سکولاریزم که به معنای مروج حذف و بی اعتنایی و به حاشیه راندن دین از ساحتهای مختلف حیات انسانی است ،بر ارتداد و انکار وجود خدا وعدم تقدس ادیان بنا شده و اگر فرد مسلمانی به هر دلیلی بدان روی آورده وآن را به عنوان فکر و ایده و منهج خود برگزیند ، مرتد شده است . زیرا سکولاریزم درهمان ابتدای ظهور و شکل گیریش در قرنهای ۱۸ و ۱۹ میلادی، تفکیک دین از حوزه ی سیاست را خواستار و دین را امری کاملا فردی عنوان کرده که هیچ ارتباطی با دولت و اداره ی جامعه ندارد. و محدوده ی فعالیتش نباید از امور داخلی کلیسا فراتر رود.
البته در ابتدا شاید این کار برای اغفال کردن کلیسا بوده باشد زیرا سکولاریزم زمانیکه پایه های خود را مستحکم نمود و در بین مردم نفوذپیدا کرد به شدت با دین به مبارزه برخاست و با رجال دین بر سر اداره ی حکومت دچار اختلاف شده و خواهان جدایی دین از دولت و استقلال هر کدام از آنها شد.
طوری که در قرن ۱۹ میلادی علمانیت مرحله ی دیگری از قیام خود را علیه دین و دینداری آغاز نموده و مظاهر مادی و دنیوی را جایگزین دین و مکاتب وحیانی نمود. و این کار باعث اختلاف شدیدی در بین مردان تندرو دینی کلیسا و رهبران نو ظهورسکولاریزم شد تا عاقبت کلسیا به سبب عدم پاسخگویی به نیازهای مردم مغلوب شده و از صحنه ی سیاست خارج گردید و رجال دینی سلطه و هیمنه ی خود را از دست داده و دنیا گرایی رواج یافت ومسئله ی دین و باور به غیب در اذهان مردم جایگاه خود را از دست داد. و شعوب اروپایی که انواع بدبختی و سیه روزی را از کلیسا تجربه کرده بودند و شورش سکولاریزم را دریچه ای برای پایان بدبختی های خود تلقی می کردند ، بدانان پیوستند.
و با وجود آنکه تفکر و اصول سکو لاریزم آمیخته با کفر و الحاد بوده اما برخی ها به هر دلیلی می خواستند عداوت علمانیت با دین را مخفی کرده و مدعی بودند که سکولاریزم با دین هیچ مغایرت و منافاتی ندارد. و برخی از جاهلان و جهل زده گان این فکر سوفسطایی و سوسیالیسمی را در جامعه منعکس نموده و ترویج می دادند.البته ناگفته نماند که قیام سکولاریزم در مقابل دین تحریف شده ی مسیحیت بود که توانایی جوابگویی نیازهای مردم را نداشته و با آموزه های علمی و دنیا گرایی سر ستیز داشت زیرا آیینی که عیسی (ع) جهت نشر و دعوت آن فرستاده شد، نیست و نابود شده و پیام آسمانیش بعد از مدت زمان کوتاهی دچار تحریف و تضییع گردیده و پولس یهودی با ظرافت تمام محتوای انجیل را تغییر داده و خرافاتی مغایر با علم و عقل بدان افزود و با شدت در مقابل مسلمات علمی قیام کرده و هر گونه فعالیتی را در این زمینه مردود می شمرد و دانشمندان و اهل علم را به زانو در آورده و زندانی و یا اعدام می کرد. اما متاسفانه امروزه سکولاریزم به زانو در آمدن مسیحیت در مقابل علم و عقل را نسبت به همه ی ادیان سماوی تعمیم داده و مدعی است که دین نمی تواند چرخه ی زندگی را به حرکت در آورد بنابراین باید اسلام هم از صحنه ی سیاست و امور روزمره ی زندگی خارج شود.
اما نباید فراموش کرد که سکولاریزم در مقابل مسیحیتی که بنام دین خردها را تعطیل و اندیشیدن را جرم و میان علم و دین پارادکس ایجاد کرده و دانشمندی چون جردانو بورنو را سوزانده و گالیله را در مقابل قائل بودن به حرکت زمین به توبه واداشت ، قیام کرد. بنابر این قیام و دشمنی سکولاریزم در مقابل اسلامی که به علم و عقل و تفکر و تدبر دعوت می نماید ، کاملا بی معنی بوده و جفاست .
امروزه علت سکولاریزه شدن جوانان جامعه ی اسلامی عدم پاسخگویی دین به نیازهای جامعه و یا تضاد در بین دین و دنیا نیست، بلکه بیانگر قدرت تبلیغات سکولارها و جاهل بودن مسلمانان نسبت به اصول و مبادی خود و بسنده کردن داعیان به دعوت در مساجد و دنباله روی و تقلید از تبلیغات فریبنده ی آنهاست.
مختصر آنچه را که در مورد مراحل تطور و شکل گیری سکولاریزم گفته شد دکتر عرمانی تقسیم بر سه برهه ی زمانی کرده و اینگونه بیان می کند.
۱ پس از آنکه علوم مختلف از طریق ترجمه به جانب اروپا سرازیر گشت و جوانان فرهنگی کشورهای اروپایی در دانشگاههای اسلامی از دانشجوهای مسلمانان متاثر شده و قادر به تحقیقات علمی شدند و نظریه های مختلفی را در روزنامه و مجلات به چاپ رساندند جور شدیدی را از رجال کلیسا مشاهده کرده و زد و خوردهای خونینی در بین رجال کلیسا و سکان داران سکولاریزم به وجود آمد.
۲ دور دوم ظهور سکولاریزم میانه رو بود که خواهان جدایی دین از دولت شده ودینداری را امری کاملا فردی تلقی نموده که حق دخالت در امور زندگی را ندارد.
۳ دور سوم زمانی شروع شد که سکولاریزم به شدت قوت گرفت و با تمام وجود با خدا گرایی به مخالفت بر خاست و دنیا را جایگزین آخرت نمود. سپس نظام سرمایه داری ظهور کرده و به بازوی توانمندی برای سکوداریزم تبدیل شد و کلیسا را به محاصره انداخت و در واکنشی شدید هر چه را که متعلق بدان بود به سخریه گرفت وآن را از میان برداشت تا راه را برای وضع پیش رو باز کند و مجالی برای حضور دین در اماکن عمومی نمانده و جامعه سکولاریزه گردد.
تهیه وترجمه : عبدالرحمن رسولیان بانه
