آن چهار دانشمندی که در این عصر و زمانه سزاوار لقب (حجةالاسلام) می باشند:
علامه مصطفی زرقا می گوید :
اینان چهار شخصيت بزرگ از علماء معاصرند که سزاوار لقب حجةالإسلام مي باشند و واقعا آنها از جانب خداوند برای مسلمانان نعمت بس بزرگی بحساب می آیند، در عصری که در آن ارزش ها و معیارها از دست رفته است و در آن علم از تقوا جدا گشته، حال آنکه علم و تقوا در صدر اسلام لازم و ملزوم همدیگر بودند؛ در آن عصر هرکس بیشتر علم داشت تقوا و ترس از خدایش بیشتر بود و مواضعش بخاطر خدا بود و آخرت را مد نظر داشت و مسلمانان در همه عصرها به علم و آگاهی چنین دانشمندانی در اصول سه گانه زیر اطمینان و باور داشتند:
1- عقیده صحیح اسلامی
2- فقه و فهم شریعت
3- تفکر کلی اسلامی که چهارچوب و حدود اسلام را از اینکه از بین برود یا با اندیشه های منحرف آمیخته شود، حفظ و حراست می نمایند.
آن چهار دانشمند فرزانه معاصر که واقعا من آنها را نعمت بسی بزرگ، برای جامعه اسلامی می بینمشان. براستی در میان آنها علم و آگاهی و ژرف اندیشی، به گونه متفاوتی پراکنده شده است. هرکدام از آنها امروزه سهم وافری از این رکن های سه گانه، به حسب محیطشان و جریانات گمراه کننده ایکه با اندیشه مردم بازی می کنند و مخصوصا جریانات نو و مدرن، از دیگران سهم بیشتری داشته اند.
اینک من به ذکر نام آنها خواهم پرداخت ؛ و ابتدا مسن ترین ها :
۱- یکی از این بزرگواران استاد بزرگوار و فرزانه جناب شیخ علی طنطاوي است؛ کسی که مبارزه و دفاع سرسختانه از اسلام را با قلم جادویی اش و زبان و دانش تیزش، در زیر سایه استعمار فرانسوی در سوریه و لبنان آغاز نمود…
در آن زمان همکار ایشان بودم و من براستی به هرآنچه ايشان می فرمود و می نوشت و بعد فتوا می داد، شیفته و علاقه مند بودم.
۲- دیگری استاد بزرگوار جناب شیخ ابوالحسن علی ندوی است، او براستی حجة الاسلام والمسلمین در دیار هند بحساب می آید.
۳- و دیگری از این اساتید، جناب استاد شیخ محمد غزالی مصری است، کسی که خداوند بواسطه ایشان؛ با علم و آگاهی دینی و قلم روان اش، حدود و مرزهای صحیح اسلامی را در برابر جریانات ویرانگر و گمراه کننده ای که عقل و فهم جوانان را نشانه رفته بودند و آنها اسیر خود گردانیده بودند، حفظ نمود، ایشان اقدام به پاکسازی حق از باطل نمود و شبهات را جارو زد و بهترین و زیباترین قرائت از اسلام را شرح و بسط نمود.
۴- و آخرین فردی که من به این لقب زیبا او را خطاب می نمایم؛ کسی نیست جز برادر عزیز جناب استاد شیخ یوسف قرضاوی است، کسی که دارای سهم بسزایی از هرکدام از این پایه ها و رکن های سه گانه می باشد و در دین و شریعت دارای فهم عمیقی می باشد و ايشان براستی حجت روزگار خویش بحساب می آید.
استاد قرضاوی -خدا حفظش کند- با درک عمیقی که از (فقه واقع) در زمینه های اجتماعی و اقتصادی و سیاسی دارد از دیگران متمایز و برتر است، یا اصطلاحی که خودش آن را در برخی از کتابهایش (فقه اولویات) نام می برد، آنچه شخص عالم بوسیله آن اقدام به کار مهم تفسیر اسلام و فتوا می نماید و تفاوت در میان اصول و فروع اسلامی و همچنین در بین کلیات و جزئیات و مهم و مهم تر، بواسطه آن مشاهده نموده و درک می نماید.
حقیقت این است که فقه اولویات که امروزه عوامل و مشکلات امروزی خواستار وجود آنند، لازم است که به این سه رکن و پایه اضافه شود و به ارکان چهارگانه تبدیل شوند. از خداوند منان مسألت دارم که به عمر این چهار نفر كه واقعا از پایه های محکم علمای اسلامی که امروزه خداوند آنها را نعمت بسی بزرگوار به امت اسلامی ارزانی داده، برکت دهد (البته فعلا بجز از شیخ قرضاوی خداوند حفظش کند، هیچکدام از دیگران در قید حیات نیستند و به رحمت خداوند پیوسته اند-
در زمان نوشتن این مقاله همه آنها در قید حیات بوده اند- و خداوند آنها را و هرکسی بر مسلک نورانی آنهاست، محفوظ گرداند، و به آنها توان پیگیری و دنباله رویی پیام و رسالت این بزرگواران را عطاء نمايد و آن را برای نسل های آینده جزء آگاهی و روشنگری قرار دهد.
بهترین توشه ایکه نسل ها برای درک مفاهیم راستین اسلامی از آن بهرمند شوند و همت های آنها را برانگیخته و به آنها اخلاص و فداکاری در راه خدا عنایت فرماید.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
مصطفی احمد زرقا
این بخشی از نامه ایست که علامه شیخ زرقا به دکتر عبدالحمید غزالی نوشته – رحمت خدا بر هر دوی آنها باد – و برادر محبوبمان استاد محمد جلال لاشین در ضمن شاهکارهای انتخابی اش در کتاب (ابن الکتاب سیرة و مسيرة) براي شيخ علامه قرضاوی نوشته است.
