شخصیت هاگفتگو

گفتگوی صمیمی با محمد فیض اللهی – دبیر بازنشسته مهابادی

سخنی از مصاحبه کننده

در یکی از محله های فقیر نشین و البته حاشیه ای مهاباد سکونت داشتم  .. شرایط آن روز به گونه ای بود که همه به دید و بازدید از یکدیگر علاقمند بودند …

روزی یکی از دوستان از من پرسید : آیا از کاک محمد فیض اللهی که تازه از سنندج برگشته و یکی از دبیران فعال و موفق است دیدن کرده ای ؟! گفتم: خیر … پس از چند روز به منزل آقای فیض اللهی رفتم و از نزدیک آمدنش به شهر مهاباد را خیر مقدم گفتم ….

تا پاسی از شب با هم بودیم .. سخنان بسیاری بین ما رد و بدل شد و در باره مسایل گوناگون به تبادل نظر پرداختیم …

کاک محمد خیلی از صمیمیت و ارتباطات عاطفی دوستانش در سنندج می گفت و از اینکه در مهاباد از این روحیه و صفا و صمیمیت خبری نیست به شدت اظهار ناخرسندی  نمود…

دیگر خاطره ای که در آن شب  از آقای فیض اللهی  برایم ثبت شد این بود که می گفت : ضمن برخوردار بودن فعالان عرصه دینی از دانش و تخصص و تعهد نباید از عنصر مال و ثروت غافل بود ؛ که نقش بسیاری در پیشبرد اهداف عالیه دینی داشته  دارد …

بعدها با آقای فیض اللهی صمیمی شدیم و در برخی فعالیت های مدنی از جمله تشکیل ستادی جهت سخن گفتن با کاندیداهای مجلس شورای اسلامی و شورای شهر و کمک به دوستان جهت انتخابی آگاهانه  و … همکار شدیم … البته در این باره خاطره های بسیار شیرین – و اندکی تلخ هم- با همدیگر داریم…

آقای فیض اللهی علی رغم برخورداری از امکانات و مکنت نسبتا خوب مالی ، خود و خانواده اش بسیار ساده و خاکی و مهمان نوازند و از اینکه گاهگاهی دوستان مهمانش شوند لذت می برد ….

عده ای از رفقا  از کاک محمد با عنوان ” آغا” به معنای ارباب و کسی که همیشه سفره اش پهن است و مهمان دارد یاد می کنند !!  

ایشان امسال بازنشست شدند و از آنجا که سی سال خدمت آن بزرگوار در آموزش و پرورش را متفاوت از برخی از دوستان می دیدم از ایشان خواستم که در گفتگویی مختصر با سایت وزین سوزی میحراب شرکت کنند که این ابتدایی ترین حقی است که بازنشستگان خدوم و زحمتکش بر رسانه ها دارند ..

هر چند کاک محمد مشغله هایی هم داشت ولی بدون تعلل و تاخیر اعلام آمادگی کرد و به سوالات ما پاسخ گفت … این شما این هم گفتگوی سوزی میحراب با استاد محمد فیض اللهی  

… رسولی کیا


۱- سوزی میحراب: با سلام و احترام. لطفاً مختصری از بیوگرافی خودتان شامل (نام و نام خانوادگی، سال و محل تولّد، سال ازدواج و تعداد فرزندان و محل سکونت) را برای خوانندگان «سوزی محراب» بیان فرمایید. ظاهراً مدتی هم در سنندج سکونت داشته اید، از حال و هوای آنجا و دوستان و آشنایان آن خطه برایمان بگویید.

فیض اللهی: به نام خدا؛ با سلام خدمت شما برادر بزرگوار و همه کسانی که در سایت سوزی میحراب زحمت می‌کشند، بخصوص مدیریت این سایت.
همچنین عرض سلام دارم خدمت همه خوانندگان این مصاحبه و آرزوی موفقیت در زندگی را برای شما و همکارانتان از خداوند منان خواهانم.

بنده محمد فیض اللهی سال ۱۳۵۰ در روستای شین آباد از توابع شهرستان پیرانشهر به دنیا آمده ام و در سال ۱۳۷۲ ازدواج کرده ام و سه فرزند دارم، یک پسر و دو دختر.
استخدام اولیه بنده در سنندج بود و اسفند ماه سال ۱۳۷۱ در سنندج به عنوان دبیر شیمی شروع بکار کردم.

هر سنندج را زیبا و مردمان آن را مهمان نواز و با فرهنگ یافتم. دانش آموزانش مؤدب و با اخلاق و درس خوان بودند …  رابطه‌ی بسیار خوبی با همکاران و دانش آموزان داشتم . 

هفت سال سنندج بودم و بهترین دوران تدریسم بود و با انسان های بسیار شریف و مؤمن و با اخلاقی آشنا شدم و اکنون هم با آنان ارتباط نزدیک دارم.


۲- سوزی میحراب: در خصوص چگونگی تحصیل در مقاطع تحصیلی و مقاطعی که در آنها تدریس نموده اید و محل تحصیل و مدرک یا مدارکی که اخذ نموده اید، برای ما توضیح بفرمایید.

فیض اللهی: در مورد سوال دوم باید عرض کنم که بنده با بزرگسالان در شین آباد به (مدرسه پیکار با بیسوادی یا اکابر می گفتند) شروع به تحصیل کردم و بعدا وارد مدرسه روزانه شدم. دوره ابتدایی را در شین آباد و دوره راهنمایی و دبیرستان را در پیرانشهر خواندم و در سال ۱۳۶۶ در رشته شیمی، دانشگاه اصفهان قبول شدم و لیسانس شیمی گرفتم. بعدها فوق لیسانس را با گرایش شیمی معدنی از دانشگاه آزاد اسلامی مهاباد گرفتم.
در شهر سنندج، تقریباً در همه‌ی دبیرستان های شهر تدریس کرده ام، بخصوص مرکز پیش دانشگاهی و دبیرستان نمونه شیخ شلتوت و سلیمان خاطر و ابن سینا.
در سال ۱۳۷۹ به مهاباد منتقل شدم و در اولین ابلاغ در مرکز پیش دانشگاهی و بعد در سایر دبیرستان‌ها تدریس داشته ام.


۳- سوزی میحراب: در زمانی که جنابعالی در حال تحصیل بودید، روابط بین عوامل آموزشی (شاگرد – معلّم، اولیاء و سایر مسئولان) چگونه بود؟ گویا آن روزها دانش آموزان بیشتر از معلمانشان حساب و قدر می بردند و البته مسئولین و مردم نیز متفاوت بودند.

فیض اللهی: در دورانی که ما دانش آموز بودیم، ارزش علم، معلم و دانش آموز بسیار زیاد بود. معلمین ما جایگاه ویژه داشتند، مورد احترام همه اقشار جامعه بودند و به همین دلیل خیلی ها آرزو داشتند معلم شوند. از جمله خود من در آرزوی معلمی بودم، بخصوص در سطح دبیرستان که البته به این آرزو رسیدم، خدا را شکر.

جمله ای که از دوران شاه ایران به ارث رسیده بود را یادم است که به معلم می‌گفتند: شخص دوم مملکت! یعنی بعد از شاه، معلم مقام و ارزش بسیار بالایی داشت.


۴- سوزی میحراب: از اینکه معلّم بوده و هستی چه احساسی داری؟ آیا اگر اکنون استخدام می شدی، باز معلم می شدی یا مثل عده ای به هر هزینه ای می خواستی پزشک یا مهندس شوی؟!

فیض اللهی: عرض کنم که از این که معلم شدم و هستم، خوشحالم. زیرا معلم می‌تواند به جامعه و فرزندان سرزمینش خدمت کند. این که می‌گویند شغل معلمی، شغل انبیاء است، درست گفته اند، چون هدایت جامعه در دستان معلمین و استادان هست. خیلی مواقع پیش می آمد که در کلاس درس ، بحث هایی می‌شد، به دلایلی وارد بحث اخلاق و اقتصاد و جامعه شناسی و غیره می‌شدیم…

معلمی که اهل مطالعه باشد و خود را به روز کند، می‌تواند بچه ها را هدایت و کنترل کند.
اگرچه از نظر مادی و معیشتی معلمین ما در مضیقه هستند، ولی نباید مطالعه و نقش هدایت گری را کنار بگذارند.


۵- سوزی میحراب: استاد بزرگوار آیا شما به معلّمی به عنوان یک شغل و وسیله ی ارتزاق می نگرید؟ اگر نه چه دیدگاهی در این خصوص دارید؟

فیض اللهی: البته معلم باید هزینه های زندگیش تأمین شود، بنابراین ؛ شغل معلمی وسیله ای مناسب برای ارتزاق نیست و هدف بالاتری پشت سر آن است که همانا نقش هدایت و روشنگری است.


۶- سوزی میحراب: استاد عزیز؛ مطالعه ی روزانه و تحقیق و پژوهش را چه اندازه برای معلّمان لازم می دانید؟ آیا خودت اهل مطالعه هستی یا فقط اهل مطالعه را دوست داری؟!

فیض اللهی: مطالعه رمز موفقیت یک معلم است، به روز بودن در رشته خود و حتی مسائل روز دنیا برای معلم بسیار ضروری است…

من در دوران تدریسم مطالعه در رشته تخصصی خودم داشتم، بخصوص کتاب های جدید که تألیف می‌شد و مجله ها و اخبار شیمی را دنبال می کردم‌. حتی کتاب های دینی و اسلام شناسی را نیز مطالعه می‌کردم و به مطالعه کتاب های دینی علاقه دارم.


۷- سوزی میحراب: گویا معلّمانِ امروزی اهمیّت چندانی به مطالعه ی روزانه و تحقیق و پژوهش و به روز شدن نمی دهند! این ادعا را تأیید می کنید یا خیر؟ علّت یا علل این پدیده را در چه می دانید؟

فیض اللهی: بله متأسفانه اغلب همکاران اهل مطالعه و تحقیق نیستند و هیچ اثری از تحقیق و مقاله نویسی و… ندارند. حتی در برخی موارد دانش آموزان جلوتر از معلمین هستند، به خصوص در زمینه اخبار و اطلاعات عمومی و کاربرد وسایل کمک آموزشی، مانند تهیه پاورپوینت و فیلم های کوتاه‌. ..

به نظر می‌رسد یکی از دلایل کم توجهی به مطالعه، بی ارزش بودن علم و سوادآموزی در نزد دانش آموزان باشد.
البته نداشتن درآمد کافی حاصل از شغل معلمی و در نتیجه داشتن شغل های دیگر برای معلمین، در بی رغبتی همکاران تاثیرگذار بوده است.


۸- سوزی میحراب: از آنجا که معلمان عزیز با کتاب و دانش سروکار دارند، انتظار این است که این قشر مؤثر، علاوه بر مطالعات و پژوهش های لازم، به تألیف کتاب مبادرت بورزند، آیا در این باب کار شده؟ چند درصد از همکارانت را نویسنده و مترجم می یابی؟ خودتان چی؟

فیض اللهی: تعداد کمی کتاب کمک آموزشی نوشته شده که برای دانش آموزان کنکور شاید به درد بخورد.
بنده در اوایل استخدامی در سنندج با عشق و علاقه زیادی مشغول مطالعه و کتاب خوانی بودم و طرحی تحقیقی داشتم  تحت عنوان ” چرا خداوند مشروبات الکلی را حرام کرده است؟ ” اولین مقاله بنده با موضوع الکل و روش های تهیه آن در دنیا، سال ۱۳۷۶ از طریق اداره کل آموزش و پرورش تائید شد و در مجله علمی به نام مجله رشد به چاپ رسید و همان سال هم معلم نمونه شدم…

با بازگشت به مهاباد پی گیر دومین مقاله شدم، ولی به دلیل عدم همکاری اداره آموزش و پرورش مهاباد از ادامه کار منصرف شدم.


٩- سوزی میحراب: مؤثّرترین معلّم یا معلّمان در زندگی شما چه کس یا کسانی بوده اند؟ درباره ویژگی های این بزرگواران توضیح دهید.

فیض اللهی: معلمین دوران ما اغلب الگو و نمونه بودند و به همین دلیل دوست داشتم معلم شوم، در دوره راهنمایی دبیر ادبیات ما جوانی بسیار شاداب و خوش تیپ و باسواد بود، همیشه از عطر استفاده می‌کرد، در موضوعات انشاء بسیار دقیق و کلمات پر مغزی را به کار می‌برد، این شخص الان هم در قید حیات هستند و نام این بزرگوار طه فیض اللهی است که بارها از طرف اداره کل و شهرستان، عنوان معلم نمونه گرفت و چندین سال پست های اداری داشت.

در دوره دبیرستان دبیر ریاضی به نام آقای رشیدی داشتیم که ایشان سرهنگ دوران شاهنشاه بودند، بسیار باسواد و منظم بودند.


١٠- سوزی میحراب: امروزه گویا اغلب معلمان به بهانه اینکه امرار معاش برایشان دشوار شده، در فکر شغل دوم هستند و گاهاً در پُست های نامناسب هم به کسب درآمد می پردازند. این پدیده را چگونه تحلیل می کنید؟ آیا مشکل از حقوق اندک است یا نبودن قناعت و مناعت طبع هم نقش دارد؟

فیض اللهی: البته حقوق معلمین بسیار پائین است و به همین دلیل برخی از معلمین مجبور به شغل دوم و حتی سوم هستند. معلم باید مقام و شأن خود را حفظ کند و برخی کارها به حقیقت در شخصیت معلم نیست. البته حق کار برای هرکسی محفوظ است، اما در چهارچوب خودش.


۱۱- سوزی میحراب: استاد ارجمند؛ تلخ ترین و شیرین ترین خاطره ی دوران تدریس یا تحصیلتان را برایمان تعریف می کنید؟

فیض اللهی: شیرین ترین خاطره در دوران تدریسم در سال ۱۳۷۶ بود که به دلیل معلم نمونه شدن، با لباس کوردی در سالن اداره کل آموزش و پرورش با حضور صدها کارمند و معلم، از دست مدیر کل جایزه و تشویق دریافت کردم.
تلخ ترین خاطره در مهاباد بود که برای کار مقاله نویسی و ادامه کاری که در سنندج داشتم، با من همکاری نشد و نسبت به کل از آموزش و پرورش زده شدم.


۱۲- سوزی میحراب: رابطه تان با خانواده و فرزندانت چگونه است. گویا معلم ها بیشتر به آموزش و تربیت فرزندان دیگران می پردازند و از توجه به فرزندانشان بازمانده اند!! موقعیت تحصیلی و اجتماعی فرزندانت را برای سوزی میحرابی ها تشریح بفرمایید.

فیض اللهی: با فرزندانم به شیوه های مختلف و با توجه به شرایط زمانی و مکانی برخورد کرده‌ام‌. در حالت کلی خود را پدری مهربان و دلسوز و قاطع می‌دانم.
خوشبختانه فرزندانم در زندگی موفق و سربلند بوده اند، اگر چه فعلاً سن زیادی ندارند. پسرم کاک محسن اکنون دانشجوی سال چهارم رشته حقوق است و متأهل بوده و البته شغل عمده فروشی مواد غذایی را هم دارد. دختر بزرگم ازدواج کرده و دانشجوی مترجمی زبان انگلیسی است و دختر کوچکترم در کلاس دهم دبیرستان شاهد در حال تحصیل است.


١٣- سوزی میحراب: اگر با دانش آموزان و دانشجویان جوانی که روزی در محضر شما بوده اند، هم سخن شوی، بدانان چه خواهی گفت و با چه ادبیاتی به نصیحتشان خواهی پرداخت؟

فیض اللهی: اگر چه امروزه جوانان ما دنبال علم و یادگیری نیستند، ولی به آنان می‌گویم: علم آموزی با مدرک گرایی دو بحث جداست، همیشه دنبال علم بروید.
قه‌ڵه‌م دست ده‌یه، ببه مه‌کته‌بی
وه‌خت و بێوه‌خت له خوێندن نه‌بی
ئه‌و کاته له‌گه‌ڵ کاکت دووبه‌دوو
بکه‌ن هاواری حه‌قی له ده ستچوو


١۴- سوزی میحراب: استاد مکرم؛ به نظر شما چرا دانش آموزان مثل سابق به مدرسه و کلاس درس علاقه ندارند. مشکل کار از چیست؟

فیض اللهی: دلایل زیاد است، ولی اغلب به دلیل نداشتن شغل مناسب در آینده است. در بازار مشاهده می‌کنند که لیسانس و فوق لیسانس و حتی دکتری بی کارند. البته بی برنامه بودن دولت و تمایل به مدرک گرایی هم مؤثر بوده است.


۱۵- سوزی میحراب: کاک محمد عزیز؛ از دوران بازنشستگی ات بگو، نظر به اینکه تمام وقت تان در اختیار خودتان است، چه برنامه هایی دارید و روزانه به چه مشغول هستید؟ بازنشستگان بیشتر چه دغدغه هایی دارند؟

فیض اللهی: اگر خداوند متعال توفیق دهد، در نظر دارم خاطرات دوران دبیری را به صورت یک کتاب بنویسم.
در حال جمع آوری مطالب و موضوعات ۳۰ سال خدمت در آموزش و پرورش هستم. همچنین هر روز یک ساعت مشغول مطالعه کتاب با موضوعات دینی هستم.


۱۶- سوزی میحراب: استاد گرامی؛ شنیده ها حاکی است که شما علاقمند به فعالیت دینی و دعوتگری هستید، برای ما بفرمایید دعوتگر نمونه و به روز باید دارای چه ویژگی هایی باشد؟ حضور شما به عنوان یک فعال دینی و اجتماعی در فضای مجازی چگونه است؟

فیض اللهی: بنده در سال ۱۳۷۴ با برخی از همکاران در سنندج روابط نزدیکی پیدا کردم و در اثر رفت و آمدها معلوم شد که این دسته از همکاران، هم باسواد و هم مسلمان و پایبند احکام دینی هستند و در بین دانش آموزان و سایر همکاران مقبولیت خاصی دارند.
تا این که از طریق یکی از همکاران به کلاس های دینی دعوت شدم، من با خوشحالی قبول کردم و به تدریج و با گذشت زمان مطالعه ام در مورد دین بیشتر شد و هم اکنون در فضایی حقیقی و مجازی، خود را خدمتگذار دین اسلام می‌دانم.
به نظرم یک دعوتگر باید با مطالعه و تقویت بنیه علمی خود، بتواند در حد توان به مردم خدمت کند و از سرزنش دیگران نهراسد.


۱۷- سوزی میحراب: استاد عزیز؛ هر یک از کلمات زیر را در یک جمله که دیدگاه شما را منعکس کند، قرار بدهید:

– معلمی:
– مدرسه:
– میانه روی:
– دگرپذیری:
– قلم:
– جنگ نرم:
– شبکه های اجتماعی:

فیض اللهی:
معلمی: بهترین راه خدمت به آینده سازان یک کشور است.
مدرسه: میدان مبارزه با جهل و نادانی است.
میانه روی: مایه آرامش انسان و دقت در انجام کار و رعایت عواقب کار است.
دگرپذیری: باعث پذیرش خود در بین دوستان و مبارزه با تک روی است.
قلم: تنها راه نجات از گمراهی و نادانی.
جنگ نرم: وسیله ای است که اگر برای آن آماده نباشی، به راحتی همه چیزت را از دست می‌دهی، مانند: دین و مذهب و ملییت.
شبکه های اجتماعی: با احتیاط باید رفتار کنید، چنانچه به روز نباشی، زود گول خواهید خورد.


۱۸- سوزی میحراب: واپسین سخن شما را می شنویم.
از اینکه وقت گرانبهایتان را در اختیار سوزی میحراب قرار دادید، ممنون و متشکریم‌.

️فیض اللهی: ضمن آرزوی موفقیت برای شما برادر بزرگوار و فعالان سایت سوزی میحراب. امیدوارم ملت ما با علم و آگاهی و میانه روی در امور دنیوی و اخروی آینده ای روشن در پیش داشته باشند و خداوند به همه کسانی که برای دین اسلام کار می‌کنند، توفیق عنایت فرماید.

مصاحبه کننده: رسول رسولی کیا – مهاباد

از طريق
رسول رسولی کیا
منبع
sozimihrab
نمایش بیشتر

رسول رسولی کیا

@نویسنده و مترجم @ آذزبایجان غربی - مهاباد @ شغل : دبیر آموزش و پرورش

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا