اندیشهدعوت اسلامی

قصه عبرت انگیز یوسف و یوسفیان!

یوسف و یوسفیان

نویسنده: خالد حمدی

در شرایطی که حضرت یوسف علیه السلام به تنهایی در زندان به سر می برد ساکنان کشور مصر مشغول خوردن و آشامیدن و روابط زناشویی خود بودند.

در شرایطی که امام حسن بصری از طرف حجاج – بن یوسف ثقفی- تحت تعقیب بود و نمی توانست حتی برای دفن و کفن و نماز خواندن بر جنازه دخترش، از مخفیگاه خارج شود، مردم بصره مشغول گذران زندگی معمولیشان بودند!

در ایامی که سعید بن جبیر، از ترس حجاج، به مدت هفت سال در برخی از خانه های مکه پنهان شده بود و نمی توانست حتی به حرم مکی برود، مگر مخفیانه، در این شرایط سخت و دشوار مردم مکه مشغول خرید و فروش روزانه خود بودند!

در حالی که امام احمد بن حنبل از این زندان به آن زندان و از این جلاد به آن جلاد دست به دست می شد، مردم بغداد زندگی عادی خود را می گذراندند و با فرزندان خود مشغول سرگرمی و بازی بودند!

در حالی که ابن تیمیه، عالم ترین انسان کره زمین وقت، در تاریکی زندان قلعه دمشق به سر می برد، مردم دمشق سرگرم کارهای روزانه اشان بودند!

در شرایطی که ابن الجوزی، مالک، ابوحنیفه و هزاران مصلح دیگر به زندان افتاده بودند تا جایی که شانه های -برخی از آنان- از جمله امام مالک در اثر زنجیر شکسته و کنده شده بود و جسم هایشان ضعیف شده و مانند هزاران مصلح در طول تاریخ  بیماری های فراوانی به سراغشان آمده آمده بود، در این شرایط، همه مردم مشغول زندگی عادی و روزانه اشان بودند!

پرداختن مردم به زندگی روزانه اشان و بی توجهی آنان به اصلاح گرانی که نیک نام و خوش سیرت بودند نه به آن دلیل بود که آنان نزد خداوند سبک و کم ارزش باشند و یا اینکه بود و نبودشان برای مردم یکسان باشد؛ بلکه این وضعیت، پیام خدا در طول زمان بود که قدر و منزلت مصلحان آنجاست نه اینجا، ستمگران می توانند با دستگیری علما که بسان خورشید هستند، بر مردم چیره شوند، خداوند برخی مصلحان؛ حتی اگر پیامبر باشند؛ را به کارگاه هایی می فرستد تا اصلاح و تربیت شوند، پس به تربیت روان آنان پرداخته و قلبشان را تهذیب کرده و دانش و تربیت خویش را بر آنان فرو می ریزد تا با قلبی با تقواتر، روانی آرام تر و شکیبایی بیشتر –از زندان-خارج شوند!

در این گونه موارد، در واقع این مردم هستند که هزینه سرکوب حکام، بی رحمی شرایط و محروم شدن از حضور مصلحان را می پردازند؛ اگر چه متوجه نمی شوند! عمر زمامدار ستمگرشان تنها در مقابله با حق و نافرمانی پروردگار و ستم بر مردم سپری می شود!

سپس حضرت یوسف، امام حسن بصری، سعید بن جبیر، امام احمد و ابن الجوزی و نوادگان مصلحشان پس از سپری نمودن دوران سخت زندان و کسب اِعداد و امداد کامل از زندان آزاد می شوند و به تکمیل کردن آنچه بخاطر آن به زندان افتاده بوده و از صحنه اخراج شده بودند! می پردازند.

در مورد سن و عمر باید بدانیم که ارزش آن در پربار بودن است نه فراوانی آن، خانواده و دوستان نیز خداوند دوران دوری شان را جبران می کند؛ در دنیا با شادی و لذت مضاعف و در آخرت با بالابردن رتبه اشان؛ زیرا آنان متحمل مشقت و سختی شده اند.

این همان چیزی است که خداوند متعال در نهاد مصلحان می اندازد، پس آنها ثابت قدم شده و منتظر پاداش می مانند، اگر چنین نبود که از غم و اندوه جان می دادند!

حضرت یوسف بزودی و در بازه زمانی که خداوند، نه پادشاه و وزیر، مقرر می کند از زندان خارج خواهد شد، خداوند، همزمان با آزاد شدن یوسف از زندان، داستان خوابِ هم بندهای زندانی و گرسنگی های گسترده مردم را پیش می کشد و اسباب کافی برای خروج نهایی وی را مقرر می نماید تا جایی که به زندانبانش می گوید: به سوی اربابت برگرد و از او بپرس…

هر روز که رهایی یوسف از زندان به تاخیر می افتد نیاز انسان ها؛ چه در زمینه اخلاق و رفتار و چه در زمینه روزی و اقتصاد  به او افزایش پیدا می کند و همزمان اِعداد عقل و اِمداد قلب وی توسط خداوند سبحان به اوج می رسد.

این، چکیده ای بود از داستان پیروان راه یوسف، پس پند بگیرید ای خردمندان!

ترجمه: یوسف ساجدی

از طريق
یوسف ساجدی
منبع
https://sozimihrab.org/
نمایش بیشتر

یوسف ساجدی

نویسنده و مترجم و مدرس دانشگاه

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا