تاریخ

یهودیان بنی نضیر در اندیشه ترور پیامبر(ص)

واکاوی جنگیدن پیامبر با یهودیان بنی نضیر

 با آنکه مسلمانان از همان آغاز دوره مدنی به حفظ آرامش و همزیستی با تمام جریان های فکری و اعتقادی درون و بیرون مدینه تمایل بسیاری داشتند ، حیات فردی واجتماعی مسلمانان در سه سال اول هجرت و بدون وقفه دستخوش تهدید و ناامنی بود[۱].

   علی رغم گرایشهای صلح طلبانه رسول خدا (ص)، قریش و مشرکان بادیه نشین نه تنها در سه سال اول دوره مدنی  از انواع تهدید ها و تحریکات ،دست بر نداشتند بلکه یهودیان مدینه راهم به تدریج به سوی نقض پیمان اتحاد خویش با مسلمانان کشاندند .

  سه سال مدارای همه جانبه پیامبر (ص) برای دست یابی  به امنیت مطلوب در مدینه و یافتن فرصتی مناسب برای تبلیغ و تبیین آئین اسلام و زمینه سازی جهت شنیدن آگاهانه پیام آسمانی، نه تنهاهمراهی معقول و منطقی یهودیان را به دنبال نداشت بلکه در سال چهارم کینه توزی ها را نیز تشدید کرد .

  اگرتوجه کنیم که پیامبر از اول ماه محرم سال چهارم تا

ماه صفر همان سال در سریه ابو سلمه[۲]و غزوه بئرمعونه[۳] درگیر شده و در همین زمان در واقعه رجیع هفت نفر از مبلغان پیامبر و در غزوه بئرمعونه هفتاد نفر از معلمان اعزامی قرآن به میان بدویان به شهادت رسیدند[۴]آنگاه در خواهیم یافت که فشارهای نظامی و تهدیدهای بیرونی نسبت به مسلمانان تا چه اندازه گسترده بوده است و پیامبر (ص) چگونه درهمه این شرایط سخت و دشوار به اصول عدالت و صلح و دوستی پایبند بوده است ؟

  فاصله بسیار اندک پیمان شکنی یهودیان بنی نضیر با چهار جنگ[۵]و کشتار مسلمانان در آنها، احتمال هماهنگی قبلی   و ارتباط این رخدادها با سه جریان مخالف مسلمانان یعنی قریش، بدویان و یهودیان مدینه رابه شدت تقویت می کند .

اکنون با توجه به واقعیات مذکور، مناسب است که ابتدا گزارش های سیره نویسان در رابطه باحوادث غزوه بنی نضیر رادسته بندی کنیم تا بهتر بتوانیم حادثه راتحلیل نماییم،

  * باعنایت به نزول سوره آل عمران در سال سوم هجری که حاوی آیاتی در افشای مواضع تحریک آمیز و معاندانه و تخریبی یهودیان است می توان گفت : دشمنی، کار شکنی و عداوت یهود و زمینه سازی برای نقض پیمان بین آنان و پیامبر (ص) از سال سوم هجری نمودآشکاری یافته و به مرور گسترش یافته است .

  *پس از جنگ اُحُد، یهودیان بنی نضیر غیر مستقیم زمینه ذهنی را برای فشار قریش و بدویان به مسلمانان وحکومت مدینه فراهم می آوردند[۶]البته از آنجا که این همکاری ها ماهیت نظامی نداشت ، طبعاً رسول خدا(ص) نیز نمی توانست آنان را به نقض پیمان متهم سازد پس چاره ای جز سکوت و صبر نداشت .

 *سیره نویسان اقدام ناکام بنی نضیردر به قتل رساندن پیامبر را علت اصلی جنگ بنی نضیر اعلام کرده اند[۷]      می دانیم که آیه بیستم سوره آل عمران ، یهودیان را گروه علاقمند به قتل انبیا و همه کسانی می داند که به گسترش عدالت دستور می دهند ،بایدتوجه داشت که خطاست اگر تصور کنیم آیه مذکور صرفاَ توصیف اعمال گذشته آنان است و با اقدام بنی نضیر که خداوند یک سال قبل ، تلویحاً از آن سخن می گوید ، هیچگونه ارتباطی نداشته باشد .

  *پیمان اتحاد پیامبر در سال اول هجری با یهودیان مدینه واز جمله بنی نضیر ، معنایی جز همزیستی و همکاری طرفین از لحاظ سیاسی و نظامی و اجتماعی نداشت، ولی آنگونه که مورخان گزارش کرده اند ،  بنی نضیر در صدد بودند که از طریق این رابطه هم پیمانی و دوستی، به نحوی سوء استفاده نمایند ، با منافقان ارتباط بر قرار نمایند و بدین وسیله همبستگی میان مسلمانان را به تدریج از میان بردارند وامید بنی نضیر به همکاری عبدالله بن ابی در جریان غزوه  بنی نضیر از این زاویه قابل بررسی است ؛ زیرا یهودیان قبلاً دل منافقان را به محبت خود فریفته بودند و قبل از نقض آشکار پیمان اتحاد با پیامبر از یاریآنان اطمینان حاصل کرده بودند .

  *اگر چه در برخی از کتب سیره و تاریخی ،از سلام ابن مشکم به عنوان چهره ای مخالف جنگ بنی نضیر با مسلمانان یاد شده است[۸]اما نظر به ارتباط غیر قابل انکار او     باابوسفیان و پذیرایی از فرمانده سپاه مشرکان در غزوه سویق [۹]شکی نمی ماند که مواضع به ظاهر محافظه کارانه ابن مشکم به معنای علاقه او به تأخیر عملیات جنگی و فراهم شدن حداکثر زمینه ها بوده است نه وفاداری او به پیمان وحدت با مسلمانان، لازم به ذکر است که ابن مشکم در سال دوم هجری و پس از غزوه بدر،ابو سفیان فرمانده نظامی وقت مکیان را به خانه پذیرفت و اسراری را برای او   فاش کرد.

  کاملاً طبیعی بود که بنی نضیر پس از این ملاقات روابط پنهانی خود را با مشرکان مکه ادامه داده باشد . وبالأخره با توجه به گزارش بیهقی درباره مکاتبه قریش با بنی نضیر ، بعد از جنگ بدر و درخواست قتل پیامبر از آنان ، هیچ تردیدی در ریشه دار بودن دشمنی یهود با پیامبر و عزم قبلی آنان در کشتن حضرت رسول (ص) باقی نمی ماند ، به موجب این گزارش ،بنی نضیر پس از دریافت نامه ابوسفیان مبنی بر قتل پیامبر ، در اندیشه اجرای آن بر آمدند ، و به رسول خدا پیام فرستادند که همراه سی نفر از اصحاب خود به سوی آنان بیاید و آنها نیز همراه سی نفر از دانشمندان خود حضور یابند و در باره خواسته  آن حضرت گفتگو کنند.[۱۰]

۵-۳-۲-۱-مذاکرات پیرامون خواسته پیامبر(ص)

   طبق پیمانی که پیامبر (ص)دربدوورود به مدینه با سه گروه معروف یهودی بسته بود بنی نضیر موظف بودند اقدامی    بر ضد پیامبر (ص) ویارانش انجام ندهند و در صورت چنین اقدامی ،دستان حضرت برای هر گونه مجازات نسبت به خیانتکار باز باشد .[۱۱]

  سیره نویسان روایت کرده اند به دنبال حادثه خیانتکارانه کشتارمبلغان اسلام دربئرمعونه،عمروبن امیه،  یکی از اعضای هیئت اعزامی که جان سالم به در برده بود ، در بازگشت به مدینه ، دو نفر از قبیله عامر را به تصور اینکه در جریان خیانت دست داشته اند به قتل رسانید ، ولی با تحقیقی که به عمل آمد معلوم شد که آن دو نفر   نه تنها در حادثه مذکور نقشی نداشته اند بلکه «ابوبراء» یکی از اصحاب به آنان امان داده بود .

  پیامبر (ص) با وجود اندوه و نگرانی ناشی از شهادت یارانش در بئر معونه ، از این جریان نیز سخت اندوهگین شد ولی از آنجا که عمروبن امیه به خطا مرتکب چنین قتلی  شده بود ، پیامبر ناگزیر بود خونبهای آن دو مقتول را تهیه نماید ، مطابق پیمان مشترک بین بنی نضیر و پیامبر(ص) از یک طرف و بنی نضیر و بنی عامر از طرف دیگر ،  می بایست یهودیان بنی نضیر در پرداخت این دیه و خونبها سهمی بر عهده می گرفتند ، بنابراین رسول خدا(ص) جهت مذاکره در این مورد ، شخصاً به همراه سی نفر ازکبار اصحاب به مقر بنی نضیر رفت، در ابتدای امر با استقبال سران بنی نضیر مواجه شد ، یهودیان بنی نضیر که به ظاهر با اعلان موافقت با پیشنهاد پیامبر  و استقبال شایانی که از رسول خدا به عمل آوردند، قضیه در آستانه حل شدن بود  ولی در پنهان با استفاده از این فرصت استثنائی به فکر قتل پیامبر (ص) افتادند .

  صحنه قتل را طوری ترتیب داده بودند که کاملاً طبیعی و غیر عمدی جلوه کند و مسئولیتی متوجه بنی نضیر نگردد ، طبق این نقشه ، یکی از افراد بنی نضیر به نام عمروبن جحاش ،می بایست سنگ بزرگی رااز فراز بامی (که پیامبر در سایه دیوار آن ایستاده بود) بر سر رسول خدا  می افکند و به ظاهر ،آن حضرت در یک حادثه پیش بینی نشده به قتل می رسید .

  وخداوند نیز از طریق حضرت جبرئیل توطئه خائنانه آنان را به پیامبر ابلاغ فرمود، آن حضرت بطور ناگهانی و کاملاً طبیعی ، قلعه را پشت سر گذاشت و به مدینه بازگشت .پیامبر در برابر پیمان شکنی بنی نضیر و خیانت آنان در سوء قصد نافرجام به جان رهبر مسلمانان ، به جای برخورد نظامی ، ترجیح داد که جریان را از طریق مذاکره فیصله دهد و ریشه خیانت را از راه دیپلماسی گفتگو بخشکاند.

مذاکره با توطئه گران

   محمد بن مسلمه انصاری از طرف پیامبر برای اجرای مأموریت مذاکره با سران بنی نضیر انتخاب شد ، ابن مسلمه وارد قلعه بنی نضیر شد و با سران آنان به مذاکره نشست ، ادامه داستان را از زبان شیرین محمد بن عمر واقدی بشنویم،محمد بن مسلمه وقتی پیش یهودیان آمد گفت : مرارسول خدا برای ابلاغ پیامی، پیش شما فرستاده است و آن پیام را نمی رسانم تا اینکه قبلاً مطلبی را که خودتان بهتر می دانید ، برایتان بگویم و چنین گفت : شما را به توراتی که خدا بر موسی نازل فرموده است سوگند می دهم ، به یاد بیاورید که من پیش از آنکه محمد (ص) به رسالت مبعوث گردد ، پیش شما آمدم ، تورات نزد شما بود و شمادرهمین جاکه اکنون نشسته اید به من گفتید:ای  ابن مسلمه اگر آمده ای که با هم چاشت بخوریم ، غذا آماده کنیم ،پس بیاوریم، اگر دلت می خواهد تو را به آئین یهود درآوریم (بیا تا) آداب آن را به تو بیاموزیم  و من گفتم : برای من چاشت بیاورید ولی مرا به دین یهود دعوت نکنید؛ که بخدا قسم  من هرگز یهودی نمی شوم ! و سپس آنان را به ذکر علایم و نشانه های پیامبر موعود که نزد او گفته بودند متذکر شد و پس از اینکه راه انکار در پیش گرفتند خطاب به آنان گفت : بسیار خوب ، حالا به شما ابلاغ می کنم که رسول خدا(ص) مرا پیش شما فرستاده تا به شما بگویم : پیمانی را که با شما بسته بودم با تصمیمی که برای غافلگیر کردن من داشتید شکستید ،آنگاه بن مسلمه ، اندیشه ای را که آنان برای کشتن پیامبر (ص) کرده بودند و رفتن عمرو بن جحاش را به فراز بام برای انداختن سنگ برآن حضرت باز گفت ، یهودیان خیانتکاربنی نضیر ، سکوت کردند؛ چون سخنی نداشتند که بگویند.

  محمد بن مسلمه گفت پیامبر(ص) می فرماید : از شهر من بیرون بروید ، ده روز به شما مهلت دادم و پس از آن هر کس در اینجا دیده شود بااو خواهم جنگید ، یهودیان گفتند : هرگز گمان نمی کردیم مردی از قبیله اوس حاضر شودچنین پیامی برای ما بیاورد،ابن مسلمه در پاسخ گفت : دیگردل ها دگرگون شده است[۱۲].

  بنی نضیر همزمان با دریافت این پیام ا طرف پیامبر خدا،  عبدالله بن ابی نیز برای آنان پیغام فرستاد و آنان را از بیرون رفتن از شهر مدینه بر حذر داشت و اعلام کرد که او همراه دو هزار مرداز مردان خودوسایر عرب به کمک آنان خواهد آمد .

  ابن کثیر در این باره چنین نوشته است : پس منافقان برای سران بنی نضیر پیغام فرستادند و به تشویق آنان  به پایداری و مقاومت پرداختند و وعده همکاری و یاری   به آنان دادند و بدین ترتیب روحیه آنان تقویت شدوگفتند:که ازشهربیرون نمی روند ،آنها همچنین بااعلام لغو پیمان های فیمابین ،علیه آن حضرت (ص)اعلام جنگ کردند[۱۳].

  پس رسول خدا (ص) در ماه ربیع الاول سال چهارهجری ، عبدالله بن ام مکتوم را در مدینه جانشین خود کرد و فرمان خروج سپاه به سوی بنی نضیر را صادر فرمود و همراه مجاهدان انصار و مهاجر در اطراف قلعه های آنان اردو زد و فوراً قلعه های آنان رابه محاصره خوددرآورد.

  باتنگ تر شدن حلقه محاصره وناامید شدن ازیاری منافقان، خداوند ترس و وحشت را در دل های آنان قرارداد و در نهایت تسلیم شدند و سرانجام پس از پانزده روز مقاومت، شهر مدینه را ترک کردند … بیشتر آیات سوره حشر در باره غزوه بنی نضیر نازل شده است ،به منظور پرهیزاز تطویل از تفسیروتحلیل آیات آن صرفنظر می نماییم.

 

 منابع و مآخذ:

  1. همچنان که گفتیم علاوه بر تهدیات نظامی گسترده، برخی از یهودیان خصوصاً بعضی از شعرای آنان همچون کعب بن اشرف قصیده هایی در هجو و هتک نوامیس مسلمانان سرودند
  2. واقدی ، المغازی ، ص ۲۵۰٫
  3. همان ص ۲۵۴٫
  4. همان ، ص ۲۶۱٫
  5. چهار درگیری ، حمراء الاسد، ابو سلمه ،بئرمعونه و رجیع در ماههای محرم و صفر روی داد و غزوه بنی نضیر در ماه ربیع الاول همان سال اتفاق افتاد .
  6. واقدی ، المغازی ، ص۱۳۱٫
  7. ابن هشام،السیر هالنبویه،ص۵۳۴؛ابن الاثیر،الکامل فی التاریخ، ج۲،ص۶۴؛علی بن برهان الدین الحلبی،السیره الحلبیه ، ج ۲ ، ص ۲۶۳٫
  8. واقدی ، المغازی ، ص ۲۶۹ .
  9. همان ، ص ۱۳۱٫
  10. غلامحسین زرگری نژاد ، تاریخ صدر اسلام ، ص ۴۳۸٫
  11. طبرسی ، أعلام الوری ، ج ۱ ، ص ۱۵۷۰٫

۱۲٫واقدی،المغازی،ص ۲۷۱-۲۷۲٫

  1. ابن کثیر ، البدایه و النهایه ، ج ۴ ، ص ۸۶٫

رسول رسولی کیا کارشناس ارشد قرآن و سیره

نمایش بیشتر

رسول رسولی کیا

@نویسنده و مترجم @ آذزبایجان غربی - مهاباد @ شغل : دبیر آموزش و پرورش

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا