اصول

مبارزه و مخالفت با قرآن !

 

عبدالله علی پور –

وقتی در قرآن کریم تدبر نماییم ، در می یابیم که قرآن برای توضیح و تصحیح انحرافات مردم در هنگام سیطره جاهلیت بر آن ها و دور ساختن آنان از هدایت ربانی ، و نیز برای تثبیت عقیده و تعمیق اثر آن در نفس ابزارهای مختلف و روش های متنوعی به کار می گیرد .

برخی از این ابزارها عبارتند از :

۱- برانگیختن وجدان برای تدبر در نشانه های خداوند در  هستی و….

۲-  مواجهه انسان با حقیقتی که در داخل نفس او جریان دارد و…

۳- به چالش کشیدن همه انحرافاتی که جاهلیت گرایان در آن می افتند …

۴- یاد آوری همیشگی قدرت نامحدود خداوند .

قرآن کتاب الهی،نسخه سعادت و خوشبختی،منشور جاویدان موفقیت و رستگاری،داروی شفا بخش قلوب و نفوس،گنجینه راهنمایی و هدایت برای بشریت و بهترین وسیله حصول تقوا و پاکی است؛《 ذلک الکتاب لا ریب فیه هدى للمتقین /  این است کتابى که در[حقانیت ] آن هیچ تردیدى نیست؛ [و] مایه ی هدایت تقواپیشگان است ؛ سوره  بقره آیه ؛ ۲ 》.

قرآن پند جاودانی پروردگار عالم ، قانون حیات بخش الهی و مژده جان افزا برای اهل ایمان و شمیم زندگی برای مرده دلان است .

اما چگونه از این کتاب استفاده می شود و چه زمانی این کتاب وسیله نجات و سعادت ابدی قرار می گیرد . آیا  کسی یارای مبارزه با آن را دارد ؛ یا خیر ؟

در این خصوص باید دید که خود قرآن چه می گوید و چه راهکارهایی را نشان می دهد تا در پرتو آن بهتر و زودتر بتوان از این گنج عظیم الشان بهره برد .

مطلب ذیل درهمین موضوع پرتو می اندازد و راه را برای پویندگان راه حقیقت روشن می سازد

تمام تاریخ نویسان و وقایع نگاران چنین نظر دارند که مردان توانمند و شعرای بزرگ مشرکان عرب به خود اجازه نمی دادند در برابر قرآن به معارضه برخیزند و از کسی از آنان نیز روایت شده است که  درصدد چنین کاری برآید ؛ هرچند بسیار می کوشیدند تا سد بزرگی میان مردم و اسلام به وجود آورند و بارها رسالت پیامبر را تکذیب می کردند؛ اما برخی از بی خردان به چنین کاری دست زده و خود  را  مسخره و مضحکه کرده و در برابر دیگران سرافکنده شده اند و کارشان نزد خردمندان بسیار خنده آور بود و به خشم خدا گرفتار گشته و نزد مردم بدنام شده اند . و سقوط و بدنامی آنان، سبب دستیابی جدید و نزدیک تر شدن مردم به حق و دلیلی آشکار بود تا بیشتر روشن گردد که قرآن سخن خداست و کسی نمی تواند با آن به جنگ آید .

از جمله آن بی خردان !

الف ؛《 مسیلمه کذاب 》 که ادعای پیامبری داشت و چنان می پنداشت که در رسالت با پیامبر خدا شریک است. در سال دهم هجری به پیامبر نامه نوشت و گفت ؛ 《 اما بعد ، من در مالکیت زمین با تو شریکم و نصف آن مال من است و نصف دیگرش از آن قریش؛ اما قریش از حد تجاوز کرده اند…..》. مسیلمه تصور می کرد که فرشته ای رحمان نام از آسمان برایش قرآن آورده اینک برخی از یاوه گویی هایش را نقل می کنیم ؛ تا سخن دروغین و هدف پلیدش آشکار گردد : آن دشمن خدا در مقابل سوره عادیات گفته است ؛

《  والطاحنات طحنا  ؛  والعاجنات عجنا ؛  و الخابزات خبزا ؛ والثاردات ثردا ؛  والاقمات لقما اهاله وسمنا …… //  سوگند به آسیاب و زنانی که گندم را آرد  می کنند  و آن را به خمیر در می آورند و  می پزند و سپس ترید فراهم می کنند وبه صورت لقمه می بلعند وبسیار فربه می شوند …..》

باز می گوید ؛ {  والشاء و ألوانها واعجبها  السود وألبانها  والشاه السوداء والبن الأبیض إنه لعجب محض ……/  سوگند به  گوسفندان و رنگهایشان. شگفت تر این که ؛ پشم سیاه و شیر سفید دارند. گوسفند سیاه و شیر سفید چه عجب است !……}

یا ؛《 الفیل ماالفیل و ما ادراک ما الفیل له ذنب و بیل و خرطوم طویل …./ فیل ، فیل  چیست ؟ تو چه می دانی که فیل چیست ، دمی ستبر تاب خورده و خرطومی دراز دارد .》 از یاوه گویی های دیگرش در برابر سوره ی کوثر برای فریب مردم زمان خود ، این  بود ؛  《إنا أعطیناک الجماهر ، فصل لربک و جاهر . إن شانئک هو الکافر  / ما جمعی مردم به تو داده ایم . برای خدا با صدای بلند نماز بخوان . دشمن تو کافر است .  》 این چیزها ی ناشایست – نه کم نه زیاد معارضه با قرآن به شمار نمی آید. رافعی رحمه الله  می گوید ؛  مسیلمه از راه بلاغت سخن و فنون وارد نشده است ؛ بلکه خواسته قومش را سرگرم کند ، به  گمان این که راهی سهل و آسان و نزدیک  را برای تأثیرگذاری در دلهایشان برگزیده است . مثلاً می دانسته است که مردم عرب در دوران جاهلیت با جادوگری و….سروکار داشته و با جادوگران با دید مثبت نگریسته اند ؛ مردم نیز او را جادوگری ماهر و در ادعای پیامبری صادق نمی دانستند و پیروانش می گفتند ؛ این دروغگوی ربیعه ، نزد ما از مرد راستگوی یوم مضر دوست داشتنی تر است .

ب  -《 أسود عنسی یمنی 》نیز ادعای پیامبری داشت و چنان گمان می برد که وحی بر او نازل می شود ( معمولاً ) سرش را به زیر می انداخت و می گفت : صاحب وحی به من چنین و چنان گفت . اسود مردی ستمگر و زبان آور بود و به جادوگری سجع پردازی ، سخن پروری و نسبت شناسی اشتهار داشت و هیچ گاه با قرآن معارضه نمی کرد،بلکه ادعای پیامبری در سر داشت . قرآن کریم می فرماید ؛  (…و إن الشیاطین لیوحون إلى أولیائهم …… شیطانها به دوستان خود وسوسه مى کنند ….  سوره الأنعام ۱۲۱ ).

ج ؛ طلیحه پسرخویلد اسدی؛ نیز مدعی پیامبری بود و چنان می پنداشت که ( ذالنون ) براش وحی می آورد، با این وصف هیچ گاه چیزی به نام وحی به خود نسبت نمی داد ؛ چون قومش ، مردمی، فصیح بودند و تنها از جهت قومیت و برای کسب شهرت و آوازه از او پیروی می کردند. صاحب ( معجم البلدان ) نقل می کند که : طلیحه می پنداشت سخنانی بر او وحی شده ولی بر آن دست نیافته است  و ….. در زمان خلیفه اول مسلمانان لشکری به فرماندهی خالدبن ولید به جنگ طلیحه فرستاد و بعد شکست از خالدبن ولید به شام فرار کرد . سرانجام مسلمان شد و در جنگ قادسیه آزمایش نیکویی داد.

د ؛  یکی دیگر از گمراهان ، نضر پسر حارث نام داشت که از بزرگان قریش و سران کفر و راه گم کرده به شمار می رفت ، او ادعای وحی و رسالت نداشت ؛ اما می پنداشت که با قرآن معارضه و مقابله می کند . از این رو ؛ وقایع فارس و شاهان عجم را سرهم می کرد و این اساطیر و افسانه های کهن را برای مردم قریش می خواند و به آنان می گفت ؛{ این داستان ها از آن چه که بر محمد نازل شده ، بهتر است .}

و اخیراً چنین خبر داده اند که سران بهایی و قادیانی ( یکی از فرق مذهبی در جامعه پاکستان و هندوستان ، مؤسس آن میرزا غلام احمد قادیانی بود…فرهنگ معین) کتابی نگاشته اند که به زعم خود مبارزه با قرآن است ؛ اما می ترسند و یا شرم دارند که آن را به مردم عرضه کنند .

اکنون به امید فرصتی مناسب آن را نگه داشته تا شاید زمانی جهل و نادانی بر مردم سیطره یابد و خردها سبک و بی وزن گردد؛ آن گاه کتاب را انتشار دهند . !!

قرآن عرب و غیر عرب را به مبارزه می طلبید و از آنان خواست اگر می توانند کتابی مانند قرآن یا سوره ای به مثل کوتاه ترین سوره های  آن باخود بیاورند ، اما معاندین قادر به مبارزه با قرآن نبودند و از ابتدای نزول نزول قرآن تا به امروز از آوردن کلامی که بتواند در فصاحت و بلاغت و هدایت و ادب و اسلوب و….با کوتاه ترین سوره ی قرآن برابری کند عاجز مانده وعاجز خواهند ماند، و این عجز در برابر تحدی و مبارزه طلبی قرآن بزرگترین گواه است بر این که قرآن کلام خداست و هیچ کس و حتی تمام انسان ها هم ولو یکدیگر را یاری دهند از آوردن کتابی مثل قرآن یا یکی از سوره های آن عاجز و ناتوانند مسلماً قرآن نمی توانست بر قلبها تسلط پیدا نماید مگراین که قوی تر و با ارزش تر از چیزهایی باشد که این قلبها به آن ها نیرو می گرفتند و آن ها را با ارزش می دانستند ضرورت داشت فصاحت و بلاغت قرآن به جایی برسد که این دلها در برابر آن تسلیم شوند و به ناتوانی و عجز خود اقرار نمایند . وقتی که فصحاء و بلغاء عرب قرآن را شنیدند ، در برابر فصاحت آن مات و متحیر گشتند ، به برتری و بلاغت فوق العاده ی آن اعتراف نمودند، چشم شعرا در برابر آن ، لال گشت ، إحساس شاعری آنان ساکت و خاموش ماند، الهام شعری آنان به ضعف گرائید و نیروی بلاغت آنان در امواج نیرومند قرآن محو و نابود شد ولی با همه این ها سران شرک و کفر از ایمان به دین جدید خودداری کردند و رسالت پیامبر اسلام (ص) رانپذیرفتند و…..   البته حکمت و فلسفه و فلسفه این مبارزه طلبی و ذکر آن در قرآن این است که تاریخ در تمام عصرها شاهد باشد اعرابی که در اوج فصاحت و بلاغت و قدرت شعر و سخنوری قرار داشتند ، در برابر قرآن عاجز و ناتوان ماندند و سرتسلیم فرود آوردند  و دیگر اعراب غیر فصیح ، و غیر عرب های منافق و یا اشخاص فریب خورده و نا آگاه که بعد از زمان وحی می آیند ، نتوانند ادعا کنند ، که عرب قادر به مقابله به مثل با قرآن بودند، و قرآن معجزه نیست ……. اما شیوه ای که قرآن در این تحدی و مبارزه جویی در پیش گرفته و درخواست کرده کتابی مانند آن بیاورند ؛ بعد از نازل شدن چهل و هفت سوره از قرآن کریم بود .  که سرگشته وحیران  مانده بودند که چطور کتابی   مانند آن بیاورند ؛ {{ قل فأتوا بکتاب من عند الله هو أهدى منهما أتبعه إن کنتم صادقین  ﴿﴾ فإن لم یستجیبوا لک فاعلم أنما یتبعون أهواءهم و من أضل ممن اتبع هواه بغیر هدى من الله إن الله لا یهدی القوم الظالمین  ﴿﴾

 بگو: «پس اگر راست مى گویید، کتابى از جانب خدا بیاورید که از این دو هدایت کننده تر باشد تا پیرویش کنم.» () پس اگر تو را اجابت نکردند، بدان که فقط هوسهاى خود را پیروى مى کنند؛ و کیست گمراه تر از آنکه بى راهنمایى خدا از هوسش پیروى کند؟ بى تردید خدا مردم ستمگر را راهنمایی نمی کند / سوره قصص آیه ۴۹؛۵۰ }}. 

خیلی سعی کردند به این تحدی و مبارزه طلبی قرآن پاسخ دهند ولی عاجز و سرافکنده شدند ، به همین دلیل قرآن آنان را مورد خطاب قرار می دهد و  می فرماید   ؛ {{  قل لئن اجتمعت الإنس و الجن على أن یأتوا بمثل هذا القرآن لا یأتون بمثله و لو کان بعضهم لبعض ظهیرا  =  بگو: «اگر انس و جن گرد آیند تا نظیر این قرآن را بیاورند، مانند آن را نخواهند آورد، هر چند برخى از آنها پشتیبان برخى [دیگر] باشند.» سوره الاسراء آیه ،۸۸}}. 

قرآن در این مبارزه قدم دیگری را جلو گذاشت  و فرمود ؛ اگر نمی توانید کتابی مانند قرآن بیاورید  ، ده سوره مانند سوره های قرآن بیاورید ؛ {{ أم یقولون افتراه قل فأتوا بعشر سور مثله مفتریات و ادعوا من استطعتم من دون الله إن کنتم صادقین ﴿﴾  فإلم یستجیبوا لکم فاعلموا أنما أنزل بعلم الله و أن لا إله إلا هو فهل أنتم مسلمون  ﴿﴾ پس اگر شما را اجابت نکردند، بدانید که آنچه نازل شده است به علم خداست، و اینکه معبودى جز او نیست. پس آیا شما گردن مى نهید؟ ()  یا مى گویند: «این [قرآن ] را به دروغ ساخته است.» بگو: «اگر راست مى گویید، ده سورهء برساخته شده مانند آن بیاورید و غیر از خدا هر که را مى توانید فرا خوانید.»سوره  هود آیه ۱۳-۱۴ }} .

بعد از عجز و ناتوانی مشرکین سابق، قرآن سومین قدم را به جلو برداشت ومشرکان را به مبارزه دعوت کرد وگفت : اگر تردید دارید که قرآن کلام خدا است یک سوره را که مانند سوره های قرآن باشد بیاورید ؛ قرآن این بار مبارزه را به آخرین مرحله می رساند و می فرماید ؛ {{ و إن کنتم فی ریب مما نزلنا على عبدنا فأتوا بسوره من مثله و ادعوا شهداءکم من دون الله إن کنتم صادقین  ﴿﴾  فإن لم تفعلوا و لن تفعلوا فاتقوا النار التی وقودها الناس و الحجاره أعدت للکافرین ﴿﴾ و اگر در آنچه بر بندهء خود نازل کرده ایم شک دارید، پس-اگر راست مى گویید- سوره اى مانند آن بیاورید؛ و گواهان خود را-غیر خدا- فرا خوانید/  پس اگر نکردید-و هرگز نمى توانید کرد- از آن آتشى که سوختش مردمان و سنگها هستند، و براى کافران آماده شده، بپرهیزید. سوره بقره آیه ، ۲۳-۲۴ }} .  این حکم قاطع که قرآن می گوید؛ هرگز هیچ کسی نمی تواند سوره ای را ولو به اندازه کوتاه ترین سوره های قرآن باشد، تألیف کند و به مردم نشان دهد، یک حکم و قضاوت بشری نیست ، چون ممکن نیست یک انسان عاقل چنین ادعایی کند و چنین شرطی برعلیه خود در اختیار دشمنانش قرار دهد ، چون هر انسان عاقلی این احتمال را می دهد در جهان انسان هایی هستند و خواهند بود که از هر جهت از او نیرومند تر و قوی تر باشند .

در نتیجه ؛ صادرکننده حکم فوق حضرت محمد (ص) نیست بلکه این خداوند متعال است که  بر تمام اسرار هستی مسلط و آگاه است و چنین حکم قطعی را صادر می کند و می داند هرگز هیچ کس قدرت این را ندارد و نخواهد داشت که با او مبارزه کند و چیزی را با خود بیاورد که خداوند می داند قدرت آوردن آن را ندارد . تا به حال نسل های متعدد آمده وقرن ها سپری شده و در هر عصر و زمانی علما ، ادباء ، فصحا ، محققان و نویسندگان به إعجاز قرآن اقرار کرده و اعتراف نموده اند که قدرت این را ندارند تا به مقام فصاحت و بلاغت قرآن نزدیک شوند. دکتر شومبش خاورشناس آلمانی در یکی از گردهمائیهای عظیم مردم درباره قرآن کریم گفته است ؛ بعضی از مردم می گویند؛  همانا قرآن کلام محمد صلى الله علیه وسلم است ، درصورتی که این اشتباه محض است، زیرا قرآن کلام خداوند متعال است که به صورت وحی به زبان رسول الله صلى الله علیه وسلم نازل شده است. بنابراین درقدرت وتوانایی حضرت محمد صلى الله علیه وسلم که فردی درس نخوانده بوده است نیست که در آن دوران تیره وتار برای ما انسانها چنین کلامی که عقل واندیشه دانشمندان ومتفکران رابه شگفتی وا دارد ومردم را ازظلمت ونادانی به سوی نور و آگاهی راهنمایی کند، شاید شما از اعتراف من به عنوان یک شخص اروپایی به چنین حقیقتی تعجب کنید، اما من بدون تردید قرآن را که آموختم، در آن چنان معانی عالی ونظامات محکم واستوار وآنچنان بلاغتی رایافتم که نظیر آن را هرگز درزندگی خود ندیده ام .

 

تهیه و تدوین ؛ عبدالله علی پور

منابع و مراجع ؛  تفسیر گلشاهی ، دراسات القرآنیه ، بنیاد های ایمان، درآمدی برعلوم القرآن ، روح الدین الاسلامی، الگوی هدایت  و…

نمایش بیشتر

عبدالله علی پور

@نویسنده و مترجم @ آذزبایجان غربی - نقده @ شغل : دعوتگر دینی و فعال اجتماعی - مدیر کانال تلگرامی @sozimihrab

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا