تاریخ

پیامبر رحمت 

 

 

خداوند در قرآن کریم خطاب به پیامبرش ( ص) چنین می فرماید: « و ما أرسَلناکَ إلّا رحمَهً للعالمین»(انبیاء/۱۰۷) یعنی: « و تو را جز رحمتی برای جهانیان فرو نفرستادیم».

رحمت پروردگار محتوایش انعام و احسان و رحمت بندگان از جنس مهرورزی و محبت است.پیام رحمت الهی وسعتش به پهنای تمام نسل ها و ادوار تاریخ بشریت است و به دوره و عصری خاص محدود و محصور نمی شود.پیامی است که زمان را در نوردیده و از جغرافیا و مختصات آن فراتر رفته است.پیامی که آخرین و کاملترین شراره هایش بر قلب پاک محمد(ص) نازل گشت و در شخصیت وی تجلی یافت.

از مفاد و ویژگی های این پیام (عدم محدودیت زمانی و مکانی) دوامر مهم قابل استنباط است:

یکی ختم نبوت؛چراکه رسالت پیامبر(ص) در حصار زمان نمی گنجد و دیگری جهانشمولی پیام و رسالت نبی اکرم(ص) چراکه این پیام مرزهای ژئوپولیتیکی را به رسمیت نمی شناسد و مخصوص شبه جزیره ی عربستان یا قاره و اقلیم خاصی نیست.

پی بردن به حقیقت رحمت از طریق شنیدن و خواندن امکان پذیر نیست.واقعیتِ پیامِ رحمت را کسانی درک می کنند که خلاف آن را تجربه و بی مهری حقیقی را لمس کرده باشند،سپس گشایش شامل حال ایشان شده و لذت آن را در زندگی چشیده باشند.

البته شایان ذکر است که به اقتضای شرایط زمانی و مکانی و برحسب نیاز انسان،معانی و مصادیق رحمت تغییر می کند و در اشکال مختلف نمایان می شود.به نمونه های زیر توجه کنید.

–  مزارعی را تجسم کنید که در پاییز با شوق فراوان آنها را بذر افشانی کرده اید،فصل سرما تمام شده و شما منتظر به ثمر نشستن تلاشهایتان هستید،در حالیکه مزارعتان از فرط تشنگی و بی آبی حاصلی به بار نیاورده است،به شدت نگرانید و کاسه ی چه کنم چه کنم دستتان گرفته اید،نقشه هایتان را نقش بر آب و زحماتتان را بر باد می بینید،بهار رو به پایان است و خبری از محصول نیست،رحمت در چنین شرایطی چه می تواند باشد؟ بله.باران تمامِ آن رحمتی است که می توانید آرزو داشته باشید.

 

–  خود را تصور کنید که در هوای طوفانی و در مسیری دور افتاده و کم تردد خودرویتان دچار نقص فنی شده است و از حرکت باز ایستاده اید،از سرما به خود می پیچید،سیاهی شب و صدای گرگ های گرسنه لرزه بر اندامتان انداخته است،نا امید و مأیوس شده اید و کارتان را تمام شده می انگارید.حال رحمت کدام است؟ در این صورت از راه رسیدن اتومبیلی با امکانات کافی که نقص خودرویتان را برطرف کند یا شما را به مکانی امن انتقال دهد،عینِ رحمت است.

بنابراین وقتی پیامبر اکرم(ص) را پیامبر رحمت می نامیم، لازم است گوشه ی چشمی به آن برهه از زمان بیفکنیم که وی در آن مبعوث شد،ممکن است چنین رحمتی را امروز آنگونه که باید و شاید، احساس نکنیم و قدر ندانیم؛ولی باید اعتراف کرد که آن هنگام، تمامِ رحمت در شخصیت محمد امین(ص) متجلّی بود.

امروزه ما به نیابت از نبی اکرم (ص) مسئول حمل پیام رحمت و انتقال ثمرات و مصادیق آن به دیگران هستیم،در حالیکه بسیاری از حاملان این رسالت،به محتوای این پیام خیانت کرده و آن را مملوء از خشونت، انتقامجویی، افراط و تفریط به جهانیان عرضه می کنند.

آیا فکر می کنید عاملان اهانت به شخصیت پیامبر اسلام(ص) که با رسم کاریکاتورها و تحریر آیات شیطانی پیام رحمتش را زیر سئوال می برند، محمد(ص) را دیده و به حق شناخته اند؟ بی گمان اگر چنین بود، عاجزانه در پیشگاه او زانو می زدند و به برنامه ی الهی گردن می نهادند!

اینان ما را دیده اند و قصور و کم و کاست های ما را معیار و ملاک قرار داده اند و این ما هستیم که نتوانسته ایم به پیامِ رحمت خدمت کنیم؛چرا که سراسر وجودمان غضب است و از رحمت  فرسخ ها دوریم.

خداوند متعال اوضاع نابسامان قبل از بعثت پیامبر(ص) را در آیه ای کوتاه و به وضوح،اینچنین به تصویر می کشد: « … و أذکروا نعمه اللهِ علیکُم إذ کُنتم أعداءً فألَّف بینَ قلوبِکُم فأصبَحتُم بِنِعمَتِهِ إخواناً و کنتم علی شفا حفره مِن النّارِ فأنقَذَکُم منها… »(آل عمران/۱۰۳).یعنی: « … و نعمت خدا را برخود یاد کنید آنگاه که دشمنان [یکدیگر] بودید،پس میان دل های شما الفت انداخت تا به لطف او برادران هم شدید و بر کنار پرتگاه آتش بودید که شما را از آن رهانید… »

# این آیه ی مبارکه گویای دو حقیقت است:

اول؛ نمایانگر دشمنی های پر از حقد و کینه است که خداوند آن را به الفت مبدل ساخت و نعمت اسلام را وسیله ی اخوت و برادری میان مسلمانان قرار داد.

دوم؛ حاکی از اوضاع تأسف بار سده ی ششم میلادی است که بشریت در بیراهه ی شقاوت و سیه روزی قدم نهاده بود و خداوند وی را از بد فرجامی رهانید و بدو حیات تازه بخشید.

با دقت در آیه ی شریفه در می یابیم که خداوند وضعیت جامعه ی آن هنگام را به پرتگاهی تشبیه نموده که در اعماق آن آتشی فروزان است که شعله هایش زبانه می کشد و هر موجود جاندار یا بی جانی که طعمه ی آن گردد، سرنوشتش هلاکت و نابودی است. شخصی را در نظر بگیرید که بر لبه ی چنین پرتگاهی ایستاده و هر لحظه به قصد خودکشی ممکن است خود را در آن پرت کند.زندگیش به التماس ثانیه ها افتاده است.در همین اثنا فردی از پشت سر محکم وی را در آغوش بگیرد و وی را از این قصد منصرف کند و سپس او را مورد تفقّد و دلجویی قرار دهد و انگیزه ها،عوامل و محرک های روحی منجر شده به انجام چنین اقدامی را آسیب شناسی کند و با حوصله و برنامه ریزی درصدد مرتفع کردن آنها برآید و آنها را به خصوصیات مثبتی تبدیل نماید که نه تنها به اصلاح خود فرد بینجامد بلکه زمینه ی مصلح بودنش در جامعه را نیز فراهم نماید،پیامبر(ص) همان کسی است که بشریت را از سقوط به چنین آتشدانی رهایی بخشید؛حال آیا نباید چنین اقدام مبارکی را رحمت نامید؟!

خداوند در آیه ی مذکور تصویر قرن ششم میلادی را با ظرافت ویژه ای ترسیم کرده است،عصری که یگانه منجی عالم بشریت در آن،عهده دار حمل رسالت آزادگی و ارمغانِ مهربانی شد.

یهودیت، مسیحیت، مجوسیت، بوداییت و آیین ابراهیمی همه و همه به نوعی دچار شرک و بت پرستی بودند،بحران جوامع آن روز امری فراگیر بود و تمام جوانب سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را در بر می گرفت.

محمد(ص) که در چنان اوضاع و احوالی مبعوث گردید، پیام آور رحمت و مهربانی برای تمام جهان و جهانیان اعم از آدمیان، حیوانات، نباتات و جمادات بود:

– پیامبر اکرم(ص) در تبیین اخلاق و تعاملات اجتماعی، قانون مهرورزی را وضع کرده است و می فرماید: « مَن لا یَرحَم لا یُرحَم »(متفق علیه).یعنی: «کسی که به دیگران مهر نورزد مورد مهر و محبت قرار نمی گیرد».

– رسول الله(ص) در فضیلت خدمت به پدر و مادر و نیکی با آنها می فرماید: « رَغِمَ أنفُ، ثُمَّ رَغِمَ أنفُ، ثُمَّ رَغِمَ أنفُ مَن أدرَکَ أَبَوَیهِ عندَ الکِبَرِ، أحَدَهُما أو کِلَیهِما، فَلَم یَدخُلِ الجَنَّه» (رواه مسلم). یعنی: « به خاک مالیده شود،به خاک مالیده شود و باز به خاک مالیده شود بینی آنکه یکی از والدینش را و یا هر دو را هنگام پیری دریابد ولی حقشان را ادا نکرده باشد.پس او به بهشت داخل نگردد».

– پیامبر اسلام (ص) در فضیلت نیکی با فرزندان دختر می فرماید: «مَنِ ابتُلِیَ مِن هذهِ البَناتِ بِشَیءٍ ، کُنَّ لَهُ سِتراً مِنَ النَّارِ»(اخرجه البخاری). یعنی: « کسی که صاحب دختر شود و به خاطر تأمین معیشت و نیازهای آنان دچار ناراحتی و زحمت گردد،این ناراحتی دنیایی باعث می شود تا آتش دوزخ از او دور گردد».

جای پرسش است که چرا بر نیکی در حق فرزند دختر به صورت خاص تأکید شده و سخنی از فرزند پسر به میان نیامده است؟! در پاسخ باید گفت که در عصر بعثت نبی اکرم (ص) دختران را از زمره ی انسان ها به شمار نمی آوردند و بلافاصله پس از ولادتشان، آنها را زنده در گور می افکندند،پیامبر اسلام (ص) با رسالت جاویدان خود، مقام آنها را تا قله ی انسانیت تعالی بخشید و میان یاران و پیروانش بر سر داشتن و تربیت کردن دختران رقابت انداخت تا از چنین ثواب شگرفی بی نصیب نمانند.

– رسول اکرم (ص) در باب لزوم احترام و تعامل نیک با همسر می فرماید: «أکملُ المؤمنینَ ایماناً أحسَنُهُم خُلُقاً وَ خِیارُکم خِیارُکُم لِنِسائِهِم»(رواه الترمذی). یعنی: « کاملترین مؤمنان از روی ایمان کسی است که بهترین اخلاق را داشته باشد و بهترین شما،خوش اخلاقترین شما با همسر خویش است».

پیام رحمت و رأفت رسول گرامی اسلام (ص) آنچنان شامل است که همسایگان، کفار و مردگان را نیز اهمال نکرده است:

– اوست که می فرماید: « مَن کانَ یُؤمِنُ باللهِ و الیَومِ الآخِرِ فَلیُحسِن إلی جارِهِ» (أخرجه البخاری) .یعنی: « هر آنکس که به خدا و روز آخرت ایمان دارد پس در حق همسایه اش نیکی کند».

– نبی رحمت(ص) است که به احترام جنازه ی یک یهودی از جا برمی خیزد و به مسلمانان توصیه می کند: « إذا رَأیتُم الجِنازَهَ فَقُومُوا »(أخرجه البخاری).یعنی: « هر گاه جنازه ای را دیدید به خاطر آن از جای خود بلند شوید».

– هموست که تأکید کرده هنگام حضور در گورستان به آرامی گام برداریم و قبرها را پایمال نکنیم و بر آنها ننشینیم: « لَأن یَجلِسَ أحَدُکُم علی جَمرَهٍ فَتُحرِقَ ثِیابَهُ فَتَخلُصَ إلی جِلدِهِ، خَیرٌ لَهُ مِن أن یَجلِسَ علی قَبرٍ»(رواه مسلم). یعنی:« اگر یکی از شما بالای شعله ی آتش بنشیند و جامه اش را سوزانیده و به پوستش برسد، برایش بهتر از آنست که بر قبری بنشیند».

– اوست که ما را یاد داده چنانچه مویی از بدن مرده ای جدا شد، آن را همراه با او در کفنش بگذاریم.آیا این هدیه ی رحمت و مهرورزی نیست؟!

– پیامبر مکرّم اسلام(ص) چهارده قرن پیش در دفاع از حقوق حیوانات و توجه به آنها فرموده است:«عُذِّبَت امرَأَهٌ فی هِرَّهٍ سَجَنَتها حَتّى ماتَت، فَدَخَلَت فیهَا النّارَ .لا هِیَ أَطعَمَتهَا وَ لا سَقَتهَا إذ حَبَسَتهَا وَ لا هِیَ تَرَکَتهَا تَأکُلُ مِن خُشاشِ الأَرضِ»(أخرجه البخاری). یعنی:« زنی به عذاب الهی گرفتار شد چون گربه ای را آنقدر حبس کرد تا (از گرسنگی) مرد.این زن به خاطر اذیت کردن این گربه به دوزخ رفت چون وقتی حبسش کرده بود،آب و غذا به آن نمی داد و آزادش هم نمی کرد تا خودش از حشرات و سایر حیوانات کوچک زمین تغذیه نماید».

همچنین در مورد مرد رهگذری که با کفش خود سگ تشنه ای را سیراب گردانید، می فرماید: «… فَسَقَی الکَلبَ فَشَکَرَ اللهُ لَهُ فَغَفَرَ لَهُ»(أخرجه البخاری). یعنی: « … پس سگ(تشنه) را آب داد و خداوند (به پاس این کار نیکش و) از درِ تشکر،وی را آمرزید». چه رحمتی از این فراخ تر؟!

خبر دارید در اردوگاه «یرموک»۳ چه می گذرد؟! پناهندگان فلسطینی و سوریه ای از شدت گرسنگی ناچار به مصرف گوشت [ سگ ] و گربه می شوند و بسیاری در اثر آن مسموم و فوت شده اند و روزانه جنازه هایشان را می بینیم که تشییع و به خاک سپرده می شوند؟! [ و میانشان افراد سالخورده ای وجود دارند که آخرین وعده ی غذای گرمی که خورده اند را به خاطر نمی آورند].موضع ما در مقابل چنین فاجعه ای، صرفاً تماشای آن است [ و برخی حتی نمیبینیم و اطلاعی هم نداریم ].

راستی چه شباهتی میان عملکرد ما وارثان پیام رحمت با پیشوای این پیام وجود دارد؟! پیامی که دوزخ را سزای زندانی کردن گربه قرار داده است، پس از گذر چند سده به کسانی محول شده است که نظاره گر مرگ برادران و هم نوعانشان در اثر مسموم شدن با گوشت گربه ها هستند! حقا که این پیام غضب و نامهربانی است و از رحمت بویی نبرده است.

رحمت پیامبر اکرم(ص) در کردار و تصرفات آن حضرت متجلی است.اگر نگاهی به تاریخ غزوات و جنگ های رسول اکرم (ص) بیندازیم، خواهیم دید که در مدت ۲۳سال جهاد و مبارزه، مجموع کشته شدگان دو طرف،۳۸۶ نفر بوده است و این عدد به نسبت تقریباً مساوی میان مسلمانان و مشرکین تقسیم شده است۴ که حاکی از این حقیقت است که مسلمانان تلاش نکرده اند با تجهیزات و تسلیحاتی بسیار قوی تر و با هدف وارد کردن خسارات جبران ناپذیر یا کشتار دسته جمعی معاندین پا به میدان نبرد بگذارند.و لو اینکه کارزار کفر و ایمان باشد.و این دقیقاً عکس وقایعی چون حوادث حلبچه،غزه و حما و… است که در سال های اخیر شاهد آن بوده ایم.

-نبی اکرم(ص) پنج بار مورد سوء قصد قرار گرفته است و در همه ی موارد از عاملین آن گذشت نموده است.همگی نیک می دانیم که مسایل ناموسی از موارد نابخشودنی و غیرقابل چشم پوشی در زندگی هر فردیست و از حساسیت بسیار زیادی برخوردار می باشد.خدای ناکرده در صورت وارد شدن تهمت هایی در این زمینه به هر خانواده ای، به سادگی شخصیت افراد آن را متزلزل و مضطرب می گرداند، آبرویشان را به خطر می اندازد و بنیان خانواده را در معرض ویرانی قرار می دهد.

به همسر پیامبر(ص) نسبت ناپاکی دادند و به ایشان افترا بستند.البته از  ظاهر قضیه چنین برمی آید که هدف آن صرفاً بدنام کردن خانواده ی رسول خدا(ص) باشد؛ ولی با تعمق در جزئیات ماجرا می توان اذعان داشت که در ورای این اتهام پیام هایی سیاسی وجود داشته و همزمان جامعه ی مدنی،حکومت اسلامی و شخصیت نخست آن یعنی پیامبر اسلام(ص) را هدف قرار داده است.

آنان با فرافکنی این شایعه در صدد رساندن این پیامها به مردم بودند:

الف) محمّد (پناه بر خدا) با یک زن بدکاره حاضر به ادامه ی زندگی است.

ب) محمّد که فرمانروای شماست،حدود شرعی را درصورتی که مربوط به خانواده ی وی می شود، تعطیل می کند؛ در حالیکه همان حدود را در مورد دیگران به اجرا در می آورد.

ج) وقتی که همسر پیامبر مسلمانان (پناه برخدا) مرتکب فحشا می شود، پس از سایر افراد جامعه ی مسلمانان چه انتظاری می رود؟!

پس از این قضایا، حکم تبرئه ی مادر ایمانداران(رضی الله عنها) از سوی پروردگار و در قالب آیات واضح و عظیم قرآنی نازل گشت و منافقان را رسوا کرد و شک و گمانی باقی نگذاشت.۵

ناگفته نماند که چنانچه خداوند خود أم المؤمنین عایشه (رضی الله عنها) را از آلوده دامنی مبرا اعلام نمی کرد و بلکه تهمت زنندگان اعتراف می کردند که بنا به چنین دلایلی به وی افترا بسته ایم،ممکن بود عده ای بلوا به پا کنند و شایعه ای دیگر بپراکنند مبنی بر اینکه اینان از سوی محمّد تهدید و یا تطمیع شده اند و به همین دلیل اکنون از مواضع خود کوتاه آمده و حرفهایشان را پس گرفته اند!

چه آنکه جای بسی تأسف است که برخی با وجود نزول آیات روشن الهی در اثبات پاکی أم المؤمنین عایشه (رضی الله عنها)، تا کنون هم از بدنام کردن ناموس نبی رحمت(ص) ابا ندارند!

حال گمان می کنید عکس العمل پیام آور رحمت(ص) در قبال رهبر و سردسته ی این افترای بزرگ یعنی «عبدالله بی أبی» چه بود؟ آنهم درحالی که حتی پسر عبدالله در دفاع از ناموس رسول اکرم (ص)، حاضر بود پدرش را به قتل برساند!!!

پیامبر (ص) پس از مرگ «عبدالله بن أبی» [بنا به درخواست پسر او] با لباس خویش وی را کفن پیچ کرد و بر او نماز خواند و برایش طلب آمرزش کرد؛عده ای از یاران رسول الله(ص) [از جمله حضرت عمر(رض)] به این اقدام وی اعتراض کردند،پیامبر(ص) در جواب فرمود: «خداوند مرا مخیر ساخته و فرموده است چه برایش آمرزش بخواهی و چه نخواهی،به حال او فرقی نمی کند و حتی اگر هفتاد بار هم برایش طلب مغفرت کنی،آمرزیده نخواهد شد۶٫ و چنانچه می دانستم اگر بیش از هفتاد بار برای او درخواست بخشش کنم،خداوند وی را می بخشاید،این کار را می کردم»! (رواه البخاری – تفسیر ابن کثیر).۷

آری؛ پیشوا و مقتدای مهربانی، اینگونه مهر می ورزید.حقا که او از بهترین ما انسان ها، بهتر و شایسته تر است و لایق است که از جان و مال خود وی را دوست تر بداریم.

چه خودش می فرماید: «لا یُؤمِنُ أَحَدُکُم حتَّی أَکُونَ أَحَبَّ إِلَیهِ مِن والِدِهِ وَ وَلَدِهِ و النَّاسِ أَجمَعِین »( اخرجه البخاری). یعنی: « ایمان هیچ یک از شما کامل نمی شود مگر اینکه من در نزد او از پدر و مادر و فرزندانش و همه ی مردم محبوب تر باشم».

و خداوند بلند مرتبه در توصیف شأن أو می فرماید: «اَلنَّبیُّ أولَی بِالمُؤمِنِینَ مِن أَنفُسِهِم… » (احزاب/۶). یعنی:« پیامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است…».

امروزه همه در تلاش هستند که جوامع غربی و اروپایی را عاری از هرگونه نازیبایی و زبری و خشونت معرفی کنند در حالیکه *جالب است بدانیم غرب بیش از دو قرن درگیر جنگهای داخلی و مذهبی بین مسیحیان کاتولیک و پروتستان بوده و در جریان آن چهل درصد از کل جامعه ی اروپا معدوم و نابود گردیده است.۸  در جنگ های جهانی اول و دوم که پایه گذاران آن کشورهای غربی بودند، ده ها میلیون انسان بی گناه جان دادند،این فاجعه ها و جنایت های بشری باعث شد آنها میان خود عهدنامه ای تحت عنوان «دفاع از حقوق بشر» منعقد کنند که از سی ماده ی جداگانه تشکیل شده و در سه اصل کلی قابل خلاصه است:

۱-آزادی بیان

۲-آزادی دین

۳- مساوات مشارکت در امور سیاسی

با اندکی دقت در سیره ی پاک پیامبر(ص) به روشنی درمی یابیم که مفهوم و گستره ی آزادی، عدالت و مساوات در رسالت آن حضرت(ص)، جامع و شامل تر از عهدنامه ی دفاع از حقوق بشر است:

– پیامبر(ص) همسرش ریحانه (رضی الله عنها) را مخیر ساخت که اگر مایل باشد اسلام بیاوررد و اگر نه بر عقیده خود ثابت بماند.

– همه در اسلام از حقوق و تکالیف یکسان برخوردار هستند و این مثال اعلای مساوات است.

– نبی اکرم (ص) در رأس ساختار سیاسی و اجتماعی حکومت اسلامی، به همه با یک دیده می نگرد.

– دوره ی خلفای راشدین مملوء از نمونه های بارز پایبندی و اهتمام به اصول آزادی، عدالت و مساوات است.

– حتی در دوران خلافت «عمر بن عبدالعزیز» مصادیق این آزادی به گونه ای آشکار است که می فرماید: « الیوم ینطق کل من لا ینطق» .یعنی:« امروز روزی است که هر آنکه تاکنون حرفی نزده، می تواند سخن بگوید».

جای شگفت است که بعضی از حکمرانان کشورهای اسلامی، امروزه از طریق تهدید و تجویع و تخویف و تزویر و تحقیر، سلطه ی خود را بر مردم تحمیل می کنند؛حال آنکه پروردگار در سوره ی «قریش» می فرماید: « لإیلافِ قُرَیشٍ * إِیلافِهِم رِحلَهَ الشِّتاءِ وَ الصَّیفِ * فَلیَعبُدُوا رَبَّ هَذَا البَیتِ * الَّذی أَطعَمَهُم مِن جُوعٍ وَ ءَامَنَهُم مِن خَوفٍ*»(قریش/۴-۱). ترجمه: « برای الفت دادن قریش*الفتشان هنگام کوچ زمستانه و تابستانه*پس باید خداوند این خانه (ی کعبه) را بپرستند (که این امنیت را در طول راه و در شهرها و کشورهای پر از کشمکش و ستم و جنگ و غارت برای ایشان فراهم آورده است)*خداوندی که از گرسنگی ایشان را رهانیده و خوراکشان داده است و آنان را از خوف و هراس (راهزنان قبایل در راه ها و ستمگران و قلدران در شهرها و کشورها رهایی بخشیده و) ایمن ساخته است*».

یعنی چون زمینه ی تجارت آزاد را برای قریشیان هموار کردم و آنان را از گرسنگی و فقر مالی نجات دادم و امنیت و آرامش را برایشان فراهم نمودم،پس لازم است مرا بندگی کنند.

از آیات فوق چنین برداشت می شود که تأمین امنیت جانی و تسهیل توسعه ی اقتصادی و ایجاد فضا و شرایط مناسب برای آزادی اندیشه و بیان، از وظایف اصلی و اولیه ی یک حکومت به شمار می آیند تا در قبال آن از شهروندان انتظار همکاری لازم را داشته باشد.

پس دور از واقعیت نیست اگر بگوییم کشورهای غربی در حوزه های مختلف از جمله سیستم حکمرانی و تعامل شهروندی، با اینکه مسلمان نیستند، لکن تا حدودی مقاصد اسلام را تحقق می بخشند. برعکس؛ در این سو، ممالک اسلامی بی آنکه از اسلام اعلام تخلّی کرده باشند، ولی در عمل احکام و برنامه های آن را به عطلت کشانده اند.

با این اوصاف، محال است بتوانیم پیام آور رحمت باشیم و برای جهانیان مهربانی و رأفت به ارمغان آریم.

شفیع جهانگیری

ترجمه از کوردی: اقبال جهانگیری

———————————————-

پی نوشت ها:

* این نوشته برگردانِ سخنرانی ای است که در مؤرخه ی ۲۷/۱۰/۹۲ به مناسبت ولادت رسول اکرم (ص)، تحت عنوان «پیغه مبه ری ره حمه ت» ایراد گردید.

ای بشارت دهنده ای که آیین خدایی ات را بدون زور شمشیر و نزاع در دل های مردم جاکردی،به راستی که مژده ای برای بشریت بودی.ای انذار دهنده ای که چون تو مخلوقی آفریده نشده،قصد دارم برای به دست آوردن شفاعتت نذری کنم.ای «امین» [نور دیده ی] «آمنه»،تو امنیت و آرامش را به ارمغان آوردی.بدا به حال آنانکه چنین اعتقادی ندارند [و رسالت تو را آیین خشونت و تندروی می انگارند].ای نبی گرامی(ص)! شخصیتت ناب و یگانه است.امکان ندارد خاتم انبیاء نباشی.کسی که بد طینت و نابینا نباشد،هرگز نمی گوید که در دنیا کسی چون تو بوده یا خواهد بود.قبل از بعثت تو [ای نبی رحمت(ص)]،فقرا و مستمندان جامعه به بردگی گرفته می شدند و مورد شکنجه و آزار و اذیت قرار می گرفتند و رسم بر این بود که هر فرزند دختری زنده به گور می شد.سگ و گربه و مار و مور [و تمام حیوانات و نباتات] از مهربانی تو بی نصیب نماندند و انسان ها و جن و فرشتگان با دیدار تو گشاده رو می گشتند.[ای پیامبر گرامی(ص)] پیمان داده بودیم که پیام و برنامه های تو را واژه به واژه و مو به مو پیاده کنیم.اما متأسفانه امروزه برای شانه خالی کردن از این مسئولیت ها،هزاران بهانه سرِ هم می کنیم.سرور عزیزم!ثروت و سامان دنیایی آنگونه فکر و ذکرمان را به خود مشغول کرده است که در خواب هم از آن فارغ نمی شویم.معذرت می خواهیم که در بستر خواب نیز وقت ملاقات و درد دل گفتن با تو را نداریم. برای گردآوری اغنام و باغات [و دارایی های دنیایی] بسیار با عجله این سو و آن سو می دویم.مگر پیک اجل بتواند ما را از اسب آرزوهای نفسانی پیاده کند.[ای رسول خدا(ص)]! به ما امر فرمودی که دست فقیران و نیازمندان را بگیریم و به یاریشان بشتابیم.امروزه [با بی شرمی] منتظر فرصتی هستیم که لقمه از گلوی مسکینان بیرون کشیم و دستشان را از اسباب رفاه و تن آسایی کوتاه کنیم.
 

این شعر متعلّق به سخنران است و به دلیل ارتباط تنگاتنگ آن با موضوع،درج آن در ابتدای مقاله را خالی از لطف ندیدم و جهت حصول حلاوت شعر،متن کُردی آن را عیناً آورده ام و برای خوانندگان عزیزِ غیر کُرد زبان،ترجمه اش را در پی نوشت ۱ تقدیم نمودم( «شیار» تخلص شعری و ادبی سخنران است).
 

اردوگاه «یرموک» که در سال ۱۹۵۷م تأسیس شده است،در کشور سوریه واقع است و مساحتی حدود ۱۱/۲ کیلومتر مربع دارد و طبق آخرین سرشماری که در سال ۲۰۰۴م از آن به عمل آمده است،۱۳۷۲۴۸ سکنه را در خود جای داده است و از این حیث بزرگترین پناهگاه فلسطینیان در سوریه به شمار می رود. گزارشات حاکی از آن است که این اردوگاه علاوه بر پناهندگان فلسطینی،پناهگاه عده ی زیادی از شهروندان فقیر سوری نیز می باشد.( جهت کسب اطلاعات بیشتر به ویکیپدیای عربی مراجعه نمایید.)
 

تعداد کشته شدگان مشرکان:۲۰۳ نفر و تعداد شهدای مسلمین:۱۸۳ شهید. ( الفاتیکان و الإسلام – دکتر محمد عماره – الطبع الأول.مکتبه الشروق.۲۰۰۷م.ص ۷۷)
آیات ۱۱ تا ۱۹ سوره ی مبارکه ی نور
اشاره دارد به آیه ۸۰ سوره ی مبارکه ی توبه : «إِستَغفِر لَهُم أَو لا تَستَغفِر لَهُم إِن تَستَغفِر لَهُم سَبعِینَ مَرَّهً فَلَن یَغفِرَ اللهُ لَهُم ذَلِک بِأَنَّهُم کَفَرُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ و اللهُ لا یَهدِی القَومَ الفاسِقِینَ» ترجمه: « چه برای آنان آمرزش بخواهی یا برایشان آمرزش نخواهی [یکسان است،حتی] اگر هفتاد بار برایشان آمرزش طلب کنی،هرگز خدا آنان را نخواهد آمرزید،چراکه آنان به خدا و فرستاده اش کفر ورزیدند و خدا گروه فاسقان را هدایت نمی کند».
بر اساس آنچه که شیخین حدیث (بخاری و مسلم) روایت کرده اند،پس از آنکه پیامبر اکرم(ص) بر جنازه ی «عبدالله بن أبی» نماز گزارد، آیه ی ۸۴ سوره ی توبه ( وَ لا تُصَلِّ عَلی أحَدٍ مِنهُم ماتَ أبَداً وَ لا تَقُم عَلی قَبرِهِ إنَّهُم کَفَرُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ وَ ماتُوا وَ هُم فاسِقُون. ترجمه: و هرگز بر هیچ مرده ای از آنان نماز مگزار و بر سر قبرش نایست،چراکه آنان به خدا و پیامبر او کافر شدند و در حال فسق مردند.) در سرزنش این اقدام پیامبر(ص) نازل گشت و تا قبل از آن نازل نشده بود و رسول گرامی(ص) به سبب اصرار پسرش عبدالله و برای دلجویی از او و به دلیل اینکه نص صریحی در نهی این عملِ پیامبر(ص) نازل نشده بود، درخواست وی را قبول کرد.شایان ذکر است که این آیه ی مبارکه،از موافقات امیرالمؤمنین عمر (رض) می باشد.[مترجم]
در طی این جنگ ها، تنها در زمان «چارلز نهم» (۱۵۷۴-۱۵۵۰م) بیش از ۲۰هزار مسیحی پروتستان به قتل رسیدند که کاتولیک ها به دیده ی مباهات به این قضیه می نگرند و برای به یاد ماندن این وقایع پر افتخار،صحنه هایی از کشتار مسیحیان پروتستان را بر سکه ها و دیوارهای خیابان ها وکلیساهای واتیکان به تصویر کشیده اند. (حقیقه الجهاد و القتال و الإرهاب.دکتر محمد عماره)
 

نمایش بیشتر

اقبال جهانگیری

آذربایجان غربی - اشنویه فعال اجتماعی دانشجوی دکتری

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا