدین پیامبر نخواهد شد و ان شاالله همراه پیامبر و امتش به بهشت خواهند رفت .

والله اعلم

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تهیه و تنظیم: حسین عمری – سقز

نمایش بیشتر

حسین عمری

استان آذربایجان غربی - سردشت مترجم دانشجو و طلبه دینی

نوشته های مشابه

یک نظر

  1. بعض أقوال علماء الشافعية في هذه المسألة – عدم النجاه ابو الرسول صلى الله عليه وسلم – :

    1/ الإمام النووي رحمه الله تعالى : 
    وقد بوب في شرحه لصحيح مسلم عند حديث ” أبي وأباك في النار ” بقوله ” باب : بيان أن من مات على الكفر فهو في النار ، ولا تناله شفاعته ، ولا تنفعه قرابة المقربين ” . 
    وقال في شرحه ” وفيه أن من مات في الفترة على ما كانت عليه العرب من عبادة الأوثان فهو في النار ، وليس هذا مؤاخذة قبل بلوغ الدعوة ؛ فإن الدعوة كانت قد بلغتهم دعوة إبراهيم وغيره من الأنبياء صلوات الله تعالى وسلامه عليهم ” انتهى . 
    وقال رحمه الله عند شرحه لحديث ” استأذنت ربي أن أستنغفر لأمي فلم يأذن لي ، واستأذنته أن أزور قبرها فأذن لي ” . 
    قال ” فيه جواز زيارة المشركين في الحياة وقبورهم بعد الوفاة ؛ لأنه إذا جازت زيارتهم بعد الوفاة ففي الحياة أولى ، وقد قال الله تعالى ( وصاحبهما في الدنيا معلروفا ) ، وفيه النهي عن الاستغفار للكفار ، قال القاضي عياض رحمه الله : سبب زيارته قبرها أنه قصد قوة الموعضة والذكرى بمشاهدة قبرها ؛ ويؤيده قوله صلى الله عليه وسلم في آخر الحديث : فزوروا القبور ؛ فإنها تذكركم باتلآخرة ” انتهى . 
    وقال أيضاً رحمه الله ” قوله : فبكى وأبكى من حوله ، قال القاضي : بكاؤه صلى الله عليه وسلم على ما فاتها من إدراك أيامه والإيمان به ” انتهى . 
    2/ البيهقي : 
    قال في كتابه دلائل النبوة (1/192، 193) بعد تخريجه لحديث ” أبي وأباك في النار ” : (وكيف لا يكون أبواه وجدُّه بهذه الصفة في الآخرة ، وكانوا يعبدون الوثن حتى ماتوا ، ولم يدينوا دين عيسى ابن مريم عليه السلام ” انتهى . 
    وقال أيضا في سننه(7: 190): ” وأبواه كانا مشركين, بدليل ما أخبرنا..” ثم ساق حديث أنس ” أبي وأباك في النار ” . 
    وقال في الدلائل (1/192, 193) : ” وكفرُهم لا يقدح في نسب رسول الله صلى الله عليه وسلم ؛ لأن أنكحة الكفار صحيحة ، ألا تراهم يسلمون مع زوجاتهم ، فلا يلزمهم تجديد العقد ، ولا مفارقتهن ؛ إذ كان مثله يجوز في الإسلام وبالله التوفيق ” انتهى . 
    3/ ابن كثير : 
    قال في (سيرة الرسول وذكر أيامه.. ) : ” وإخبارهصلى الله عليه وسلم عن أبويه وجده عبد المطلب بأنهم من أهل النار لا ينافي الحديث الوارد من طرق متعددة أن أهل الفترة والأطفال والمجانين والصم يمتحنون في العرصات يوم القيامة. لأنه سيكون منهم من يجيب، ومنهم من لا يجيب، فيكون هؤلاء-أي الذين أخبر عنهم النبي- من جملة من لا يجيب، فلا منافاة، ولله الحمد والمنة ” انتهى . 
    وقدر رد على حديث أن الله أحياهم ثم آمنوا بأنه ” حديث منكر ” 
    وللزيادة أنظر تفسيره وكتابه البداية والنهاية .

    فصلٌ 
    في ذكر بعض أقوال العلماء المجتهدين وغيرهم من أصحاب المذاهب.

    1- الإمام مسلم: 
    حيث رواه في صحيحه وعنون عليه: باب بيان أن من مات على الكفر فهو في النار ولا تناله شفاعة ولا تنفعه قرابة المقربين. 

    2- أبو داود صاحب السنن: 
    حيث روى حديث أنس مع أحاديث أخرى وعنون عليها: باب في ذراري- أي أبناء- المشركين. 

    3- النسائي, : 
    حيث روى حديث الاستئذان(2032) – وهو:عن أبي هريرة رضي الله عنه قال: زار النبي صلى الله عليه وسلم قبر أمه فبكى وأبكى من حوله ، فقال: ((استأذنت ربي في أن أستغفر لها فلم يؤذن لي ، واستأذنته في أن أزور قبرها فأذن لي ، فزوروا القبور فإنها تذكر الموت)) – وهو كما ترى بمعنى حديث أنس في أنه قد ثبت أن من أهل الجاهلية من هم ليسوا من أهل الفترة, وعنون عليه: باب زيارة قبر المشرك. 

    4- ابن ماجة: 
    حيث روى هو أيضا حديث الاستئذان(1572), وعنون عليه: باب ما جاء في زيارة قبور المشركين. 

    5- ابن الجوزي : 
    إذ قال في الموضوعات(1: 284) بعد أن ذكر حديثا باطلا موضوعا فيه أن الله أحيا أبوي النبي(ص) ليؤمنا به, قال: [هذا حديث موضوع لا يشك فيه, والذي وضعه قليل الفهم, عديم العلم, إذ لو كان له علم لعلم أن من مات كافرا لا ينفعه أن يؤمن بعد الرجعة, لا بل لو آمن بعد المعاينة, ويكفي في رد هذا الحديث قوله تعالى” فيمت وهو كافر”, وقوله(ص).. وذكر ابن الجوزي حديث الاستئذان..]. 

    6: القرافي : 
    قال في شرح تنقيح الفصول (ص297): «حكاية الخلاف في أنه عليه الصلاة والسلام كان متعبدا قبل نبوته بشرع من قبله يجب أن يكون مخصوصا بالفروع دون الأصول، فإن قواعد العقائد كان الناس في الجاهلية مكلفين بها إجماعا. ولذلك انعقد الإجماع على أن موتاهم في النار يعذبون على كفرهم ، ولولا التكليف لما عذبوا ، فهو عليه الصلاة والسلام متعبد بشرع من قبله -بفتح الباء -بمعنى مكلف لامرية فيه،إنما الخلاف في الفروع خاصة ، فعموم إطلاق العلماء مخصوص بالإجماع». 

    7- وقد بسط الكلام في عدم نجاة الوالدين العلامة إبراهيم الحلبي في رسالة مستقلة، وكذلك العلامة الحنفي الملاّ علي بن سلطان القارئ : 
    في “شرح الفقه الأكبر”، وفي رسالة مستقلة أسماها: “أدلة معتقد أبي حنيفة الأعظم في أبوي الرسول عليه الصلاة والسلام”. وقد أثبت بذلك الكتاب تواتر الأدلة والأحاديث على صِحّة معنى هذا الحديث وعدم نجاة والدي الرسول –عليه أتمّ الصلاة والتسليم–. وقد نقل الإجماع على تلك القضية فقال في ص84: «وأما الإجماع فقد اتفق السلف والخلف من الصحابة والتابعين والأئمة الأربعة وسائر المجتهدين على ذلك، من غير إظهار خلافٍ لما هُنالك. والخلاف من اللاحق لا يقدح في الإجماع السابق، سواء يكون من جنس المخالف أو صنف الموافق». 
     
    وانظر کتاب : ادلة معتقد ابي حنيفة الامام في ابوي الرسول عليه السلام
    في اثبات عدم النجاة ابوي النبي عليه الصلاة والسلام .
    لخاتمة
    وأخيرا لا بد أن يعلم أن المقصود من الموضوع هو لفت النظر للازم الطعن والاتهام في الدين وأن قول الجفري _ فيمن يقول بموت أبوي الرسول على الكفر _ ” أن القوم بينهم وبين رسول الله شيء ” و ” أنهم يريدون نزع محبة محمد من قلوب العامة ” ما هو إلا تدليس وتلبيس على العامة ، وأنه في الحقيقة متوجه لمن ذكرنا لو التزم به الجفري . 
    وصلى الله على نبينا محمد وعلى آله الطيبين الطاهرين .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا