حدیث

چهل حدیث مهدوی از منابع اهل سنت

مهدویت و اعتقاد به ظهور مهدی موعود از فرزندان رسول خدا (ص) در آخر الزمان از اعتقادات مشترک مسلمانان بوده و بررسی ومطالعه در این موضوع در وحدت وهمگرایی مسلمانان خیلی تاثیر گذار می باشد.

تا بحال کتاب های متعددی از جانب نویسندگان سنی وشیعه در این باب تالیف یافته است؛ علاوه بر صحاح و منابع دسته اول اهل سنت کتاب های مستقلی نیز در این باره نوشته شده است که می توان موارد زیر را نام برد:

۱- البرهان فی علامات مهدی آخرالزمان، تالیف متقی هندی صاحب کنز العمال
۲- البیان فی أخبار صاحب الزمان، اثر محمد گنجی شافعی
۳- عقدالدرر فی أخبار المنتظر، از علی بن عبدالعزیز مقدسی
۴- العرف الوردی فی أخبار المهدی.
در این جا چهل حدیث از روایات مهدوی موجود در منابع اهل سنت که از نظر لفظ ومعنی شبیه به روایات موجود در منابع روایی شیعه است گرد آوری شده است واین مساله نشان دهنده اوج اشتراک فریقین در مساله مهدویت می باشد.

۱- العلامه الحسن بن محمد بن الحسن اللغوی عن علقمه عن عبد اللّه قال: بینما نحن عند رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله إذ اقبل فتیه من بنی هاشم فلما رآهم النبی صلی اللّه علیه و آله اغرورقت عیناه و تغیر لونه قال فقلت ما نزال نری فی وجهک شیئا نکرهه؟ قال: إنا اهل بیت اختار اللّه لنا الآخره علی الدنیا و ان اهل بیتی سیلقون من بعدی بلاء و تشدیدا و تطریدا حتی یأتی قوم من قبل المشرق، و معهم رایات سود فیسألون الخیر و لا یعطونه، فیقاتلون فینصرون فیعطون ما شاءوا و لا یقبلونه، حتی یدفعوها الی رجل من اهل بیتی فیملأها عدلا و قسطا، کما ملئت جورا، فمن أدرک ذلک منکم فلیأتهم و لو حبوا علی الثلج؛
علامه حسنبن محمدبن حسن لغوى از علقمه از عبدالله: در محضر رسول خدا ۶ بودیم که جوانانى از بنى هاشم آمدند، چون پیامبر ۶ ایشان را دید، چشم هایش پر از اشک شد و رنگ آن حضرت تغییر کرد. عرض کردم: در چهره شما امرى ناخوشایند مى بینم. فرمود: «خداوند براى ما اهل بیت، آخرت را بر دنیا برگزید و اهل بیت من پس از من، بلا و سختى و آوارگى متحمل مى شوند تا آن که قومى از مشرق زمین همراه پرچم هائى سیاه مى آیند آنها طلب خیر مى کنند، اما به آنها داده نمى شود، پس به مبارزه بر مى خیزند و پیروز مى شوند هرچه بخواهند به آنها داده مى شود، اما ایشان نمى پذیرند، تا آنکه آن پرچم ها را به مردى از اهل بیتم مى دهند که زمین را همان طور که از جور و ستم پرشده از عدل و داد پر مى کند. هر که آن زمان را درک کرد به سوى آنها بشتابد و لو در زیر پایش یخ باشد.

۲- عن أمّ سلمه قالت: سمعت رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله یقول: المهدی من عترتی من ولد فاطمه؛
ام سلمه از پیامبر(ص) روایت می کند که فرمود: مهدی حق است واو از فرزندان فاطمه (س) می باشد.

۳- عن علی «ع» قال قال رسول اللّه «ص»: المهدی منا اهل البیت یصلحه اللّه فی لیله؛
امام علی (ع) از پیامبر اسلام (ص) روایت می کنند که فرمود: مهدى از ما اهل بیت است که خداوند در یک شب امر (ظهور) او را اصلاح خواهد کرد.

۴- الحافظ ابو الحسن محمد بن ابی جعفر القرطبی و غیره …عن حذیفه قال قال رسول اللّه (ص) لو لم یبق من الدنیا إلا یوم واحد لبعث اللّه فیه رجلا اسمه اسمی و خلقه خلقی، یکنی ابا عبد اللّه، یبایع له الناس بین الرکن و المقام، یرد اللّه به الدین و یفتح له فتوحا فلا یبقی علی ظهر الارض إلا من یقول (لا إله إلا اللّه)، فقام سلمان فقال: یا رسول اللّه من أی ولدک هو؟ قال: من ولد ابنی هذا، و ضرب بیده علی الحسین علیه السّلام؛
حافظ ابوالحسن محمد بن ابى جعفر قرطبى و محدثان دیگر از حذیفه، از رسول خدا(ص) فرمود: «اگر از عمر دنیا جز یک روز باقى نماند خداوند در آن روز مردى را برانگیزد که هم نام و هم اخلاق من است، کنیهاش ابوعبدالله است، و مردم میان رکن ومقام بااو بیعت مىکنند. خداوند به وسیله او دین را باز مىگرداند و براى او فتح عظیم مىکند و در روى زمین کسى باقى نمىماند مگر آن که گویندهى «لا اله الا الله» مىشود.» سلمان در این هنگام برخاست و عرض کرد: اى رسول خدا، او از نسل کدام فرزندت مىباشد؟ فرمود: «از نسل این فرزندم» و با دست خود به ]دوش[ حسین ع زد.

۵- عن ابن عباس قال: قال رسول الله (ص): أنا سید النبیین وعلیّ سید الوصیین وإنّّ أوصیائی بعدی إثناعشر أولهم علی وآخرهم المهدی؛
ابن عباس از پیامبر روایت می کند که فرمود: من سرور پیامبران وعلی بن ابیطالب علی سرور جانشینان وجانشینانم بعد از من دوازده نفر هستند که اولین آنها علی وآخرین آنها مهدی است.

۶- الحافظ یوسف بن خلیل بن عبد اللّه الدمشقی… الولید عن علی بن حوشب، سمع مکحولا یحدث عن علی بن ابی طالب علیه السّلام قال: قلت یا رسول اللّه أمنّا آل محمد المهدی أم من غیرنا؟ فقال رسول اللّه «ص»: لا بل منا، بنا یختم اللّه الدین کما فتح اللّه بنا، و بنا ینقذون عن الفتنه کما انقذوا من الشرک و بنا یؤلف اللّه بین قلوبهم بعد عداوه الفتنه اخوانا، کما ألف بنا بین قلوبهم بعد عداوه الشرک، و بنا یصبحون بعد عداوه الفتنه اخوانا، کما اصبحوا بعد عداوه الشرک اخوانا؛
حافظ یوسف بن خلیل بن عبدالله دمشقى از على بن حوشب گوید: از مکحول شنیدم که از علىبن ابىطالب(ع) حدیث نقل مىکرد. وى مىگفت: على فرمود: «به رسول خدا (ص) عرض کردم : آیا مهدى (ع) از ما آل محمد(ع) است یا از نسل دیگران؟ پیامبر خدا (ص) فرمود: خیر، بلکه از ماست، خداوند دین را همانگونه که با ما آغاز کرد به وسیله ما نیز به پایان مىبرد، و به وسیله ما از آشوبها نجات مىبخشد همانگونه که ]پیش از این مردم را[ از شرک ]و بت پرستى[ نجات داد، و به وسیله ما میان قلبهاى مردم پس از دشمنى و عداوت، پیوند برادرى ایجاد مىکند چنان که پس از عداوت زمان شرک به وسیله ما میان قلبها الفت بخشید، و به وسیله ما پس از عداوتِ ناشى از فتنه مردم با یکدیگر برادر مىشوند همانگونه که پیش از این پس از عداوت شرک برادر شدند.»

۷- عن أمّ سلمه قالت: سمعت رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله یقول: المهدی من عترتی من ولد فاطمه؛
رسول خدا (ص) فرمودند: مهدی از خاندان من و از فرزندان فاطمه است».

۸- عن النبی صلی اللّه علیه و آله و سلم، قال: لو لم یبق من الدهر إلا یوم لبعث اللّه رجلا من اهل بیتی یملأها عدلا کما ملئت جورا؛
اگر از روزگار، جز یک روز باقى نمانده باشد، خداى تعالى مردى از اهل بیت مرا برمى‏گمارد تا دنیا را پر از عدل و داد نماید، همانطور که پر از ظلم و جور شده است.

۹- و روی ابن اعثم الکوفی فی کتاب الفتوح عن امیر المؤمنین علی علیه السلام انه قال: ویحا للطالقان فان للّه عز و جل بها کنوزا لیست من ذهب و لا فضه، و لکن بها رجال مؤمنون عرفوا اللّه حق معرفته و هم انصار المهدی؛
ابن اعثم کوفی در کتاب فتوح از امیرالمومنین علیه السلام نقل می کند که فرمود: وای بر مردم طالقان، چون خداوند برای مردم طالقان گنجهایی قرار داده است که از جنس طلا ونقره نیستند، بلکه در آنجا مردان مومنی هستند که حق معرفت خدا را بجا می آوردند، وآنها یاران مهدی (ع) هستند.

۱۰- عن انس بن مالک، قال: سمعت رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله یقول: نحن ولد عبد المطلب سادات اهل الجنه، أنا و حمزه و علی و جعفر و الحسن و الحسین و المهدی؛
معمر ابوطالب عبداللطیف بنمحمد بن على بن قبیطى جوهرى در بغداد از انسبن مالک از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود: «ما فرزندان عبدالمطلب سروران و بزرگان اهل بهشت هستیم (یعنى:) من و حمزه و على و جعفر و حسن و حسین و مهدى.»

۱۱- ان ابا هریره قال: قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: کیف أنتم إذا نزل ابن مریم فیکم و إمامکم منکم؟
ابوهریره از رسول خدا (ص) روایت روایت می کند که فرمود: حال شما چگونه خواهد بود! وقتی پسر مریم بر شما نازل می شد در حال که امام شما از خود شماست؟

۱۲- و ذکر ابن شیرویه الدیلمی فی کتاب الفردوس فی باب الألف و اللام باسناده، عن ابن عباس، قال: قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم:المهدی طاوس اهل الجنه؛
ابنشیرویه دیلمى در کتاب «الفردوس» در باب «الالف و اللام» با اسناد خود از ابنعباس چنین آورده است: رسول اکرم (ص) فرمود : «مهدى طاووس اهل بهشت است.»

۱۳- عن وهب بن منبه، عن جابر، قال قال رسول اللّه «ص»: ینزل عیسی بن مریم فیقول أمیرهم المهدی: تعال صل بنا، فیقول: ألا ان بعضکم علی بعض أمراء تکرمه اللّه هذه الأمه؛
از وهب بن منبه از جابر: رسول اکرم (ص) فرمودند: «عیسىبن مریم فرود مىآید و امیر آنها مهدى مىگوید: جلو بیائید و نماز بگزارید. عیسى مىفرماید: آگاه باشید که برخى از شما بر دیگران امیرند و این کرامتى است که که خداوند به این امت بخشیده است.»
حافظ محمد گنجی شافعی در کتاب البیان فی أخبار صاحب الزمان بعد از نقل روایات مربوط به نماز خواندن حضرت عیسی پشت سر امام مهدی (ع) می گوید:
قد تواترت الاخبار و استفاضت بکثره رواتها عن المصطفی (ص) فی أمر المهدی علیه السلام، و أنه یملک سبع سنین و یملأ الارض عدلا، و انه یخرج مع عیسی بن مریم یساعد فی قتل الدجال بباب لد بأرض فلسطین، و أنه یؤم بهذه الأمه، و عیسی علیه السلام یصلی خلفه فی طول من قصته و أمره، و قد ذکر الشافعی- فی کتاب الرساله- و کتابه أصل و نرویه، و لکن یطول ذکر سنده، قال: اتفقوا علی ان الحدیث لا یقبل إذا کان الراوی معروفا بالتساهل فی روایته.
روایات متواتر ومستفیض از نبی مکرم اسلام (ص) در مورد امام مهدی علیه السلام رسیده است در اینکه: امام هفت سال حکومت خواهد کرد وزمین را پر از عدل می کند، واو همراه با عیسی بن مریم ظهور می کند که حضرت را در کشتن دجال در سرزمین فلسطین یاری می کند، امام مهدی بر مردم امامت خواهد کرد وعیسی (ع) پشت سر او در دوران حکومتش نماز خواهد خواند. امام شافعی در رساله خود که منبع بوده وما از آن روایت می کنیم آورده است: بر این حدیث(نماز خواندن عیسی پشت سر امام) اجماع داشته باشید چرا که حدیث اگر از طرف شخصی متساهل در نقل بیان شده بود مورد قبول واقع نمی شد)

۱۴- عن عبد اللّه بن عمرو، قال: قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم: یخرج المهدی علی رأسه غمامه فیها مناد ینادی: هذا المهدی خلیفه اللّه فاتبعوه؛
حافظ ابوعبدالله محمد بن عبدالواحد بن احمد مقدسى از عبدالله بن عمرو: رسول اکرم (ص) فرمود: «مهدى خروج مىکند در حالى که بر سرش ابرى سایه افکن است و از میان آن ابر هاتفى ندا در مىدهد: این مهدى، خلیفه خداست از او پیروى کنید.»

۱۵- الحافظ ابو الحجاج یوسف بن خلیل الدمشقی …عن عبد اللّه بن عمرو قال: قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: یخرج المهدی و علی رأسه ملک ینادی ان هذا المهدی فاتبعوه؛
حافظ ابوالحجاج یوسف بن خلیل دمشقى از عبدالله بن عمرو : رسول خدا (ص) فرمود: «مهدى ع خروج مىکند در حالى که بر سرش فرشتهاى است که ندا مىدهد: این مهدى است از او پیروى کنید.»

۱۶- الوزیر ابو محمد الحسن بن سالم بن علی بن سلام الدمشقی …عن حذیفه قال قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: المهدی رجل من ولدی، وجهه کالکوکب الدری، اللون لون عربی، و الجسم جسم اسرائیلی، یملأ الأرض عدلا، کما ملئت جورا، یرضی فی خلافته اهل الأرض و أهل السماء و الطیر فی الجو یملک عشرین سنه؛
وزیر ابومحمد حسن بن سالمبن علىبن سلام دمشقى از حذیفه : رسول اکرم (ص) فرمود: «مهدى مردى از فرزندان من است، صورتش چون ستاره درخشان است، رنگش رنگ عربى و اندامش اندام اسرائیلى (یعنی: از نظر جسمى، نیرومند است) است، زمین را از عدالت پر مىکند همانطور که از ظلم پر شده است، در زمان خلافت او اهل زمین و آسمان و حتى پرندگان هوا راضى و خشنود مىشوند، او بیست سال حکومت مىکند.»

۱۷- عن ابی سلمه ابن عبد الرحمن بن عوف عن أبیه، قال قال رسول اللّه «ص»: لیبعثن اللّه تعالی من عترتی رجلا أفرق الثنایا، أجلی الجبهه، یملأ الارض قسطا و عدلا و یفیض المال فیضا؛
حافظ ابوطاهر اسماعیل بن ظفر بن احمد نابلسى از ابوسلمه بن عبد الرحمان ـ عوف ـ پدرش: رسول اکرم (ص) فرمود: «] به خدا قسم [خداوند متعال از عترت من مردى را بر مىانگیزد که دندانهایش فاصله دارند، پیشانىاش روشن و نورانى است، زمین را از عدل و داد پر مىکند و مال و ثروت را ]بر مردم[ فرومى ریزد.»

۱۸- المقری عبد الحق بن خلف بن عبد الحق… عن ابی هریره عن النبی «ص» قال: لا تقوم الساعه حتی یملک رجل من اهل بیتی یفتح القسطنطینیه و جبل الدیلم، و لو لم یبق إلا یوم لطول اللّه ذلک الیوم حتی یفتحها؛
مقرى عبد الحق بن خلف بن عبدالحق از ابوهریره: رسول اکرم(ص) فرمود: «قیامت بر پا نمىشود تا اینکه مردى از اهل بیت من، قسطنطنیه و جبال دیلم را فتح مىکند و اگر ]از عمر دنیا[ جز یک روز باقى نمانده باشد خدا آن روز را چنان طولانى مىکند تا وى این سرزمینها را فتح کند.»

۱۹- عن قیس بن جابر الصدفی عن أبیه، عن جده ان رسول اللّه (ص) قال: سیکون بعدی خلفاء و من بعد الخلفاء امراء، و من بعد الأمراء ملوک جبابره، ثم یخرج المهدی من أهل بیتی یملأ الارض عدلا کما ملئت جورا،
از قیس بن جابر صدفى ـ پدرش ـ جدش: رسول اکرم (ص) فرمودند: «پس از من خلفائى و پس از خلفاء امرائى خواهند آمد و پس از امراء، پادشاهانى ستمگر مىآیند، آنگاه مهدى که از اهل بیت من است خروج مىکند و زمین را از عدل و داد پر مىکند چنان که از جور و ستم پرشده است.»

۲۰- عن ابی امامه، قال:خطبنا رسول اللّه (ص)- و ذکر الدجال- و قال فیه: ان المدینه لتنفی خبثها کما ینفی الکیر خبث الحدیث، و یدعی ذلک الیوم الخلاص، فقالت أم شریک:
فأین العرب یا رسول اللّه یومئذ؟ قال: هم یومئذ قلیل، و جلهم ببیت المقدس و إمامهم مهدی رجل صالح، فبینا إمامهم قد تقدم (یصلی بهم الصبح إذا انزل علیهم عیسی بن مریم (ع) فیرجع ذلک الامام ینکص القهقری لیتقدم) عیسی یصلی بالناس فیضع عیسی یده بین کتفیه فیقول: تقدم فصل فانها لک اقیمت فیصلی بهم إمامهم؛
امشریک عرض کرد: اى رسول خدا (ص) در آن زمان عربها کجایند؟ فرمود: «آنها در آن روز اندکند و اکثر ]یاران مهدى[ در بیت المقدس مىباشند و امام آنها مهدى است که مردى صالح مىباشد و چون امام ایشان براى نماز صبح قدم پیش مىنهد ناگهان عیسىبن مریم ع بر آنها نازل مىشود و آن امام به پشت مىآید تا عیسى امامت نماز جماعت را بر عهده گیرد، اما عیسى دست خود را میان دو کتف او مىگذارد و مىگوید: جلو بیا و نماز بگزار، که این جماعت براى تو برپا شده، ]پس[ امام آنها بر ایشان نماز مىگزارد.»

۲۱- عن ابی سعید الخدری، عن النبی صلی اللّه علیه و آله، قال: تتنعم أمتی فی زمن المهدی نعمه لم یتنعموا مثلها قط، ترسل السماء علیهم مدرارا، و لا تدع الأرض شیئا من نباتها إلا اخرجته، و المال کدوس، یقوم الرجل فیقول یا مهدی اعطنی، فیقول: خذ؛
حافظ یوسف بن خلیل بن عبدالله دمشقى از ابوسعید خدرى : رسول اکرم (ص) فرمود: «امت من در زمان مهدى از نعمتهائى بهرهمند مىشوند که هرگز از مثل آن بهرهمند و متنعم نبودهاند، آسمان بر آنها مىبارد و زمین روئیدنىهاى خود را بیرون مىدهد و مال و ثروت فراوان مىشود ]به طورى که[ مردى برمىخیزد و مىگوید: اى مهدى (ع) به من عنایت فرما، پس او مىگوید: بگیر.

۲۲- عن ابی اسماء عن ثوبان قال قال رسول اللّه «ص»: یقتتل عند کنزکم کلهم ابن خلیفه لا تصیر الی واحد منهم، ثم یجی‌ء خلیفه اللّه المهدی، فاذا سمعتم به فأتوه فبایعوه فانه خلیفه اللّه المهدی؛
حافظ ابوالحسن محمدبن ابىجعفر احمد بن على از ابواسماء ـ ثوبان: رسول خدا (ص) فرمودند: «در کنار گنجى جنگ درمىگیرد که همگى فرزندان خلیفه هستند و خلافت به هیچیک از آنها نمىرسد سپس خلیفه خدا مهدى مىآید، چون سخن او را شنیدید نزد او بروید و با او بیعت کنید که او خلیفه خدا مهدى (ع) است.»

۲۳- قال رسول الله«ص»: کیف أنتم إذا نزل ابن مریم فیکم و إمامکم منکم؛
پیامبر اکرم (ص) نیز فرمود: «چگونه خواهید بود آن زمان که فرزند مریم در میان شما نازل مىشود اما امام شما از شما خواهد بود؟»

۲۴- سفیان الثوری، عن عاصم بن بهدله، عن زر، عن عبد اللّه، قال: قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم: لا تذهب الدنیا حتی یملک العرب رجل من اهل بیتی یواطئ اسمه اسمی؛
حافظ احمدبن محمدبن هبه الله واسطى از عاصمبن بهدله از رسول خدا (ص) فرمود: «دنیا به پایان نمىرسد مگر آن که مردى از اهل بیت من که هم نام من است بر عرب حکومت کند.»
۲۵- قال عاصم وأخبرنا أبی صالح عن ابی هریره، قال: لو لم یبق من الدنیا إلا یوم لطوّل اللّه ذلک الیوم حتی یلی رجل من اهل بیتی یملک جبل الدیلم و القسطنطینیه.
عاصم گوید: صالح از ابوهریره نقل مىکند که: (رسول خدا (ص) فرمود:) «اگر از عمر دنیا جز یک روز باقى نماند، خداوند آن روز را آن قدر طولانى مىکند که مردى از اهلبیت من مىآید و برکوه دیلم و قسطنطنیه مالک مى شود.»

۲۶- عن ابی ایوب الانصاری قال: قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: لفاطمه علیها السلام نبینا خیر الأنبیاء و هو أبوک، و شهیدنا خیر الشهداء و هو عم أبیک حمزه، و منّا من له جناحان یطیر بهما فی الجنه حیث یشاء و هو ابن عم أبیک، و منّا سبطا هذه الأمه الحسن و الحسین و هما ابناک، و منّا المهدی؛
فقیه محمدبن اسماعیل مقدسى خطیب از ابوایوب انصارى : رسول اکرم (ص) به فاطمه (س) فرمود: «پیامبر ما بهترین پیامبران است که او پدر توست، و شهید ما بهترین شهداست و او عموى پدر تو حمزه است، و از ما کسى است که با دو بال در بهشت به هر کجا بخواهد پرواز مىکند و او ]جعفر طیار[ پسر عموى پدر توست، و از ماست دو سبط این امت حسن و حسین و آن دو، پسران تو هستند، و از ماست مهدى.»

۲۷- عن عبد اللّه بن الحرث ابن جزء الزبیدی قال قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: یخرج ناس من المشرق فیوطئون للمهدی، یعنی سلطانه؛
ابوطالب عبداللطیف بن محمدبن على بن حمزه جوهرى از عبداللهبن الحرث ابنجزء الزبیدى: رسول اکرم(ص) فرمود: «مردمانى از مشرق خارج شوند که به ]فرمان[ مهدى (ع) یعنى به حکومت او گردن مى نهند.»

۲۸- عن ابی سعید الخدری قال ذکر رسول اللّه صلی علیه و آله بلاء یصیب هذه الامه حتی لا یجد الرجل ملجأ یلجأ إلیه من الظلم، فیبعث اللّه رجلا من عترتی یملأ الارض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما، یرضی عنه ساکن السماء و ساکن الارض، لا تدع السماء من قطرها شیئا إلا صبته مدرارا، و لا تدع الارض من نباتها شیئا إلا اخرجته، حتی یتمنی الأحیاء الأموات، یعیش فی ذلک سبع سنین أو ثمان سنین؛
حافظ یوسف ـ ابن ابىزید از ابوسعید خدرى: رسول خدا (ص) فرمودند: «(پیش از ظهور مهدى) بلائى به این امت مىرسد که هیچکس پناهى براى فرار از ستم (ستمگران) نمىیابد، در این زمان است که خداوند مردى از عترتم را مبعوث مىکند که زمین رااز عدل و داد پر مىکند همانگونه که از ظلم و ستم پرشده است، (با ظهور او) ساکنان آسمان و زمین از حضور او راضى و خشنود مىشوند، آسمان هیچ قطرهاى را و زمین هیچ گیاهى را در خود نگه نمىدارد مگر آنکه آنرا خارج مىکند، تا جائى که مردگان آرزو مىکنند اى کاش زنده مىشدند. و او هفت یا هشت سال در چنین وضعى زندگى مى کند.»

۲۹- عن ابی سعید الخدری ان النبی صلی اللّه علیه و آله قال: یکون فی امتی المهدی إن قصر فسبع و إلا فتسع، تنعم فیه امتی نعمه لم ینعموا مثلها قط، تؤتی الارض أکلها و لا تدخر منه شیئا، و المال یومئذ کدوس، یقوم الرجل فیقول یا مهدی اعطنی فیقول: خذ؛
ابوطالب عبداللطیف بن محمد بن على بن حمزه جوهرى از ابوسعید خدرى: رسول خدا (ص) فرمودند : «در امت من مهدى خواهد بود، هفت سال یا نه سال حکومت خواهد کرد. در زمان او امت من در نعمتى به سر مىبرند که هرگز مثل آن را ندیدهاند، زمین، خوردنىهاى خود را بیرون مىریزد، و چیزى را ذخیره نمىکند مال در آن زمان فراوان و انبوه مىشود. مردى برمى خیزد و مىگوید: اى مهدى به من عنایتى فرما. و او مىگوید: بگیر.

۳۰- عن أم سلمه زوج النبی صلی اللّه علیه و آله قالت قال یکون اختلاف عند موت خلیفه فیخرج رجل من اهل المدینه هاربا الی مکه فیأتیه ناس من اهل مکه فیخرجونه و هو کاره فیبایعونه بین الرکن و المقام، و یبعث إلیه بعث الشام فیخسف بهم بالبیداء بین مکه و المدینه، فاذا رأی الناس ذلک أتاه انذال الشام و عصائب اهل العراق فیبایعونه، ثم ینشأ رجل من قریش أخواله کلب فیبعث إلیهم بعثا فیظهرون علیهم و ذلک بعث کلب، و الخیبه لمن لم یشهد غنیمه کلب فیقسم المال و یعمل فی الناس بسنه نبیهم صلی اللّه علیه و آله و سلم، و یلقی الاسلام بجرأته الی الأرض، فیلبث سبع سنین؛
حسنبن محمد بن حسن لغوى از امسلمه همسر پیامبر (ص) گوید: رسول اکرم (ص) فرمودند: «به هنگام مرگِ خلیفه اختلافى رخ مىدهد آنگاه مردى از اهل مدینه خروج مىکند و به مکه مىآید، و سپس عدهاى از اهل مکه نزد او مىآیند و او را ]از مخفیگاه[ خارج مىکنند و در حالى که خود او ناخشنود است میان رکن و مقام با او بیعت مىکنند و لشکرى از شام براى دستگیرى او فرستاده مىشود که در سرزمین «البیداء» که میان مکه و مدینه واقع است فرو مىروند و چون مردمان او را مىبینند عدهاى از شام و گروههائى از اهل عراق نزد وى مىروند و با او بیعت مىکنند، سپس مردى از قریش که دائىهاى او از کلب هستند، عدهاى را به سوى ایشان گسیل مىکند و آنها بر ایشان چیره مىشوند، و ناکام کسى است که از غنیمت (قبیلهِ) کلب محروم ماند پس مال را تقسیم میکند ودر میان مردم بر اساس سنت پیامبرشان(ص) عمل مىکند و اسلام را در زمین مستقر مىسازد و هفت سال زمان حکومتش به طول مى انجامد.

۳۱- نافع مولی ابن قتاده الانصاری ان ابا هریره قال قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: کیف أنتم إذا نزل ابن مریم فیکم و إمامکم منکم؟
حافظ ابوالحسن محمدبن ابىجعفر احمدبن على قرطبى از نافع خادم ابوقتاده انصارى ـ ابوهریره: رسول اکرم (ص) فرمودند: «چگونه خواهید بود آن گاه که پسر مریم در میان شما فرود خواهد آمد و امام جماعت شما از خود شما (مهدى) خواهد بود.»

۳۲- جابر بن عبد اللّه یقول: سمعت النبی صلی اللّه علیه و آله یقول: لا تزال طائفه من أمتی یقاتلون علی الحق ظاهرین الی یوم القیامه، قال: فینزل عیسی بن مریم علیه السلام فیقول: أمیرهم تعال صل لنا، فیقول: لا، ان بعضکم علی بعض امراء تکرمه اللّه هذه الأمه؛
حافظ ابوعبدالله محمد بن محمودبغدادى از جابر بن عبدالله: از پیامبر اکرم (ص) شنیدم که فرمود: «همواره گروهى از امت من بر محور حق و به طور آشکار تا روز قیامت با دشمن مىجنگند و چون ]مهدى (ع) ظهور کند[ عیسىبن مریم (ع) از آسمان فرود مىآید. آنگاه امیر آن گروه ]یعنى مهدى [ به حضرت عیسى ع مىگوید: جلو بیائید و نماز بگزارید، و عیسى در جواب مىگوید: خیر، همانا برخى از شما بر برخى دیگر امیر و حاکم هستید. و این لطفى است که خداوند نصیب این امت کرده است.»

۳۳- عن ابی سعید الخدری قال: قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: منّا الذی یصلی عیسی بن مریم علیه السلام خلفه؛
حافظ یوسف در حلب از ابوسعید خدرى: رسول اکرم (ص) فرمودند: «از ما کسى است که عیسىبن مریم ع پشت سر او نماز مىگزارد.»

۳۴- عن ابی سعید الخدری قال قال رسول اللّه «ص»: المهدی منّی، أجلی الجبهه أقنی الأنف یملأ الارض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما، یملک سبع سنین؛
حسنبن محمدبن حسن لغوى از ابوسعید خدرى: رسول اکرم(ص) فرمود: «مهدى ع از من است، در پیشانىاش موى اندکى است و بینىاش بلند و کشیده است، زمین را همانگونه که از جور و ستم پرشده از قسط و عدل پر مىکند و هفت سال (برمردم) حکومت مى کند.»

۳۵- عن ابی هارون العبدی قال: أتیت ابا سعید الخدری، فقلت له: هل شهدت بدرا؟ فقال: نعم، فقلت: أ لا تحدثنی بشی‌ء مما سمعته من رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم فی علی علیه السلام و فضله، فقال: بلی اخبرک ان رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله مرض مرضه نقه منها فدخلت علیه فاطمه (ع) تعوده و أنا جالس عن یمین رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم، فلما رأت ما برسول اللّه صلی اللّه علیه و آله من الضعف خنقتها العبره حتی بدت دموعها علی خدها، فقال لها رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله ما یبکیک یا فاطمه؟ أ ما علمت ان اللّه تعالی اطلع الی الارض اطلاعه فاختار منها اباک فبعثه نبیا، ثم اطلع ثانیه فاختار بعلک، فأوحی إلی فأنکحته و اتخذته وصیا، أ ما علمت انک بکرامه اللّه تعالی أباک زوجک اعلمهم علما، و أکثرهم حلما و أقدمهم سلما فضحکت و استبشرت، فأراد رسول اللّه «ص» ان یزیدها مزید الخیر کله الذی قسمه اللّه لمحمد و آل محمد «ص» فقال لها: یا فاطمه و لعلی ثمانیه اضراس- یعنی مناقب: إیمان باللّه و رسوله، و حکمته، و زوجته و سبطاه الحسن و الحسین و أمره بالمعروف، و نهیه عن المنکر.
یا فاطمه انا اهل بیت اعطینا ست خصال لم یعطها احد من الأولین، و لا یدرکها احد من الآخرین غیرنا أهل البیت، نبینا خیر الأنبیاء و هو أبوک و وصینا خیر الأوصیاء و هو بعلک، و شهیدنا خیر الشهداء و هو حمزه عم أبیک، و منّا سبطا هذه الأمه و هما ابناک، و منا مهدی الأمه الذی یصلی عیسی خلفه ثم ضرب علی منکب الحسین علیه السّلام فقال: من هذا مهدی الأمه؛
حافظ ابوالحجاج یوسفبن خلیلبن عبدالله دمشقى از ابوهارون عبدى: نزد ابوسعید خدرى آمدم و از او پرسیدم: آیا در جنگ بدر حاضر بودى؟ گفت: آرى، گفتم: آیا میتوانى آنچه از پیامبر (ص) درباره فضائل على(ع) شنیدهاى برایم بازگو کنى؟ گفت: آرى. روزى پیامبر (ص) به بیمارىاى دچار شد. دخترش فاطمه (س) براى عیادت آن حضرت آمد. من در سمت راست پیامبر ص نشسته بودم، فاطمه چون ضعف پیامبرص را دید چنان گریست که اشکهایش روان شدند. پیامبر ص فرمود: «فاطمه چرا مىگریى؟ مگر نمىدانى که خداوند به زمین نگریست و پدرت را از میان اهل زمین برگزید و او را پیامبر قرار داد، و بار دیگر به زمین توجه کرد و همسرت را انتخاب نمود. به من وحى کرد که تو را به عقد على در آورم و او را وصى خود قرار دادم. آیا نمىدانى که به جهت کرامتى که خداوند براى پدرت قائل شد تو را به عقد عالمترین و بردبارترین مردم و مقدمترین آنها در قبول اسلام درآورد؟» پس فاطمه س لبخندى زد و شادمان شد. آنگاه رسول خداص براى آن که بر خیرى که خداوند به محمد و آل محمد ع عنایت فرموده، بیفزاید فرمود: «اى فاطمه، على هشت ویژگى دارد: ایمان به خدا، و رسولش، حکمتش، همسرش، و دو فرزندش حسن ع، و حسین ع و امر به معروف، و نهى از منکرش. اى فاطمه ما خاندانى هستیم که به ما شش خصلت داده شده که به احدى از اولین داده نشده است، و هیچیک از مردم آخرالزمان جز ما اهلبیت آن را درک نمىکند، پیامبر ما بهترین پیامبران است که او پدر توست، و وصى ما بهترین اوصیاء است و او شوهر توست و شهید ما بهترین شهیدان است و او حمزه عموى پدر توست و دو سبط این امت از ماست که پسران تو هستند، و از ماست مهدى این امت که عیسىع پشت سر او نماز مىگزارد.» سپس دست خود را به دوش حسین ع زد و فرمود : «مهدى این امت از نسل این پسر است.

۳۶- عن ابی نضره، قال: کنا عند جابر بن عبد اللّه فقال: یوشک اهل العراق ان لا یجبی إلیهم قفیز و لا درهم قلنا: من أین ذاک؟ قال: من قبل العجم یمنعون ذاک، ثم قال یوشک اهل الشام ان لا یجبی إلیهم دینار و لا مد، قلنا من أین ذاک؟ قال:
من قبل الروم، ثم سکت هنیئه، ثم قال قال رسول اللّه «ص»: یکون فی آخر أمتی خلیفه یحثی المال حثیا لا یعده عدا، قال: قلت لأبی نضره و أبی العلا أ تریان انه عمر بن عبد العزیز؟ فقالا: لا.
حافظ ابوالحسن محمدبن ابىجعفر احمدبن على قرطبى از ابونضره: نزد جابربن عبدالله بودیم، وى گفت: روزى بیاید که نزد اهل عراق بیش از یک پیمانه خوراکى و یک درهم نباشد. گفتیم: چرا چنین خواهد شد؟ گفت: زیرا عجم، ایشان را مانع مىشوند، سپس گفت : روزى بیاید که نزد اهل شام بیش از یک دینار و یک مد خوراکى نباشد. پرسیدیم: چرا؟ گفت: حکومت روم با آنها چنین کند. آنگاه کمى سکوت کرد و گفت: از رسول خدا ص شنیدم که فرمود : «سرانجام در میان امت من خلیفهاى خواهد آمد که آنقدر به مردم مال و ثروت دهد که از شماره بیرون باشد.» گوید: به ابونضره و ابوالعلاء گفتم : فکر مىکنید که مراد پیامبر ص عمربن عبدالعزیز بوده است؟ گفتند : خیر.

۳۷- عن ابی نضره عن ابی سعید قال قال رسول اللّه «ص»: من خلفائکم خلیفه یحشی المال حثیا لا یعده عدا؛
ابراهیمبن برکات بن ابراهیم قرشى خشوعى از ابوسعید: رسول اکرم ص فرمود: «از میان خلفاى شما خلیفهاى خواهد بود که مال و ثروت را آنچنان توزیع مىکند که قابل شمارش نباشد.

۳۸- عن ابی سعید الخدری قال: قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: ابشرکم بالمهدی یبعث فی أمتی علی اختلاف من الناس و زلازل، فیملأ الارض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما، یرضی عنه ساکن السماء و ساکن الارض، یقسم المال صحاحا، فقال له رجل: ما صحاحا؟
قال: بالسویه بین الناس، قال: و یملأ اللّه قلوب أمه محمد صلی اللّه علیه و آله غنی و یسعهم عدلا حتی یأمر منادیا فینادی، فیقول: من له فی المال حاجه؟ فما یقوم من الناس إلا رجل واحد فیقول أنا، فیقول ائت السدان- یعنی الخازن- فقل له: ان المهدی یأمرک ان تعطینی مالا فیقول له احث حتی إذا جعله فی حجره و أبرزه ندم، فیقول: کنت اجشع امه محمد نفسا أو عجز عنی ما وسعهم، قال فیرده فلا یقبل منه فیقول: انا لا نأخذ شیئا اعطیناه، فیکون کذلک سبع سنین، أو ثمان سنین أو تسع سنین، ثم لا خیر فی العیش بعده، أو قال:لا خیر فی الحیاه بعده؛
از ابوسعید خدرى: رسول اکرم(ص)فرمودند: «شما را به مهدى بشارت مىدهم که زمانى که مردم با هم نزاع داشته و اوضاع متزلزل گردد در میان امت من برانگیخته خواهد شد. زمین را همانگونه که از ظلم و ستم پرشده، از داد و عدل پر مىکند، ساکنان آسمان و زمین از او راضى و خشنود مىشوند، مال را بطور صحیح ]میان مردم[ تقسیم مىکند.» پرسیدند: مراد از تقسیم صحیح چیست؟ فرمود: «یعنى بطور مساوى میان مردم تقسیم مىکند. و خداوند قلوب امت محمد (ص) را از غنا و بىنیازى پر مىکند و سایه عدل او همگان را فرامىگیرد تا آن که گفته مىشود: چه کسى به مال نیازمند است؟ در آن میان هیچ کس بلند نمىشود مگر یکنفر و مىگوید: من. پس ]اعلان کننده [مىگوید: نزد خزانهدار برو و به او بگو: مهدى به تو امر کرده که به من مال و ثروت بدهى، آن مرد چون نزد خزانهدار مىرود مال فراوانى دریافت مىکند بطورى که از حمل آن عاجز مىشود و از کار خود پشیمان مىگردد و ]به خود [مىگوید: من از همه امت محمد قوىتر هستم، با این وصف از بردن این پولها ناتوان مىباشم. پس آن مال را باز مىگرداند اما خزانهدار آن را نمىپذیرد و مىگوید: ما چیزى را که به کسى بدهیم پس نمىگیریم. و تا هفت یا هشت یا نه سال به همین صورت حکومت مىکند، اما پس از او زندگى لذتى ندارد.» و یا فرمود: «در زندگى پس از او خیرى نیست.»

۳۹- عن عبد اللّه بن عباس قال قال رسول اللّه «ص»: لن تهلک أمه أنا فی أولها، و عیسی فی آخرها، و المهدی فی وسطها؛
حافظ اسماعیل بن ظفر دردمشق از عبدالله بن عباس: رسول خدا(ص) فرمود: «هرگز امتى که من در اول آن و عیسى در آخر آن و مهدى در وسط آن است هلاک و نابود نمىشود.»

۴۰- عن عبد اللّه بن عمرو قال: قال رسول الله (ص): یخرج من ولد الحسین علیه السلام من قبل المشرق، لو استقبلته الجبال لهدمها و اتخذ فیها طرقا؛
از عبدالله بن عمرو آمده است که پیامبر (ص) فرمود: مردى از نسل حسین ع از سمت مشرق خروج مىکند، اگر کوهها در مقابل او قرار گیرند همه را از میان مىبرد و راههائى را در میان کوهها باز مىکند.»

حسین منافی – ارومیه

از طريق
حسین منافی
منبع
sozimihrab
نمایش بیشتر

حسین منافی

@ آذربایجان غربی - ارومیه @@ دعوتگر دینی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا