اصولحدیث

کوفه ؛ شهر علوم حدیث و محدثان

کوفه

کوفه و علم حدیث

در عهد صحابه و تابعان ، شهر کوفه بزرگترین مرکز علم حدیث و فقه بود. این شهر را حضرت عمر فاروق (رض) پایه گذاری کرد و چون آن اقامتگاه افراد تازه مسلمان بود از سوی خلیفه به امر تعلیم و تربیت نیز توجه خاصی مبذول می شد . به امر خلیفه گروه قابل توجهی از صحابه در این شهر اسکان گزیده بودند ، علاوه بر آن ، حضرت عبدالله بن مسعود (رض) که از فقیهان بزرگ مدینه بود به عنوان معلم به کوفه گسیل داشت و به کوفیان پیام فرستاد که اثرتکم بعبد الله علی نفسی من شما را بر خود ترجیح دادم که عبدالله را داشته باشید.

عبدالله بن مسعود تا پایان عمر در کوفه ماند و آن را از علم حدیث و فقه ، سرشار ساخت و انوار نبوت را در تمام زوایا و تکایا بسط داد و شاگردانی را تربیت کرد که شبانه روز در تدریس و تحصیل علم اشتغال داشتند ، تعداد شاگردان وی تا ۷۴ نفر تخمین زده شده است. و بعضی تا ۴۰۰۰نفر تخمین زده اند.

علاوه بر او بعضی دیگر از فقیهان صحابه نیز ، در کوفه اقامت گزیدند از جمله: سعد بن ابی وقاص ، ابوموسی اشعری ، حذیفه بن یمان سلمان فارسی ، عمار بن یاسر ، عبدالله بن ابی اوفی و عبدالله بن حارث بن جزء

و بسیاری دیگر از اصحاب که به کوفه عزیمت نمودند،  امام عجلی تعدادشان را ۱۵۰۰ نفر می داند؛ پس کوفه به لحاظ علم و فضل در سطح بسیار بالایی قرار داشته است.

امام علی پس از اینکه به خلافت رسید و کوفه را به مرکز خلافت تبدیل کرد فرمود: رحم الله ابن ام عبد قد ملأ هذه القریه علما رحمت خدا بر عبدالله بن مسعود باد که این شهر را پر از علم و دانش کرده است.

 «واصحاب ابن مسعود سرج هذه الامه» یاران و شاگردان ابن مسعود چراغ های راهنمایی این امت هستند.

با امدن امام علی ، شهر کوفه به لحاظ پیشرفت علمی شتاب بیشتری گرفت و وجود این همه صحابه و دو شخصیت امام علی و عبدالله بن مسعود باعث شده بود که از تمام شهرهای دیگر، شوکت و عظمت بیشتری یابد و از نظر آوازه ی علم و فضل پیشی بگیرد.

بر اساس قول مسروق بن اجدع حضرت علی و عبدالله بن مسعود ، جمع کننده ی علوم صحابه در وجود خویش بودند و این هر دو نیز در کوفه می زیستند؛ لذا می توان ادعا کرد: که کوفه سرچشمه ی علوم بود و هر خانه ای محل تعلیم و تدریس بود و در هر محله ای درس گاه های حدیث دایر بوده است.

ابومحمد رامهرمزی از انس بن سیرین نقل می کرد که  گفت: به کوفه رفتم در آنجا چهارهزار نفر را یافتم که مشغول حدیث بوده و این شهر چهارصد فقیه داشت.

امام سبکی در طبقات الشافعیه آورده که ابوبکر بن داود در طی یک ماه سی هزار حدیث را در کوفه جمع آوری کرده است.

به همین دلیل است که امام بخاری بطور دائم به کوفه سفر کرده و نزدیک به یکصد تن از راویان امام بخاری کوفی هستند.

 

 

احادیث جعلی و انتشار آن

۱-اصول اولیه حفظ حدیث

۱-۱ اصحاب کرام مطابق امر پیامبر(ص) هر آنچه از او شنیده و دیده اند بازگو کرده و به دیگران رسانده اند. آنجا که پیامبر(ص) می فرماید: ((فلیبلغ الشاهد منکم الغائب))

۱-۲  مهمترین نکته ای که در حفظ حدیث می توان به آن اشاره کرد، تحریم کذب و دروغ است؛ چنانچه امانت داری در انتقال علم واجب و خیانت در گزارش علم ممنوع بود.

آیه ی ۱۰۵ سوره ی نحل : إِنَّمَا یَفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِآیَاتِ اللّهِ وَأُوْلئِکَ هُمُ الْکَاذِبُونَ تنها کسانى دروغ ‏پردازى مى ‏کنند که به آیات خدا ایمان ندارند و آنان خود دروغ گویانند.

 آیه ی ۹۳ سوره انعام :  وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللّهِ کَذِبًا أَوْ قَالَ أُوْحِیَ إِلَیَّ وَلَمْ یُوحَ إِلَیْهِ شَیْءٌ وَمَن قَالَ سَأُنزِلُ مِثْلَ مَا أَنَزلَ اللّهُ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فِی غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلآئِکَهُ بَاسِطُواْ أَیْدِیهِمْ أَخْرِجُواْ أَنفُسَکُمُ الْیَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا کُنتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللّهِ غَیْرَ الْحَقِّ وَکُنتُمْ عَنْ آیَاتِهِ تَسْتَکْبِرُونَ و کیست ‏ستمکارتر از آن کس که بر خدا دروغ مى ‏بندد یا مى ‏گوید: به من وحى شده در حالى که چیزى به او وحى نشده باشد و آن کس که مى‏ گوید به زودى نظیر آنچه را خدا نازل کرده است نازل مى ‏کنم و کاش ستمکاران را در گرداب هاى مرگ مى‏دیدى که فرشتگان [به سوى آنان] دست هایشان را گشوده ‏اند [و نهیب مى ‏زنند] جان هایتان را بیرون دهید امروز به [سزاى] آنچه بناحق بر خدا دروغ مى ‏بستید و در برابر آیات او تکبر مى ‏کردید به عذاب خوارکننده کیفر مى ‏یابید. 

و آیه ی ۶۰ سوره الزمر: وَیَوْمَ الْقِیَامَهِ تَرَى الَّذِینَ کَذَبُواْ عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُم مُّسْوَدَّهٌ أَلَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْوًى لِّلْمُتَکَبِّرِینَ و روز قیامت کسانى را که بر خدا دروغ بسته ‏اند رو سیاه مى ‏بینى آیا جاى سرکشان در جهنم نیست؟

 بیانگر این حقیقت است.

و در حدیث به روایت شیخین از ابوهریره آمده که پیامبر(ص) فرمود:دروغ بستن بر من همچون دروغ بستن بر دیگران نیست، هر کس به عمد بر من دروغ ببندد جایگاهش را در آتش جهنم مهیا سازد.

پس ساختن احادیث بر زبان پیامبر(ص) بخاطر تشویق و ترغیب و یا به هر منظور دیگری حرام است و نقل احادیث جعلی نیز همین حکم را دارد.

۲- شیوع احادیث جعلی(ساختگی)

علی رغم تلاش فراوانی که برای کتابت و ضیط حدیث در دوران امام مالک شده است، گروهی چند تصمیم به جعل حدیث و فاسد نمودن روایات کرده اند که می توان به سه گروه اشاره کرد :

۱-۲  سیاستمداران

سیستم حکومتی امویان باعث ایجاد دسته جات و گروههایی در لباس تجار و حجاج شده بود که به طور سرّی علیه امویان تبلیغات می کردند ولی نه بطور جدی و سازماندهی شده ، تا اینکه در سال ۱۳۷ ه.ق ابومسلم خراسانی از سیاستمداران بزرگ آن زمان، مردم را به طرفداری از آل بیت رسول(عباسی ها) دعوت کرد و سنگ بنای حکومت بنی عباسی و سقوط بنی امیه را موجب شد.

به همین قصد و برای توجیه مردم، احادیث بسیاری را در ذم و تقبیح بنی امیه و تقدیس بنی عباس وضع نموده و عامّه ی مردم را سرگرم این نوع احادیث کرده و فریب دادند.

بعد از تأسیس خلافت عباسی هم، افراد دیگری از طرفداران بنی امیه و گروهی از شیعه علیه بنی عباسیان به وضع حدیث کرده که تعداد این نوع روایات جعلی بسیار زیاد است.

۲-۲  زندیق ها (بی دین ها)

گروهی از دشمنان اسلام که ظاهراً مسلمان شده بودند، افکار و عقاید باطلی را با جعل حدیث و دروغ بستن به رسول خدا در بین مردم منتشر کردند تا از شوکت و عظمت دین اسلام و مسلمانان بکاهند. خرافات و افکار باطلی را انتشار دادند که با اصول و قواعد مقرر اسلام هیچ گونه هم خوانی نداشتند.

خلفای عباسی در این رابطه بیکار ننشسته و به کمک علما به تعقیب آنان پرداخته و بسیاری از آنان را شناسایی و اعدام کردند.

در زمان هارون الرشید، یکی از این واضعان حدیث را گرفته و پیش او آوردند و دستور داد تا گردنش را بزنند، گفت: چرا مرا می کشی؟هارون گفت: تا بندگان خدا از دست تو رهایی یابند.گفت: پس با این هزار حدیثی که به زبان پیامبر ساخته و پرداخته کرده ام چه کار می کنی؟

گفت: ای دشمن خدا چه می گویی؟! ما ابواسحاق فرازی و عبدالله بن مبارک را داریم که یکی یکی از آنها را بیرون می کشند و شناسایی می کنند.

به این ترتیب زندیق ها و غیره دست به جعل حدیث زدند اما در مقابل هم عملاً دوران شروع به تنقیح و تمییز احادیث زدند.

۲-۳  قصه گویان

دسته ای دیگر از جاهلان، داستان سرایی(قصه گویی) را بعنوان حرفه و شغل در پیش گرفته و به دروغ، داستان های بی سر و ته اما جذاب و شیرینی را در بین عوام الناس منتشر کرده و با این کار منزلت و جایگاهی اجتماعی را کسب نمودند، تا آنجا که مردم آنها را بزرگتر از امامان و عالمان می پنداشتند.

ابن الجوزی در کتاب((القصاص و المذکرین)) نقل کرده است که ابوولید طیالسی همراه شعبه(از بزرگان حدیث) در مکانی نشسته بودند که جوانی آمد و درباره ی حدیثی از شعبه سؤال کرد او در جواب گفت: آیا شما جزو قصه گویان هستی؟ آن جوان گفت: آری . شعبه گفت: برو ما برای قصه گویان حدیث بازگو نمی کنیم.

به او گفتم ای ابوبسطام چرا؟ گفت: چون آنها اگر مقدار اندکی حدیث بشنوند آنرا اضافه کرده و به یک متر می رسانند (از کاه ، کوه می سازند).

و به نسبت تأثیرپذیری عوام هم ابن الجوزی روایت دیگری را نقل می کند که : مادر ابوحنیفه فتوای او را که مخالف نظر قصه پردازی بوده، نپذیرفته است تا اینکه امام مادرش را پیش او آورده و جریان را بازگو کرده اند و آن وقت که نامبرده نظر امام را تأیید کرده ، مادرش (یقین حاصل کرده و) به حرف امام گوش کرده است.

۲-۴  علاوه بر این سه گروه، جهمیه، مجسَّمه ، مرحبۀ ، کرامیه و گمراهان صوفی، همه و همه در صدد وضع احادیث بوده اند و هر کدام از این گروه ها قصد و نیت به خصوصی داشته اند اما همانطور که امام نووی در((التقریب و التیسیر فی اصول الحدیث)) می فرماید: مضرترین آنها کسانی هستند که به زهد منسوب بوده و به گمان باطلشان برای کسب اجر الهی، حدیث جعل می کنند ، و جعلیات آنها نیز بر اساس اعتماد به آنها پذیرفته شده است . هم چنین کرامیه جعل حدیث در باب ترغیب(دعوت مردم به اطاعت خداوند) و ترهیب(بر حذر داشتن از گناه) را تجویز کرده اند و این بر خلاف اجماع مسلمانان است.

مراجع : الحدیث و المحدثون               محمد محمد ابوزهو

علوم الحدیث                       محمد علی صابونی

التقریب و التیسیر               امام نووی ترجمه : سید عدنان فلاحی

ترجمه قسمتی از کتاب المحدث و المحدثون

تألیف: محمد محمد ابوزهو

 

نمایش بیشتر

ابوبکر مامشی

@نویسنده و مترجم @ آذزبایجان غربی - مهاباد @ شغل : امام جماعت و خطیب و فعال دینی

نوشته های مشابه

یک نظر

  1. سلام برشما جناب ابوبکر مامشی.ممنونم ازترجمه مطلبی از کتاب ابوزهو.(کوفه شهرعلوم حدیث).استفاده کردم.
    آیا این کتاب تمامش ترجمه شده یا خیر؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا