خانوادهمناسبت ها

‍ ولنتـاین، بُز شعیب و قوچ همســایە!

والنتاین

مترجـم: ابوبکر مامشی

صبح امروز – شنبه 25 بهمن ماه- ساکنان این کرەی خاکی برای مراسم روز عشق، تعطیلی اجباری در پیش دارند و بعد از آن به زندگی عادی خود برمی گردند، اما؛ اینجا و آنجا شهری نابود می گردد، منطقەای با خاک یکسان می شود، مدرسەای فرو می ریزد و گورستانی جدید بنا می گردد، آب از آب تکان نمی خورد و انگار اتفاقی نیفتاده است.

سابقەی تاریخی این مناسبت، حادثەای است که در سدەی سوم میلادی رخ داده است و دو روایت مختلف از آن نقل شده است، زمان و مکان حادثه در هر دو روایت سال 207 میلادی و شهر روم است؛ اما خود حادثه دو روایت مختلف دارد؛

روایت اول: کشیش والانتینو عاشق دختر امپراتور زمان خود “کلاودیوس ” می شود و چون ازدواج کشیشان در آیین کلیسا حرام بوده و نتوانسته با او ازدواج کند، دچار زنا می شوند، در پی این آبروریزی، کلاودیوس در دفاع از شرف و ناموس خود، فوراً کشیش را اعدام می کند!!

اگر قهرمانی برای این داستان تصور شود کلاودیوس است نه والانتینو! چون از ناموس و شرف خود دفاع کرده و این جشن به جای “روز عشق” باید “روز شرف” نامگذاری می شد.

روایت دوم: در زمان کلاودیوس، دین رسمی امپراتوری رم شرک و بت پرستی بود و مسیحیت مانند دوران مکیِ اسلام، بسیار ضعیف بود و پیروان اندکی داشت. یکی از قوانین دوران کلاودیوس، ممنوعیت ازدواج سربازان بود و در آن هنگام کشیشی به نام “والانتیاین” به طور سرّی برای سربازان مراسم عقد برگزار می کرد، وقتی امپراتور این قضیه را فهمید دستور داد تا کشیش را دستگیر کنند و او را در ملأ عام اعدام کردند. بر اساس این روایت، قهرمان راستین “والانتاین” است و به جا است مردم مراسم یادبود و بزرگداشت برپا کنند.

ولی ما مردمان خاورمیانه که همه چیز را از غرب وارد می کنیم از سر سوزن گرفته تا موشک و صاروخ، حداقل در این مورد گدایی نکرده و عشق و عاشقی را وارد نکنیم، در این یک مورد کم نداریم!!

چرا باید هرچه از غرب رسد را نیکو و بزرگ پنداریم؟
ضرب المثلی عامیانه هست که می گوید: (عنز الشعیب ما یحب الا التیس الغریب ) بز شعیب فقط به قوچ غریبه عشق می ورزد.

این ضرب المثل برای قومی زده شده که خود چیزی دارند ولی آنچه غریبەها ( بیگانگان ) دارند را می خواهند و دوست دارند! حال و روز ما نسبت به روز والنتاین دقیقا بز شعیب و قوچ غریبه است (مرغ همسایه غازه)

مگر ما از عاشقان دلسوخته و داستانهای عشقی کم داریم تا از غرب وارد کنیم؟! پس قیس بن ملوح کیه؟ وقتی در روز عرفه به پیشگاه خدا مناجات می کند و می گوید :
توبه کردم زِ هر جرمی به سویت خدای رحمان
ولی از عشق لیلی توبه تا مردن نخواهم کرد

و این ابن برد است که خطاب به محبوبش می گوید:
گرم خبری بود که عشق تو قاتل است کفن به تنم بود ز روز پیش از لقا
چه کنیم از ملِک ضلیل که برای عشق خود فاطمه می سراید:
غرّه مشو که عشق تو قاتل بیچاره من است
هرچه که فرمان بدهی حلقه بگوش قلب من است

عشق جمیل را ببین که سرگشته و حیران بثینه است، کثیر دیوانەی عزه شد ودل عرب از آه و نالەی بنی عذره به رحم آمده وبا او همدردی می کردند، در بین این عاشقان سوارکاران میدان را دیدەایم که از درد عشق زمین گیر شده و بر فراش افتادەاند!

چگونه بنگریم به شخصیت محمد صلی الله علیه و سلّم آنگاه که وحی بر او نازل شد و ترس و دلهره بر او غالب شد، خویشان و نزدیکان بسیار، عشیرت بزرگ و دوستان زیادی داشت که پیش آنان برود، اما تنها پیش خدیجه برگشت و آرامش را تنها در آغوش او یافت، به زبان حال به او می گفت: تنها تو عشیرت و قبیلەی من هستی.
در سن شصت و دو سالگی چند پیرزن هشتاد ساله به ملاقاتش رفتند، تا چشمش به آنها افتاد، ذوق زده ردای خویش را پهن کرد و تعارف کرد تا روی آن بنشینند، چون تعجب اطرافیان را دید فرمود: این خانمها دوستان صمیمی خدیجەاند.

بعد از وفات خدیجه رضی الله عنها باز رسول خدا صلی الله علیه و سلّم بسیار از او یاد می کرد، عایشه غیرتی شده و گفت: چرا همیشه از او یاد می کنی در حالیکه خدا از او بهتر را به تو داده است؟ پیامبر فرمود: “به خدا قسم از او بهتر نصیبم نشده است، او زنی بود که خدا محبتش را به من هدیه داده بود”.

ما داستان های عشقیِ فراوانی داریم که اگر برای هرکدام روزی را از سال تعیین کنی، کل روزهای سال هم کافی نمی باشد؛ اما قضیه همین است که ضرب المثل عامیانه عربی می گوید: بز شعیب جز قوچ بیگانه را نمی خواهد!!

نویسندە: ادهم شرقاوی

از طريق
ابوبکر مامشی
منبع
https://sozimihrab.org/
نمایش بیشتر

ابوبکر مامشی

@نویسنده و مترجم @ آذزبایجان غربی - مهاباد @ شغل : امام جماعت و خطیب و فعال دینی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا