اصول

چند سفارش لازم در زمینه مطالعه تفسیر قرآن(۲-۲)

 ۳-پرهیز از روایات جعلی و ضعیف:

سومین سفارش و یاد آوری به مبلغ و دعوتگر اسلامی این است: همانطوری که بر او لارم و ضروری است که بپرهیزد از اسرائیلیاتی که بوسیلۀ مطالب سَمی و انحرافی صفحات تفسیر را تیره و تار نموده اند، همچنین بر او لازم است که از روایات جعلی و ضعیفی که بسیاری از کتاب ها تفسیر را پر کرده اند جدا” بپرهیزد، و از به کار گرفتن آنها دوری جوید، خواه این روایتها به پیامبر گرامی نسبت داده شده باشند و یا به بعضی ازصحابه بزرگوار مانند علی، و ابن عباس و دیگران، و یا اینکه منسوب به بعضی از تابعین باشند مانند: مجاهد، و عکرمه، و حسن، و ابن جبیر و دیگران، و یا به افراد بعد از ایشان نسبت داده شده باشند مانند افراد اهل علم، و سایر علما و دانشمندان.

افرادی از قبیل ابن حاتم، و ابن مردویه و ابن جریر طبری، در تفسیر خود احادیث صحیح و حسن،و ضعیف و منکر و حتی گاهی احادیث موضوع و مرفوع، و روایاتی نیز موقوف و مقطوع جمع نموده اند.

هرگاه مفسری بمانند ابن عباس را دربارۀ آنچه که می گوئیم بعنوان مثال برای خود در نظر بگیریم احادیث و روایاتی را که راویان به او نسبت می دهند، طرق وصولشان به او از نظر قوت و ضعف، و قبول و رد با هم اختلاف دارند.

با وجود این، مفسرین گذشته این روایتها را همراه قوت و ضعف آنها جمع آوری و تدوین نموده اند. تا آنجائیکه ثعلبی و واحدی طرق وصول بسیاری از آنها رااز ابن عباس، ضعیف و واهی دانسته اند. بی تردید عذر مفسرین گذشته در سیاق عبارات و جمله بندی این روایات این بوده است که سند آنها را ذکر می کردند و معتقد بودند به اینکه تنها با ذکر سند آنها دیگر مسئولیت از گردن ایشان ساقط می شود، همچنانکه گفته اند:« مَن أسنَدَلَکَ فَقدَ حَمَلکَ»:هر کس سند چیزی را برای تو ذکر کرد دیگرتحقیق دربارۀ راویان و میزان رعایت عدالت آنان، برعهدۀ توست. و از جهت دیگر علمای زمان آنانمی توانستند راجع به اسناد روایات و همچنین دربارۀ شناخت و خصوصیات راویان آنها تتبع و بررسی بعمل آورند. از این رو در اغلب اوقات دنبال قوت و ضعف و درستی و نادرستی روایات و اسناد آنها را نمی گرفتند.

سپس کسانی که بعد از آنان روی کار آمدند این اقوال و روایات را از ایشان بعد از حذف اسناد آنها نقل نمودند، و سپس همان تصوری که علمای پیش از ایشان دربارۀ ثبوت آنها داشتند اینان نیز همان تصور را کردند، و حال اینکه روایت درست و ثابت نبوده است، و این همان چیزی است که بسیاری از علمای معاصر را به اشتباه انداخته است، بگونه ای که فقط به روایت مثلا” از طبری، زمخشری، و یا از نسفی، رازی، خازن، و دیگران اکتفا می کنند، و گوئی تنها ذکر این سند ایشان را از تحقیق و بررسی در ارزش روایات و میزان صحت و ثبوت آنها، و از مقدار قوت و ضعف اسنادشان بی نیاز می سازد!!( در صورتیکه اینطور نیست و باید شخص مفسر و یا محقق راجع به ثبوت، و درستی ونادرستی هر روایتی تحقیق کند.)

آری کافی است آنچه را که بسیاری از این مفسران دربارۀ داستان زینب دختر جحش و همسر نخستش زید بن حارث نقل کرده اند، و همچنین آنچه را که در مورد او در سورۀ احزاب، و عتاب خدا بر رسول خود در این مورد آمده است بخوانید آنجا که خداوند می فرماید:« وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِی أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَیْهِ أَمْسِکْ عَلَیْکَ زَوْجَکَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِی فِی نَفْسِکَ مَا اللَّهُ مُبْدِیهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَیْدٌ مِّنْهَا وَطَراً زَوَّجْنَاکَهَا لِکَیْ لَا یَکُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ حَرَجٌ فِی أَزْوَاجِ أَدْعِیَائِ هِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَراً وَکَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولاً ‏» احزاب،۳۷ « ( یادآور شو ) زمانی را که به کسی ( زیدبن‌حارثه نام ) که خداوند ( با هدایت دادن وی به اسلام ) بدو نعمت داده بود ، و تو نیز ( با تربیت کردن و آزاد نمودن وی ) بدو لطف کرده بودی ، می‌گفتی : همسرت ( زینب بنت جحش ) را نگاهدار و از خدا بترس .  ( ای پیغمبر ! ) تو چیزی را در دل پنهان می‌داشتی که خداوند آن را آشکار می‌سازد ، و از مردم می‌ترسیدی ، در حالی که خداوند سزاوارتر است که از او بترسی . هنگامی که زید نیاز خود را بدو به پایان برد ( و بر اثر سنگدلی و ناسازگاری زینب ، مجبور به طلاق شد و وی را رها کرد ) ما او را به همسری تو درآوردیم . تا مشکلی برای مؤمنان در ازدواج با همسران پسرخواندگان خود نباشد ، بدان گاه که نیاز خود را بدانان به پایان ببرند ( و طلاقشان دهند ) . فرمان خدا باید انجام بشود ».‏

راجع به نزول این آیه روایت هائی به شکل داستان داستان عشقی ساخته شده است، داستانی که افراد خیالباف و افتراگر آن را از روی تخیل و افترا بوجود آورده اند به این صورت که گمان برده اند: روزی زینب بعد از اینکه به ازدواج زید درآمد و در جلو چشمان محمد(ص) ظاهر گردید پس محمد او را دید و در قلبش جای گرفت محمد برگشت در حالیکه این جمله را تکرار می کرد:« سبحان منقلب القلوب»! اما این عشق و محبت را پنهان داشت… الخ تا اینکه آیه فوق نازل گردید.

(بر کسی پوشیده نیست) در این آیه دلیلی دال بر این دروغ آشکار و افترای ناروا وجود ندارد، و روایت نیز نادرست است همانطوریکه عقل و فکر آن را تأیید نمی کند، با وجود این(متأسفانه) خاورشناسان و افراد غیر منصف به آن تمایل نشان داده، و از آن یک داستان عشقی نمایشی بوجود آورده اند، و از این طریق وسیله ای برای طعنه زدن به محمد(ص) ساخته اند، و دلیلشان این است که آن قصه از کتاب های تفسیر نقل گردیده است!!

شگفت انگیزتر اینکه بعضی از مفسران معاصر به این نوع روایات بی اساس گرایشی نشان داده و آنها را در تفسیر یا سیره می نویسند، به بهانه اینکه داستان در کتاب های تفسیر (گذشتگان) وجود دارد!

خدا بیامرزد امام حافظ ابن کثیر را که تفسیر آیۀ فوق گفته است: ابو حاتم و ابن جریر در این مورد روایاتی را از علمای سلف ذکر نموده اند و دوست داشتم که چند صفحه ای از آنها را برای نمونه نقل کنم، اما بواسطۀ نادرستی و بی اساسی بودنشان از آوردن آنها صرف نظر نمودم.

امام احمد نیز در این مورد حدیثی را از روایت حمادبن زید از ثابت، و او نیز از انس(رض) نقل کرده است که حدیثی غریب و ناآشنا و دور از فهم بود، و ما نیز سیاق آن را نپذیرفتهو نقل ننمودیم. بی شک بسیاری از علما و دانشمندان معاصر این نوع روایات را مردود و نادرست دانسته اند، و اعتماد و تکیه گاه آنان نقد و بررسی داخلی درباره آنها بوده است، از قبیل دکتر حسین هیکل در کتاب«زندگانی محمد» و محمد غزالی در کتاب «فقه السیره».

از قبیل این نوع داستانهای جعلی و ساختگی است آنچه که بعضی از مفسرین در تفسیر آیۀ ،۵۲ زیر در سورۀ حج بیان نموده اند:« وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِیٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّیْطَانُ فِی أُمْنِیَّتِهِ» «‏ما پیش از تو رسولی و نبیی را نفرستاده‌ایم ، مگر این که هنگامی که ( آن رسول یا نبی آیات و احکام خدا را برای مردم ) تلاوت کرده است اهریمن ( با ایجاد وساوس و اباطیل در دل شنوندگان سست ایمان ، و با پخش یاوه‌سرائی توسّط ذرّیّه و دارودسته خود ) در تلاوت او القاء ( شبهه ) نموده است ( و گاهی پیغمبران را شاعر ، و زمانی ساحر ، و وقتی ناقل افسانه‌ها و خرافات پیشینیان جلوه‌گر ساخته است )»

این داستان درباۀ«غرانیق» است و آن داستانی است غیر قابل قبول و پایه و اساسی ندارد، نه حدیثی آن را تأیید می کند و نه عقل و فکر درستی.

ابن کثیر گفته است: بسیاری از مفسران در اینجه داستان ها ذکر کرده اند، از آن جمله داستان«غرانیق» و برگشتن بسیاری از مهاجران به سرزمین حبشه به گمان اینکه مشرکان قریش مسلمان شده اند، اما همۀ این روایتها از چند جهت تأیید نشده اند، و ما نیز سند صحیحی برای آنها نیافتیم، لیکن چیزی که هست این است: ابن کثیر آنچه را که دربارۀ قصۀ زینب گفته است دربارۀ داستان غرانیق بیان ننموده است، بطوری که در داستان زینب چند صفحه از روایات ضعیف را مثال زده ولی آنها را(در تفسیر خود) نیاورده است، البته در اینجا نیز حکم به ضعیف بودن آنها کرده اما آنها را ذکر نموده است.

آری-خاورشناسان برای این نوع روایات ضعیف و گمراه کننده آغوش باز نموده و آنها را بعنوان روایاتی درست و سالم می گیرند، زیرا موافق آرزوهایشان می باشند و در خدمت طرز تفکر و نحوۀ اندیشۀ آنان هستند، بگونه ای که وقتی روایات صحیح و درستی مخالف جهت گیریهای آنان باشد این گونه روایات ضعیف را عرضه میدارند.

 ۴-پرهیز از اقوال ضعیف و نظریات فاسد:

سفارش چهارم برای خوانندگان کتب تفسیر این است که باید از گفته های ضعیف، و احیانا” از روایت های فاسد بپرهیزند: اقوال و روایتهائی که به نظر گویندۀ آنها از جهت نقل روایات صحیح و نسبتشان نیز درست است، اما از جهت دریافت نادرست و مردود می باشند.

طبیعی است مادامی که این گونه اقوال و روایت ها از جانب اشخاص غیر معصوم صادر شده باشند نادرستی و فساد آنها عجیب و غریب نیست.

زیرا هر انسانی نظرش گاهی به واقعیت اصابت می کند، و گاهی هم به خطا می رود، در حالیکه او در خطایش معذور است، بلکه اگر بعد از تلاش و تتبع زیاد جهت دست یابی به واقعیت به خطا رفته باشد یک اجر وپاداش نیز دارد.

ابن عباس که یکی از مفسران قرآن و از دانشمندان اسلامی است وقتی که جمهور علمای اسلامی پاره ای از آراء و نظریاتش را در تفسیر قرآن ضعیف، و یا نادر دانسته اند، و صحابۀ کرام نیز با اقوال او در مواریث و امثال آن مخالفت ورزیده اند، پس دیگر چگونه نظریات کسانی که از این عباس پایینتر و از شاگردانش نیز کمتر می باشند، ضعیف و نادرست به حساب نمیآیند!!

مفسر بزرگ امام ابو جعفربن جریر طبری را می بینیم که با آن مقام و منزلت علمی که در تفسیر داشت گاهی تأویلات ضعیفی بلکه در نهایت ضعیف را بر می گزید مانند تفسیر آیۀ،۳۴سورۀ نساء :« وَاهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضَاجِعِ»« و از آنان در بستر دوری کنید.»: گفته است: آنان را در بند کنید بمانند سخت بستن شتر با طناب،!! و مراد بستن زنان است، بخاطر اینکه از خواستۀ مرد خودداری نموده اند! براستی جای شگفتی نیست که زمخشری این تفسیر را به تفسیر «ثقلاء» نامیده است!

و همچنین در تفسیر آیات زیر در سورۀ مائده آیۀ، ۴۴ تأویلات بسیار ضعیفی را برگزیده است، آنجا که خداوند می فرماید: «وَمَن لَّمْ یَحْکُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ» و در جای دیگر می فرماید:… فاولئک هُمُ الظالمون، و … فاولئک هم الفاسقون، ابن جریر طبری گفته است: منظور از این آیات، اهل کتاب(یهود و نصاری) است! با وجود اینکه اعتباری به عموم الفاظ است نه بخصوص اسباب، این آیات نزد حذیفه بن یمان بیان گردیدند، و مردی(که آنجا بود) گفت: این حکم دربارۀ بنی اسرائیل می باشد، حذیفه گفت: بله اسرائیلی که برادران شما هستند، اگر هر کار نیکی برای شما باشد و هر امر تلخی برای ایشان! یعنی چگونه اگر بنی اسرائیل مطابق آنچه برایشان نازل شده است حکم نکنند به کفر یا ظلم و فجور توصیف می شوند، اما هرگاه شما مطابق آنچه بر شما نازل شده است حکم نکنید به ظلم و فجور توصیف نمی شوید؟!

آری مراد این است که گفته ها و روایات ضعیف و تأویلات نادرست،- از هر که باشند باید شناخته شوند و بعد، از آنها پرهیز به عمل آید، چنانکه حضرت علی کرم الله وجهه گفته است:« لاتعرف الحق بالرجال، اعرف الحق تعرف أهلهُ»: « حق را به وسیلۀ افراد مشناس، بلکه(اول) حق را بشناس، بعد اهل حق و پیرو آن را می شناسی.

چند سفارش لازم در زمینه مطالعه تفسیر قرآن(۲-۱)

———————————————–

نام کتاب: دانستنیهای لازم برای مُبلغ /تألیف: یوسف قرضاوی /ترجمه: محمد صالح سعیدی / نشر احسان

نوگرا

نویسنده: دکتر یوسف قرضاوی

ترجمه: محمد صالح سعیدی

نمایش بیشتر

ســــۆزی میــــحڕاب

سایت ســــۆزی میــــحڕاب در آذرماه 1392 با همت جمعی از اهل قلم خوشنام و گمنام تاسیس شد ســــۆزی میــــحڕاب بدون جنجال و در اوج عملگرایی به ترویج مبانی میانه روی می پردازد ســــۆزی میــــحڕاب با هیچ جریان و هیچ احدی درگیری ندارد ســــۆزی میــــحڕاب رسالتی جز همزیستی و دگرپذیری ندارد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا