شبهاتفقه

چالش بازنگری احکام فقهی

🖋 دکتر ژیلا مرادپور

◾️برخی احکام فقهی با توجه به اینکه مستنبط از نصوص دینی بوده که متناسب با زمان و تحت تاثیر شرایط جامعه حکم نص قابل تعلیق یا تبدیل یا تخفیف می باشد، در عصر حاضر هم نیازمند بازنگری اند و لازم است فقها ضرورت این امر را دریابند تا فقه کاربردی را به جامعه عرضه کنند.

◾️نکته مهمی در بحث استنباط حکم توسط مجتهد یا فقیه وجود دارد که در کتب اصول فقه مطرح بوده اما امروزه مهجور مانده و متاسفانه فقها و موافقین احکام فقهی و نو اندیشان منتقد به آن در تحلیل و نقد احکام دقت نمی کنند، و آن این است که برخی از احکام فقهی حتی در دوره صدر اسلام جزو احکام امضایی تحمیلی می‌باشند نه احکام امضایی مطلوب.

در حالی که غالب احکام امضایی را جزو دسته مطلوب فرض می کنند و به نظر من در حد یک رساله دکتری نیاز به بازنگری احکام امضایی تحمیلی در فقه داری، مثلا در فقه تاکید برشفاهی بودن صیغه ایجاب و قبول در معاملات تا مدت زمانی آنقدر مطرح بود که معامله مکتوب را باطل می دانستند و دلیلش این بود که در عرف جا نیفتاده بود و خیلی از مردم کتابت نمی دانستند و فقها بخاطر ترس از دعاوی و اختلافات ناشی از تایید معامله مکتوب در اوایل با آن مخالفت می کنند تا اینکه وقتی در عرف جا افتاد و فقها دیدند مردم با این نوع معامله سازگار شده و معتبر می دانند و بر این اساس احتمال اختلاف دعاوی کم شده، پس آن را تایید نمودند.
بعد از مدتی خرید به سبک فروشگاه زنجیره ای که هر کالایی کە قیمت داشت و لازم نبود صیغه ایجاب و قبول رد و بدل شود و هر کسی همان مبلغ را جلوی فروشنده گذاشته و کالا را بر میداشت و خارج می شد این مدل معامله بیع المعاطاه هم تا مدتی مورد مخالفت فقها بود به همان دلیل احتمال اختلافات محتمل، اما بعد از مدتی که برای مردم جا افتاد دیگر فقها مخالفت نکردند و بعد از این تجارت الکترونیک و… و این روند ادامه دارد.

◾️این مثال را آوردم تا بگویم برخی احکام کاملا مبنای عرفی دارد نه شرعی، و فقط شرع تاییدش نموده و این مورد مذکور جزو امضایی مطلوب هم نیست، بلکه تحمیل عرف است چون مطلوب بودنش فقط در زمان خودش بوده و یا موضوعی مثل احکام برده داری امضایی تحمیلی است.
موارددیگری در احکام وجود دارد که چنین است و نیاز به بازنگری دارد.

◾️نکته دیگر در چالش برداشت از نصوص، تحت تاثیر فرهنگ بودن برداشتهاست.
مثلا در گذشته مرد سالاری حاکم که پررنگ بوده باعث شده حتی در برداشت از نصوص خود فقها خالی الذهن نباشند و نگاه مردسالارانه را ناخواسته بر برداشت خود تحمیل کنند.

◾️مثلا در حدیث جواز تسبیح برای مردان و تصفیق برای زنان در آگاه کردن امام از اشتباه در نماز همین نگاه باعث شده فقها چنین حکم دهند که زنان نمی‌توانند با تسبیح امام را آگاه کنند، و دلیلشان عورت بودن صدای زن بوده است، در حالی که اگر نگاهی خالی الذهن و بدون نگاه مردسالارانه به نص همین حدیث بیندازیم، متوجه می شویم که گفتمان حدیث چیز دیگری می گوید، چون در ابتدای حدیث آمده که هرکس خواست امام را از اشتباهش آگاه کند سبحان الله بگوید، و در ادامه می فرماید: انما التصفیق للنساء.
یعنی تصفیق فقط خاص زنان است و این گفتمان جواز حصر تصفیق برای زنان بیانگر عزیمت بودن تسبیح برای زنان ومردان و رخصت بودن تصفیق برای فقط زنان است، و اینکه بگوید تصفیق برای زن رخصت است، تا اینکه زن فقط می تواند تصفیق بکند، دو مقوله کاملا متفاوت است و دلیل رخصت بودن تصفیق دو امر است.

اولا چون زن ها در جماعت پشت سر مردها هستند، ممکن است از تسبیح باصدای بلند که امام بشنود شرم کنند، لذا رخصتا می تواند تصفیق کند.

و اینکه چرا تصفیق رخصت اما تسبیح عزیمت است، دلیل دومش این است، که تسبیح امری اضافی اما از جنس اذکار نماز است، ولی تصفیق حرکتی اضافی و نامتناسب با دیگر حرکات نماز است، به همین دلیل تسبیح برای زن و مرد ایراد ندارد، اما تصفیق چون با اقوال و افعال نماز مجانست ندارد، پس در اصل حرام است و مبطل نماز و فقط برای زن رخصت است.

◾️ این نمونه ای از احکامی است که تحت تاثیر فرهنگ مردسالاری، بطور دقیق نص بررسی نشده، یا به تعبیر دیگر برداشت معنا در خدمت نگاه حاکم قرار گرفته است.
والله اعلم

متن حدیث در صحیحین امامان مسلم وبخاری:

  • مَنْ نَابَهُ شَيْءٌ فِي صَلَاتِهِ فَلْيُسَبِّحْ ، فَإِنَّهُ إِذَا سَبَّحَ الْتُفِتَ إِلَيْهِ ، وَإِنَّمَا التَّصْفِيقُ لِلنِّسَاءِ*
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا